دوشنبه، ۱۹ نومبر ۲۰۰۷
بخش هشتم
ناتو در افغانستان
اوضاع افغانستان و افزايش تلفات انساني و خسارتهاي مالي آن، آمريكا و متحدانش از جمله ايتاليا و آلمان را نگران كرده است. با وجود اينكه توجه وسايل اطلاعرساني غرب به ناكاميهاي دخالت آمريكا در عراق جلب شده است، اما افزايش تلفات جاني و مالي نيروهاي غربي مستقر در افغانستان نيز حاكي از اين است كه اگر چه شكست نيروهاي آمريكايي در عراق تقريبا غير قابل ترديد است، اما امكان كسب موفقيت و يا پيروزي در افغانستان نيز براي غرب بعيد به نظر ميرسد.اين در حالي است كه آمريكا از احتمال خروج نيروهاي ايتاليايي و آلماني كه شمار تلفات آنان در افغانستان افزايش يافته است، نگران است.
علاوه بر اين، افزايش تعداد تلفات غير نظاميان درکشور ناشي از بمباران وحشيانه توسط نيروهاي آمريكايي است. اكنون بيشتر مردم آلمان دولت خود را براي خروج نيروهاي اين كشور از افغانستان كه تعدادشان سه هزار نفر است، تحت فشار قرار دادهاند، زيرا آنان بر اين باورند كه مشاركت نيروهاي آلماني در اين جنگ نه تنها ارزشي ندارد، بلكه نتايج كاملا برعكسي داشته است.
زيرا يك گروگان آلماني به دست طالبان كشته شد و يك گروگان ديگر نيز در معرض سرنوشت مشابهي قرار دارد.علاوه بر ناامني مناطق مخلتف افغانستان موضوع مهم ديگر افزايش چند برابري ميزان توليد مواد مخدر در سالهاي اخير است. بنابر گزارشهاي آمريكاييها طالبان بر اين پديده كه ميليونها دالر براي آن گروه درآمد دارد، تسلط دارد. طالبان از درآمدهاي ناشي از فروش مواد مخدر براي خريد اسلحه و تامين مالي جنگ بر ضد نيروهاي غربي استفاده ميكند. در اين شرايط، آمريكا با دو شكست واقعي رو به رو است كه عبارتند از: شكست در عراق و ديگري در افغانستان. اما اوضاع آمريكا در عراق و افغانستان يك تفاوت اساسي دارد.
به اين معني كه اگر واشنگتن در اقدامي احمقانه دست به توسعه جنگ در جبهه ديگر يعني عراق نميزد، پيروزي آن كشور در افغانستان تقريبا حتمي بود.
به دنبال حملات 11 سپتامبر سال 2001 در نيويارك، آمريكا به منظور سركوبي عاملان اين حمله، تهاجمي را عليه افغانستان با هدف سركوبي اعضاي القاعده و طالبان به انجام رساند كه سرانجام اين حمله سقوط رسمي دولت طالبان بود اما اين سقوط به منزلهي پايان كار طالبان در افغانستان نبود؛ چرا كه از آن زمان تاكنون نيروهاي ائتلافي به رهبري آمريكا به مبارزه براي ريشهكني طالبان و القاعده در افغانستان مشغولند كه گويا با توجه به گزارشهاي اخير از اوضاع امنيتي در اين كشور جنگ زده نه تنها هيچ نشاني از پيشرفت در ريشهكني طالبان وجود ندارد، بلكه علائمي از قوت گرفتن اين گروه در اين كشور بحرانزده نيز وجود دارد. در اين ميان با وجود مشاركت ائتلاف ناتو دراين عرصه و كمك به نيروهاي ائتلافي در انجام يك تعداد ماموريتها با هدف برقراري امنيت و بازسازي اين كشور جنگ زده و مبارزه با كشت مواد مخدر كه از ديرباز مشكل عمدهي اين كشور بوده است، پيشرفتهايي كه از اين نيروهاي خارجي در افغانستان انتظار ميرفت، حاصل نشده و هماكنون اكثريت مردم اين كشور همچنان با بحرانهاي ناشي از عدم امنيت و اوضاع وخيم اقتصادي دست به گريبانند و اين درحالي است كه آمريكا و متحدان غربياش سعي در متقاعد كردن افكار عمومي در جهت مشروعيت بخشيدن به اقداماتشان در اين كشور دارند؛ اقداماتي كه اغلب به قيمت از دست رفتن جان بسياري از زنان، كودكان و غيرنظاميان بيگناه اين كشور تمام ميشود و در عين حال سكوت جامعهي بينالمللي درخصوص اين اقدامات نيز زخم ديگري را بر پيكرهي مردم رنج كشيدهي اين كشور وارد ميآورد . همزمان با چهارمين سال احراز فرماندهي نيروي همكاري امنيت بينالمللي (ايساف) از سوي ناتو در افغانستان اوضاع اين كشور همچنان ناآرام است و مشكلات امنيتي اين كشور در كنار ديگر مشكلات موجود، آيندهي روشني را براي ملت زجر ديدهي افغانستان و بزرگترين ماموريت ناتو مجسم نميكند.
گسترش فعاليتهاي ناتو بعد از حملات يازده سپتامبر افزايش يافت. پس از اين حملات بود كه اصلي در منشور ناتو مقرر شد كه بر اساس آن حمله به هر كشوري از اعضاي ناتو حمله به تمام كشورهاي عضو ناتو محسوب شد. علاوه بر افزايش مشاركت ناتو در عرصههاي بينالمللي اين ائتلاف در 16 اپريل سال 2003 توافق كرد تا فرماندهي نيروي همكاري امنيت بينالمللي (ايساف) را در افغانستان بر عهده بگيرد.
اين تصميم به درخواست آلمان و هالند، دو كشوري كه ايساف را در زمان حصول اين توافقنامه در افغانستان فرماندهي ميكردند، اتخاذ شد و نوزده نمايندهي ناتو به اتفاق آراء با آن موافقت كردند . واگذاري ادارهي ايساف به ناتو در سال 2003 به انجام رسيد و بدين ترتيب براي اولين بار در تاريخ ناتو ماموريتي خارج از محدودهي كشورهاي عضو ناتو رقم خورد .ناتو در سال 2004 حكمت ستين، وزير ناتو در تركيه را به عنوان نمايندهي عاليرتبه غير نظامي در افغانستان برگزيد. ستين در ابتدا مسوول پيشبرد جنبههاي نظامي – سياسي تعهدات اين ائتلاف در افغانستان بود.
نيروي به رهبري ناتو در سال 2006 اكثريت سربازانش را از كانادا، انگليس، تركيه و هالند تشكيل داد كه مسووليت عملياتهاي نظامي در جنوب افغانستان را از نيروي ائتلافي ضد تروريسم به رهبري آمريكا گرفت . ايساف در راستاي بخشي از عمليات آزادي پايدار در سال 2006 نيروهاي خود را جايگزين سربازان آمريكايي در جنوب افغانستان كرد . قطعه شانزدهم حملهي هوايي انگليس كه بعدا با پشتيباني تفنگداران سلطنتي انگليس تقويت شدند، هستهي مركزي اين نيروها در اين منطقه را به همراه سربازان و هلي كوپترهاي استراليا، كانادا و هالند تشكيل داد . فعاليتهاي ناتو در سال 2006 در جنوب افغانستان بر تشكيل تيمهاي بازسازي ولايتي به رهبري انگليس در هلمند متمركز بود و هالند و كانادا نيز اين ماموريت مشابه را در ارزگان و قندهار به انجام رساندند . شخصيتهاي محلي طالبان مخالفتشان را با اين نيروها اعلام كردند و متعهد شدند تا مقاومت كنند . همزمان با آغازعملياتهاي گستردهي ناتو براي سركوبي شبهنظاميان طالبان در سال 2006، جنوب افغانستان به صحنهي شديدترين خشونتها در اين كشور از زمان سقوط نيروهاي طالبان در سال 2001 بدل شد . در اين مدت فرماندهان هالندي، كانادايي و انگليسي عملياتهاي ناتو را رهبري كردند . فرماندهان ناتو چندين عمليات را با نامهاي عمليات ضربه كوهستاني، عمليات مدوسا و عمليات خشم كوهستان و اوج فالكون با هدف ريشهكني طالبان رهبري كردند . مبارزات نيروهاي ناتو در نيمه دوم سال 2006 قوت بيشترگرفت .
ناتو در اين زمان در حصول پيروزيهايي تاكتيكي بر طالبان موفق عمل كرد، اما نتوانست طالبان را به طور كامل شكست دهد و هم اكنون نيز عملياتهاي ناتو در اين كشور جنگ زده ادامه دارد . ماموريت اصلي ناتو به عنوان يك مولفهي كليدي در فعاليتهاي جامعه بينالمللي در افغانستان، كمك به مقامات اين كشور جنگ زده در تامين امنيت و ثبات و هموار كردن مسير براي بازسازي و ادارهي موثر امور تعيين شد.
ياپ دوهوپ شفر، سکرترجنرال ناتو دربارهي ماموريت اين ائتلاف در افغانستان گفت: اين ماموريت يكي از چالش برانگيزترين ماموريتهايي است كه ناتو بر عهده گرفته، اما اين ماموريتي است كه براي برقراري امنيت بينالمللي بسيار حايز اهميت است . شفر ماموريت ناتو در افغانستان را اينطور عنوان كرد: هدف اين ائتلاف كمك به ايجاد شرايطي است كه در آن افغانستان ميتواند پس از چندين سال خشونت و تخريب و فقر، از داشتن دولتي پاسخگو و صلح و امنيت برخوردار شود.
ناتو با داشتن بيش ازهزار نيرو در افغانستان به مقامات اين كشور كمك ميكند تا اقتدار و نفوذشان را در سراسر اين كشور گسترش دهند و شرايطي را براي برقراري ثبات و بازسازي اين كشور فراهم كنند.
نماينده غير نظامي برجستهي ناتو مسوول پيشبرد جنبههاي تعهدات نظامي سياسي اين ائتلاف به افغانستان است و از نزديك با ايساف و دولت افغانستان و سازمانهاي بينالمللي ديگر همكاري و با كشورهاي همسايهي افغانستان نيز تماس برقرار ميكند . ماموريت سوم ناتو تمركز بر اصلاحات دفاعي ساخت تاسيسات دفاعي و جنبههاي نظامي برنامهي اصلاح بخش امنيتي كشور است.
اما با وجود تمام اهداف تعيين شده براي ناتو و نيروهاي خارجي ديگر در افغانستان از آنجاييكه اهداءكنندگان غربي ابتدا تمركزشان را بر دستيابي به اهداف نظامي معطوف كردهاند، كارشناسان در اين كشور شانس كمي را براي خروج مردم از بحرانهاي اقتصادي كه با آن دست به گريبانند، پيشبيني ميكنند . اين نگرش اهداءكنندههاي غربي، تغييراتي را در تمركز بر رشد اقتصادي و بازسازي اين كشوربه وجود آورده است.
كرزي اغلب شكايت كرده كه كشورهاي غربي به وعدههايشان براي بازسازي افغانستان عمل نكردهاند. اما بعيد به نظر ميرسد اين اظهارات كشورهاي غربي را متوجه بياعتنايي آنها به بازسازي افغانستان كند.
امنيت در حومههاي شهرهاي بزرگ افغانستان رو به وخامت است و هم اكنون اين اوضاع در مناطق شهري اصلي نيز حكم فرما شده است . گزارشهاي اخير از اوضاع امنيتي افغانستان از گسترش خشونتها در جنوب اين كشور و سرايت آن به شمال و غرب ودرپايتخت حكايت دارد .
كارشناسان هم چنين به افزايش عملياتهاي انتحاري در كابل اشاره دارند. عملياتهاي نظامي ادامهدار نيروهاي ائتلافي عليه طالبان در جنوب اين كشور تنها به موفقيتهاي محدودي رسيده است و اين در حالي است كه طالبان هم از لحاظ قوا و هم از لحاظ تعداد به رشد قابل توجهي رسيده است . نيروهاي ناتو و ائتلافي هم چنين در حملات اخيرشان عليه طالبان با انتقاد شديد دولت اين كشور در خصوص افزايش تلفات غير نظاميان نيز روبرو شدند و كرزي اخيرا نيروهاي خارجي را به انجام حملات بيملاحظه متهم كرده كه در آن بسياري از غير نظاميان قرباني شدهاند.
در حالي كه روند بازسازي افغانستان هم چنان از انتظارات فاصلهي زيادي گرفته، بعيد به نظر ميرسد اوضاع و شرايط عادي زندگي به اين زوديها در افغانستان حاكم شود . در گزارش اخير بانك توسعهي آسيايي آمده است كه ميزان پول پرداختي قدرتهاي غربي براي هرافغان بسيار كمتر از ميزان مبلغ پرداختي آنها در كشورهاي جنگ زدهي ديگر است . اغلب بودجههاي خارجي صرف ساخت مدارس و سيستمهاي آموزشي شده كه آن هم تنها به كابل و ولايات كليدي معطوف شده است و بسياري از دانش آموزان هم چنان در فضاي بازودرخيمه به درس خواندن مبادرت ميكنند . كارشناسان امداد رساني بينالمللي در بازسازي افغانستان اعلام كردند، اوضاع امنيتي همچنان اصليترين مانع در بازسازي اين كشور است.
آمريكا به عنوان بزرگترين كمك كنندهي مالي به افغانستان 1.37 ميلياد دالر در سال مالي جاري به اين كشور اختصاص داده كه اين پول نيز صرف مساعدتهاي نظامي به منظور اجراي اهداف نظامي ميشود . اختصاص بودجه براي بازسازي و توسعهي جوامع تنها پس از صرف هزينه براي حصول اهداف نظامي در افغانستان صورت ميپذيرد . كارشناسان ميگويند، كمي پس از سقوط طالبان تنها برخي عملياتهاي محدود بازسازي آغاز شد و در همان سطح باقي ماند.
اوضاع امنيتي در افغانستان به گونهاي است كه مجلهي نيوزويك در گزارشي به تجديد قواي طالبان در اين كشور پس از گذشت شش سال از سقوط آنها اشاره كرده و در اينباره مينويسد: با گذشت چند سال از اعلام سقوط طالبان و عملياتهاي فراوان نيروهاي ائتلافي و ناتو و اردوي ملي براي ريشهكني كامل آنها اكنون براي مشاهدهي اعضاي طالبان لازم نيست حتي از كابل خيلي فاصله بگيريد.
اكنون به راحتي ميتوان اعضاي طالبان را از نوجوان گرفته تا مرد پنجاه پنج ساله در حومهي تمامي شهرهاي بزرگ افغانستان مشاهده كرد . يكي از فرماندهان محلي طالبان ميگويد، اعضايش به انواع سلاحهاي كلاشنيكف و راکتهاي دستي مجهزند . مقامات ناتو نيز ميگويند، به نظر ميرسد طالبان با مساعدت قاچاقچيان مواد مخدر و كمكهاي مالي آنها از نظر مالي هيچ مشكلي ندارند . نظاميان طالبان در هر روز پنج دالر دريافت ميكنند كه اين رقم دو برابر مبلغي است كه نيروهاي اردوي ملي دريافت ميكنند.
به دليل عدم نيروي كافي پوليس در افغانستان كرزي مجبور شده طرحي را تصويب كند كه بر اساس آن به جنگ سالارهاي محلي كه اغلب قاچاقچي هستند، اجازهي بازسازي مليشه هاي خصوصيشان داده شده است و اين اقدام در حالي صورت ميگيرد كه مقامات سازمان ملل سه سال تلاش كردهاند تا شبه نظاميان غير قانوني موجود در اين كشور جنگ زده را برچينند . فرمانده برجستهي ناتو اخيرا اعلام كرد: متاسفانه افغانستان هم اكنون در مسير تبديل شدن به يك كشور مواد مخدر است.
مقامات آمريكايي نيز اخيرا در گزارشي اعلام كردند كه افغانستان با ثبت ركورد ديگري در برداشت خشخاش در سال جاري جايگاه خود را به عنوان تنها منبع يكهتاز تامين ترياك در جهان تثبيت كرده است . تام شويچ، از مقامات عالي رتبهي وزارت خارجهي آمريكا درامور مبارزه با توليد قاچاق مواد مخدر اظهار داشت: افغانستان در حال حاضر نزديك به 95 درصد تمام مواد مخدر جهان را تامين ميكند.
اين در حالي است كه دولت آمريكا و دونالد رامسفلد، وزير دفاع سابق و ديگر مقامات عاليرتبهي آمريكا در سخنرانيهايي اعلام كرده بودند كه طالبان و القاعده ريشهكن شدهاند. انتخابات پارلماني و رياست جمهوري دموكراتيك برگزار شده و بيش از سه ميليون آواره به كشورشان بازگشتهاند و 1.75 ميليون دختر در مدارس به تحصيل علم پرداختهاند . اما حقيقت اين است كه پس از گذشت شش سال از حملهي آمريكا به افغانستان، اكثر خبرهاي خوب تنها به كابل معطوف ميشود و اكثر بخشهاي افغانستان هم چنان مناطق مغموم به حساب ميآيند . همچنين اوضاع امنيتي در افغانستان اكنون از بحران ديگري حكايت دارد كه به مسالهي روز در اين كشور بدل شده و هر روز در اخبار و رسانهها گزارشهايي از آن شنيده ميشود؛ اين موضوع چيزي نيست به غير از گروگانگيري اتباع داخلي و خارجي . طالبان اكنون در افغانستان به شكلي قدرت گرفته كه سعي دارد با گروگان گرفتن اتباع خارجي دولتهاي خارجي مشاركت كننده در افغانستان را ملزم به خروج از اين كشور كند. اين نظاميان با استفاده از اين روش بر دولت افغانستان فشار آوردهاند تا به درخواستهايشان عمل شود.
همچنان سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ( ناتو ) از استراتژی مبارزه با طالبان به مذاکره روی آورده است . کلاودیه فاس ، سخنگوی ناتو در افغانستان از آمادگی این سازمان برای گفتگو با طالبان خبرداد.
وی افزود که اگر دولت افغانستان گفتگو با طالبان را به عنوان راهی برای کاهش خشونت ها تشخیص دهد ، ناتو از این اقدام استقبال خواهد کرد . سخنگوی دولت کرزی نیز اعلام کرد که از بازگشت طالبان پشیمان استقبال می کند. وی با اشاره به موضع رسمی دولت افغانستان تاکيد کرد که راه برای بازگشت نیروهایی از طالبان که قانون اساسی را بپذیرند ، باز است.
درماه می گذشته مجلس سنای افغانستان طرحي را تصویب کرد که مطابق آن باید طالبان افغان از طالبان غیرافغان تفکیک شوند و با طالبان افغانی مذاکره صورت گیرد . سخنان سخنگوی ناتو در افغانستان نشان دهنده تغییر استراتژی غرب درخصوص طالبان است. آمریکا و ناتو در طول نزدیک به شش سال گذشته برمبارزه جدی با طالبان تاکید داشتند ، اما مواضع جدید ناتو حاکی تمایل آنان به مذاکره با طالبان است.
اجرایی شدن طرح مذاکره با طالبان یکی از بنیادی ترین استراتژی های آمریکا در سیاست خارجی را مورد تدید قرار خواهد داد . به عبارت دیگر چنانچه رویکرد آمریکا و ناتو در قبال طالبان از مبارزه به مذاکره تبدیل شود ، شکست کامل دولت بوش در مبارزه با تروريسم و ائتلاف ضد تروریسم شکل خواهد گرفت.
درچنین شرایطی این سوال مطرح است که اگر قرار بود با طالبان مذاکره شود ، چرا از سال 2001 افغانستان به جهنمی از خشونت ها تبدیل شد ؟ . حضور آمریکا و ناتو در افغانستان در طول نزدیک به شش سال گذشته تنها به گسترش تروريسم،خشونت ،ویرانی ، فقر و قاچاق مواد مخدر منجر شده است.به اعتقاد کارشناسان با توجه به برتري نظامي آمريکا و ناتو در قبال طالبان امکان نابودي تروريست ها در افغانستان وجود داشت .از سوی دیگر باید توجه داشت که کارنامه سیاه طالبان در کشتار وحشیانه مردم افغانستان هیچگاه از ذهن ملت افغان پاک نمی شود. لذا به نظر میرسد بازگشت طالبان به قدرت بدون محاکمه رهبران خشونت طلب آنان با موافقت مردم همراه نخواهد بود. ازنظر کارشناسان نیز این سوال مطرح است که آیا مذاکره با نیروهای ميانه رو طالبان )به عقيده دولت وآمريکا )به برقراری صلح و آرامش در افغانستان منتهی می شود ؟ . با توجه به این که رهبران طالبان درتعیین استراتژی ها و تصمیمات نقش اصلي را به عهده دارند، مذاکره با نیروهای ميانه روطالبان در کاهش خشونت ها موثر نخواهد بود .
از سوي ديگر پذيرش مذاکره با طالبان براي دولت مشرف نيز سودمند خواهد بود.با بازگشت طالبان به روند سياسي در افغانستان ، دولت مشرف از اتهام حمايت از خشونت طلبي طالبان مبرا شده و چشم انداز جديدي در روابط اسلام آباد و واشنگتن گشوده مي شود . بی تردید اگر ایده مذاکره با طالبان تحقق یابد ، مبارزه با تروریسم در سطح نظام بين الملل دچار تغييرات ماهيتي خواهد شد.در اين صورت تنها روزنه اميد نو محافظه کاران براي پيروزي در انتخابات رياست جمهوري سال 2008 آمريکا از طريق شکست طالبان نيز بسته خواهد شد . توقف مبارزه با طالبان و شروع مذاکره با آنان تير خلاص به دولت بوش خواهد بود . زيرا برداشت افکار عمومي در جهان از مذاکره با طالبان يعني کنار آمدن گروه حاکم بر آمريکا با تروریسم است.
انگلیس متحد اصلی آمریکا هفت هزار و یکصد نیرو در افغانستان دارد. افزایش تلفات نيروهاي انگليسي در افغانستان باعث افزایش نگرانی لندن شده است . آمريکا و متحدینش علیرغم صرف هزینه های هنگفت مالی و تلفات انسانی ، دستاور مثبتی در افغانستان نداشته اند و به همین دليل مردم انگلیس خواهان خروج نيروهاي اين کشور از افغانستان هستند . حضور نیروهای خارجی در افغانستان از سال 2001 تاکنون به مهار تروریسم منجر نشده و دولت جدید انگلیس به رهبری گوردون براون مجبور است پاسخگوی انتقادهای شدید افکار عمومی باشد. براین اساس لندن به دنبال آن است باکاهش تلفات انسانی شرایطی فراهم کند که همزمان اقدامات تروریستی نيز در افغانستان تعديل شود.
اما به اعتقاد کارشناسان موفقیت مبارزه با تروریسم در افغانستان نیازمند تغییر استراتژی آمریکا و انگلیس است . زیرا تغییرشیوه ها و تاکتیک ها مانع افزایش فعالیت های تروریستی نشده است . به نظر می رسد اصرار لندن و واشنگتن بر ادامه سیاست های گذشته، نتایج جدیدی بدست نمی دهد. چندی پیش نيز تعدادی از جنرال های بلند پایه اردوي انگلیس با انتشار نامه ای خطاب به گوردون براون نسبت به شکست در جنگ افغانستان هشدار دادند. در آن نامه تاکید شده بود که جنگ افغانستان در آستانه یک شکست فاجعه آمیز قراردارد. دولت براون در شرایط کنونی با هشدار مقامات نظامی و خواست مردم درخصوص تغییر سیاست لندن در افغانستان مواجه است .
توني بلرنخست وزير سابق انگلیس به دلیل اصرار بر پیروی از سیاست های آمریکا در افغانستان و عراق مجبور شد از قدرت کناره گیری کند. مجموعه این شرایط باعث شده ، سفر مقامات انگلیس به افغانستان در ماههاي گذشته افزایش یابد. چندي پيش دیوید میلیبند وزیر خارجه این کشور با سفر به افغانستان تلاش کرد تا راه های کاهش آسیب به نظامیان انگلیسی را بررسی کند.
نکته جالب این که در اهداف سفر میلیبند اعلام شده بود که وی قصد دارد تا درخصوص توانایی و ناتوانی لندن در مسائل افغانستان با مقامات دولت کرزی گفتگو کند.
به عبارت ديگر اين حقيقت براي مقامات لندن روشن شده است که بايد در واقعيت هاي موجود در افغانستان را در نظر بگيرند.از سوي ديگر برخي ويژگيهاي سياسي ، اجتماعي و فرهنگي افغانستان نيز اين حکايت از آن دارد که امنيت به عنوان اساسي ترين نياز جامعه توسط مردم، گروهها و دولت کرزي تامين شود.بنابراين اگر قدرت هاي خارجي بخواهند بر اساس برداشتهاي مبتني بر منافع خود ، امنيت را در افغانستان برقرار کنند ، مردم و دولت اين کشور با مشکلات فزاينده امنيتي مواجه خواهند بود.
ازجانب ديگردس براون ، وزير دفاع انگليس اعلام کرد که حضور دراز مدت نیروهای خارجی در افغانستان براي ممانعت از تبديل شدن اين کشور به مرکز آموزش تروريستها ضروري است . وزير دفاع انگليس ادعا کرد که نيروهاي اين کشور براي آينده روشن افغانستان تمام تلاش خود را بکار خواهند گرفت . دس براون در گفتگوي افزود که هدف حضور نيروهاي انگليسي در افغانستان ، حفظ آزادي بدست آمده براي اين کشور است . براون با اذعان به افزايش توليد مخدر در افغانستان مدعي شد که در ديگر زمينه هاي زندگي موفقيت هايي براي مردم افغانستان بوجود آمده است .
انگليس مسئوليت مبارزه با مواد مخدر در افغانستان را برعهده دارد اما آمارهاي رسمي حاکي از آن است که از سال 2001 تاکنون کشت خشخاش و توليد مواد مخدر در افغانستان به شدت افزايش یافته است . در هفته هاي گذشته نيز برخي فرماندهان انگليسي تاکيد کردند که نیروهای خارجی براي تامين ثبات و امنيت در افغانستان بايد بيش از سه دهه دراين کشور باقي بمانند . اظهارات وزير دفاع انگليس در خصوص تعهد دراز مدت براي حضور در افغانستان نشان ميدهد که چشم انداز قطع ريشه هاي تروريسم در افغانستان ، روشن نيست . اين انتظار وجود دارد که امريکا و انگليس به همراه ساير متحدين خود در افغانستان بتوانند بر طالبان فائق آيند . از نظر کارشناسان ، طولاني شدن حضور نيروهاي خارجي در افغانستان براي سرکوب طالبان با توجه به توان انساني و نظامي نیروهای غربی در مقايسه با طالبان به هيچ وجه قابل توجیه نيست .
از سوي ديگر سخنان دس براون درخصوص حضور طولاني مدت در افغانستان به منزله تضعيف جايگاه دولت کابل در تصميم گيري هاي داخلي است . چنانچه امريکا و انگليس بخواهند براي دهه هاي متمادي در افغانستان حضورداشته باشند امکان برقراری حاکمیت دولت مرکزي در سراسر افغانستان وجود نخواهد داشت.
ازاين رو پيش بيني ميشود که واگذاري ابتکار عمل امنيتي به دولت کرزي و دولتهاي بعدي در افغانستان نيز میسر نگردد . نزديک به شش سال از حضور امريکا و ناتو در افغانستان مي گذرد ، اما روند مبارزه با تروريسم نتایج مثبتی نداشته است . سازماندهي مجدد طالبان واقدامات گسترده آنان در مناطق مختلف افغانستان ، بيانگر ناکارآمدي سياست مبارزه با تروريسم لندن و واشنگتن است .
با توجه به شش سال ناکار آمدي سياست مبارزه با تروريسم، طولاني شدن پروسه حضور نيروهاي خارجي تنها به افزايش مشکلات افغانستان منجر ميشود .
اخيرآکشته شدن سه نظامي انگليسي در بمباران هواپیما هاي امريکايي در افغانستان سبب تشديد انتقادها از دولت براون شده است . بدنبال اين حادثه اغلب اعضاي مجلس عوام انگليس نيز به جمع مخالفان سياست هاي لندن در افغانستان پيوستند . مخالفان به افزايش تلفات نظاميان انگليسي در افغانستان اعتراض دارند . هفته نامه ساندي تلگراف در گزارشي به بررسي افزايش انتقادها از دولت براون بدليل کم توجهي به نظاميان انگليسي پرداخته است .در اين گزارش آمده است که ناکافی بودن هزينه هاي نظامي و افزايش تلفات انساني در جنگ افغانستان و عراق به بحراني براي دولت براون تبديل شده است .
به نوشته ساندي تلگراف ، موج انتقادها از براون پس از کشته شدن سه نظامي انگليسي در بمباران نيروهاي امريکايي درافغانستان به شدت افزایش یافته است . ليا م فاکس از مقامات ارشد حزب محافظه کار انگليس نيزدر گفتگو با ساندي تلگراف هشدار داد که جان نظاميان انگليسي در عراق و افغانستان در معرض خطر قرار گرفته است . مخالفان دولت براون تاکيد دارند که عليرغم تداوم حضور نظاميان انگليسي در افغانستان و عراق / بودجه هاي نظامي افزايش نيافته است . براين اساس نظاميان انگليسي به دليل حمايت نشدن از سوي لندن ، در عراق و افغانستان دچار سرخوردگي و نااميدي شده اند .
در شرايطي که دامنه مخالفت ها با سياست دولت براون در افغانستان وعراق بتدريج روبه گسترش است ، لندن برحضور بلند مدت در افغانستان تاکيد دارد.چندي پيش وزير دفاع انگليس اعلام کرد که براي مقابله با تروريسم ضروري است نظاميان اين کشور بيش از سه دهه در افغانستان باقي بمانند .اما کيم هاولز ، معاون وزارت خارجه انگليس آينده ماموريت نظامي ناتو در افغانستان را نااميدانه توصيف کرده است . وي تاکيد کرده که کمک به پيشرفت افغانستان به گذشت دهها سال زمان نياز دارد . کارنامه حضور نظامي انگليس در افغانستان به عنوان متحد اصلي امريکا موفق نبوده است . انگليس مسئوليت مبارزه با مواد مخدر در افغانستان را نيز به عهده دارد ، اما دراين زمينه نيز ناموفق بوده است .
در جديدترين گزارش سازمان ملل آمده است که کشت خشخاش در افغانستان به سطح بي سابقه اي رسيده است . براساس اين گزارش ولايت هلمند که محل استقرار اصلي نيروهاي انگليسي است به بزرگترين منطقه کشت خشخاش در جهان تبديل شده است . با توجه به اين که حضور انگليس در نزديک به شش سال گذشته در افغانستان نتايج مثبتي نداشته ، کارشناسان ادامه حضور نظاميان انگليسي را تنها باعث افزايش هزينه هاي مالي و تلفات انساني لندن ميدانند . ديويد کامرون ، رهبر حزب محافظه کارانگليس معتقد است که دولت براون برنامه مناسبي براي مقابله با مشکلات در افغانستان ندارد . به نظر ميرسد اصرار بر ادامه سياست هاي گذشته در افغانستان توسط دولت براون علاوه بر افزايش مخالفت هاي داخلي ، حزب کارگر را نيز در انتخابات آتي پارلماني در وضعيتي ضعيف قرار خواهد داد .
از ميان ۴ نقطه اى كه وزارت دفاع افغانستان آنها را به عنوان نقاط نفوذپذير در برابر طالبان اعلام كرده است يعنى هلمند، زابل، ارزگان و قندهار، ولايت هلمند به عنوان وسيعترين ولايت افغانستان و منطقه اى كه در جغرافياى سياسى جهان، مركز ترانزيت مواد مخدر و سلاح شناخته شده، بسيار شايان توجه است. برپايه گزارش منابع داخلي، نظاميان طالبان قريب به اتفاق عمليات انتحارى و گروگانگيرى خويش را از اين ناحيه سازماندهى مى كنند. در بيانيه عمليات هاى تروريستى كه به تازگى سازمان ملل منتشر كرد نام هلمند در صدر نشسته بود. هلمند و مركز آن شهر لشگرگاه سرگذشتى افسانه اى دراين جنگ پيدا كرده است.
مناطقى مانند موسى قلعه، سنگين و...كه طالبان بناى نفرت انگيزترين نسل كشى را در آن پايه گذاشته اند همه اين به تعبير افغان ها «ولسوالى ها» يا شهرها در حيطه هلمند واقع هستند.
در جنگ امروز افغانستان، ويژگى ديگرى هم هلمند پيدا كرده است. اينجا نقطه تماس افغانستان با كشور همسايه پاكستان يعنى همان جايى كه آمريكا و ناظران جهانى آنجا را به عنوان گذرگاه و مخفيگاه طالبان وسران القاعده علامت گذارى كرده اند. از همين رو، مقام هاى كابل و ساكنان اين ولايت، بارها دولت همسايه را مسئول ادامه ناامنى ها در هلمند خوانده اند.هلمند براى آنهاي كه جنگ افغانستان را بر محور ترانزيت مواد مخدر دنبال مى كنند يك نقطه آشنا است بنابر يكى از گزارش هاى اخير سازمان ملل متحد، امسال كشت خشخاش در افغانستان ۱۷درصد نسبت به سال گذشته افزايش يافته و اين افزايش بيشتر در ولايات ناآرام از جمله هلمند كه ۵۰درصد هيروئين اروپا را تأمين مى كند محسوس است. به گفته اسدالله وفا والى هلمند، از عمده ترين دليلى كه برنامه هاى سازمان ملل را در مبارزه با مواد مخدر ناكام گذاشته، حضور جنگجويان مسلح طالبان در بيشتر مناطق هلمند و بهره بردارى بى حد وحصر اين گروه از درآمد اين مواد است. هلمند كه بيشترين نفوس را در قياس با شهر هاى ديگر افغانستان در خود جاى داده است) حدود ۳ميليون نفر(.
اين موقعيت استراتژيك را در هر سه دوران جنگ با روس ها، زمان حاكميت طالبان و عصركرزى حفظ كرده است. در هر سه دوره، اين ولايت منطقه اصلى نبرد بوده است؛ در زمان جنگ با شوروي گروه هاى مجاهدين حوالى اين ولايت را مركز اصلى سازماندهى عمليات هاى خود قرار مى دادند.
در زمان طالبان به دليل بافت پشتون نشين منطقه، اين گروه بيشترين
نيروهاى خود را ازميان طلبه ها و جوانان فقير اين منطقه جذب مى كرد. به
همين دليل هنگام تسخير افغانستان توسط آمريكا، هلمند آخرين نقطه اى بود
كه از طالبان باز پس گرفته شد.
هلمند به نوعى پايگاه آموزشى طالبان نيز محسوب مى شده، اين ايالت با
داشتن ۲۲۴ مدرسه همواره توجه سران و مربيان ايدئولوژيك طالبان را به
خود جلب كرده است. اين موقعيت فرهنگى هلمند موجب شد در دور جديد ،
وقتى كرزى سياست اصلاح نظام آموزشى را از اين ولايت شروع كند طالبان
سلاح خود را به سوى خيل دانش آموزان و آموزگاران بى گناه اين منطقه
نشانه رفتند، تا جايى كه براساس گزارش ها، درمدت ۸ ماه بيش از ۳۰مكتب
تنها در ولايت هلمند به آتش كشيده شده و از فعاليت باز مانده است. در
چندين مورد، آموزگاران نيز در مناطق آشوب زده افغانستان به قتل رسيده
يا تهديد به مرگ شده اند.
اما همه اين توصيف ها را درباره هلمند گفتيم تا به اين نقطه برسيم كه
امنيت واداره اين «پايتخت جنگى» افغانستان به دست سربازان ملكه و ارتش
انگليس سپرده شده است. هلمند بويژه در دو سال اخير كانون تعقيب اصلى
درگيرى ميان نظاميان طالبان و نيروهاى انگليس بوده است. اما هلمند
درعين حال كه قلب كشمكش نيروهاى بين المللى با شورشيان است ركورد
شكست ها را نيز به ثبت رسانده است. امروز براى عموم شهروندان و
سياستمداران انگليس، هلمند نقطه اى آشناست آنها از اين منطقه به عنوان
قتلگاه سربازان خويش نام مى برند. تا حدى كه فقط در دو ماه گذشته بيش
از ۲۰ نظامى انگليسى در عمليات انتحارى اين منطقه جان باخته اند.
دوربين بى بى سى و رسانه هاى انگليس كه حضور بلامنازع در افغانستان
دارند به طور دائم فضاى خونين اين ولايت را نشانه مى روند.
اين وضع سبب شده انگليسى ها از شهروندان اين كشور تا نخبگان سياسى آن
در ماه هاى اخير دولت جديد خود و گوردون براون را با اين پرسش سخت روبه
رو سازند كه او براى خروج از گرداب هلمند چه تدبيرى دارد؟ گواين كه در
نظر همه ساكنان جزيره، ولايت هلمند براى ارتش ملكه همان نقش رعب آور
شهر بغداد را براى ارتش آمريكا پيدا كرده است.
شايد براى دولت نوپاى براون هيچ يك از عرصه هاى ديپلماسى به اندازه
افغانستان بدبيارى نداشته است.در حالى كه براون ماجراى خروج نيروهاى
انگليس از مهم ترين پايگاه شان يعنى بصره را مانند يك برگ برنده به رخ
حريفانش مى كشد اما تابوت جنازه سربازان انگليسى كشته شده در هلمند همه
فضاى غرور او را به هم مى ريزد. آنچه از گزارش هاى مطبوعات لندن
پيداست، ارتش انگليس كه حدود ۷ هزار نيروى نظامى عازم افغانستان كرده
است. باوجود استقرار ۴هزارنفر درهلمند در حفظ امنيت اين نقطه حساس از
جبهه جنگ افغانستان نظاميان كشورهاى ديگر را نيز به يارى طلبيده است
حتى نماينده اين كشور در ناتو از اين كه در تقسيم كار بين المللى ارتش
بريتانيا مأموريت نگهدارى خاكريز جنگ را بردوش داشته انتقاد سرداده است
.
در سال گذشته چندين رشته از عمليات ها و تاكتيكهاى نظاميان انگليس
همپاى آمريكايى ها براى انهدام پايگاه هاى طالبان با ناكامى شديد روبرو
شد. عمليات هاى انتحارى كه طالبان به شيوه بمب گذارى جاده اى انجام
مى دهند انگليسى ها را با بن بستى سخت گرفتار كرده است. تاحدى كه دولت
براون در نخستين روزهاى زمامداريش با اختصاص مبلغ هنگفت ۵۰ هزار دالرى
طرح ساخت مدرنترين ماشين جنگى ضد بمب هاى جاده اى را صادر كرد.
چندين گزارش منتشرشده در آبزرور، ديلى تلگراف و اينديپندنت حاكى از اين
بود كه اردوى ملكه در افغانستان با كشمكش هاى روانى شديد بر سر ماندن
ورفتن از افغانستان روبرو است.
دراين وضع پيچيده، گويى دولت نوپاى گوردون براون تنها راه چاره را در
كتمان كارى ديده است.
چند روزى است با آن كه همه منابع خبرى داخلي و پاكستان از درگيرى هاى گسترده در هلمند گزارش مى دهند اما مدارهاى اطلاعات دستگاه ديپلماسى براون و ميليبند درباره افغانستان به شدت بسته است.
سنت سانسور پنتاگون بر روى اخبار جنگ امروز در لندن دنبال مى شوداعلام نكردن آمار دقيق تلفات انسانى انگليس در افغانستان از سوى دولت گوردون براون سبب شده تا اغلب مقامهاى رسمى و مردم انگليس اين روزها به انتقاد از دولت براون پرداخته و دولت نوپاى وى را با چالشى جديد روبه رو كنند. تا جايى كه حتى روزنامه ديلى تلگراف نوشته امتناع دولت انگليس از اعلام دقيق آمار تلفات انسانى اين كشور در جنگ افغانستان، ممكن است دولت براون را با همان دردسرى روبرو كند كه اكنون گريبانگير دولت هايى مانند آلمان يا كورياي جنوبى است. وزير دفاع دولت انگليس اقرار مى كند آمارى كه توسط دولت درباره تلفات انگليس در افغانستان ارائه مى شود با آنچه در اين باره از صحنه هاى جنگ افغانستان مخابره مى شود، ناهمخوانى زيادى دارد.اين در حالى است كه دولت براون در ابتداى روى كار آمدنش گفت كه برخلاف سلفش، تونى بلر، او در هر دو جنگ منطقه يعنى عراق و افغانستان سياست شفافى خواهد داشت.
براون حتى وعده داد كه آمار دقيق تلفات انسانى نيروهاى انگليسى در جنگ افغانستان را به اطلاع آنها مى رساند، اما اكنون هيچ يك از اين قول و قرارها عملى نشده است. به باور بسيارى از كارشناسانى كه پيچيدگى هاى سوق الجيشى ولايت هلمند را مبناى تحليل خويش قرار مى دهند، جنگ افغانستان پاشنه آشيل و نقطه آسيب دولت براون است. يعنى درست برخلاف معادله جنگ عراق كه در آنجا شكست ها فقط گريبان آمريكا را گرفته است. به باور اين گروه در افغانستان، لندن سهمى شايان ازشكست جنگ را بر دوش خواهد كشيد. از اين منظر آنها مى گويند براون بايد خود را براى پيامدهاى سنگين اين جنگ آماده كند.
ناظران جنگ مى گويند اگر آمار واقعى عمليات هاى انتحارى طالبان درهلمند منتشر شود حتى اين امكان وجود دارد رقيبان محافظه كاربراون دولت كارگر را در همان دردسرهايى بيندازند كه دموكرات ها براى جمهوريخواهان به ارمغان آوردند.اين گمان كه جنگ در هلمند به يك جدال سياسى و انتخاباتى در افق بريتانيا تبديل شود هنگامى تقويت شد كه پنهانكارى دولت براون درسانسور گزارش تلفات نظاميان انگليسى افغانستان با انتشاراسنادى مهم افشا گرديد. لذا با اوج گرفتن نارضايتى شهروندان انگليس از جنگ ، مجلس عوام دوسيه يك بازخواست را براى دولت براون گشود تاجايى كه حتى نمايندگان حزب محافظه كار هشدار داده اند كه آنها برخلاف همتايان خويش در كنگره آمريكا نخواهند گذاشت كه دولت براون ناوگان اردوي انگليس مانند اردوي آمريكا در گرداب افغانستان گرفتار سازد.
هفته نامه آبزروردريكى از گزارش هاى خود با عنوان تراژدى جنگ در ارتفاعات بى رحم افغانستان به نقل از منابع انگليسى اعلام مى كند: بهاى انسانى كه توسط انگليس در افغانستان پرداخت شده و مى شود بسيار تكان دهنده است؛ به طورى كه هم اكنون بيش از نيمى از نظاميان انگليسى حاضر در افغانستان نيازمند دريافت خدمات طبى هستند.اين منبع با ارائه اسنادى از مشاهدات خويش از ميادين جنگ افغانستان هشدار داد كه نيروهاى انگليسى حاضر در افغانستان بويژه آن دسته از نظاميانى كه در خط مقدم نبرد با نيروهاى طالبان قرار دارند، وضعيت چندان مناسبى ندارند و بهاى انسانى كه توسط انگليس در افغانستان پرداخت مى شود، بسيار تكان دهنده است. مسأله اى كه به نوشته مطبوعات لندن براون را با بحران تصميم گيرى براى ادامه جنگ در افغانستان روبرو كرده است فقط نارضايتى شهروندان يا بهره بردارى سياسى حزب رقيب نيست او با مشكل بازسازى اردوي انگليس روبرو است.
اردوي كه در دوران سياست تندروانه بلر تعهداتى فراتر از حد پذيرفته است. اين بخش از مشكلات براون را مى توان در اسنادى كه از طرح هاى پنهان وزارت دفاع بريتانيا به رسانه ها درز كرد به وضوح ديد. به اين صورت مسأله براون مسأله جنرالهاى انگليس است كه سربازان اين متحد بازوى ناتو در افغانستان و متحد اصلى آمريكا را در بحران مى بينند. تصوير هايى كه روى آنتن رسانه ها از وضع اين سربازان مخابره شده بسيار تكان دهنده بود. شايد افغانستان يك نمونه باشد كه براى آنها تحمل فضاى رعب و اضطراب هلمند بسيار سخت شده است.به گفته اين رسانه ها با آنكه لندن تعهدات تازه اى را درباره اعزام نيروهاى تازه نفس به افغانستان امضا كرده است اما درعمل پاسخ هاى رد از فرماندهان و افسران انگليس شنيده است.
در گزارش ديگرى توسط وزارت دفاع انگليس نشان مى دهد كه آنها با بحران كمبود نيرو روبرو هستند. در اين گزارش به وضوح اعلام شده كه ارتش بريتانيا ناگزير شده است براى نگه داشتن خاكريزهاى جنگى خود مجروحان نظامى انگليس را بعد از مداوا دوباره راهى ميدان نبرد كند .
برخى فرماندهان نظاميان انگليسى كه طرف گفت وگوى رسانه هاى اين كشور
قرار گرفته اند به اين ماجرا اقرار كرده اند. آنها گفته اند سربازان
بريتانيا به دليل آسيب ديد گى و عدم دريافت خدمات طبى مناسب تمايل
چندانى براى ادامه مبارزه با طالبان ندارند.
به گفته ناظران سياسى براى براون بازسازى اردوي انگليس و بازنگرى در
مأموريت هاى آن چندان آسان نيست. نكته جالب توجه اين است كه ميان
ساختار اردوي انگليس و آمريكا بويژه در مأموريت هاى خارجى تفاوت بارز
وجود دارد. سازمان اردوي آمريكا يك سازمان تافته جدابافته از
افكارعمومى است كه بركنار از فضاى سياسى داخل اين كشور براى جنگيدن در
فراسوى مرزها تربيت شده است ضمن آنكه تركيب غالب آن رانيروهاى مزدبگير
شكل مى دهند. اما اردوي انگليس به شدت از فضاى سياسى و روانى داخل اين
كشور تأثير مى پذيرد. تاحدى كه تندترين خطابه ها در باره شكست نظامى
بوش وبلر در عراق از زبان فرماندهانى مانند داگلاس هيث، فرمانده پيشين
ارتش انگليس در زمان حمله به عراق شنيده مى شود.
اما همچنان كه پنهان كردن واقعيت هاى جنگ عراق براى زمامداران آمريكا دشوار شده است كتمان حقايق جنگ افغانستان نيز براى براون چندان آسان نخواهد بود. چنان كه سازمان ملل در آخرين گزارش خود مى گويد، طى ۲ماه اخير آماركشتار وترور در ۵ سال اخير بى سابقه بوده است.
بنا بر اين گزارش، علاوه بر جنگ هاى خونين طى يك ماه اخير در جنوب كه
جان صدها تن از افراد غير نظامى را گرفته است وهمچنين ترورها وتسويه
حسابهاى شخصى وسياسى نيز افزايش چشمگير يافته است.
دراين گزارش آمده است، بيشترين ترورها در ولايات جنوب غرب وشمال
افغانستان رخ داده كه اكثراً فرماندهان سابق جهادى وعلما مورد هدف قرار
گرفته اند.
اما دست براون را براى توجيه جنگ گزارش پارلمان انگليس بسته است، همين
طور هيأت تحقيقاتى كميته دفاعى پارلمان انگليس پس از برآوردى ازجنگ در
هلمند از افزايش روز افزون خشونت ها وترورها از يك طرف و جنگ هاى نظامى
از سوى ديگر، ابراز نگرانى كرده است.اين هيأت به رياست «جيمز » كه مركب
از ۱۴ عضو از احزاب مختلف انگليس بود، در گزارش ۱۸۲ صفحه خود، از مسلح
شدن كوچى ها درجنوب وايجاد مليشه ها در برخى مناطق افغانستان مانند
«جنوبى و شرقى » دوعامل اصلى ناآرامى ها خوانده و تقصير هر دو را متوجه
اردوي انگليس كرده است. بازرسان انگليسى در جاى جاى گزارش شان از تشكيل
مرموزانه مليشه ها در مناطق جنوبى وشرقى بشدت انتقاد كرده و از وزارت
دفاع انگليس خواسته اند كه دراين مورد توضيح دهد.
اما گزارش تيم تحقيقى پارلمان انگليس در مهمترين فراز خود تعارض واقعيت
ميدان جنگ و نگاه رؤيايى مردان لندن را به نمايش مى گذارد، آنجا كه
مى گويد: درحالى كه وزارت دفاع بريتانيا گفته است طالبان نمى تواند
تهديد و خطر استراتژيك را متوجه افغانستان كند، اما هم اكنون خطرجدى
ازناحيه دسته ها و گروه هاى مسلح، حتى مناطق قبلاً امن مانند شمال
وشمال غرب افغانستان را نيز تهديد مى كند.
پس از گروه تحقيقى پارلمان ريچارد دانات پس از سفر دو روزه اش به افغانستان فرمانده ارتش انگليس اذعان كرده كه نظاميان اين كشور در افغانستان زيرفشار شديد حملات طالبان قرار دارند، اما هيچ شانسى براى پيروزى طالبان در اين جنگ وجود ندارد.
اما اين جنرال در ادامه به توجيه اين شكست پرداخته و گفته است «آموزش، تجهيزات، فرماندهى و اراده برتر نيروهاى انگليس به معنى پيروزى آنها در اين جنگ است و هم او مدعى شده كه نيروهاى انگليسى متحمل تلفاتى مى شوند، اما تلفات طالبان بيشتر است.»در تصميم گيرى براى اين جنگ خانمانسوز به نظر مى آيد كه براون نيز به همان وسواس هاى سران كاخ سفيد در عراق دچار شده است.
ديپلماسى براون با آن كه اقرار مى كند كه كسب موفقيت دراين منطقه دشوار شده است اما در همان حال هرگونه راهكار و توصيه اى را براى خروج از اين گرداب نفى مى كند. اين سخن فرمانده ارتش انگليس گواهى روشن بر اين سياست دوگانه است .او مى گويد : «نيروهاى انگليسى به دليل جنگهاى عراق و افغانستان تحت فشار شديد قرار دارند، اما انگليس به مشاركت در افغانستان مادامى كه نيروهاى اردو و پوليس افغانستان بتوانند مسئوليت امنيت كشور را به عهده بگيرند، متعهد است و اين ممكن است سالها طول بكشد. هر اندازه خبرهاى شكست در ميدان هاى نبرد هلمند بالا بگيرد بايد انتظار داشت كه سياست خارجى براون ابعاد پيچيده ترى پيدا كند. به باور ناظران دولت براون تحت هيچ شرايطى حاضر نخواهد شد گناه يك شكست در اين نقطه را بر دوش بگيرد.در وضع بن بست گونه امروز بايد انتظار همه نوع اتفاقات غيرمنتظره در ديپلماسى كهنه كاران لندن را داشت.