تهيه وگردآورنده:  توفيق امانی

(قسمت هژدهم )

  

خوشه هاي ازخرمن پربار ادبيات ، تاريخ وفرهنگ

مختصري ازتاريخ ترکها

 

دربارة تاريخ باستاني تركان نظرات گوناگوني از سوي محققان بيان شده است و حتي دربارة ريشه نژادي اين قوم نيز بين صاحبان فن و علم نژاد شناسي اختلاف نظر وجود دارد . عده اي ترك ها را از نژاد سفيد دانسته و زبان آنها را جزء گروه زبان هاي هند " اروپايي ميدانند و عده اي ديگر ، تركان را از نژاد زرد و زبان آنها را جزء زبانهاي آلتائيك ميدانند . نخستين حكومتي كه تركان پايه ريزي كردند ، حكومت" گوگ تركها" ( تركان آلماني ، تركان قدرتمند ) بود ، مقراين حكومت در اورخون چين بود كه آنان اين منطقه را از دست هون ها خارج ساختند نخستين فرمانرواي گوگ تركها " بومين " خان بودند كه در سال 552 ميلادي در گذشت . در اين زمان تركان به دو دسته شرقي و غربي تقسيم شدند فرمانرواي تركان غربي " ايستمي خان " بود كه در منطقه تالاس با هون ها روبرو گرديد وي براي نابودي هون ها اتحادي با خسرو و انوشيروان به وجود آوردند . در سال 630 ميلادي تركان شرقي و در 659 تركان غربي تحت تسلط چيني ها در آمدند ولي بعد از يك دوره فترت ، در سال 680 ميلادي " قونلوق خان " از نسل بومين خان دوباره حكومت تركان را تأسيس نمودند بالاخره حكومت گوگ تركها در سال 745 ميلادي توسط اويخورها منقرض گرديد .
در اواسط قرن سوم هجري تركها از پنج قوم اساسي تشكيل گرديده بودند :
1- اغوزها 2- كيمياك ها 3- قارليق ها 4- اويغورها ( تغزغز ) 5- قرقيزها

اغوزها

اكثر مورخين و جغرافي نويسان اوائل دوران اسلامي ، تركمن ها را از اغوزها ذكر كرده اند . ما به لحاظ اهميت اغوزها در تاريخ تركمن مختصري از حركت تاريخي اين قوم را بيان مي كنيم . اغوزها به صورت قبيله اي از نه قبيله تغز غز در تاريخ ظاهر شدند كه بخش مهمي از اتحاديه تركان شرقي را تشكيل مي دادند و در كتيبه اورخون از اغوزها نام برده ميشود . غزان به دو قبيله " اوچ اوق " و " بوزاوق " و 24 طايفه تقسيم مي شدند و اغز خان رهبر آنان بوده است .  در آسياي صغير حتي در دوره عثماني . مدتهاي مديدي " عهد اوغزها " به عنوان عصر طلايي بود . هر يك از افسانه هاي مربوط به اوغزهاي اوليه ، كه توسط خوانندگان عاميانه ( اوزان ) نقل و اجرا شده " اوغزنامه " خوانده ميشد ، مجموعه اي از اين افسانه ها در كتاب " دده قور قود " موجود است . اوغزخان صاحب 24 فرزند پسر شد و تمامي تركمانان امروز از نسل آنانند .

تركمن يا تركمان در كتب تاريخي

از حدود اواسط قرن 14 ه. ق اغوزهاي ناحيه سيحون اسلام آوردند و سپس به تدريج، به طرف سرزمين هاي اسلامي سرازير شدند. و از اين زمان به بعد، از سوي مسلمين به نام تركمان ناميده شدند. بطوريكه در قرون بعد نام تركمن جاي اوغوز (غز) را گرفت. در خصوص لفظ تركمن يا تركمان، نظرات گوناگوني در كتب تاريخي ارائه گرديده است. با وجود اين نظرات و تعاريف، هنوز وجه تسميه اغوزها (غزها) به اين نام، بطور قابل اطمينان و كاملي كه متكي بر واقعيات باشد، روشن نشده است.
كلمه تركمن در دايره المعارف چين به صورت تئوكومنگ آمده است. براي نخستين بار در اواسط قرن چهارم هجري، اصطلاح تركمن در منابع و مآخذ اسلامي ظاهر مي شود. مقدسي، جغرافيا نويس اسلامي (374 ه.ق) از دو دژ نظامي به نامهاي بلاج و بروكت به عنوان، دو نقطه مرزي در برابر تركمانها، اخباري به ما ارائه داده است. پس از مقدسي در اكثر مآخذ اسلامي واژه و اصطلاح تركمن، بكار رفته است. نويسندگاني چون گرديزي و بيهقي، مكرراً لفظ تركمان را به قوم ترك اغوز (غز) كه در ماوراء النهر و سپس خراسان پراكنده شده و بعدها سلسله سلجوقيان را تأسيس نمودند، اطلاق كرده اند. اما متاسفانه، اين نويسنده كه از سويي، معاصر با ورود اغوزها به سرزمين اسلامي و شاهد و ناظر تأسيس حكومت از سوي آنان (اغوزها) بودند، در خصوص وجه تسميه اغوزها به تركمان و انشقاق واژگاني تركمان، مطلبي ارائه ننموده است. ابوالفداء مؤلف كتاب البدايه و النهايه، درباره علت اطلاق لفظ تركمن بر اغوزها چنين مي نويسد: پس از آنكه سلجوق در سن 107 سالگي وفات يافت، پسرانش جانشين وي گرديدند. يكي از پسرانش ميكائيل با تركان كافر به جهاد پرداخت و در اين راه جان خود را فدا نمود. بعد از وي پسرانش طغرل و چغري جاي او را گرفتند و كارشان رونق يافت و تركان مسلمان گردشان را گرفتند و ايشان ترك ايمانند كه مردم تركمان گويند.
مؤلف كتاب المختصر في اخبار البشر، در خصوص وجه تسميه اغوزها به تركمان مطالبي ارائه نموده است كه اگر چه نمي تواند از صحت علمي برخوردار باشد ولي از جهت آشنايي با طرز تلقي گذشتگان درباره لفظ تركمان حائز اهميت مي باشد.
وي مي نويسد:  ... ايشان (غزان) طايفه اي از تركان بودند كه در ماوراء النهر متمكن بودند. پاشاه آنان را از آنجا بيرون راند. پس آهنگ خراسان نمودند و حال آنكه كافر بودند، اسلام آوردند و با مسلمانان معاشرت كردند. بعضي از افراد اين قوم اسلام آوردند و با خراسانيان معاشرت نمودند و زبان خراسانيان را آموختند و ميانه قوم خود و مردم خراسان مترجم بودند و به مرور ايام مردم خراسان طايفه غزان را تركمان مي گفته اند. رفته رفته قوم غز همگي مسلمان شدند. لذا به همگي آغوزها تركمان مي گفتند.
رشيد الدين فضل الله همداني، مؤلف كتاب جامع التواريخ، كه بخش قابل توجهي از اثرش را به بررسي پيشينه، تقسيمات و وجه تسميه و ساير ويژگيهاي قبائل و طوايف گوناگون ترك و مغول اختصاص داده است، درباره وجه تسميه اغوزها به تركمان، چنين اظهار نظر مي كند:  ... لفظ تركمان در قديم نبوده و همه اقوام صحرا نشين ترك شكل را ترك مطلق مي گفته اند. ... وقتي كه اقوام اغوزها از ولايات خود به بلاد ماوراء النهر و ايران زمين در آمدند و توالد و تناسل ايشان در اين ولايت بود، به سبب اقتضاء آب و هوا شكل تازيك گشت و چون تازيك مطلق نبودند، اقوام تازيك ايشان را تركمان گفتند، يعني به ترك مانند و بدان سبب اين نام بر مجموع شعب اقوام اغوز اطلاق رفته و بدان معروف شده اند. تعاريفي كه فرهنگها از لفظ تركمان ارائه مي دهند، همانند تعريف كتب تاريخي، قانع كننده به نظر نمي رسد. نويسنده فرهنگ آنندراج، تركمان را طايفه اي ذكر نموده كه در پايه فروتر از تركانند. مؤلف برهان قاطع نيز، تركمان را به معني ترك مانند آورده است. دهخدا نيز به نقل از فرهنگ سراج مي نويسد: اينها (تركمانان) از تركان پايه كمتر دارند و چنين موسوم شدند، يعني مانند تركان، و بعضي نوشته اند كه مركب نيست. اين نام از قرن پنجم هجري، نخست به شكل جمع فارسي تركمانان توسط نويسندگاني ايراني، مانند گرديزي و ابوالفضل بيهقي استعمال شده و به همان معناي اغز در تركي و غز در عربي و پارسي به كار رفته. مي دانيم كه غزان نخست در مغولستان سكونت داشتند و در كتيبه هاي اورخون متعلق به قرن 8 ميلادي، ذكر ايشان در مغولستان رفته، اغوزان مزبور را ترك محسوب داشته اند نه تركمان. تركمان را فقط در جانب مغرب ياد كرده اند. در باب اصل كلمه تركمان در قرن پنجم هجري اطلاعي نداشته و اينكه آنرا از تركيب پارسي ترك مانند گرفته اند  وجه اشتقاقي عاميانه است. نويسنده كتاب تورانيان در پگاه تاريخ معتقد است: در تعريفي كه منابع اسلامي از واژگان تركمان ارائه مي نمايند، چندان صحيح و ارضاء كننده به نظر نمي رسد و بايد ريشه آن را در ارتباط با اقوام توركوت و تورانيان جستجو كرد. ادموند باسورت، كه پژوهشها و تحقيقات زيادي در خصوص اقوام آسياي ميانه به ويژه غزنويان و سلجوقيان انجام داده درباره لفظ تركمان، چنين اظهار نظر مي كند: معلوم نيست كه اين اصطلاح تركمن دلالت سياسي داشته يا قومي، اما در سده پنجم هجري و پس از آن اصطلاح ياد شده بي گمان براي تركان جنوب و غرب اغوزها و قبچاقها به كار مي رفت، در صورتيكه اصطلاح ترك در تسميه تركان گروه قزلق كه در مناطق شرقي تر سكونت داشتند، به كار مي رود. منابع عصر غزنوي بارها اغوزها را كه تازه وارد قلمرو غزنويان مي شدند تركمن مي خوانند و نظام الملك، وزير سلجوقي در كتاب سياست نامه اين اصطلاح را براي اتباعي كه در سرزمين هاي مغرب همچنان پراكنده، باقي مانده بودند، به كار مي برد.

فرهنگ تركمن

قبل از آن در مورد فرهنگ تركمن صحبت كنيم بهتر است به طور مختصر با مفهوم فرهنگ و انواع آن آشنا شويم . فرهنگ را تركيبي از رفتار كسب شده اي مي دانند كه به وسيله اعضاي معيني از نسلي به نسل ديگر منتقل مي شود و ميان افراد مشترك است .
فرهنگ سه نوع است :
1- فرهنگ عام ، كه ميتوان آن را نشانه ميراث اجتماعي بشر دانست و از ويژگيهايي كه جامعه انساني را از جوامع ديگر متمايز مي سازد ، اجتماعي زيستن آن است .
2- فرهنگ خاص ، كه مي توان آن را ميراث اجتماعي جامعه مشخص دانست و مربوط به محدوده جغرافيايي معيني است مثل فرهنگ ايراني يا فرهنگ اسلامي .
3- خرده فرهنگ ، فرهنگهاي قومي و قبيله اي و گروههاي زباني يا اقليتهاي مذهبي و نيز فرهنگهاي ويژه را خرده فرهنگ مي گويند .
حال پس از توضيحي مختصر در باب مفهوم فرهنگ ، نگاهي گذرا به فرهنگ تركمن خواهيم داشت .
فرهنگ تركمن نيز براي خود داراي ارزشها و هنجارها و سنتها و آداب و رسوم و عقايدي است كه متمايز كننده قوم تركمن از ديگر اقوام است . مشخصه فرهنگ تركمن ، در ديگر اقوام كمتر مشاهده مي شود و كمتر دچار تغيير وتحول است ، مراسم عروسي تركمنها پر از رمز و راز است و جذابيتهاي زيادي دارد و سه يا چهار روز به طول مي كشد . لباس مردان و زنان داراي نقشها و نمادهايي زيبا است و مردان كلاهي را كه از پوست بره درست ميشود مي پوشند و زنان نيز وسايل زينتي را بر روي لباسهايشان مي دوزند و مي پوشند .
تركمنان با دست تواناي خود آثار و هنرهاي زيباي زيادي بوجود آورده اند كه در طي ساليان دراز بقاي خود را حفظ كرده است و از آن جمله به نمد و قالي وقاليچه ها مي توان اشاره كرد ، كه در خانه هاي تركمنان فراوان يافت ميشود . تركمنان مردماني خوش برخورد و خوش رو هستند و از مهمان به گرمي استقبال مي كنند و سفره رنگين آماده مي كنند . از بزرگترين اعياد تركمنها ، عيد مذهبي قربان است كه در آن گوسفندي را قرباني مي كنند و به ديد و بازديد عيد مي روند . در ماه رمضان نيز پس از يك ماه راز و نياز با خداوند و روزه گرفتن ، جشن عيد سعيد فطر را بسيار با شكوه برگزار مي كنند .
درميان تركمنان وقتي مردان به سن 63سالگي مي رسند جشن بر پا مي كنند كه آن را  آق آش مي گويند .در ماه محرم و مخصوصاً روزهاي تاسوعا و عاشورا ، تركمنان روزه مي گيرند و نان روغني درست مي كنند و به عنوان صدقه و نذري در ميان مردم پخش مي كنند ، آري اينها گوشه هايي از فرهنگ غني قوم و ملتي است كه طي ساليان دراز فرهنگ و آداب و رسوم خود را حفظ كرده است . بايد بدانيم كه فرهنگ ، ذاتي نيست و بايد به نسل جديد آموخته شود تا با تلاش و كوشش در حفظ و انتقال آن به نسل آينده كوشا باشند.
چون ممالك عظيم جزء در سايه فرهنگ و دانش بزرگ نشده اند و تشكيلات گيتي جزء بر پايه هاي فرهنگ استوار نگشته است و ضامن بقاي يك ملت غير از فرهنگ نيست .
ما نيز همگام با پيشرفتهاي روز افزون در دنيا و مسئله جهاني شدن بايد تلاشمان را براي گسترش فرهنگ و ارزشها و آداب و رسوم خود در عصر نو آوري و اختراعات و عصري كه فرهنگها به راحتي دچار تغيير و تحول مي شوند به كار ببريم تا فرهنگي پويا داشته و به آن افتخار نماييم .

تاريخ صنعت قاليبافي

 

اگر چنانچه نگاهي گذرا به تاريخ صنعت و هنر قاليبافي بيندازيم، دوره‌هاي متفاوتي را مي‌بينيم، از جمله دورة قبل از اسلام و دورة بعد از اسلام كه در اين مختصر سعي بر آن است كه راجع به اين دوره‌ها و نيز تاثيراتي كه دين اسلام بر نقوش فرش گذاشته است، سخن بگويئم.
دورة قبل از اسلام:  در اين دوره نقوش فرش‌هاي تركمن عمدتاً از محيط اطراف و طبيعت الهام گرفته است. كه اكثراً گياهان، پرندگان و انواع جانوران اهلي و وحشي و نظاير آن را در نقوش بصورت واقعي مي‌بينيم. و با گذشت زمان اين نقوش به صورت نمادهايي كه در حد غير قابل تشخيص مي‌باشد درآمده است. با اين حال بعضي از اين نقوش به نقش اصلي(شكل واقعي) شباهت نزديكي دارد. بعنوان مثال مي‌توان از نمدي نام برد كه توسط طايفه يموت با نقش "حالئغئني" كار شده و در موزه صنايع دستي تركمنستان نگهداري مي‌شود. نقش اين نمد يك كاروان شتر، دهقاني را با گاو خويش در حال شخم زدن، سواري با سگ شكاريش و شخصي با تيروكمان را نشان مي‌دهد. و در يكي ديگر از كارهاي يموت ها مي‌توان در روي نقش ماهي و پرندگان در حال پرواز را مشاهده نمود.  در نمونة ديگر از كار يموت‌ها كه فيگور حيوان نامشخص نقش، كه در آن گارچي و پشت سر آن كجاوه كاروان شتر، در جوال بنديها "غورجاق" يا عروسك كه شكل انسان و نقش‌هايي بنام "چاغا" و "غورجاق" ديده مي‌شود. كه اين در نقوش معروف آق‌يوپ سالورها گنجانده شده است در ساير گل‌ها؛ پرندگان، غورباقه، لاك‌پشت، تمساح، مار و گياهان نيز ديده مي‌شود.
دورة بعد از اسلام: بعد از اسلام تحولاتي در نقوش فرش تركمن بوقوع پيوست. در اين زمان تراكمه كه به دين اسلام ايمان آوردند، نمي‌توانستند نقوش جانداران را بصورت واقعي در فرش كار كنند، چون رهبران ديني بر اين اعتقاد بودند، يا اين باور را در ديد عامه ايجاد نموده‌اند كه نماز خواندن، روي فرش‌هايي كه شکل هاي جانداران نقش بسته، گناه بوده و ممنوع مي‌باشد. و اگر چنانچه روي چنين فرش‌هايي نماز خوانده شود، نماز آنان باطل است و اين افكار تا حال نيز ادامه دارد.(مترجم) . شايد هم اين ديدگاه درست نباشد البته يكي از محققان صنايع دستي بنام ف.ف گوگول در قالي‌هاي تكه، ساروق به نقش‌هاي چون "دونگوزبورون" و "گولچه قورباغه" اشاره‌اي نداشته است. و محقق ديگري بنام دكتر گ.ا. پوگاچنكووا اشتباه گوگول را يادآوري مي كند و مي‌گويد: گول پوزة خوك دونگوزبورون در نقوش قالي از دورة ساساني‌ها نيز وجود داشته است، و نظر خود را به اثبات رساند. حتي در بناهاي تاريخي و قصر حکام و تخت شاهان آن دوره نيز با اين نقوش تزئين شده است.
تأثيرات دين اسلام در نقوش فرش تركمن:  با نفوذ دين اسلام در ميان تركمن‌ها تاثيراتي در نقوش فرش بوجود آمده است. از جمله نقش‌هايي همچون "محرابي"، "تومار"، "نقراب"، "دوغاجيق" و ... بعد از اسلام بوجود آمده است. اين نقوش شكل استيليزه شده اشكال واقعي بوده است. و شكل ظاهري بعضي از آنها را كه بعد از اسلام موجوديت يافته است، در نقوش فرش بكار گرفته‌اند. مانند: محرابي، دوغاجيق، رحل قرآن و... در بعضي از اين نقوش به زيبائي‌شناسي در نقوش توجه خاصي شده است و چنين نقش‌هايي در فرش تركمن روزبروز بيشتر نمايان گرديد.  همچنين خيلي از نقوش كه توسط زنان و دختران قاليباف تركمن ابداع گرديده بود، در هنرهاي معماري نيز بكار گرفته شده است، از جمله: مساجد، مدارس و موزه‌ها را با اين نقوش تزئين كرده‌اند. مثلاً در سمرقند مدرسه " ارلغ بيك " نقش "غئياق"، "ته‌گنبد" و باز در همين شهر موزه شازند نقش "آغداق"، "دروه زه گول"، "اق گوزي"، "اِكرم" و "آلاها" و در مسجد بي‌بي_ خانم نيز نقش "اُق گوزلي ته گنبد" "تأديم گوزه نه گ لي ته گنبد" و ... گواه بر اين مدعاست. و حتي در تركمنستان نيز در مسجد خوجه احمد سياوي نقش "ته گنبد" وجود دارد كه در نقوش گليم نيز ديده مي‌شود.  مقبرة سلطان سنجر در مرو با نقش "تأديم گوزه نه گ لي‌ته گنبد" و مسجد انو در شرق عشق‌آباد با نقش "ته گنبد"، "ساللان" زينت داده شده است.(در گرگان نيز تالار فخرالدين اسد گرگاني با نقوش "غوچاق" "گلين بارماق" تزئين شده است) .
مشخصات فرش تركمن
تمامي فرش‌هاي تركمن داراي تقسيمات مخصوص بخود است، كه در ابتدا و انتها حاشيه‌اي قرار دارد، بنام "ألم" ، بعد از ألم حاشيه‌هاي كوچك و بزرگ در عرض و طول فرش بصورت شكل‌هاي متشابه تكرار مي‌شود، و متن فرش را بصورت قابي احاطه مي‌كند. در فرش‌هاي بزرگ در دو طرف حاشيه بزرگ، حاشيه كوچك تكرار مي‌شود، حاشيه بزرگ را "شلپه" نيز مي‌گويند و بيشتر بنام "اولي غئري" معروف است. در دو طرف حاشيه بزرگ معمولاً سه حاشية كوچك تكرار مي‌شود، كه اين حاشيه‌هاي كوچك را "آونئق غئري" مي‌گويند. در طول فرش، اول حاشيه ابتدايي، بعد حاشيه‌هاي كوچك و بعد حاشيه بزرگ و دوباره حاشيه‌هاي كوچك و سپس متن فرش شروع مي‌شود. در متن فرش نقش‌هاي متشابه غالباً به شكل‌هاي هندسي بنام "گول" و نقش‌هاي كوچكتري ما بين گول‌ها بنام "آراگول" (گولچه) كار مي‌شود.
عمده‌ترين نقوش فرش تركمن و فلسفة پيدايش آنها
در متن فرش نقش‌هاي متشابه غالباً به شكل‌هاي هندسي بنام "گول" و نقش‌هاي كوچكتري ما بين گول‌ها بنام "آراگول" يا گولچه مي‌گويند. نقوش فرش‌هاي تركمن عمدتاً از محيط اطراف و الهام از طبيعت بوده است. عمدتاً گياهان، پرندگان و انواع جانوران اهلي و وحشي و نظاير آن را در نقوش بصورت واقعي مي‌بينيم. با گذشت زمان اين نقوش بصورت غارهايي كه در حد غيرقابل تشخيص مي‌باشد درآمده است. با اين حال بعضي از اين نقوش به نقش اصلي (شكل واقعي) شباهت نزديكي دارد.
1- نقوش اصلي قالي‌هاي تركمن:  نقوش اصلي قالي‌هاي تركمن 5 نوع مي باشد كه مربوط به 5 ايل مي‌باشند، كه آن را مي‌توانيم در پرچم جمهوري تركمنستان بوضوح ببينيم، كه اينها عبارتند از:
1-يموت
2-تكه
3-ارساري
4-چاودر
5-اخل
2- ساير نقوش فرش تركمن و فلسفة پيدايش آنها:
1-قوچاق: در فرهنگ تركمنها قوچ مظهر شجاعت بوده و حالت سمبليك دارد، كه از قدرت و باروري است. مثل، قوچ يگيد (جوانمرد، دلاور، رشيد)
1-غولفاق: در خانواده‌هايي كه فرزندان ذكور آنها تلف شده و يا داراي تك فرزند ذكور بوده‌اند، بيشتر معمول بوده است كه اين ابراز اعتقادات و باورهاي تركمن‌هاست، و بخاطر كاستن قدرت و نفوذ شورچشمان و منحرف كردن نظر و ديد آنها بوده و موي سر فرزندان ذكور را به غير از دو طرف بالاي گوش تراشيده و تا هفت سالگي اين قسمت را دست نخورده مي‌گذاشتند، تا بد ريخت جلوه كند، و بعضي‌ها در نام‌گذاري فرزندان از نام‌هاي زشت استفاده مي‌كردند.
2-آشئق(قاب بازي):
 تا اين اواخر يكي از رايج‌ترين بازيهاي كودكان و نوجوانان تركمن بوده، كه با آن دهها نوع بازي انجام مي‌دادند، و خانواده‌ها با علاقه‌مندي تمام در حفظ و نگهداري آن مي‌كوشيدند. تمامي اعضاء خانواده در جمع‌آوري آن براي كودكان كمك مي‌كردند و مادران براي فرزندان خويش " توربه‌اي" مي‌بافتند، بنام "آشئق توربا" و حتي در رنگرزي پشم دستبافته‌هاي حوز قاب‌ها را نيز به رنگ مي‌انداختند و به صورت رنگهاي مختلف درمي‌آوردند، خانواده‌ها داشتن آشئق را امر خير دانسته و آن را يكي از عجايب و يا هفت گنجينة جهان مي‌دانستند ولي با بازگشايي مدارس و توسعه ارتباطات جمعي بويژه تلويزيون بازي كودكان نيز متحول گشته است.
3-ساري ائچيان:
 براي دفع شر و شور چشمي بكار مي‌رفته و دامداران در صحرا اين جانور را ديده‌اند، كه يكي از آنها را نيش زده و اثرات سمي نيش حشره را مشاهده و در نتيجه ترس باعث پيدايش اين نقش در فرش تركمن شده است، و بافندگان اين حيوان را بشكل استلي زه شده در نقوش فرش خود گنجانده‌اند.
4-اُق گوزي(سرتير):
 تير و كمان قبل از پيدايش سلاح‌هاي آتشين امروزي، يكي از وسايل ضروري براي دفاع از حدود و مقابله با هجوم اقوام مجاور بوده است، همچنين در شكار نيز بكار گرفته مي‌شد. اين وسيله نيز مورد توجه بافندگان قرار گرفته و نهايتاً بعنوان يكي از نقوش در فرش گنجانده شده است.
5-گلين بارماق:
گلين بارماق(انگشت عروس) در حاشيه‌هاي كوچك قالي آمده و انگشت در قديم براي شمارش بكار مي‌رفته است، كه اين نقش در طول و عرض قالي 365 بار تكرار شده و نمايانگر يكسال است.
6-قوش(قو):
 مظهر متانت و وفاداري است و در شكل‌هاي هندسي در نقوش فرش هويداست.
7-أَلم:
 به نقوش حاشيه ابتدا و انتهاي فرش گفته مي‌شود كه نقش ألم عبارتند از: يلديز، ميس كوننيك، قافرقه، دئرناق و ... اين نقوش در ابتدا و انتهاي فرش هفت بار تكرار شده كه نمايانگر يك هفته، مراسم هفتم عزا، هفت رنگ رنگين كمان را مي‌رساند. شك نيست قوس قزح با آن عظمت و زيبايي و با رنگ‌هاي الوان جالب خود نظر هر بيننده‌اي را از هر قوم به خود جلب مي‌كند. مخصوصاً عظمت و زيبايي آن در دشتهاي وسيع دوچندان است. تركمنها هم با الهام از اين زيبائي آن را بصورت ساده در نقش قالي‌هاي خود بكار برده‌اند.
8-آلاجا: نواري كه به صورت دو رنگ كار مي‌شود. و هر يك از حاشيه‌هاي كوچك و بزرگ و متن فرش را دور مي‌زند، كه اين نوار حدود و مرز را مشخص مي‌كند. و بيشتر با رنگ‌هاي خنثي (سياه و سفيد) كار مي شود.
10- يلديز:
 از آنجايي كه ستاره‌‌شناسي و تشخيص راه در شب از ملزومات زندگي صحرانشينان است، اين شكل به عنوان يك ارزش وارد نقوش فرش شده است.
11- دئرناق:
 در زبان تركمني به معني ناخن مي باشد، و به روايتي نيز قايق سواران را در حال پارو زدن نشان مي‌دهد كه در وسط اين نقش لنگر كشتي را به ريسمان سياه و سفيد بسته شده است. اين نقش را احتمالاً ساحل‌نشينان درياي خزر به تصوير كشيده‌اند، كه بيانگر وجود دريانوردي علاوه بر دامداري و كشاورزي مي‌باشد.
12- داراق(شانه):
 اين وسيله هم از ابزار كار قاليبافي (دله) و هم از وسايل آرايش (باش‌داراق) و هم (يونگ داراق) كه يكي از ابزار كار آماده‌سازي پشم براي ريسندگي است، در اصل همان حلاجي پشم است.
13- كه په له ك (پروانه):
مظهر ظرافت و زيبايي است و به شكل كامل در فرش مشهور است.
14- ميس كونينك(آفتابه مسي):
 در قديم موقعي كه مهمان به خانه‌اي وارد مي‌شد، آفتابة مسي تزئين شده با لگن مسي درب‌دار، مشبك مخروطي شكل را پيش مهمان مي‌آوردند تا دستهايش را بشويد و سر سفره بنشيند، كه اين امر گوياي صنعت مسگري در ميان تراكمه مي باشد.
15- اشه ليك:
 شكل استخوان ستون مهرة دام است، همچنين نمايي از شبكه ساده شده اسب مي‌باشد.
16- ياي و پيكام(تير و كمان):
 از وسايل دفاعي بحساب مي‌آيد. اكثر خانواده‌ها داراي اين سلاح بوده و در مسابقات تيراندازي نيز مورد استفاده واقع مي‌شد. هر يك از دلاوران قديمي كه در جنگها كشته مي‌شد، اسب و تير و كمانش را دفن مي‌كردند. ياي و پيكام يا همان تير و كمان بوده كه در نقوش فرش آمده است، از جمله گل تكه كه اگر اين گول را نصف كنيم هم كمان را در آن خواهيم ديد و هم تير را كه آن نشان دهنده مرغزاري است كه در آن پرندگان در حال پرواز هستند.
17- تاغان:
 وسيله‌اي است بشكل چهارپايه كه زير ديگ‌هاي چدني(غازان) براي آشپزي مي‌گذارند و نقش اجاق سيار را دارد.
18- آولاق(بزغاله):
 مظهر زيركي و چالاكي است كه در وسط نقش چوباش مشاهده مي‌شود.
19- قارچين گل: در اين نقش هندسي كه بشكل قرينه مي‌باشد. اگر يك چهارم اين نقش را در نظر بگيريم، شكل اسلحه بوده و در نقش‌هاي متن فرش روبروي اسلحه سفيد، اسلحة تيره قرار دارد، و اين خود نشان دهندة دو گروه متخاصم است. و آراگول‌هاي آن نيز دليراني را كه در راه حق كشته شده‌اند، نشان مي‌دهد، و در اولين فرش بافته شده، اين آراگول 12 تا بوده كه احتمال كشته شدن 12 دلير در زمان ثبت اين نقش را مي‌رساند. اين نقش بعد از پيدايش اسلام كار شده است. و مصداق عيني از خون جوانان وطن لاله دميده است را مي‌رساند.
20- گل يموت(اوچ قوشلي):
 اين گل كه يكي از معروف‌ترين نقوش فرش تركمن مي‌باشد، شكل گل سفره را نشان مي‌دهد، و منظور از باز بودن سفره مهمان نوازي و مهمان‌دوستي را مي‌رساند. قرينه بودن تمامي گل‌ها در عرض و طول(چهار طرف) در دستبافته‌هاي تركمن هر طرف نمايانگر يك فصل مي‌باشد. در هر طرف ربع اين گل 3 پرنده در حال پرواز را نشان مي‌دهد كه 3 ماده از فصل را نمايان مي‌سازد، و جمعاً 12 پرنده در حال پرواز در اين گل مشاهده مي‌شود كه يكسال را مي‌رساند. وجود و رنگ سياه و سفيد(خنثي) اصولاً بيانگر شب و روز است كه الهام گرفته از طبيعت مي‌باشد. نصف اين گل، تيروكمان را نشان مي‌دهد كه يكي از ابزار جنگي دوران گذشته بوده و به صورت نماد در اين شكل مشهود است. هر حاشيه و متن را نوار سياه و سفيدي احاطه كرده است كه تمام نقوش حاشيه و متن را دربرمي‌گيرد و حدود را نشان مي‌دهد.
2-نقوش جديد:  عبارتند از: جام جاملي، بيقو، دميرمانديق(شاه تختي)، سور_ سور (بشير)، عاشلي غاپي( يموت، قرقيز)، ملک شيرعلي بگ، قبله گل( سجاده)، هيکل، قوشلي حوض، سيني و پرنده، نوغان، سه جک لي گل، گل نقش سيني( قزاق و ترکمن)، سيني و بشير( قزاق و ترکمن)، سلاخ گل،
يلديز( انيگل)، قاب قابي( ترک و ترکمن)، سجاده اي( ترکمن)، صندوق گل، داغدان( داغدغان)، گل قره قويونلو( تاغما)، بشير، گل خان کروه ني، ( ترک و ترکمن)، سجاده، دريا تولقون( موج دريا)، آچما- يئما( بازو بسته)، خان ترمه، خان چووالي، شله، عوزجاقلي دئرناق( طرح دئرناق آدمک دار)، عوزجاقلي سيني( طرح سيني آدمک دار)، مال بگليسي اتمغا، لامپا، بوقجا، بولوت( ابري، فرش تمام نقوش)، دئرناق، قره بکوئل( ازبک_ ترکمن)، حالئق، قره قويونلو( ترک _ ترکمن)، توريز،( ترک_ ترکمن) پيترانگ( افتتان)، آغاچ لي گل( درختي)
.

 

 

از هر چمن سمنی