ناشر افکار دموکراتیکِ خلق افغانستان

اهداء به فرزند اصیل خلق افغانستان ببرک کارمل بانی ح.د.خ.ا. و رهبر زحمتکشان کشور

 

 

فرخنده باد سی و یکمین سالگرد قیام مردمی و حزبی ۶ جدی ۱۳۵۸،

روز نجات و آزدای افغانستان و مردم مظلوم و ستمدیدۀ مان

از زیر ظلم، ستم و ساطور حفیظ الله امین فاشیست، جلاد، دیکتاتور، جبار، عوامفریب و

باند جنایتکار، خون آشام و تبهکار وی!

 

 

د آسیا په زړه کی د امین او امینیانو د استبداد او استعماری او فاشیستی ځنځیر وروستی کړی ماته شوه
 
(ببرک کارمل - ۶ جدی ۱۳۵۸)

 

 

بیانیه تاریخی ببرک کارمل در باره مشی سیاسی دولت

 (ببرک کارمل - ۶ جدی ۱۳۵۸)

 

 

ابلاغیه شورای انقلابی تاریخی ششم جدی

 (ببرک کارمل - ۶ جدی ۱۳۵۸)

 

 

 

 

 یکبار دیگر شش جدی روز به یاد مانی است که با یاد و نام  شهیدان و قهرمانان گمنام  مردم زحمتکش و رنجدیده افغانستان و اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان گره خورده است. روزیست برای بازگویی حقیقت و باز تاباندن واقعیت که رهبر خردمند مردم افغانستان و حزب دموکراتیک خلق افغانستان زنده یاد ببرک کارمل بار مسوولیت را بر دوش گرفت و با دیگر فرزندان صدیق مردم افغانستان چراغ راه جامعه خویش گشت و با بصیرت تمام رهبری حزبی و دولتی را آگاهانه و سر شار از صداقت با توجه به آنکه بازار گرم مبارزات تسلیحاتی کشمکش های بین المللی به منظور بدست گرفتن رهبری جهانی و ایجاد پایگاه های نظامی و تحت نفوس در آوردن مناطق اعم از لحاظ اقتصادی و نفوذ ایدیالوژیکی اوضاع را پیچیده تر ساخته بود و مردم زحمتکش ما در شرایط اختناق و ترور امین و باند تبهکاراش زنده گانی سخت را  می گذرانیدند با پاکی به نفس و صادقانه با گرفتن مسوولیت تاریخی زنده گی جدید را به مردم شریف و زحمتکش کشور به ارمغان اوردند. و آنهایکه این حماسه را وارونه جلوه داده و بقای حقیقت را به بقای خود ترجیح میدهند بیگمان این تاریخ است  که مشت دندان شکن بر دهان شان وارد میکند و به گفته مشهور وطنی آفتاب با دو انگشت پنهان نمیشود. و طشت رسوایی شان اعم از نوکران خود فروخته شده و تجاوز گران بین المللی شان بیشتر ازین زیر آب بوده نمیتواند .

صداقت و پشتکار رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان و اعضای با شهامت آن در دهه حاکمیت ح.د.خ.ا.  که بر حق تحولات سازنده و انقلابی را در سراسر کشور عزیز مان افغانستان اعم در عرصه های اجتماعی و اقتصادی و زیر ساخت های اجتماعی و فرهنگی مطرحه و سازماندهی شده بود بر همه گان هویدا و روشن است.

فرخنده باد سی و یکمین سالگرد حماسه مردمی شش جدی ۱۳۵۸

جاویدان باد خاطرات قهرمانان و شهدای راه آزادی و ترقی اجتماعی

 

امرالله همرزم

 

از جرمنی   ۲۷/ ۱۲/ ۲۰۱۰

 

 

 

زنده و جاویدان باد خاطره ای تابناک روز ۶ جدی ۱۳۵۸

روز نجات مردم و میهن حزب و انقلاب ثور ۱۳۵۷

 

هموطنان شرافتمند و صدیق، حزبی های قهرمان ح.د.خ.ا. کادرهای با خرد، مادران پدران، خواهران و برادران و فرزندان شجاع میهن عزیز!

من بمثابه ای یک اولاد وطن، وطنی که در قلب و دل و وجب وجب خاک پاکش نشانی از قهرمانی های فرزندان راستین میهن زیبای ما نقش بسته است، این روز پرافتخار ششم جدی ۱۳۵۸ را که روز نجات مردم و میهن و انقلاب میتوان نامش گذاشت که در واقع چنین هم است، بهمه شما شاد باش و تبریک عرض میدارم. در این روز قدرت و سلطه ای حفیظ الله امین خونخوار و دارو دسته اش که هزاران هزار فرزندان صدیق میهن را از حزبی های صادق و مبارز گرفته تا صادقترین فرزندان این سرزمین کهن خراسانی را با دسایس مختلف از سیاسی گرفته تا تعلقات مذهبی، قومی، لسانی، فرهنگی و غیره و غیره به کشتارگاه ها و باستیل پلچرخی فرستاد و یا زنده آنان را بگور نمود و یا از فضا به اعماق دریا های خروشان پرتاب  نمود و بدیار نیستی رهنمون کرد، بشما تبریک عرض میدارم.

رفیق ببرک کارمل فقید، با همدستی صادقترین فرزندان ح.د.خ.ا.، هم میهنان شرافتمند و سایر نیروهای متحد و همدست و اشتراک اردوی ملی و قهرمان میهن و بنا بر اهداف والای مرامی ح.د.خ.ا. که هدف غایی آنرا در مجموع و بطور خلص اعمار افغانستان نوین، آزاد مستقل و سربلند، صلحجو و خدمت بخلق رنجدیده و عذاب دیده میهن تشکیل میداد، باین دوره سیاه خط بطلان کشید و حفیظ الله امین را با وابسته گان و دار و دسته اش به گودال تاریخ سپرد و دروازه های باستیل پلچرخی بروی همه زندانیان قطع نظر از همه تعلقات کشوده شد. فرزندان و ساکنین میهن و حق شناس صدیق میهن، این روز را به مثابه ای یک روز واقعا تاریخی شمرده و از آن استقبال میدارند.

من زیادتر از این نمیخواهم بطفره روم چه سایت پرمحتوا و مردمی «اصالت» که قبلا بیاد و بود رهبر گرانقدر زحمتکشا ن و خلق ستمدیده ای میهن، رفیق گرامی ببرک کارمل عزیز اهداء شده و سایت با فوتوی آن نیز مزین گردیده است، مطالبی مبسوطی بنگارش آورده اند در اخیر کلامم میگویم:

زنده و جاوید باد خاطره ای تابناک شهدای راه آزادی میهن!

جاودان باد خاطره فرزند صدیق زحمتکشان رفیق ببرک کارمل!

به پیش بسوی وحدت همگانی همه نیروهای ملی و وطنپرست بخاطر ایجاد یک افغانستان مستقل، سربلند و آزاد و پرافتخار!

مرگ به دشمنان میهن در سطح ملی و منطقه و جهان!

 

امین الله مفکر امینی از ایالت کالیفورنیا

2010-27-12

 

 

فرخنده باد سی و یکمین سالگرد قیام مردمی و حزبی ۶ جدی ۱۳۵۸،

 روز نجات کشور ما افغانستان عزیز!

درود بی پایان به روان پاک شهیدان گلکون کفن و رفته گان ما که

عمر عزیز شان را فدای ترقی شگوفانی میهن عزیز و

خوشبختی هموطنان رنجدیده ما نمودند!

 

درست سی و یک سال قبل از امروز که کشور و مردم شریف ما در شرایط ترور اختناق امین جلاد و باند تبهکار آن قرار داشتند. فرزندان صدیق وطن با گرفتن مسوولیت تاریخی دست به قیام مسلحانه زده با پیروزی مرحلهء نوین برای مردم شریف و داغدیده خویش زنده گی نوین را تحفه دادند در این رابطه زنده یاد ببرک کارمل در مصاحبه با ژورنالیست شپیگل آلمان چنین فرموده اند: "به مثابه یک فرد وطن پرست و مردم دوست که دوبار نمایندۀ منتخب شان در پارلمان بودم به صفت معاون شورای انقلابی و . . . در آن شرایط دشوار میتوانستم بی تفاوت مانده تماشا نمایم هرگز نه، من بخاطر نجات مردم شریف رنجدیده و داغدیده ام بخاطر نجات کشورم این تصمیم تاریخی را گرفتم". برای آنعده افرادی که میخواهند آفتاب را با دو انگشت پنهان کنند و تاریخ را مسخ نمایند نوار ویدیویی ذیل را تماشا نموده خود ببینند که در روز برافراشتن بیرق ملی کشور چی میبینند از مردم آیا میشود چنان هیجان و احساسات پاک مردمی را جعلی و یا به زور مطالبه نمود که چنین افتخار در تاریخ کشور تا اکنون یگانه و بی نظیر است که آن افتخار برای رهبر ملی و سیاسی کشور زنده یاد ببرک کارمل و ح.د.خ.ا. از طرف مردم شریف و قدر شناس ما به فرزندان واقعی شان داده شده است.

 

 

 

 

برای دشمنان داخلی و خارجی کشور، که هنوز هم با پُر رویی و قصداً بخاطر مخشوش ساختن روان جامعه و پوشالی نمودن تجاوز خود و نوکران اجیر شان نشخوار میکنند، میخواهیم نکاتی را تذکر دهیم:

۱- آیا میتوان از سند امضا شدۀ شادروان نورمحمد تره کی رییس دولتی که بیشتر از ۱۵۰ کشور جهان آنرا به رسمیت میشناخت با لیوند بریژنف در رابطه انکار کرد. آیا با اسناد و راپور های شبکه های جاسوسی خود شان که امروز در دسترس همه قرار دارد کدام تاریخ  برای دخول قطعات محدود نظامی اتحاد شوروی وقت با تعداد نسبی و حتی دقیق آن ثبت است.

۲- برای تحت شعاع قرار دادن قیام مسلحانه حزب و مردم ما قصداً این تاریخ را به شکل دیگر آن جلوه دادند. این واقعیت است که در قیام ما قطعات نظامی اتحاد شوروی حمایت و همکاری نمودند این جز تعهد صادقانه احزاب برادر که بخاطر آزادی و جامعه انسانی با روحیه انترناسیونالیستی مبارزه میکردند بود. ولی قیام مردمی و حزبی خود ما بود پس اگر شما راست بگویید فردای آن همه نظام دولتی امنیتی و مردمی به دست شوروی ها بود، مگر میشود این همه را، زمانیکه صد ها هزار افغان به چشم خود هزاران حزبی و مردم داوطلب را که بخاطر مردم خویش مسلح و با بازوبند سفید به بازو های قهرمانانه شان دیده اند، قبول کرد. فقط کافی است که کار یک هفته همزمان یعنی از ۶ جدی تا ۱۳ جدی را مرور کرد آیا آن همه کار هارا که برای مردم و در تماس با مردم شوروی ها انجام دادند. چرا ما قیام ۶ جدی را قیام مردمی و حزبی میگوییم بخاطر اینکه همه میدانند که در پهلوی هزاران انسان وطن ما که توسط امین و باند جنایتکار و خون آشام آن به شهادت رسیدند تعداد بیشتر آن اعضای اصولی، وفادار و صدیق حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود ولی این اکثریت مردم بود که داوطلبانه سهم تاریخی گرفتند و شبها کار و دفاع کردند که آن همه کار در زمان کوتاه صورت گرفت.

۳- آیا می شود که به چشم مردم خاک زد و قلب داغدیده و دنیای رنج و عذاب شان را به استهزا گرفت و آن همه شرایط را جنت گفت و امین را شخص صادق دلسوز و وطنپرست و حزبی معتقد و وفادار شناخت و معرفی کرد. در رابطه به شرایط آنروزگار کتابها تحریر یافته و داغ لاله آن هنوز در دل هزاران هموطن ما وجود دارد. چه شکی در جاسوس سی.آی.ای بودن آن و باند او وجود دارد مگر از استخدام و پرتاب آن به ح.د.خ.ا. کدام کار مثبت به نفع حزب مردم و کشور وجود دارد مراجعه شود به تاریخ حزب و کشور. همان پروژه که از پرتاب به حزب شروع با حزب اسلامی گلبدین مشترک و ادامه آن در وجود طالبان ادامه دارد امروز دیگر همه مردم میدانند که همان امینی های "سور ملگری" برادر جهادی(!) فعلا ملا و آخند زاده طالبان هستند با همان پروژه سی.آی.ای.

۴- اتحاد شوروی در حلیکه حق داشت با کشف پلان های امریکا و متحدین امپریالستی اش در افغانستان بخاطر تأمین امنیت سرحداتش ناراحتی داشته باشد ولی هر گز کمک خود را به این سند و هدف اعلام نکرد و آنقدر توانمندی هم داشت تا به مصرف کمتر بدون تلفات از سرحدات خود دفاع میکرد. آنچه برای ما افغانها واضح است که در آن شرایط که دیگر کار امین با پاکستان و حکمتیار یکطرفه شده بود مشکل بود تا با تنهایی جلو آن همه وحشت گرفته میشد از آغازین روز های مرحلهء نوین کار بخاطر عودت قطعات اتحاد شوروی آغاز شد مراجعه شود به سالنامه ها و اسناد ارائه شده از طرف ج.د.ا. به ملل متحد و تاریخ آغاز مذاکرات ژینو در شرایط جنگ اعلام ناشده غرب کشورهای مرتجع عربی و اسلامی صهیونیستی چین و . . . به رهبری آمریکا که لاف آنرا چوب های سوخت جهادیها(!) میزنند در آن شرایط شوروی به دولت قانونی عضو ملل متحد عضو جنبش عدم انسلاک مطابق قرارداد های رسمی کمک و همکاری مینمود در پهلوی کمک های نظامی در تمام عرصه های اقتصادی زراعتی صحی تربیه کادر ها اعمار شفاخانه ها مکاتب انستیتیوت ها فابریکه ها پُل ها بند برق و دهها پروژه های عام المنفعه به دولت و مردم افغانستان مساعدت میکرد. به جز در حالت دفاعی هرگز بدون خبر موافقه و مشترک با قوای مسلح قهرمان افغانستان عملیات نظامی انجام نمیدادند هیچگونه زندانی برای افغانها در داخل قلمرو و کشورما نداشتند هرگاه دهشت افگن و تروریستی را گرفتار مینمودند آنرا به شوروی و کدام کشور خارجی دیگر و یا هم به پایگاههای نظامی خود در خارج از افغانستان مانند آمریکا انتقال نمیداد و به زود ترین امکان آنها را به نیروهای موظف امنیتی افغان تسلیم مینمودند با مردم بسیار دقیق به احترام و احتیاط برخورد میکردند، هرگاه تصادفاً کدام حادثهء از طرف شان رخ میداد در مقابل مردم مجرم را در محکمۀ نظامی محکمه حتی در مقابل مردم افراد خود را مطابق به نوعیت جرم تیر باران میکردند که چنین حادثه ها بسیار انگشت شمار بود اکثر حادثه ها جعلی با استفاده از افراد شبیه نیروهای شوروی توسط "شورای نظار" و "حزب اسلامی" به دستور آی.ایس.آی برای فریب مردم و جهت تحریک احساسات مردم در غرب و کشورهای اسلامی برای جمع آوری پول این کار را میکردند که بعد ها عین کار را هر دو تنظیم علیه یکدیگر میکردند که مساجد اسلامی و غربی بر نوار های شان است.

۵- کشور های غربی سرمایه داری و متحدین آن در مقابل به چند باند و گروپ میلیونها دالر و اسلحه های گوناگون میدادند تا اول هرچه مؤمن مسلمان واقعی دیدند بکشند، معلم، دانش آموز و تحصیلکرده دیدند بکشند، هرچه پُل، شفاخانه، مکتب، فابریکه و سرمایهء ملی یافتند چپاول نموده به آتش بکشند. بهتر است کتاب مستند "تلک خرس" که توسط پدر اصلی "مجاهدین" جنرال حمید گل پاکستانی نوشته شده مطالعه نمایید و آمدن شان به کابل در ۱۹۹۲ و سرمایه های شان در دوبی و قصرها . . . در افغانستان و . . . در مورد امروز که اصلاً دیگر چیزی برای گفتن نیست و به یاد داشته باشید اول اینکه دو میلیون کشته رقم مبالغه آمیز است ولی هر رقمی کوچکتر هم باشد دردآور است، ولی هر رقمی که باشد حد اکثر ۱۰ فیصد آن در عملیات تصفیوی، بمباردمان و . . . توسط دولت که آن هم همین باند ها مسبب آن شدند دیگر ۹۰ فیصد آن توسط همین باند های جیره خوار آدمکش به دستور باداران شان به بهانه ها و انواع گوناگون از بین رفته اند تاریخ این واقعیت را ثبوت خواهد کرد. خلاصۀ کلام: "دزد هم میگوید خدا صاحب خانه هم میگوید خدا".

 

 

 

مقالات

 
 

www.esalat.org