thursday 12 april 2007 5:29:01

 

 

 

 

                                                            

قسمت اول

 

 

آتش در یونان و روم باستان

                                                                                

مردم یونان و روم باستان اندیشه های خرافی بسیاری داشتند، در کتاب ' تمدن پیشین' در اینباره اینگونه می خوانیم : هر یک از مردم یونانی و روم را در خانواده پرستشگاهی بود و بر آن پرستشگاه اندک آتشی میان خاکستر می درخشید. صاحبخانه موظف بود که آن آتش را شب و روز روشن نگاه دارد. هر شب اخگرها خاکستر می افشاندند که تا بامداد نمیرد و بامدادان نخستین کار، تیز کردن آتش بود . آن آتش خاموش نمی شد مگر زمانی که تمام افراد خانواده هلاک شده باشند ... این آتش در نظر آنان مقام خدایی داشت، چنانکه آنرا می پرستیدند و دعا می کردند که انسان را از نعمتهای سه گانه سلامتی، توانگری و نیکبختی که آرزوی دیرینه بشر است برخوردادر سازد . همچنین در قسمتی از کتاب 'تاریخ کهن ترین ملل باستانی پیش از اسلام' راجع به مضمون یکی از دعاهای این مردم می خوانیم : ای آتش جاودان زیبا که پیوسته روشنی و روزی ما از خوان نعمت توست، سعادت و خوبی از ما دریغ مدار، هدایای ما را به نیکی بپذیر و در عوض با صحبت و نیکبختی ما را شیرین کام ساز . در قسمت دیگری از همین کتاب ذکر راجع به صحبت مادری بهنگام مرگ می خوانیم : معبود من ... نظر و لطف مراقبت از کودکان بی مادر من دریغ مدار، پسرم را زنی مهربان ده و عمری دراز به سعادت و کامروایی بسر برند.

زندگی پس از مرگ در مصر باستان

                                          

مردمان مصر باستان خدایان متعددی را میپرستیدند و اعتقادات مذهبی آنها، مانند بسیاری از مذاهب باستانی، برپایه وجود خدایان اساطیری و قدرتهای گوناگون آنها بود . یکی از اعتقادات قوی در میان مصریان، اعتقاد به زندگی پس از مرگ بود که شرح آن در این مطلب نمی گنجد. در اینجا تنها به ذکر این مطلب اکتفا می کنیم که ساختن اهرام بر پایه همین اعتقاد بوده است و غراعنه مصر بیش از هر چیز نگران زندگی پس از مرگ خود بوده و اهرام در واقع قصرهایی برای این زندگی دوباره آنها به شمار می آمد که با اتاقهای متعدد و لوازم مجلل آماده شده و برای فرعون خوردنی وآشامیدنی و مال و ثروت کافی در آن قرار داده میشد.

هرم بزرگ جیزه

هرم بزرگ جیزه از عجایب هفت گانه و در واقع تنها بازمانده این هفت بنای اعجاب آور جهان باستان به شمار می آید. چگونگی ساخته شدن این هرم هرگز به طور قاطع معلوم نشده است و درباره آن نظرهای مختلفی وجود دارد.بنا به گفته هرودوت، تاریخ نگار یونان باستان، بنای هرم 30 سال طول کشیده است و صد هزار برده برای ساختن آن به کار گرفته شده اند . نظریه دیگری نیز سازندگان هرم را کشاورزانی عنوان کرده است که به دلیل طغیان رود نیل در فاصله ماههای تیر تا آبان، به کار ساختمان میپرداختند و برای آن دستمزد میگرفتند. طغیان رود به حمل و نقل سنگهای بنا نیز کمک میکرد. این سنگها از راه دور آورده میشد و هریک حدود 2.5 تن وزن داشتند. زمان ساخته شدن هرم سالهای 2566-2589 قبل از میلاد تخمین زده شده است و بیش از 2,300,000 بلوک سنگی در آن به کار رفته و ارتفاع آن- پس از از بین رفتن 9 متر از قسمت بالای آن- در حال حاضر به 140 متر می رسد. این هرم بزرگترین و قدیمی ترین هرم جیزه به شمار می آید.

خوفو یا خئوپس (فرئون سازنده هرم(

خوفو (Khufu) که در زبان یونانی خئوپس (Kheops) گفته میشود، دومین فرعون از سلسله چهارم فراعنه به شمار می آید و دوران سلطنتش حدود 23 یا 24 سال تخمین زده شده است. بنا به گفته هرودوت، خئوپس بر خلاف پدرش سنفرو (Sneferu) و پدربزرگش جوسر نتیریکیت (Djoser Netjeriket)، که هر دو شاهانی بخشنده و مردمدار بودند، مردی خشن و شاهی ظالم بود. او سه همسر داشت که هر یک در یکی از سه هرم کوچک دیگر دفن شده اند . هرچند که هرم بزرگ به نوعی معرف جوهره مصر باستان به شمار می آید، از دوران سلطنت فرعون سازنده آن اطلاع چندانی در دست نیست. قرنها پس از سلطنت خئوپس، هرودوت در باره او نوشته است: " خئوپس سرزمین مصر را دچار هرنوع بدبختی ممکن کرد. او معابد را بست، تقدیم قربانی را نزد رعایای خود ممنوع اعلام کرد و آنها را وادار کرد تا بدون استثنا برایش کارگری کنند...مصریان به زحمت میتوانستند نام او را بر زبان بیاورند..و این از شدت تنفرشان بود.." نکته جالب دیگر اینکه با وجود عظمت و شکوه هرم، قایق بی نظیر تشییع جنازه و اشیای اعجاب انگیز مراسم به خاک سپاری که از خئوپس به جا مانده است، تنها تصویر موجود از چهره او یک مجسمه عاج 10 سانتی متری است.

علائم نوشتاری در مصر باستان

Hieroglyphs Hieroglyphs                               

 Hieroglyphs یا حروف تصویری در مصر باستان بعنوان کلمات خداوند تصور می شد و اغلب توسط روحانیون مورد استفاده قرار می گرفت. این حروف اغلب برای تزئین دیوار معابد بکار برده می شد ومردم برای استفاده عادی و روزانه - مانند بازرگانی - معمولا" از حروف دیگری استفاده می کردند. این نوع نوشتار تا حدود قرن چهارم میلادی در مصر کاربرد داشته است  Hieroglyphs .به نوعی نمایشگر هنر در مصر باستان نیز بود، چرا که آنها بسادگی با دیدن و بدون تفکر راجع به اینکه این کلمه ممکن است چه معنایی بدهد از این علائم برداشتهای لازم را می کردند هرچند به تدریج علائم مورد استفاده در نوشتارها بیتشر متوجه صدا شد تا معنی. در هر صورت این نوع از علائم را می توان به دو دسته تقسیم کرد.
دسته اول آنهایی هستند که معنا دارند همانند علامتی که برای خورشید می کشیدند که می توانست به معنی خود خورشید باشد یا به معنی دیگری مانند روز از آن استفاده شود.

دسته دوم از این علام آنهایی هستند که فقط بیان کنند صدا می باشند. بعنوان مثال کشیدن شکل دهان (Mouth) بعنوان صدا یا حرفی که این کلمه در مصر باستان با آن شروع می شده است (R). نکته جالب توجه آن است که مصریان باستان متوجه تفاوت میان حروف باصدا و بی صدا شده بودند اما جای تاسف آن است که آنها از علائم مشابه حروف بی صدا برای حروف باصدا استفاده نمیکردند. لذا تقریبا" ما هرگز نمی توانیم نحوه تلفظ لغات توسط آنها را بدرستی پیدا کنیم Hieroglyphs .ها بصورت افقی یا عمودی نوشته می شد و ممکن بود که از چپ به راست و یا حتی راست به چپ خوانده شوند. روش تشخیص جهت ساده بود چراکه هموراه یا علامت انسان و یا حیوان در ابتدای جملات قرار داشت اما در مورد اعداد باید گفت که در 3500 سال پیش از میلاد در مصر از سیستم اعداد بصورت ده دهی استفاده می شد و بنظر می آید که آنها تا یک میلیون را بخوبی می شناختند. توانایی بالای آنها در شمارش مقادیر زیاد بیشتر بخاطر آن باشد که می خواستند تعداد افراد ارتش، یا زندانی ها، یا دامها و ... خود را بتوانند شمارش کنند . آنها از یک تا نه را با تعدادی خط نمایش میدادند و سپس مقادیر 10، 100، 1000 و غیره را با علائم دیگر. بعنوان مثال گیاه لوتوس (نیلوفر آبی) نمایشگر 1000 بود و یا یک انگشت بیانگر 10 هزار و ...

تقویم مصر و روم باستان

Calendar Calendar                                          

ایده استفاده از تقویم از دیرباز برای مشخص کردن زمانهای آینده و گذشته وجود داشته است. برای مشخص کردن اینکه چه مدت به برگزاری مراسم یا جشنهای مذهبی و ... باقی مانده است و یا چه مدت زمان از وقوع یک حادثه گذشته است. شاید تعجب کنید اگر بدانید که تقویم های مختلفی که هم اکنون وجود دارد، اغلب با توجه به شرایط جغرافیایی بوجود آمده است. بعنوان مثال در کشور های سردسیر مفهوم سال با پایان زمستان مشخص می شود و در کشورهای گرمتر که مفهوم فصل کمتر مشاهده می شود ملاک محاسبه تقویم، حرکت ماه می باشد . قدیمی ترین معیار ساخت تقویم نوع قمری (Lunar) می باشد که بر اساس حرکت ماه و پیداشدن ماه جدید در آسمان می باشد هرچند قبل از آن مصری ها دریافته بودند که طغیان نیل دارای نظم مشخصی می باشد و می توانند از آن بعنوان معیاری برای گذشت زمان استفاده کنند.

تقویم مصری

مصریان باستان از تقویمی استفاده می کردند که در آن یکسال شامل 12 ماه 30 روزه بود. آنها متوجه مشکلاتی که این تقویم داشت شده بودند چرا که بتدریج تغییر فصل در روزهای غیر مشابه سال انجام می شد و گویی زمان تغییر فصل در تقویم در حال حرکت می باشد. آنها در حدود 4000 سال پیش از میلاد تصمیم گرفتند که در پایان هر سال 5 روز به سال اضافه کنند تا مشکل تغییر فصل را حل کنند. این 5 روز برای آنها جز روزهای جشن و تعطیلات محسوب می شد و در این روزها کار نمی کردند.
جای تعجب است اما پاپیروس های مصری نشان می دهد که مصریان باستان مدت زمان گردش زمین بدور خورشید را دقیقآ معادل 356 و یک چهارم روز تعیین کرده بودند ولی متاسفانه برای حل مشکل کسری یک چهارم روز اندیشه خاصی نکرده بودند. به همین دلیل پس از گذشت 1460 سال خورشیدی - معادل چهار بازه 365 سال خورشیدی - تعداد سالهای گذشته شده مصری معادل 1461 سال میشد. نتیجه آنکه تقویم تابستان را نشان می داد حال آنکه آب و هوا، وضعیت زمستان را .مصریان باستان علاوه بر تقویم خورشیدی از نوعی تقویم مذهبی نیز استفاده می کردند که مبنای آن حرکت ماه بدور زمین بود. آنها این حرکت را معادل بسیت و نه و نیم (29.5) روز می دانستند. اهمیت این تقویم در آن بود که با پدیده هایی که در آسمان می دیدند مانند حرکت و چرخش ستارگان و صور فلکی هماهنگتر بود.

تقویم رومی

هنگامی که رومی ها بصورت یک قدرت بزرگ در جهان مطرح شدند، مشکل داشتن تقویم مناسب برای آنها بیشتر احساس شد بخصوص که رومی ها اغلب به خرافات اعتقاد داشتند و همواره به مسائل پیچیده نگاه می کردند. برای چند لحظه به نحوه ابداع نگارش اعداد آنها فکر کنید و ببیینید که چقدر ناکارآمد است!  (XXVIIM ...) آنها اینگونه عمل کردند که ماه های سال 29 یا 31 روز است به غیر از فوریه که 28 روز می باشد. بنابراین چهار ماه را 31 روزه، هفت ماه را 29 روزه و یک ماه را 28 روزه در نظر گرفتند! با این وجود یکسال آنها معادل 12 ماه و یا 355 روز می شد، لذا مجبور شدند که یک ماه جدید تعریف کنند که آنرا مرسدونیوس (Mercedonius) نام نهادند که یکسال در میان 22 یا 23 روز آنرا محاسبه میشد.
حتی با وجود داشتن مرسدونیوس دقت تقویم کم بود و استفاده از آن بسیار مشکل. لذا به فرمان پادشاه وقت در سال 45 قبل از میلاد یکی از منجمان پیشنهاد کرد که آن سال را معادل 445 روز در نظر بگیرند تا مشکلاتی که پیش آمده بود حل شود و تقویم به حالت اولیه و متناسب با تغییرات فصول در آید. پس از آن آنها ماه های سال را 30 یا 31 روز در نظر گرفتند )به غیر از فوریه) و چون به این مسئله آگاه بودند که یکسال خورشیدی معادل 365 روز و 6 ساعت می باشد هر چهار سال یکبار یک روز به سال اضافه می کردند.
تغییر دیگری که آنها در این زمان بر روی تقویم خود قرار دادند این بود که ابتدای سال را به اول ژانویه منتقل کردند حال آنکه تا قبل از آن اواخر ماه مارچ که معادل بود با اول بهار بعنوان ابتدای سال در نظر گرفته می شد.

نشانه های علم در تمدن بشری

African painting Chatelet                                   

به نظر ما علم صرف نظر از نتایج فنی آن یک نمود اجتماعی است که همچون هنر، ادبیات، حقوق و مذهب از بیخ و بن با اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از یکطرف و با افکار وهدفهای دوران های مختلف تمدن بشری از طرف دیگر ارتباط دارد ... به عقیده ما مراحل مختلف تاریخ علم که با ادوار متفاوت تمدن بشری ارتباط دارند جزو لاینفک آن هستند و همراه با آن تکامل پیدا می کنند. بعنوان مثال شیوه جهان بینی مادی یا جبری قرن نوزدهم اروپا با پیدایش اروپای جدیدی که افکار اجتماعی آن متفاوت با دنیای قدیم بود خود بخود محو و نابود گردید  ... قسمتی بود از مقدمه کتاب معروف پیر روسو (Pierre Rousseau) بنام "تاریخ علم" (History of Science) که بیانگر این موضوع می باشد که علاوه بر علوم انسانی، هنر و ... ، سایر شاخه های علمی چه تجربی و چه نظری بی تاثیر از محیط اطراف نیستند. گسترش، ترویج و استفاده از علم در یک جامعه باعث آن می شود که مسائل و روابط اجتماعی نیز تحت تاثیر علم قرار گیرند و بقولی علم گرا شوند و راه حل علمی برای حل مشکلات اجتماعی و ... در آن جامعه استفاده شود و برعکس در جامعه ای که به علم بها داده شود علم در آن جامعه نهادینه شده و رشد خواهد کرد. واقعیت آن است که نه چرخه تمدن به دست دانشمندان می چرخد و نه تمدن دانشمندان را مجبور می کند که چه بکنند بلکه تعامل دو طرفه این دو موضوع در طول حیات بشری باعث پیشرفت تمدن و دستیابی به دست آوردهای علمی و اجتماعی بوده است. جادوگری اولین نشانه علم گرایی در انسان

شاید در کنار بدست آوردن مهارتهایی چون روشن کردن آتش، اهلی کردن حیوانات و ... اولین نشانه های بارز آنچه می توان به آن علم گفت همان "جادوگری" نزد انسانهای اولیه بوده است. جادوگران کسانی بود ند که رعد و برق یا نباریدن باران را به خشم خدایان یا نیروهایی غیبی نسبت می دادند و سعی می کردند تا با این نیروها یا خدایان ارتباط برقرار کنند. این اشخاص عموما" مورد تنفر دیگران بودند و دائم با مردم عامی و بخصوص مذهب مجادله داشتند و اغلب مجبور بودند تا به تنهایی در گوشه ای زندگی کرده و به فعالیت بپردازند . نکته مهمی که باید به آن دقت کرد نحوه نگرش جادوگران به این نیروها بود که کاملا" متفاوت با نگرش مردم عامی بود. بعنوان مثال مردم عامی برای بارش باران به درگاه خدایان دست به دعا، التماس و نیایش بر می داشتند و از خدایان تقاضای باران می کردند اما یک جادوگر هرگز از نیروهای مافوق طبیعی درخواستی نمی کرد بلکه احساس می کرد که همانطور که با قراردادن آب روی آتش باید قاعدتا" بجوش بیاید او با خواندن یک ورد یا آواز، خواهد توانست آسمان را مجبور به بارش باران کند.

حداقل مورد تشابهی که میان این جادوگران و دانشمندان امروزی می توان پیدا کرد آن است که هردو حاضر نبودند مسائل را به آن راحتی که عامه می پذیرند، قبول کنند. ساحر زمان قدیم می دانست که باید راهی وجود داشته باشد که بتواند در مواقع مورد نظر آسمان را مجبور به بارش کند، هرچند با دانش محدودی که داشت نمی توانست آن راه را پیدا کند. اگر او هم می خواست همانند مردم عادی بارش باران را فقط به اراده خدایان نسبت دهد آیا امروز ما می توانستیم این مطلب را از طریق اینترنت بخوانیم . جادوگر قدیم و دانشمند امروزی هر دو معتقد بودند و هستند که انسان می تواند در بسیاری از پدیده های جهان دخالت داشته باشد، مسیر جریان آنها را تغییر داده و می تواند با شناخت قوانین حاکم بر این پدیده ها در حد توان آنها را تحت اختیار خود قرار دهند. این موضوعی است که درصد بسیار کمی از مردم به آن اعتقاد دارند برای همین متاسفانه در جوامع مختلف همواره نسبت دانشمندان به مردم عادی بسیار ناچیز بوده است.

 

قسمت دوم

 

 

   www.esalat.org