سرگذشت غم انگیز قوای هوایی کشور

استاد (صباح)

 

تلاش برای ایجاد فضای همبستگی و اتحاد ملی در جامعه یکی از نشانه های مهم میهن دوستان است. کسیکه دوستدار وطن است هیچ وقت سراغ تفرقه افکنی و ایجاد زمینه های درگیری در کشور نمی رود و آرامش و آسایش جامعه را با آشوب های گوناگون متزلزل نمی سازد.

باز دل غمدیده ام بی صدا گریست

در کشور دیگر با غمی آشنا گریست

تا کهکشان غرقه شدن در خیال تو

رفت و چون مرغی رها گریست

یک عمر شکستم و با درد ساختم

اما کسی نگفت چرا بینوا گریست

ماندم میان موج غریبی ز اشک و آه

کشتی صبر ما از ستم ناخدا گریست

امشب ستاره ها پی دلداری آمدند

اما ز داغ ما دلشان تا خدا گریست

باز به داد دلم برسی ای کاش

امروز دوباره دلم بی صدا گریست!

اتحاد جماهیر شوروی سابق در دهه ۱۹۸۰ نیروی هوایی بسیار بزرگ و قدرتمندی را برای حکومت افغانستان تدارک دید. تا پیش از سقوط این حکومت، نیروی هوایی هزاران پرسونل مسلکی و تعلیم و تربیه دیده، حدود سه صد و پنجاه بال طیارات جنگی شامل جنگنده رهگیر میگ-۲۱ و جنگنده بمب ‌افکن سوخو-۷ و سوخو-۱۷، هلکوپتر تهاجمی و چند منظوره و طیاره های ترانسپورتی نظامی از انواع مختلف در اختیار داشت. جنگ داخلی و تسلط بنیادگرایان تنظیمی باعث کاهش شدید توان نیروی هوایی شد. در آنوقت منسوبین قوای هوایی با داشتن احضارات عالی محاربوی در پهلوی وظایف محاربوی، انتقالاتی و حمایه قطعات زمینی وظیفه خویش میدانستند تا در حالات اضطراری و بروز حوادث طبیعی و غیر طبیعی نیز آماده کمک رسانی به مردم و محلات آسیب دیده بودند.

قوای هوایی و مدافعه هوایی در سال ۱۳۶۸ (۱۹۹۰) در حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان .

پرسونل و تخنیک:

تعداد پرسونل ۳۰۰۰۰ نفر

تعداد طیارات و هلیکوپتر ها ۶۱۴ بال

 تعداد پیلوتان فعال ۸۰۰ نفر

قوای هوایی و مدافعه هوایی از قواهای ذیل تشکیل شده بود.

قوای هوایی

قوای راکت و دافع هوا

قوای رادار

ریاست لوژستیک

غند میک ۲۱ شکاری در بگرام تعداد طیارات ۵۰ بال

غند سو ۲۲ بمبارد شکاری در بگرام تعداد طیارات ۵۰ بال

عند میک ۲۱ شکاری در قندهار تعداد طیارات ۴۵ بال

کندک مستقل هلیکوپتر در قندهار تعداد طیارات ۲۵ بال

غند سو ۲۲ بمبارد شکاری در شندند تعداد طیارات ۴۵ بال

غند هلیکوپتر در شین دند تعداد طیارات ۶۰ بال

غند هلیکپتر در مزار تعداد طیارات ۶۰ بال

غند تعلیمی در مزار تعداد طیارات L-۳۹ تعداد طیارات ۴۰ بال و میک۲۱ تعداد طیارات ۲۶ بال

غند هلیکوپتر در کابل تعداد طیارات ۷۰ بال

غند AN-32 در کابل تعداد طیارات ۷۰ بال

کندک AN-12 درکابل تعداد طیارات ۱۶ بال

کندن AN-26 در کابل تعداد طیارات ۲۲ بال

کندک MI-35 در کابل ۳۵ بال

فابریکه ترمیم میک ۲۱ AN-32-26-12 و MI-17-35 که فابریکه مذکور بیسار مجهز بود تعداد پرسونل شان به ۳۰۰۰ نفر میرسید.

 قوای راکت و دافع هوا: راکت های مجهز داشت که هدف را در ۲۵ کیلو متر و تا به ارتفاع ۱۷ کیلو متراز بین میبرد و همچنین توپ های ۱۰۰ ملی متری ۸۵ ملی متری ۳۵ ملی متزی و ۴ میله داشت و تمام کشور را در تحت پوشش گرفته بود.

 قوای رادار: افعانستان را در تحت پوشش داشت و هدف را در خاک کشور های همسایه تا ۵۰ کیلو متر تعقیب و مجهز به رادار P-35 P-37 P-18 P-12 مجهزبود.

ریاست لوژستیک: تمام اکمالات زمینی وهوایی به دوش لوژستیک بود

 ریاست لوژستیک برای ۵ سال تمام اکمالات زمینی وهوایی را ذخایر خود داشت.

پوهنتون هوایی و مدافع هوایی:

از پوهنځی های ذیل تشکیل شده بود

پوهنځی هوایی

پوهنځی راکت و توپجی دافع هوا

پوهنځی رادار و مخابره

پوهنځی لوژستیک و نقلیه خصوصی

افغانستان قویترین قوای هوایی و مدافعه هوایی و سیستم دفاعی داشت. ولی از برکت جهاد وطن، انسان و هست بود کشور نابود شد. . .

نیروی هوایی کشور سال ۱۹۲۴ در دوران حکومت امان‌ الله شاه تاسیس شد. در دهه ۱۹۷۰ در دوران حکومت ظاهر شاه نوسازی شده و توسعه داده شد. در دهه ۱۹۶۰ نیروی هوایی افغانستان حدود ۱۰۰ طیاره شامل جنگنده سبک مادون صوت میگ-۱۵، بمب‌افکن سبک ایلیوشین-۲۸ و تعداد کمی هلکوپتردراختیار داشت.

نخستین پروازهواپیما درآسمان افغانستان دو فروند هواپیمای جنگی انگلیسی بود که در سال ۲۶/۵/۱۹۱۹ میلادی رخ داد. این هواپیماها به قصد بمباران شهر کابل وارد فضای افغانستان گردیدند. پس از آنکه شاه امان‌الله در سال ۱۹۱۹ استقلال افغانستان را به دست می‌آورد، درصدد ایجاد نیروی هوایی در کشور اش می‌شود. در سال ۱۹۲۱ سه تن از افسران افغانستان غرض کسب آموزش در بخش‌های هوایی به کشور ایتالیا فرستاده شدند.

شاه امان‌الله در سال ۱۹۲۱ دو فروند هواپیما نوع Airco DH. ۹A را از انگلیس و یک فروند را از کشور اتحاد جماهیر شوروی خریداری نمود. در ۲۳ اگست ۱۹۲۴ میلادی (۱۳۰۳ خورشیدی) نیروی هوایی افغانستان رسما تشکیل گردید. در سال ۱۹۳۹ مکتب هوایی تاسیس گردید. مکتب مذکور چندین دوره فارغ‌التحصیلان در بخش هوایی داده‌است. این مکتب درسال ۱۳۵۶ به پوهنتون هوایی تبدیل شد. که دارای ۴ پوهنحی هوایی بود. نیروی‌های نظامی و به خصوص هوایی در زمان سردارمحمد داوود خان (۱۳۵۲-۱۳۵۷ خورشیدی) توسعه داده شد.

نیروی هوایی افغانستان در زمان ریاست جمهوری داوود خان، تحولات چشمگیری را تجربه کرد. پس از سال ۱۳۵۷ در افغانستان در شهرهای مزارشریف، قندهار، هرات، جلال آباد، بدخشان و کابل پروازهای نظامی و ملکی صورت می ‌گرفت. افغانستان تا پیش از سقوط دولت جمهوری افغانستان نزدیک به صدها طیاره بال طیاره داشت اما در جریان حاکمیت تنظیم های چپاولگر و سال‌ها جنگ داخلی، تقریبا تمامی آن‌ها یا به دلایل عدم رسیدگی فنی و یا در کشاکش جنگ داخلی از بین رفت. در گذشته جنگنده‌ های میگ-۱۷ و میگ-۲۱، جنگنده بمب ‌افکن سوخو-۷بی، سوخو-۱۷ (مدل سوخو-۲۲)، هواپیمای تهاجمی سوخو-۲۵ و بمب ‌افکن سبک ایلیوشین-۲۸، طیاره حمل‌ و نقل متوسط آنتونوف-۱۲، آنتونوف-۲۴ (آنتونوف-۲۶، ۲۸، ۳۰ و ۳۲) حمل و نقل سبک آنتونوف-۲ و آنتونوف-۱۴، جت‌های آموزشی ال-۳۹ آلباتروس، میگ-۱۵ یوتی‌آی و میگ-۲۱یو، راکت های دفاع هوایی سام-۲ و سام-۳ و توپ‌ های ضد هوایی ۸۵ میلی‌ متری کااس-۱۲، ۱۰۰ م‌م کااس-۱۹ و ۳۷ م‌م‌ ام۱۹۳۹ نیز در اختیار نیروی هوایی قرار داشت.

در سال ۲۰۱۲ نیروی هوایی افغانستان این طیاره ها را در اختیار دارد.

 ایالات متحده آمریکا ۲۰ هواپیمای تهاجمی لایت ایرساپورت (پشتیبانی هوایی سبک)

 ایالات متحده آمریکا ۶ فروند هواپیمای ترانسپورتی نظامی سبک و آموزش ابتدایی سسنا ۲۰۸

 ایالات متحده آمریکا ۶ فروند هواپیمای آموزشی سسنا ۱۸۲

 ایالات متحده آمریکا ۶ هلیکوپتر سبک چند منظوره ام‌دی-۵۰۰ (مدل ام-۵۳۰اف)

 روسیه ۷ فروند هلیکوپتر جنگنده می-۲۴ (مدل‌های می-۲۵ و می-۳۵)

 روسیه ۳۴ فروند هلیکوپتر چند منظوره می-۸ (مدل می-۱۷)

 جمهوری چک ۲ جت آموزشی و تهاجمی سبک آلباتروس-۳۹

در گذشته جنگنده ‌های میگ-۱۷ و میگ-۲۱، جنگنده بمب ‌افکن سوخو-۷بی، سوخو-۱۷ (مدل سوخو-۲۲)، هواپیمای تهاجمی سوخو-۲۵ و بمب‌افکن سبک ایلیوشین-۲۸، هواپیماهای حمل‌ و نقل متوسط آنتونوف-۱۲، آنتونوف-۲۴ (آنتونوف-۲۶، ۲۸، ۳۰ و ۳۲)، هواپیماهای حمل و نقل سبک آنتونوف-۲ و آنتونوف-۱۴، جت‌های آموزشی ال-۳۹ آلباتروس، میگ-۱۵ یوتی‌آی و میگ-۲۱یو، موشک‌های دفاع هوایی سام-۲ و سام-۳ و توپ‌های ضد هوایی ۸۵ میلی ‌متری کااس-۱۲، ۱۰۰ م‌م کااس-۱۹ و ۳۷ م‌م‌ ام۱۹۳۹ نیز در اختیار نیروی هوایی قرار داشت.

افغانستان هم ‌اکنون سه فرودگاه (یا میدان هوایی) بین‌المللی دارد: میدان هوایی بین ‌المللی کابل، که در پایتخت مورد بهره ‌برداری قرار می‌ گیرد، میدان هوایی بین‌ المللی قندهار، که در جنوب افغانستان مورد استفاده قرار می‌ گیرد و میدان هوایی بین‌المللی هرات، که به تازگی بین‌المللی شده و در غرب این کشور مورد بهره‌ برداری قرار می‌گیرد. سه میدان هوایی بزرگ دیگر با روپوش آسفالت برای پروازهای داخلی (مُلکی) بین شهرهای بزرگ مورد استفاده قرار می ‌گیرند. برعلاوه ۱۶ میدان هوایی کوچک محلی برای پروازهای داخلی بین مناطق دورافتاده و کوچک در سراسر کشور وجود دارند. این میدان های هوایی کوچک روپوش سنگریز دارند و تحت قوانین پرواز بصری بدون استفاده از دستگاه‌ های پیشرفتۀ هوانوردی همچون دستگاه خود کار فرود ILS) فعالیت می ‌کنند. فرودگاه‌های اصلی وطن عبارتند از:

میدان هوایی بین‌المللی

میدان هوایی بین‌المللی کابل

میدان هوایی بین‌المللی هرات

میدان هوایی بین‌المللی قندهار

‌ میدان های داخلی بزرگ

میدان هوایی جلال‌آباد

میدان هوایی قندوز

میدان هوایی مزار شریف

پایگاه‌های هوایی نظامی

پایگاه هوایی بگرام: بزرگترین پایگاه هوایی نظامی که در نزدیکی شهر باستانی بگرام در ولایت پروان واقع است.

پایگاه هوایی شیندند: درولایت هرات واقع است. نیروهای هوایی، در سال ۲۰۰۸ میلادی، ۶۰۰ پیلوت در نیروی هوایی مشغول به کار بوده‌اند.

طیاره و هلیکوپترهای کشور که به پاکستان برده اند:

تورن جمال الدین رباینده جیت (می - هشت) از میدان کندهار

 تورن محمد نبی رباینده طیاره (سو - هفت) از میدان کندهار

 جگرن فقیرمحمد رباینده طیاره (ان - بیست شش) از میدان کابل

 تورن محمدحسین رباینده جیت (ام - بیست پنج) از میدان خوست

محمد داوود رباینده طیاره (میگ بیست یک) از میدان بگرام

 عبدالمالک رباینده طیاره (ان - بیست شش) از میدان بگرام

 تورن اسدالله رباینده طیاره (میگ بیست یک) از میدان بگرام

تورن سخی الله رباینده طیاره (می- سی پنج) از میدان کندهار

 تورن محمد حاد رباینده طیاره (می- بیست پنج) از میدان کندهار

تورن جان محمد رباینده طیاره (سوو- بیست دو) از میدان بگرام

جلال الدین رباینده طیاره (میگ بیست یک) از میدان بگرام

هواپیمای ترانسپورتی (می - هفده) که حامل برید جنرال غلام رسول قوماندان گارنیزیون شیندند و جنرال شهنواز تنی وزیر دفاع وقت بود از میدان هوائی شیندند پرواز و در همآهنگی با نیاز محمد مهمند عضو بیروی سیاسی، به پاکستان انتقال داده شد. جگرن گلاب الدین پیلوت، برید جنرال خواجه محمد شفیع کشاف و دگروال سیف الدین اعضای بورد تخنیک همراه با دگر جنرال عبدالقادر قوماندان عمومی قوای هوایی و مدافعه هوایی، برید جنرال میر حمزه و چند تن دیگر از کودتاچیان همزمان با طیاره حامل شهنواز تنی به تاریخ هفده حوت سال شصت و هشت خورشیدی - با طیاره حامل شان (ان - دوازده) به میدان هوائی اسلام آباد نشست کردند. افراد متذکره به استقبال گرم (آی اس آی) مواجه شدند! اینها قبل از قبل توسط (آی اس آی) استخدام شده و طیاره های قوای هوایی کشور را به (آی اس آی) تحفه دادند، در حالیکه در تعلیمات نظامی خوانده اند که اسلحه دولت ناموس دولت و ملت میباشد.

رسانه های گروهی آمریكا خود اعتراف می كنند كه روی كار آمدن دولت جهادی و طالبی در افغانستان ناشی از كمك های پنهانی است كه ایالات متحده به گروه های بنیادگرا كرده است. آمریکا و پاکستان بین سال های ۸۲ تا ۹۲ ۳۵ هزار بنیادگرای انتگریست را از چهل كشور اسلامی به خدمت گرفتند. دهها هزار نفر برای تحصیل در مدارس مذهبی به پاكستان سرازیر شدند. صاحبنظران معتقدند بیش از صد هزار تن از این مسلمانان تندرو در جنگ افغانستان شركت كردند. در سال ۱۹۸۵ ریگن رییس جمهور وقت آمریكا دستورالعمل امنیت ملی شماره ۱۶۶ را امضا كرد. بر اساس این دستورالعمل باید كمك نظامی را به بنیادگرایان هرچه بیشتر تقویت نمود تا به از همپاشی قوای شوروی و خروج آنان از افغانستان منجر شود. كمك های نظامی به شدت افزایش یافت، به طوری كه در سال ۱۹۸۷ سلاح های تحویلی به بنیادگرایان به هفتاد هزار تن رسید. در طی این مدت سیل متخصصان سیا و پنتاگون به طور پنهانی و بی وقفه راهی ستاد فرماندهی سازمان اطلاعات پاكستان - آی.اس.آی- واقع در شاهراه اصلی روالپندی شد.

در همین محل كارشناسان سیا و پنتاگون برای سازمان دادن جنگ شورشیان برعلیه قوای شوروی با ماموران اطلاعاتی پاكستان دیدار می كردند. سازمان سیا از طریق سرویس اطلاعاتی پاكستان نقش كلیدی در تربیت نظامی بنیاد گرایان داشت. مدارسی كه توسط بنیادگرایان وهابی و پشتیبانی مالی عربستان تشكیل شده بودند تدریجا تدریس تكنیك های جنگ های چریكی سازمان سیا را در تعالیم خود گنجاندند.

ایالات متحده آمریكا از د كتاتور پاكستان جنرال ضیاالحق در تاسیس هزاران مدرسه علمیه در پاكستان پشتیبانی كرد، مدارسی كه از آنان " طالبان" سر برآوردند. در این گیر و دار سازمان اطلاعات پاكستان آی.اس.آی به یك سازمان موازی پرقدرت تبدیل شد كه در تمام عرصه های حكومتی حضور داشت. پرسونل آی.اس.آی كه متشكل از افسران نظامی، ماموران اطلاعاتی و اداری بودند به حدود یکصد و پنجاه هزار نفر رسید. پس از بركناری بوتو و به قدرت رسیدن ضیاالحق مناسبات آی.اس.آی و سازمان سیای آمریكا به طرز محسوسی گرم تر شد. ضمن این كه عملیات سیا موجب شد رژیم نظامی ضیاالحق روز به روز قدرتمند تر شود. در جریان جنگ داخلی در افغانستان رژیم پاكستان حتی بیش از ایالات متحده مواضع ضد شوروی می گرفت. افغانستان كشورى با مختصات اقلیمى خاص كه ناتو زمانى قصد داشت براى جنگ با ارتش سرخ یا همان ارتش شوروى سابق در اینجا حضور پیدا كند .

مجاهدین نامنهاد وابسته به گروه های جهادی از پنجشیر و جبل السراج، چهار آسیاب، سروبی و میدان شهر به کابل ریختند، و متاسفانه از صبحدم هشتم ثور تا شامگاه آنروز ادارات دولتی، قطعات نظامی، بانکها، پوهنتونها و مکاتب شاهد بزرگترین تاراج و غارت بی نظیر در یک صد سال گذشته بود. در فردای هشتم ثور جنگ میان احزاب جهادی ابتدا در شرق کابل آغاز گردید و کمی بعد تر به غرب و جنوب کابل سرایت نمود، و پس از آن کابل در طول چهار سال حضور مجاهدین نامنهاد شاهد جنگ و ویرانی گردید که دیگر هیچگاه فرصت جبران آن خسارتها پیدا نشد. و تمام دار و ندار اردوی کشور به تاراج برده شد.

در کشور ما سه و نیم دهه - جنگ، آدم کشی، بی قانونی، وحشت و بربریت ادامه پید اکرد. هزاران انسان قربانی هوس و آرزوهای تعدادی افراد قاتل و تفنگ بدست گردیدند. دشمنان سعادت و آزادی وطن ما در تبانی با باداران خونخوار بین المللی، دشمنان منطقوی افغانستان و شیخ های عیاش و معامله گر عربی دست به اعمال ناروای زده و آب به آسیاب دشمنان مردم و وطن ریختند. و در واقعیت امر با دریافت اسلحه و پول از کشورهای متعدد عملآ به آتش جنگ پطرول پاشیدند. پس از هشت ثور ۱۳۷۱ که قدرت دولتی به دسته های به اصطلاح مجاهدین منتقل گردید، در نتیجه مبارزه دسته های مسلح برای تصرف قدرت دولتی، دولت مرکزی عملأ از بین رفت و به چندین مرکز قدرت (کابل، قندهار، شمال، هرا ت، جلال آباد، بامیان) و شهر کابل به بیش از ده ها حاکمیت تبدیل شد. زیربنای مادی و معنوی نابود گردید و تقریبأ هشتاد در صد بناهای شهر کابل بخاک یکسان شد. در حالیکه ده ها هزار انسان بیگناه بقتل رسیدند، موج تازه مهاجرت تحصیل یافته ها و کار آزموده های کشور و ملیون ها نفر دیگر به خارج آغاز گردید.

این موج خیلی سهمگین کوچ دسته جمعی که تقریبأ یک دهه ادامه یافت کشور را عملأ از وجود افراد مجرب و کار آزموده خالی نمود. با تصرف کابل شقاق و نفاق و چند دستگی بین تنظیمها نمایان و مردم ستمدیده پریشان و کشور به ویرانه مبدل گردید. دوره زمامداری ربانی را اولاً به ٤٥ روز و سپس تا زمان دایر شدن لویه جرگه تمدید نمود. بعداً با دایر نمودن شورای حل و عقد در ٣٠ دسامبر ١٩٩٢ که ربانی یگانه کاندید در ریاست دولت باقی ماند، بحیث رییس دولت برگزیده شد. درین شورا نمایندگان حکمتیار، حزب اسلامی خالص، محاذ ملی برهبری پیر گیلانی، جنبش و حزب وحدت نه تنها شرکت نداشتند بلکه عملآ جناح ربانی با شرکت ندادن آنان در دولت زمینه ساز جنگ های بعدی نیز گردید. قبل از تدویر شورا، جناح مخالف تهدید نموده بودند که در صورت دائر شدن این شورا و انتخاب ربانی بحیث رئیس دولت، جنگ ادامه پیدا مینماید. متعاقباً حکمتیار، خالص، مجددی و گیلانی شدیداً شیوه انتخاب ربانی را درین مقام مورد اعتراض قرار داده متذکر شدند که ربانی در انتخاب خویش در مقام ریاست دولت جهل کاری و حق تلفی نموده و این عملکرد وی جنگ ها را در کشور تشدید می نماید. به این ترتیب ربانی دوره ریاست چهار ماهه خویش را تا زمانی دوام داد که توسط قوای طالبان از کابل مجبوربه فرار گردید. زمامداری وی مجموعاً سه و نیم سال یعنی تا د سمبر ١٩٩٦ دوام نمود. طی این مدت فشار رهبران، نارضایتی مردم و تقاضاهای مکرر سازمان ملل متحد در متقاعد ساختن ربانی برای انتقال قدرت به نمایند گان واقعی ملت به اساس پلان های مطروحه عاجز ماند و با هر طرح ارایه شده از جانب نمایندگان سرمنشی ملل متحد، برعکس گروپ کرسی نشینان کابل جنگ تازه ای را سازمان میدادند. تا زمان سقوط اداره ربانی در کابل تنظیم ها و احزاب سیاسی در حاشیه قرار گرفتند و اخرین روزهای زمامداری، صرف حکمتیار بعد از جنگ های شدید با قوای جمعیت و شورای نظار، بعد از حصول کرسی صدارت موقتاً تطمیع گردید. ربانی مخصوصاً محکوم به این بود که با روحیه قومی و منطقوی عمل نموده و نمیخواهد حاکمیت را از دست بدهد، وی باساس قرارداد ها و تعهدات، منافع ایران، تاجکستان و روسیه را تآمین می نماید.

از جانب دیگر با چاپ بانکنوت های پنج هزاری و ده هزار افغانیگی در مسکو عملآ خرید و فروشی اراضی، قوماندانان و جنگجویان رواج پیدا نمود و از جانب دیگر سر ازیر شدن سلاح و مهمات از روسیه، ایران و تاجیکستان (اسارت اتباع روسی با یک بال طیاره انتنوف و ده ها تن سلاح و مهمات در قندهار، توزیع سلاح بدون قنداق و دارای شیب مخصوص ساخت ایران و اکمالات بدون وقفه از میدان هوایی کولاب در تاجیکستان) عملآ جنگ را شدت بخشید. در دوره زمامداری ربانی وضع کابل و ولایات خیلی وخیم و کشور به چندین مرکزقدرت تقسیم گردیده بود. چور و چپاول، دزدی و رهزنی، راه گیری و وند بازی، قتل و قتال، وحشت و بربریت، ظلم و ستم، بستن و بردن، بگیر و بزن، فیر راکت سکر و کلستر، توپ و تانک، رقص مرده و خنده زنده، تیزاب پاشی و میخ کوبی، بریدن شرم جاهای انسانها و ولادت نمودن زنان در پوسته های امنیتی. . . جزی مصروفیت روزانه نیروهای امنیتی گردیده بود.

در ماه مارچ ١٩٩٣ رهبران تنظیم ها راهی مدنیه منوره شده و باحضور داشت پادشاه عربستان سعودی و نواز شریف صدراعظم پاکستان تعهد سپرد ند و قسم خوردند که دست از جنگ کشیده و در تقسیم قدرت به همه جوانب درگیر اقدام نمایند اما بمجرد مواصلت، جنگ و کشتار جدیدی آغاز گردید. درین مذاکرات فیصله گردید بود: ربانی در تحویلی قدرت تا هژده ماه اقدام نموده، اسلحه از مردم جمع آوری و هکذا ملکیت ها و دارائی های تاراج شده دوباره به مالکین آن مسترد گردد و حکمتیار بحیث صدراعظم منسوب شود. مولوی خالص از امضای این معاهده امتناع ورزید و مجددی در پایان معاهده نوشت که با ملاحظات امضاء شد. اما در ترکیب کابینه بین رهبران تنظیم ها، بعد از مناقشات زیاد در جلال آباد توافق به میان نیامد و یکبار دیگر حملات راکتی بالای شهر کابل شدت بی سابقه کسب نمود.

طى سالهاى ١٩٩٢- ١٩٩٦ تفنگداران قدرت پرست که در داخل شهر کابل سنگر گرفته بودند مرتکب ویرانى شهر کابل و کشتار بیش از هفتاد هزار نفر مردم غیر نظامى و بالنتیجه مسبب اصلى جنایت علیه بشریت شده اند. بنیادگرایان جنگ سالار طی سالهای نخستین زمامداری خویش جنگ را تا سطح کوچه هاى کابل، در جمال مینه و چنداول و منطقه ا فشار و دیگر نقاط شهر گسترش دادند، و در این فاجعه بیش از چهار هزار انسان بى گناه (از ملیت مصیبت دیده هزاره) را در کابل بوسیله توپ و تانک و بمباردمان بى امان قتل عام کردند که این شهکاری آنان به (فاجعه افشار) مسما گردید. این جنایت جنگى یکى از شواهد انکار ناپذیرى است که مردم کابل آنرا فراموش نخواهند کرد. کشتار مردم هزا ره و شیعه ی منطقه ا فشار در ۲۲ دلو لکه ننگی است که تا همیشه بر دامان تفنگداران فاتحه کابل باقی می ماند.

تفنگداران با فروش آثار ارزشمند تاریخی و تخریب آنچه که قابل انتقال نبودند، آغاز کردند، با چور و چپاول دارائی های عامه، از جمله اموال شخصی خانه های مردم تا منابع ذخیروی وزارتخانه ها، ادارات دولتی، موسسات ملکی و نظامی و حتا حمله و غصب کردن ود ست درازی به مواد امدادی که برای خانواده های مستحق و مردمان تهی دست مد نظر گرفته شده بود و بالآخره غصب خانه ها و زمینهای تا امروز ادامه داده می شود. اینها با قاچاق لاجورد و زمرد به سرمایه هنگفت دست یافتند.

اکنون از یکطرف با سوء استفاده از شرایط جنگ و دشواری های جاری مملکت و از سوی دیگر با استناد بر اینکه در افغانستان هنوز نیز دولت مرکزی و مسلط بر اوضاع سراسری وجود ندارد، آنها باز هم به همان اشتهای سابقه دارایی عامه را مانند گذ شته حیف و میل نموده و به حسابهای جاری و پس انداز در بانکهای شرق و غرب افزودند. واضح است چه در همان بحبوحه جنگ و بحران سیاسی و نظامی حاکم بر افغانستان و چه در آستانه خروج قوای نظامی شوروی از افغانستان و حتا بعد از آن چندین بار موضوع فروش و قاچاق سنگهای قیمتی بار بار توسط مطبوعات جهان بشکل علنی مطرح شد اما سودی نبخشید و غبار مسلط جنگ و ناآرامی های کشور باعث میشد که کسی نتواند این موضوع مهم را پیگیری کند.

قوای هوایی در بخش پیلوتان آموزش یافته و سایر پرسونل خدماتی کمبودی های زیاد دارد و خیلی بعید به نظر می رسد که در جریان دو، سه سال آینده این کمبودی ها از بین برده شود. در سیزده سال گذشته نیروهای مقدم زمینی جنگ با شورشیان را تعدادی زیاد طیارات جت، هلیکوپتر، طیارات بی پیلوت و ترانسپورتی امریکایی حمایت کرده است، اما اینک که تا پایان سال جاری میلادی بخش اعظم عسکر نیروهای بین المللی ازافغانستان خارج می شوند و حمایت هوایی آن ها هم کاهش خواهد یافت، قوای هوایی ضعیف افغانستان باید خود این مسوولیت مهم را پیش ببرد. مقامات امریکایی می گویند، در این جای تردید وجود ندارد که بعد از سال ۲۰۱۵ میلادی هلیکوپتر های آپاچی و طیارات جت امریکایی حملات زیاد را انجام نخواهند داد و شرایط برای اجرای عملیات های هوایی سخت خواهد شد. تعداد سی و دو هزار عسکر امریکایی در سال ۲۰۱۵ میلادی به نو هزار و هشتصد تن کاهش می یابد و بخش اعظم آن ها در دو پایگاه بزرگ نظامی یعنی در کندهار و بگرام مستقر خواهند بود. چون نیروهای زمینی خط مقدم کمتر می شوند، با آن حمایت هوایی نیز کمتر خواهد شد.

 در حالیکه نیروهای پولیس و اردو در جنگ ها سهم داشته اند، اما قوای هوایی کشور خیلی ضعیف است. زمانیکه بالای نیروهای پولیس و اردو حمله صورت می گیرد و یا با کمین مواجه می شوند، آن ها تا حد زیاد بر حمایت هوایی طیارت امریکایی اتکا می کنند. موسسهء تحقیقاتی (CNA) می گوید، افغانستان به حمایت زیاد هوایی نیاز دارد و برای تقویت نیروهای هوایی این کشور خیلی بیشتر از آنچه که پلان شده، نیاز است، اما این کشور ظرفیت جذب مساعدت های بیشتر از آنچه را که برای تقویت نیروهایش پلان کرده است، ندارد. به گفتهء موسسهء تحقیقاتی (CNA) قوای هوایی بر اساس پلان تعیین شده، در زمینه یافتن پرسونل مسلکی مشکلات دارد و در صورت شمولیت افراد جدید، آموزش کامل آن ها تا سال ۲۰۱۸ میلادی وقت را خواهد گرفت.

افغانستان یک کشور کوهستانیست و شورشیان اکثر راه های مواصلاتی آن را ماین گذاری کرده اند که قوای هوایی برای این کشور خیلی مهم است. افغانستان از مدت ها به اینسو از نیروهای بین المللی خواستار طیارات پیشرفته شده است و تا اکنون هشتاد و هشت طیاره دارد که طیارات ترانسپورتی، اکتشافی و طیارات مختلف دیگر شامل آن می شود. بر اساس گزارش دفترسر مفتش ایالات متحدهء امریکا، افغانستان نو طیارهء هلیکوپتر Mi-هفده دارد. افغانستان آرزومند است تا نیروهای هواییش را با طیارات (E-29) تجهیز کند که واشنگتن آن را خریداری خواهد کرد. گرچه این طیارات ضعیف تر از طیارات جت اند، اما مقامات می گویند که با اراضی افغانستان مناسب بوده، می توانند بطور موثر از طریق هوا بر مواضع شورشیان حمله کنند، ولی خریداری این طیارات هم به خاطر منازعهء حقوقی بین شرکت های امریکایی و برازیلی با تاخیر مواجه شده است. بر اساس احصاییهء نیروهای هوایی ایالات متحده، در سال گذشته طیارات امریکایی نزدیک به بیست و دو هزار ماموریت هوایی را انجام دادند، در حالیکه تعداد این ماموریت ها در سال جاری میلادی تا اکنون بیش از شش هزار بوده است. در نشست اخیر شورای امنیت ملی به رهبری اشرف غنی، از امریکا و ناتو خواسته شده‌ تا تلاش‌ های ‌شان را برای تقویت نیروهای هوایی افزایش دهند. شورای امنیت ملی میگوید- با توجه به توقعات مردم و دولت بعد از امضای قرارداد همکاری ‌های دفاعی و امنیتی با امریکا و ناتو، از رهبری آیساف خواسته شد‌ تا تلاش ‌های ‌شان را در راستای تقویت نیروهای امنیتی کشور، به و‌یژه قوای هوایی، افزایش دهند.

در حال حاضر مجموع نیروهای امنیتی کشور به بیش از سه صد هزار تن می ‌رسند؛ اما آنان در بخش تجهیز و قوای هوایی با چالش‌های جدی مواجه‌ اند. بر اساس گزارش ‌های ارائه شده، در حال حاضر اردوی کشور در برخی از موارد از هواپیماهای کوچک‌ سی و دو صد و هشت استفاده می‌ کند که گنجایش هشت نفر را دارد. این هواپیماها در اصل برای پروازهای آموزشی در فاصله‌های کوتاه‌ ساخته شده‌اند؛ اما قوای هوایی به دلیل نبود هواپیماهای بزرگ، از سر ناچاری از این هواپیماها برای مأموریت طولانی استفاده می‌‌کند.

مردم ودولت انتظار دارند امریکا و ناتو اردو را با سلاح‌های سنگین و هواپیما‌های جنگی تجهیز کنند؛ زیرا دولت جدید پیمان امنیتی با امریکا و ناتو را به امضا رسانده است. امضای پیمان امنیتی با امریکا و ناتو، شرط اساسی امریکا برای تجهیز نیروهای زمینی و هوایی کشور عنوان شده بود.

چند روز پس ازامضای پیمان امنیتی با امریکا و ناتو، وزارت دفاع اعلام کرد که امریکا تا پایان سال روان شصت و دو بال هلی ‌کوپتر را به افغانستان کمک خواهد کرد. این وزارت این تعداد هلی ‌کوپتر‌ را ساخت امریکا خوانده و گفت که بر اساس امضای یک توافق ‌نامه، قرار است امریکا تا پایان سال ۲۰۱۶ هواپیما‌های جنگی را نیز در اختیار ما قرار دهد. اما آگاهان نظامی باور دارند که با چند بال هلکوپتر قوای هوایی کشور تقویت نمی‌شود و باید امریکا‌ هواپیما‌های شکاری، هجومی و کشفی را در اختیار اردو قرار دهد.

پس از خروج نیروهای نظامی ناتو با توجه به کمبود نیروی، اردو مجبور خواهد بود تنها با سلاح دست داشته و زره پوش با دشمنان مقابله کند. نیروهای امنیتی تنها در چند سال گذشته شکل گرفته و تا کنون شمار آن ها به پنجا و دو هزار نفر رسیده است. با وجود آن که این نیروها همچنان ضعف هایی داشته و به تکمیل نیاز دارند، با این حال در نود در صد عملیات نظامی شرکت کرده و حدود پنجاه در صد عملیات نظامی را رهبری کرده اند.

در چنین شرایطی اردوی کشور همچنان در زمینه هایی چون پیشتیبانی هوایی، جمع آوری اطلاعات، برچیدن موانع در راه ها به شدت به امریكا وابسته بوده و با مشکلاتی ازجمله استخدام سربازان و فرار کردن نظامیان در خدمت رو به رو هستند. نیروی زمینی به عنوان نیروی عمده مسلح این کشور به اندازه ای از سلاح های سنگین مجهز هستند، اما همچنان کمبود تانک ها، توپها، راکتها و ماشین های محاربوی یکی از مشکلات آن هاست. تازه ترین گزارش منتشر شده وزارت دفاع امریكا نشان می دهد که تنها یکی از میان بیست و سه جزوتام های کشور توانایی انجام مستقل ماموریت را داراست. این درحالی است که نیروی هوایی همچنان در حال بازسازی است و پیش بینی ها نشان می دهد که احداث پایگاه های نیروی هوایی تا سال ۲۰۱۷ که حتا یک بال طیاره شکاری و بمبارد هم ندارد بسیار دور از ذهن به نظر می رسد. بنا بر این، نیروهای قوای مسلح به شدت به پیشتیبانی امریكا به ویژه پشتیبانی هوایی وابسته است.

جیمزتری معاون فرمانده نیروهای امریكا مستقر در افغانستان در این رابطه اعلام کرد- با توجه به کمبود توانایی نیروی هوایی افغانستان، امریكا باید نیروی زمینی را تقویت و اردوی دولتی را به سلاح های سنگین بیشتری مجهز کند. بر اساس اطلاعات به دست آمده، وزارت دفاع امریكا به منظور بالا بردن توانایی جنگی نیروی هوایی افغانستان در حال رایزنی با دولت این کشور است تا چرخ بال های نظامی، هواپیمای حمل و نقل وسخت افزارهای دیگر را به افغانستان بفروشد. سخنگوی پنتاگون همچنین از احتمال فروش هواپیماهای بدون سرنشین به افغانستان خبر داده است.

داده های منتشر شده نیروی هوایی امریكا حاکی است که این نیرو در سال ۲۰۱۲ میلادی چهار هزار و نود و دو ماموریت انجام داده که در مقایسه با سال قبل میلادی بیست و چهار درصد کاهش یافته است. با این حال، هواپیماهای بدون سرنشین امریكا در همین سال پنجصد و شش ماموریت به انجام رسانده اند که این رقم در مقایسه با تعداد ماموریت های آن ها در پاکستان که تنها چهل سه بار بود به مراتب بیشتر بوده است.

فروش هواپیماهای بدون سرنشین به افغانستان از سوی امریكا به معنای آن است که پس از خروج، در آسمان افغانستان پهپادهای امریكایی همچنان دیده خواهد شد. دولت اوباما درصدد است که پنج میلیارد و هفتصد میلیون دالر برای امور دفاعی افغانستان اختصاص دهد و این طرح تا اکنون نهایی نگردیده است. خواسته دولت امریكا این است که اردوی افغانستان حداقل توانایی کافی دفاعی داشته باشد تا نیروهای طالبان بار دیگر بر قدرت کشور تسلط پیدا نکنند.

در آستانه خروج نیروهای خارجی، مقامات نظامی ایالات متحده عمدتا بر موفقیت در آموزش و مشاوره دهی به نیروی امنیتی مشوره متمرکز شده اند؛ نیروهایی که اکنون بخش عمده ای از قلمرو کشور را تحت پوشش امنیتی خود دارند. اما در پشت درهای بسته، مقامات ایالات متحده نگرانی خود را پنهان نمی کنند از این که آیا افغان ها واقعا خواهند توانست پس از خروج نیروهای خارجی از کشور خود محافظت کنند. در واقع، این سوال نه تنها برای ایالات متحده مطرح است، بلکه این دغدغه افغان های عادی نیز است. آیا مسوولین کشور این توانایی و یا تمایل را دارند تا سیستم فراگیر فساد در کشور را تصفیه کنند؟ آیا اردوی افغانستان قادر خواهد بود تا دستاوردهایی را که در جریان یک دهه گذشته به دست آمده، در برابر مخالفین که حاضر به ترک خشونت نیستند، حفظ کند؟ و در حالی که جامعه بین المللی، هزینه و سرمایه گذاری خود را در کشور کاهش می دهد، آیا افغانستان خواهد توانست تا از خود حفاظت کند و دستکم در شکل کنونی ضعیف آن، آنرا توسعه بخشد؟ برخی از افغان ها انتظار یافتن پاسخ سوال های خود را ندارند.

در سال گذشته، حدود پنجاه هزار یا شمار بیشتری از افغان ها که نگران اند کشور ممکن است بار دیگر در کام جنگ سالاران و تفنگداران همانند اوایل دهه نود فرو رود، تصمیم به فرار از کشور گرفتند. اکثریت قریب به اتفاق این فرار نموده ها به دلیل دشوار و زمانگیر بودن گرفتن ویزه از یک کشور خارجی، از طریق غیرقانونی راه مهاجرت را در پیش گرفتند. بسیاری از کسانی که تصمیم به خروج از کشور می گیرند، از خانه و معیشت خود چشم می پوشند، چه آنکه می دانند که این سفر خطرناک از طریق مرزها به احتمال زیاد یک سفر یک طرفه است.

اگر این نشانه ای از آنچه باشد که آینده آبستن خواهد بود، بناء به نظر می رسد که تعداد قابل توجهی از افغان ها احتمالا به این باور ندارند که دولت قادر خواهد بود تا دستاوردهای امنیتی موجود را که به کمک ایالات متحده و ناتو در طول سالهای گذشته حاصل شده، حفظ کنند. با نگاهی به کشور می بینیم که این یک تصور کاملا بی اساس هم نیست.

اردوی ملی، که به سه صد و پنجاه هزار نفر بالغ می شود، از میزان تکان دهنده و باور نکردنی تلفات در برابر شورشیان رنج می برد؛ در حالی که تلاش دارد تا خود مسئولیت کامل امنیتی را از نیروهای خارجی برعهده گیرد.

با توجه به اطلاعات منتشر شده از سوی وزارت دفاع ایالات متحده، میزان افزایش تلفات نیروهای ملی در نتیجه بمبگذاری ها ی که طالبان همچنان از آن به صورت موثری علیه دولت و نیروهای خارجی استفاده می کنند .

بازرس ویژه آمریکا در امور بازسازی افغانستان (SIGAR) می ‌گوید که نیروهای هوایی آمریکا ۱۶ طیاره کمکی به اردو را تبدیل به پارچه‌های آهن کرده و فروخته اند.

این هواپیماها که به دلیل فرسودگی زمین‌ گیر شده بودند، از جمله ۲۰ طیاره است که به ارزش بیش از ۴۸۶ میلیون دالر آمریکایی توسط آمریکا برای استفاده نیروهای هوایی کشورما خریداری شده بود که حالا شانزده هواپیمای آن در میدان هوایی کابل به آهن ‌پاره تبدیل شده و چیزی حدود ۳۲ هزار دالر آمریکایی فروخته شده است.

بازرس ویژه آمریکا در دو نامه جداگانه مدارکی را که نشان می‌دهد این هواپیماها به آهن پاره بدل شده است، در اختیار رسانه ها قرار داده است. جان ساپکو، مسئول اداره بازرسی ویژه آمریکا در امور بازسازی افغانستان از فرمانده نیروهایی هوایی آمریکا خواسته که در مورد تبدیل این هواپیماها به آهن پاره و فروش آنها توضیح دهد.

ساپکو گفته که مطمین نیست که قبل از تبدیل کردن این طیاره ها به آهن پاره، راه‌های دیگر بررسی شده باشد. او همچنین خواسته که سرنوشت چهار فروند هواپیمای باقی مانده نیز روشن شود.

طیاره های کمکی به اردوی افغانستان مدل C۲۷)-G۲۲۲) ساخت ایتالیا است و ۴ فروند دیگرآن پس از اعتراض دولت افغانستان درمورد کهنگی آن در آلمان نگهداری می‌شود.

این طیاره ها در یک سال گذشته در فرودگاه کابل نگهداری و برخی از آنها بدون هیچ استفاده‌ای زمین‌ گیر شده بودند.

این در حالی است که پس از اعتراض دولت اردوی آمریکا نیز اعلام کرده بود که قرارداد خریداری این طیاره ها را پیش از این که چهارطیاره باقی مانده به افغانستان انتقال داده شود، با شرکت ایتالیایی الینا فسخ کرده است.

جریان دیدار بازرس ویژه آمریکا از هواپیماهای کمک شده به افغانستان قبل از تخریب، جنرال عبدالوهاب وردک قوماندان عمومی نیروهای هوایی می‌ گوید که انتظار تحویل گیری طیاره های فرسوده و ترمیم شده را نداشت. وردک می‌ گوید که با این حال دولت آمریکا چهار فروند طیاره بزرگ ترانسپورتی به اردوی ملی کمک کرده که سه فروند آن در اختیار نیروهای هوایی قرار گرفته است.

هرچند به اساس موافقتنامه امنیتی- دفاعی بین کابل و واشنگتن چیزی کمتر از ده هزار سرباز آمریکایی در افغانستان خواهند ماند اما حالا احیای نیروهای هوایی از اولویت های دولت برای مسئولیت پذیری امنیت کشور است. اردوی ملی تا پایان امسال ۷۰ درصد نیروی هوایی خود را در بخش‌های پیلوتی، استفاده از طیاره های باری و هلیکوپترها خودکفا کند، هرچند نیروهای بین‌المللی می‌ خواهد افغانستان را ترک کنند. به اساس موافقتنامه امنیتی-دفاعی بین کابل و واشنگتن چیزی کمتراز ده هزار سرباز آمریکایی در افغانستان خواهند ماند اما حالا احیای نیروهای هوایی از اولویت های دولت افغانستان برای مسئولیت پذیری امنیت کشور است.

اردوی ملی برنامه دارد که تا پایان امسال ۷۰ درصد نیروی هوایی خود را در بخش‌های پیلوتی، استفاده از هواپیماهای باری و هلیکوپترها اگر دوستان خارجی بگذارند و مداخله نکنند خود کفا کند.

شهید دگرجنرال پیلوت مصطفی قهرمان

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org