یکشنبه، ۹ جنوری ۲۰۱۱

مسوولیت مقالات، مطالب و نبشته های نشر شده در «دیدگاه ها» به دوش نویسنده گان آنها میباشد

 

سیاست پردازی و نیرنگ

 

هر چند که این سر خط «سیاست پردازی و نیرنگ» برای سطور و پی نوشت مدنظر، نسبت تعلقیت این عنوان در ادامه کتاب کمیته300  به اثر دیگر جان کولمن، ظاهراً یک عنوان عاریتی معلوم میشود، اما از آنجا که اوضاع کنونی افغانستان به حیث یک قلمرو کشوریِ، در جغرافیای جهان، با اعمال نفوذ همان سیاست گذاریهای جهانی متحمل و متقبل اوضاع کنونی شده است، بدون شک ماهیت «سیاست پردازی و نیرنگ» را در نتیجه عملکرد های سیاسیون تحت حمایه طراحان «سیاست پردازی و نیرنگ» بخوبی برای ما به نمایش میگذارد

 با نظرداشت اینکه سیاست از نظر لغت با معانی متعدد چون پاس داشتن ملک، تدبیر، داوری، آینده بینی، اداره و قضاوت به حیث معانی زیبا، ولی در یک مورد هم رعیت داری ترجمه شده است. حالا اگر با توجه به معنی رعیت داری که در حقیقت مفهومی از تابیعت به امر نهی حاکمان سرنوشت است عمیق شویم، در محتوای اوضاع جاری کشور بازیهای که متاثر از نیرنگهای طراحان «سیاست پردازی و نیرنگ» در جغرافیای جهانی است بخوبی مشاهده میشود

برای وضاحت بخشیدن به این موضوع باید به زبان ساده بیان نمود: همانگونه که ستمگری در شکل ونوعِ از برده داری مدرن متبارز است، طراحان «سیاست پردازی و نیرنگ» جهانی این آزادی را برای عُمال خود داده اند به هر نیرنگی که ممکن و میسر است باید سیاست های آنان تطبیق شود (برده یعنی همان انسانی که تصمیم، اراده ،آرزو، خواست برای راحت بودن خودش در شرافت انسانی از خودش نباشد) اینکه اکنون برده داری مدرن حتی نیات شریفانه انسان را در درونش کنترول میکند مورد بحث ما نیست، بلکه منظور توجیه پذیری مساله بود که به آن اشاره شد.

 بدین سلسله خبر سازیهای روز که در قبال طرح «سیاست پردازی و نیرنگ» جریان دارد، یکی هم مساله حضور و خروج نظامیان کشور های سود و سرمایه از افغانستان است که با نظریات متضاد هر روز برای آینده نگری این سیاست ها فضا سازی و ذهنیت سازی میشود. بسیار مهم است توجه نمائیم که صرف نظر از تضاد های که میان تقسیم بندیهای منافع این کشور ها مطرح است مزید به آن در درون طرح ها و نظریات سیاست گذاریهای هر یک از خود کشور ها هم این تضادها و تناقضات به درستی به مشاهده میرسد. و این مساله از آن ناشی میشود که بالاخره انسان به اساس تاثیر پذیری و تاثیر گذاری متقابل از او به جامعه و از جامعه به او، محصولی از جامعه است. یعنی همان چیزی را که به جامعه داده است بر خودش نیز اثر گذار است. این تضاد و تناقض در شمایل سیاسیون ناشی از همین امر است لذا بی جهت نیست که گفته میشود برای اینکه انسان جامعه را ساخت باید جامعه را ساخت.

اخیراً طرح ایجاد پایگاه نظامی ایالات متحده امریکا در افغانستان غوغای جدید را بر پا کرده، و زمینهء خبر سازیهای روز شده است. همه آنانی که اوضاع و احوال کشور را زیر نظر دارند و دنبال میکنند آگاهی دارند که طرح ساختار پایگاه دایمی ایالات متحده امریکا در افغانستان یک خبر جدید نیست. این خبر سازیها از مدتها قبل پیوسته جریان دارد. ایجاد پایگاه اطلاعاتی در شمال افغانستان که کار ساختمان آن با مصرف پیشنهادی18  ملیون دالر امریکائی در مساحت ده ها جریب زمین در حلقات معین به مناقصه گذاشته شد، و گفته شده است که در سال  2011آغاز میشود، اگر از یک جهت به دلیل اینکه نام پایگاه اطلاعاتی را بخود تخصیص داده بود آوازه بر انگیز نشد، از جهت دیگر این مساله را بخوبی میرساند که کلید تمام مسایل جاری در کشور بدست همین سیاست گزاریها است. و آن اینکه چه مساله تا کجا میدان، و به کدام جهت میلان داشته باشد. نیرنگها تا آنجا مطرح است که در کجا باید رییس جمهور کرزی واکنش نشان بدهد، در کجا همسوئی کند، در کجا خاموشی اختیار کند و حتی چه وقت گریه بکند.

اکنون آنچه که مربوط به ادامه خبر ایجاد پایگاه دایمی ایالات متحده امریکا در افغانستان میشود با در نظر داشت اینکه هر طرح و نظر و رویکرد سیاسی در زمان خودش باید واکنش خودش را نیز منعکس بسازد البته که از پهلوی این تکرار که زمانی با طرح ایجاد پایگاه اطلاعاتی، زمانی با بیان رییس جمهور ایالات متحده امریکا بارک اوباما و با درخواست300  ملیون دالر امریکائی برای ایجاد آن و زمانی از طریق اعضای مجلس سنا مطرح شده بی تفاوت نباید گذشت.

 معلوم است هر کنش فردی و جمعی از خود واکنش فردی و جمعی را منعکس میسازد این واکنش ها ناشی از احساس مسئولیت های درون افراد و اجتماعات آنان است بعد از پخش تکرار این خبر معلومدار واکنش ها همه متناسب با احساس مسئولیتهای بوده که هر یک به ظرفیت آن متکی میباشند. وحید عمر سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان گویا واکنش؟ دولت را چنین منعکس میسازد «بحث ایجاد پایگاه دایمی امریکا در افغانستان بصورت رسمی بین مقام های افغانستان مطرح نشده است» اما می افزاید که افغانستان به کمک دراز مدت امریکا نیاز دارد و این گفته در حالی از جانب سخنگوی ریاست جمهوری بیان میشود که امضای قرارداد های استراتیژیک میان دو دولت را هم وضاحت میدهد. واکنش دولت واکنش رد و یا قبول نیست. در حقیقت واکنش نیست بلکه پیش زمینه است برای محقق شدن «سیاست پردازی و نیرنگ» که باید توسط آنان در این خطه اعمال شود آیا چنین واکنش کنش پذیر از جانب دولت حامد کرزی که ایجاد پایگاه نظامی در افغانستان از جانب سناتور لیندسی گراهام از حزب جمهوریخواه ایالات متحده امریکا زیر عنوان نیاز ایالات متحده امریکا مطرح شده است در حقیقت یک واکنش است؟

یکی از نیرنگ های سیاسی، واکنش کنش پذیر مجریان و عُمال این سیاست گذاریها است. حامد کرزی رییس جمهور افغانستان در سخنان خود که از طریق رسانه های بصری و سمعی پخش شد اظهار داشت که خارجی ها باید دست از مداخله بر دارند. بسیار جالب است دولتی را که ستون فقراتش همین خارجی ها استند، خود رییس جمهور با مسئولیت امنیتی آنان رییس جمهور است و در بسی از موارد رییس جمهور افغانستان را به مثابه کاتب تحریر هدایات خود هم قیمت نمیدهند. برای فریب مردم میائید و میگوئید که خارجی ها باید دست از مداخله بردارند همین است سیاست پردازی و نیرنگ که سیاست گذاران دولت کنونی افغانستان آنرا اعمال میکنند.

محمد یعقوب هادی

 

 

 

 

 اصالت» در قبال مطالب منتشره در دیدگاه ها هيچ مسووليتي ندارد و با احترام به آزادي بیان و دموکراسي نميخواهد سانسور نمايد و دست رد به سينه نويسنده گان بزند)