سید داوود مصباح
۷ جولای ۲۰۲۰
گذرگاه خطرناک تاریخ
قسمت ۱۲
قرن هفده که آغاز عصر روشنگری و مدرنیته و صنعتی شدن کشورهای اروپایی است، در خاورمیانه زندگی به اشکال مختلف کهن و باستانی ادامه داشت. وقتی وارد بحث تاریخی می شویم، نمیتوان جهانی درک و تحلیل نکرد. در این نگارش هدف بازنویسی تاریخی نیست، بلکه درک و شناخت زندگی بشر و رخداد ها و بررسی علت آن است. عمدتاً علت عقب مانی خاورمیانه از تمدن مدرن و صنعت و تکنولوژی و درک و شناخت انسان و محیط او چه بوده است. موضوع بحث ما «انسان و محیط» آن است. ما باید علت اساسی عقب مانی و فقر مادی و معنوی خود را پیدا کنیم تا با رفع آن، راه زندگی اجتماعی و مادی خود را در یابیم. ما برای تغییر خود و محیط خویش، لازم است که خود را بشناسیم و محیط خود و جهان را بشناسیم تا بتوانیم به کاروان تمدن خود را برسانیم. ور نه همانیم که هستیم. انگلیس ها در قرن هفدهم بیش از پنجاه سال درگیر آن بودند که چگونه حکومتی را برقرار کنند که پا بپای کشتی رانی، تجارت دریایی، صنعت و مدرن ساختن کشاورزی همخوانی داشته و جامعه را رهبری کند. در درون ارتش کرومول با جنگ هفت ساله از حزب دموکراتیک «لولر ها» تا حزب کمونیست «دیگرها» و از حزب جمهوری خواه تا سلطنت طلب به میدان آمدند و موضوع تأسیس حاکمیت ملی را بررسی و ارزیابی کردند. در این بررسی بود که حتی یک شاه را سر بریدند و قدرت را به پارلمان دادند و بعد دیدند که این کافی نیست سلطنت را با شرط عدم مداخله در امور دولت پذیرفتند. در فرانسه لوئی چهاردهم قدرت کامل را تصاحب و راه را برای انکشاف باز کرد. در آلمان از درون کلیسا کمونیسم خیالی (اتوپیایی) سر بر آورد که جنبش پرونستانیسم را به نهضت انابپتیسم یا کمونیسم مسیحی رساندند. که این نهضت از اروپا تا به امریکای شمالی آن عصر رسید و در نهایت تخیلات مذهبی را از زندگی مادی و علمی و اکادمیک کنار زدند. از اوایل سده شانزده میلادی با ظهور رفورماسیون و افکار سوسیالیسم و کمونیسم این اندیشه را رسوخ داد که مالکیت اجتماعی یک واقعیت در جامعه شناسی بشری است و این اندیشه که زمین و آب و معادن متعلق به تمام افراد بشر است که عادلانه از آن استفاده کنند و این موضوع چنان صفحه ای در جامعه مدنی اروپا باز کرد که حتی در طرح کمونیسم فرانسه، مقاله ای «روسو» در باب عدم تساوی نوشته بود: «تملک اموال خصوصی علل مهم عدم تساوی اجتماعی می باشد و نمیتواند عدالت را تامین کند، دولت باید تنها مالک باشد»، که بعد آن را حذف کرد. اما «مسلیه» نویسنده فرانسوی، قبل از روسو «مابلی» فیلسوف و مورخ فرانسوی (۱۷۰۹ – ۱۷۸۵) نویسنده کتاب های «مقایسه روم و فرانسه»، «حقوق عمومی اروپا» و «تاریخ فرانسه». «مورللی» (۱۷۲۷ – ۱۸۱۹) فیلسوف و نویسنده فرانسوی، بعد از روسو در کتاب ها و نوشته های شان طرح یک جامعه طبیعی را ریخته بودند که در آن جامعه «اجناس و اموال بخصوص اراضی باید متعلق به عامه باشد و محصول آن تقسیم و تسهیم شود» ۱
همچنان فلاسفه و دانشمندان و اقتصاد دانهای اروپایی از همان آغاز سرمایه داری طرح اجتماعی عادلانه را ریختند، اما سرمایه داری از سود سرمایه می گذشتند؟ هرگز. بررسی و شناخت سده هفدهم بسیار پر اهمیت است، چون پایه و اساس مدرنیته و صنعت و تکنولوژی و ساختار های سیاسی نوین در تاریخ بشری بوده است. منشأ این تمدن یک و یکبار از آسمان به زمین نیامده، بلکه نتیجه تکامل اذهان بشری است. بیشترین نظر و باور در این است که این اندیشه از دانشگاه ها و آموزش های پایه و تفکر علمی آمده است. در اروپا به این مراکز علمی حرمت و ارزش قایل بودند که حتی در جنگ های بین انگلیس و فرانسه و بعد انگلیس و هلند و جنگ های داخلی هفت ساله انگلیس، هیچ کدام طرفین جنگ آسیبی به مراکز علمی و اکادمیک و دانشگاه ها وارد نمیکردند و برعکس مشرق زمین که اولین هدف مراکز دانشگاهی بوده و کتاب سوزی یکی از فرهنگ جنگی فاتحان محسوب می شد. تاریخ تکامل تمدن اروپا نشان می دهد که بعد از رفرماسیون و نهضت پروتستان ها دیگر آزادی کامل قلم و بیان رعایت شد و دانشگاه از سانسور و تفتیش عقاید مصون شد. دیگر به پاپ ها و کاتولیک ها اجازه فتوای تکفیر به دانشمندان فیزیک و ساینس و علوم داده نشد. داروینیسم، ماتریالیسم، اتائیسم و دیگران آزادانه ناشر افکار و اندیشه های شان بودند و تألیفات داشتند. اکنون هم مراکز بزرگ خدا ناباوران در لندن وجود دارد که تجمعات و تبلیغات می کنند. در اروپا آن همه فلاسفه، دانشمند، اقتصاد دان و حقوق دان ها و سیاست گزاران فارغان دانشگاه ها بودند. تمام تحقیقات علمی و تجربی در دانشگاه ها صورت می گرفت. فرهنگ علمی و مدون تمدن از دانشگاه منشأ می گرفت .خرد گرایی نقش عمده در روند مدرنیته و صنعت و تمدن داشته. خرد از دانشگاه می آید. آنانی که در راس اداره امور قرار داشتند، دانشگاهی ها بودند. در اروپای سده هفده و هجده میلادی دو پدیده کنیش گر در سطح جامعه از همه برجسته بوده یکی اکتشافاتی که توسط دریانوردانی صورت گرفت که دانشگاهی بودند و با نقشه، حرکت ستارگان در شب و دیگر افزار های دریانوردی آشنایی کامل داشتند. دوم حوزه اختراعات و صنعت که قطب نمای شان دانش فیزیک، کیمیا، ریاضی و فلسفه بوده که با تلفیق سایر بخش های دانش علمی راهگشای صنعت و تکنولوژی و تمدن مدرن بوده است. این دو بخش عمده را کی هدایت و مدیریت می کرد، باز هم دانشگاهی های که به روشنی دانش فیلسوفان، اقتصاد دان ها و کارشناسان رشته های مختلف حکومت تشکیل دادند و برای انکشاف رشته های گونه گون صنعت و تکنالوژی برنامه ریزی و سرمایه گذاری را مورد حمایت قرار دادند. فضای روشنفکری بورژوازی توسعه یافت و راه را بسوی تمدن مدرن باز نمودند. این بخش عظیم دانشگاهی زمانی به پیشرفت آغاز کردند که دو عامل باز دارنده را کنار گذاشتند. یکی حاکمیت پاپ ها و مذهب، دوم فیودالیسم و لارها و اشرافیت فیودالی و سرکوب گروه های مسلح رهزن. از این دو پدیده صرف تا مدتی کاتولیک ها و دزدان دریایی فعال بودند، که از این دو عامل برای گسترش مستعمرات در افریقا و هند و امریکای لاتین استفاده افزاری کردند. از کاتولیک ها برای تبلیغ دین عیسوی در مستعمرات و از دزدان دریایی در رقابت اکتشافی و مستعمراتی بین انگلیس و هلند و پرتغال و اسپانیا. بورژوازی، در سطح ملی و هم در سطح منطقوی فرهنگ سازی کردند و فرهنگ نوینی را جاگزین فرهنگ کهن دین مداری کردند و سکولاریزم صنعتی را ترویج کردند. سکولار لبرال فرانسه با سکولار در انگلیس در محتوا باهم تفاوت نداشت صرف از جنبه لسانی در فرانسه لایتسه معنی می کردند. در محافل بورژوازی اروپا بحث های داغ فلسفی سیاسی و اقتصادی جریان یافت و روزنامه نگاری انکشاف و توسعه یافت و انتشارات بدون سانسور ادامه یافت و کار مدیریت دولت به چالش کشیده می شد و هیچ کسی بخاطر عقایدش مورد سرزنش قرار نمی گرفت و محاکمه نمیشد. دین دارو بی دین هر کدام می توانستند که عقیده و اندیشه های خود را منتشر نماید. اما معیار دموکراسی بورژوازی سکولاریزم بود که بحیث اصول اساسی دموکراسی پذیرفته شده بود. همه جا، لیبرال بورژوازی از آزادی فکر و عمل بحث داشتند و فعالیت های صنعتی و کشتی رانی را تشویق و حمایت می کردند. در ضمن رفاه اجتماعی را می خواستند، ولی زمانی که مالکیت خصوصی بر وسایل تولید انکشاف می یابد، فضا برای مالکیت اجتماعی و رفاه عامه کوچک و کوچکتر می گردد. در کارخانه و کارگاه و مزرعه کارگر با مزد کم و ساعات کاری بیشتر ارزش اضافی و سود سرمایه به وجود میآورد که نقطه مقابل رفاه عامه می باشد. وقتی از سرمایه داری صحبت می کنیم، باید در نظر داشت که اصل مالکیت بر وسایل تولید همزاد تضاد طبقاتی است. با آن هم سرمایه گذاری و تاسیس کارخانه ها و ساخت و ساز شهری و ساختمانی و احداث جاده و راه و خط آهن و رونق کشتی رانی زمینه کار را برای مردم فراهم کرد و باعث رشد اقتصاد و بهبود زندگی و صنعت و انکشاف گردید. همان قسمی که تذکر داده شد، عمده ترین عامل و پایه های صنعت و تکنولوژی عصر روشنگری دانشگاه و آموزش های پایه بوده است. در پرتو دانش و خرد متفکرین بزرگ، اختراعات یک پی دیگر صورت می گرفت و فلاسفه و دانشمندان سیستم به وجود آوردند و فن آوری ها را مدیریت کردند و جهت دادند. در اروپا دولت های ملی به وجود آمدند که با روند تکاملی روشنگری دانشمندان علوم پایه و تیوری های نوین حکومت داری همخوانی داشت. از جمله شگفت آور این روند رو به انکشاف سریع کشور اسپانیا بود. اسپانیا تا اواخر قرن پانزدهم میلادی ۱۴۹۲ گرفتار خلافت اسلامی و قسمت های جنوبی اسپانیا بنام اندلس در اشغال سپاه اعراب اسلامی بودند و در این تاریخ کشور شان را از اشغال نجات دادند و در حدود نه قرن قسمت های زیادی از سرزمین اسپانیا در اشغال قرار داشت که هیچگونه زمینه ای برای انکشاف وجود نداشت. بعد از راندن فاتحان مسلمان از خاک اسپانیا در مدت کمتر از دو سده کشور شان را به کنار سایر کشورهای اروپایی رساندند و رقیب عمده در دریانوردی انگلستان شد و خود به استعمارگر بزرگ تبدیل شد. تجربه اشغال اسپانیا برای اروپا درس بزرگی بود و از این سبب در برابر تهاجم ترک های عثمانی با شدت مقابله می کردند و نمی گذاشتند که پای این اشغالگران به سرزمین های اروپایی برسد. خلاصه که در سده هفدهم که در اروپا عصر روشنگری، اختراعات و صنعت و کشتی رانی و اکتشافات بود در مشرق زمین حکومت های استبدادی تیوکراتیک با همان شکل و ساختار باستانی با رنگ و لعاب اسلامی ادامه داشت که به طور نمونه از ایران سده هفدهم که بنام «پریشیا» شناخته می شد از سفر نامه «ژان شاردن» یک دو مطلب را که روشنگر حقایق آن زمان است، می آوریم: «ژان شاردن» جواهر ساز، بازرگان و سیاح فرانسوی (۱۶۴۳- ۱۷۱۳ م.) وی در جریان سالهای ۱۶۶۵ تا ۱۶۷۷ جمعاً دوبار به ایران عصر صفوی، مسافرت کرد و مشاهدات خود را در سالهای آخر عمر که در انگلستان بسر می برد، در سال ۱۷۱۱م در هشت مجلد به چاپ رسانید، که در اروپا مورد استقبال زیاد قرار گرفت و حتی توجه نویسندگان و فیلسوفانی چون منتسکیو، گیبون، ولتر و روسو قرار گرفت. «شاردن» که خود متون قدیمی یونانی و رومی در باره ایران از جمله آثار هرودت و استرابو را خوانده بود سفر اول وی مصادف با زمان حکومت شاه عباس دوم ( ۱۶۴۲-۱۶۶۶م ) و سفر دوم زمان شاه سلیمان صفوی ( ۱۶۶۶- ۱۶۹۴ م ) کتاب یا سفر نامه «ژان شاردن» در یک پیشگفتار و یک مقدمه و یازده فصل و یک بخش پایانی است. در این کتاب با جزئیات وضع اجتماعی و سیاسی ایران شرح داده شده است و از جمله دو نقطه که آئینه تمام نمای جامعه آن روز ایران که یک بخش عمده خاورمیانه آنروزی بود، چنین می خوانیم: «ایرانیان بجای آن که شاخه ای از علمی را گرفته و آن را گسترش بخشند، به دور باطل کلی نگری و کلی گویی در باب دانش ها افتاده بودند و یا این که آنها به خلق و خوی شخصی دانشمند اهمیت بیشتری می دادند تا به ثمره دانش او . . .» در ضمن وی می نویسد که ایرانیان کم تجربه، محافظه کار و عدم رغبت به مسافرت و بی اطلاع از دنیای خارج هستند. در بخش دیگر چنین می نویسد: «شاه در حدود ۸۰۰ باز و قرقی نگه میداشت که هر کدام دارای نگهبان مخصوص خود بود. اعیان و اشراف هم دارای پرندگان شکاری بودند . . .» «ژان شاردن» در مورد آموزش می نویسد: «مدارس/مکتب، بیشتر بر دروسی مانند صرف و نحو، کلام، ریاضیات، نجوم و طب قدیم و ادب عرب تمرکز داشتند و در آنها از دانش معاصر مغرب زمین خبری نبود. بیشترین کتاب های که در مدارس تدریس می شد از جمله شامل آثار خواجه نصیرالدین طوسی در زمینه اخلاق، نوشته های الغ بیگ و غیاث الدین کاشانی در نجوم و ریاضیات و متون یعقوب ابن اسحق گندی بود. در عین حال آثار موجود در هر یک از بزرگترین کتابخانه ها از چهارصد جلد تجاوز نمی کرد. » ۲
در افغانستان آن روز گار که بنام خراسان شناخته می شد، ملک طوایفی بود و در آخر سده هفدهم سال ۱۷۰۹م هوتکی ها در قندهار یک حکومت تشکیل دادند، آن هم به نام ایران. که بعد به اصفهان حمله کردند و باعث سقوط حکومت صفویان شدند. بعد نادر افشار قدرت را در دست گرفت. در افغانستان آن زمان از مکتب و آموزش های لازم عصر خبری نبود. مردم سواد نداشتند و فقط امور مذهبی اسلامی را میدانستند. در آسیای میانه هم حکومت های محلی بیسوادی وجود داشت که از تاریخ و تمدن مدرن که در مغرب زمین راه افتاده بود خبری نداشت. همچنان در قاره هند سلسله مغولان دربار های پر از شعر و شاعر داشتند، اما آنان نیز از تمدن مدرن در غرب اطلاعی نداشتند و مشغول خود بودند و مردم با زراعت و سودا گری های محلی بسر می بردند و صنعت شان آهنگری و کوزه گری و صنایع دستی بود. در خاور میانه یک درصدی مردم و حکام سواد خواندن و نوشتن زبان مادری شان را در مساجد نزد آخوند محل فرا می گرفتند و برای سرداری لشکر و سپاه و فرمان روایی داشتن سواد شرط نبود. در خاور میانه عربی نیز اوضاع چنین بود و تحت حکومت و فرمان روایی شاهان «شاخ زرین» (ترک های عثمانی بسر می بردند. در بغداد و مصر مراکز آموزشی دینی بزرگی وجود داشت، اما تمام آموزش ها دینی بوده و آخوند تولید می کردند که فیزیک و ساینس و فلسفه، حتی شعر را حرام و شاعر را ملحد میدانستند. اینجانب نگارنده در سال ۲۰۱۲م در مرکز «تحقیقات فارسی ایران در پاکستان» که یک کتابخانه بزرگ که دارای صد و چند هزار جلد کتاب های فارسی و سی هزار جلد کتاب نسخه های خطی وجود داشت، در آن کتابخانه سیزده هزار جلد کتاب چاپ سنگی را بشکل مدون و فنی فهرست کردم،که در شبه قاره هند چاپ شده بود، که در میان سیزده هزار کتاب چاپ سنگی، یک اثر علمی بجز یک جلد «قانون» کتاب طبی از ابوعلی سینا و یک جلد هم کتاب طبی خوارزمی، باقی همه کتاب های بسیار ساده دینی بودند که در بسیاری از آن «آخند درویزه» نامی حاشیه نویسی کرده بود که در باره مذهب نگاشته شده بود. این است روزگار مشرق زمین. اقبال لاهوری یک تحصیل کرده دانشگاه کمبریج لندن در رشته فلسفه و از جمله پان اسلامیست های شبه قاره و از موسسین و بنیاد گذاران «پاکستان» بود. و علاقه شدید به بیداری کشورهای اسلامی داشت که در دیوان اشعارش متجلی است. در آخر عمر از عمل و رفتار مسلمانان چنان خسته و دلگیر شده بود که چنین سروده است:
مسلمان فاقه مست و ژنده پوش است زکارش جبرئیل اندر خروش است
بیا نقش دیگر ملت بریزیم که این ملت جهان را بار دوش است
«ارمغان حجاز، اقبال لاهوری»
منابع:
۱ - دکتر بهاوالدین پازرگاد، تاریخ فلسفه سیاسی، ج ۲، چاپ مسعود، تهران، ۱۳۳۴خ، ص۷۸۲
۲ - علی قیصری، دنیای اقتصاد، شماره ۴۹۲۷ –
دوشنبه ۱۶ سرطان ۱۳۹۹ خ / ۶ جولای ۲۰۲۰م .
توجه:
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat