سه شنبه، ۱۵ جنوری ۲۰۰۸
چرا پوتين، ديميتری مید ویدوف را
به جانشينی اش برگزيد؟
)آمون(
ديميتري آناتوليوويچ مید ویدوف، متولد 14 سپتامبر 1965 در لنينگراد است .وي در دسامبر سال 2007 بهعنوان نامزد چهار حزب عمده حامي دولت به رهبري روسيه واحد، براي انتخابات رياستجمهوري مارچ 2008 روسيه معرفي شد .انتخابي كه بلافاصله مورد تأييد و حمايت ولاديمير پوتين و سرگئي ايوانف) ديگر مرد مقتدر روسيه كه تا پيش از آن مدعي بالقوه رياست جمهوري محسوب مي شد) قرار گرفت.
تحصيلات :وي فارغ التحصيل پوهنتون دولتي لنينگراد در سال 1987 است و درجه دكتراي خود را نيز در رشته حقوق در سال 1990 از همين پوهنتون دريافت كرد.
سوابق : مید ویدوف از سال 1990 تا 1999 در پوهنتون دولتي لنينگراد به تدريس حقوق پرداخت. وي همچنين در سالهاي 1990 تا 1995 دستيار آناتولي سوبچاك شهردار وقت سن پترزبورگ بود.
مید ویدوف در نوامبر 1999 به سمت معاون دفتر نخست وزير روسيه گماشته شد و تنها به فاصله چند هفته به عنوان معاون دفتر رياست جمهوري روسيه مشغول به كار شد .اين دوره همزمان بود با انتصاب پوتين به عنوان نخست وزير و پس از آن كناره گيري يلتسين و انتخاب پوتين به كفالت رياستجمهوري روسيه.
پس از آن مید ویدوف در نقش رياست مرکز انتخاباتي پوتين، به سازماندهي انتخاباتي پرداخت كه پوتين را براي دوره نخست رياست جمهوري راهي كرملين كرد.
با پيروزي پوتين مید ویدوف در 2000 بهعنوان معاون رئيسجمهور انتخاب شد و از اكتبر 2003 نيز مسئوليت دفتر رياستجمهوري روسيه را برعهده گرفت .وي از نوامبر 2005 به عنوان معاون اول نخستوزير روسيه انتخاب شد تا مسئوليت طرح بخشهاي كليدي و مهمي چون ساخت و ساز، و صحت را برعهده گيرد .وي همچنين رياست هيئت مديره گاز پروم را برعهده دارد.
زندگي خانوادگي :مید ویدوف متأهل و داراي يك فرزند پسر است.
از مید ویدوف عمدتاً بهعنوان تکنوکراتی جوان نامبرده مي شود كه نه تنها انعطاف پذیر است، بلکه بسیار دموکراتیک تر از سایر کاندیداهای بالقوه برای ریاست جمهوری است، از این رو روابط روسیه با غرب و در درجه اول با آمریکا، در صورت ریاست جمهوری وی بسیار بهتر خواهد شد .در عين حال مید ویدوف فردیاست که به کرات دیدگاههای خود به طرفداری از اقتصاد بازاری را بیان کردهاست و از اين رو انتخاب وي بهترين علامت به غرب، مبنی بر تداوم سیاست اقتصاد بازار در روسيه است.
ولادیمیر پوتین با اعلام حمایت از دیمتری مید ویدوف، معاون اول نخست وزیر روسیه، همگان را دچار شگفتی کرد. بسیاری از تحلیل گران غربی سناریویی را طرح کرده بودند که بر اساس آن پیش بینی می کردند که پوتین برای بازگشت به قدرت از کاندیدایی ضعیف پشتیبانی کند. بر اساس این سناریو، رئیس جمهور ضعیف آینده بسیار زودتر از موعد از مقام خود کناره گیری می کرد و به این ترتیب راه برای بازگشت مجدد پوتین آماده می شد. در سناریو مطرح شده از Viktor Zubkov، نخست وزیر شصت وشش ساله این کشور سخن می رفت که پوتین او را بعنوان کاندید حزب معرفی کند.
اما امروز در میان شگفتی همگان، ولادیمیر پوتین در یک بیانیه که از تلویزیون پخش شد، اظهار داشت که از کاندیداتوری دیمتری مید ویدوف حمایت می کند . او در این بیانیه اعلام داشت که مید ویدوف را به مدت هفده سال است که از نزدیک و به خوبی می شناسد و با تمام وجود از او حمایت می کند. تحلیل گران که مید ویدوف را بدلیل نقشش در اقتصاد بازار، دارای شخصیتی قوی می شمارند، اکنون بر این باورند که سناریو قبلی غلط از آب در آمده است زیرا که مید ویدوف ، بعلت شخصیت قوی و موثرش، کسی است که حتما دو دوره ریاست جمهوری را تمام و کمال طی می کند و امکان بازگشت پوتین به کرملین تا پایان دو دوره ریاست جمهوری او فراهم نخواهد بود. قابل ذکر است که پوتین، که در ابتدای امر، از حمایت غرب در انتخابات ریاست جمهوری برخوردار بود، تا کنون غرب را بسیار شگفت زده کرده است . به حدی که در حال حاضر، کشورهای غربی علاقمندند که هر شخص دیگری بغیر از پوتین به مقام ریاست جمهوری برسد.
چهار حزب روسیه واحد، روسیه عادل، حزب زراعتي روسیه و نیروی مردمي دمیتری مید ویدوف را بعنوان کاندیدای ریاست جمهوری معرفی کردند که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه نیز از آن حمایت نمود. در این راستا نووستی نظريات مقامات روسیه و کارشناسان داخلی و خارجی راانعکاس داده است که ميخوانيم: والری زورکین رئیس قانون اساسی روسیه معتقد است که پوتین، با عدم شرکت در دوره سوم ریاست جمهوری و عدم تغییر قانون اساسی مطابق میل خود، حقیقتاً بعنوان ضامن رعایت قانون اساسی در کشور عمل کرد. وی گفت: من فکر می کنم که ما در روسیه برای اولین بار شاهد این بودیم که مقام عالی کشور و ضامن قانون اساسی، طوری عمل کرد که قانون اساسی به وی دیکته می کند.
در عین حال وی معتقد است که درخواست های گسترده طرفداران پوتین برای اینکه او در دوره سوم باقی بماند، مغایر قانون اساسی نیستند و مشخص بود که این درخواست ها ساختگی نبوده اند. زورکوف باری دیگر تاکید کرد که خواستار حفظ قانون اساسی کشور است.
ولادیمیر ژیرینوفسکی رهبر حزب لیبرال- دموکرات روسیه اعلام داشت که این
حزب هیچگاه از کاندیداتوری فردی از حزبی دیگر برای ریاست جمهوری حمایت
نخواهد کرد و گفت: ما کاندیدای خود را داریم و همیشه خواهیم داشت.
هیچگاه طی بيست سال از هیچ کاندیدای دیگری حمایت نکرده ایم.
وی تاکید کرد که برای لیبرال-دموکرات ها تفاوتی ندارد که با کدامیک از
کاندیداها رقابت کنند. ژیرینوفسکی درباره
مید ویدوف گفت که پتانسیل
مید ویدوف
در این است که پشت وی رئیس جمهور، وزرا و بیش از نیمی از کشور ایستاده
اند.
وی
در عین حال این را نیز ممکن دانست که کاندیداتوری
مید ویدوف هنوز قطعی
نباشد.
رمضان قادروف رئیس جمهور چچن از کاندیداتوری
مید ویدوف حمایت نموده و او
را مرد عمل نامید. قادروف اظهار داشت: من یقین دارم که
مید ویدوف می تواند
به انجام اصلاحات در روسیه ادامه دهد و او نماینده شایسته ای برای
روسیه در عرصه بین الملل خواهد بود. وی پیشبرد کاندیداتوری
مید ویدوف را
فراست سیاسی نامید.
الکساندر رار کارشناس سیاسی آلمانی در امور روسیه معتقد است که پیشبرد
کاندیداتوری
مید ویدوف بهترین هشدار به غرب مبنی بر تداوم سیاست اقتصاد
بازاری در روسیه است.
کاندیداتوری
مید ویدوف ، غیر منتظره بود، زیرا تمامی کارشناسان غربی
معتقدند بودند که پوتین کاندیدایی سخت گیرتر را از محافل امنیتی و
نظامی انتخاب می کند. در عین حال به گفته این کارشناس، این رویدادی
خوشایند بود، زیرا
مید ویدوف در شمار مسئولین امنیتی و نظامی نیست و یکی
از مجریان اقتصاد بازاری است. وی افزود که
مید ویدوف رئیس جمهوری مقتدر
خواهد بود و بعید است که سناریوهای پیش بینی شده بازگشت پوتین به قدرت
که غرب از آن ها هراس داشت، اجرا شوند.
آسپن روبرتو منوتی کارشناس ایتالیایی نیز در خصوص پیشبرد کاندیداتوری مید ویدوف اظهار داشت که پوتین با حمایت از کاندیداتوری وی غرب را شگفت زده کرد. وی گفت که در غرب همه منتظر این بودند که کاندیدایی ضعیف معرفی شود، اما پوتین فردی مقتدر، مسئولیت پذیر و مستقل در تصمیم گیری ها را برگزید. به گفته وی، این تاکیدی بر این است که پوتین می خواهد مطمئن باشد که سیاست وی در آینده تغییر نخواهد یافت و روسیه همانند اکنون به اقتدار و توسعه یافتن در تمامی عرصه ها ادامه خواهد داد.
منوتی گفت: در این راستا، مید ویدوف که در غرب نه تنها بعنوان یک سیاستمدار و بلکه مدیر گازپروم نیز شهرت دارد و می تواند سبب تداوم تحکیم ارتباطات بین سیاست و اقتصاد باشد که این برای توسعه آتی کشور بسیار مهم است. مایکل امرسون کارشناس مرکز تحقیقات سیاسی اروپا می گوید که مید ویدوف لیبرال ترین سیاستمدار کرملین است و او در راستایی فعالیت دارد که مدرن تر، آشکارتر و لیبرال تر از سایر سیاستمداران در کرملین است. بوریس ماکارنکو کارشناس سیاسی معتقد است که کاندیداتوری مید ویدوف به پوتین این امکان را می دهد که فکر کند در آینده طبق چه سناریویی عمل کند.
ماکارنکو دو سناریو را در این راستا ممکن می داند، یکی این که پوتین پس از گذشت یک دوره، باری دیگر به ریاست جمهوری برسد که در آن صورت می بایست کاندیدای کمرنگ تری، بعنوان مثال نخست وزیر کنونی را انتخاب می کرد؛ سناریوی دیگر این است که پوتین قدرت را منتقل می کند و به تدریج میزان نفوذ خود را در سیاست کاهش می دهد که در آنصورت می بایست سرگی ایوانوف معاون اول نخست وزیر را انتخاب می کرد، اما مید ویدوف، چیزی بین آن دو است و با انتخاب وی هنوز فرصت برای اندیشیدن باقی است.
یاروسلاو لیسوولیک کارشناس اقتصادی دویچه بانک می گوید که این خبری خوش برای بازار است، زیرا لیبرال ترین کاندیدا از بین کاندیداهای محتمل انتخاب شد. متعاقباً این احتمال بیشتر است که جنبه لیبرال سیاست اقتصادی پوتین حفظ خواهد شد. آنتون استروچنفسکی کارشناس اقتصادی ترویکا دیالوگ نیز معتقد است که در بازار از حمایت رئیس جمهور از نامزدی مید ویدوف برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری استقبال کردند، زیرا این اثر مثبتی بر سرمایه گذاران خواهد داشت.
یوگنی نادورشین کارشناس اقتصادی - معتقد است که این خبر تاثیری بر جو سرمایه گذاری و اقتصاد نمی گذارد، بلکه وضعیت نامعلوم در رابطه با روی کار آمدن رئیس جمهور را رفع می کند. در عین حال وی می گوید که ممکن است مدعی دیگری برای ریاست جمهوری نیز پدیدار شود. شایان ذکر است که انتخابات پارلمان در روسیه روز دوم مارچ 2008 برگزار می شود.اما کارشناسان جاپانی معتقدند که حمایت ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه از کاندیداتوری دمیتری مید ویدوف برای شرکت در انتخابات ریاست حمهوری، با این هدف است که اداره کشور را فردی قابل کنترول بر عهده داشته باشد.
به گفته کنرو ناگوشی کارشناس جاپانی در امور روسیه، از یک سو مید ویدوف فردی مطیع است که هر آنچه را که پوتین از او مطالبه کند، انجام می دهد، از سوی دیگر تکنوکراتی جوان است، همان طور که زمانی خود پوتین بود. این کارشناس تاکید می کند که مید ویدوف نه تنها انعطاف پذیر است، بلکه بسیار دموکراتیک تر از سایر کاندیداهای بالقوه برای ریاست جمهوری است، از این رو روابط روسیه با غرب و در درجه اول با آمریکا، در صورت ریاست جمهوری وی بسیار بهتر خواهد شد.
پروفسور شیگکی هاکامادا یادآور شد که تحصیلات مید ویدوف در رشته حقوق بوده و او فردی است که به کرات دیدگاه های خود به طرفداری از اقتصاد بازاری را بیان کرده است. او بسیار جوان است و می تواند براحتی از سوی پوتین کنترول شود، زیرا علاوه بر همه این ها، او و پوتین هفده سال است که آشنا هستند.
بعقیده این پروفسور، نکته مثبت می توانست این باشد که مید ویدوف از قاطعیت پوتین برخوردار نیست و بعید است که بتواند مخالفتی با او داشته باشد. در عین حال، این علامتی به غرب است، مبنی بر این که روسیه متمایل به تحکیم روابط اقتصادی خود با آنان است. در عین حال، بعقیده این کارشناس در حال حاضر در سیاست روسیه فساد و رشوه خواری بسیار است و در داخل نیز مبارزات شدید بین گروه هایی که بدنبال منافع شخصی خود هستند، پایان نمی یابد، از این رو تثبیت اوضاع چندان نیز آسان نیست.
توشیاکی ناکامورا یک پروفسور دیگر جاپانی معتقد است که رئیس جمهور روسیه مهره های مختلفی را در مناصب کلیدی می گمارد تا پس از ترک مقام ریاست جمهوری، از پشت پرده کشور را اداره کند. بعقیده پروفسور، پوتین برای این که برنامه ها را اجرا کند، حمایت از نزدیک ترین کاندیدا به خود را اعلام کرد.
وی می گوید: بدین ترتیب پوتین می تواند هم سیاست و هم اقتصاد را در دست خود داشته و رهبر حزب حاکم روسیه واحد باشد که عملاً همان قدرتی را بدست می آورد که زمانی منشي عمومي کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی داشت و زمانی که رهبر حزب کمونیست بسیار مقتدرتر از رئیس دولت بود.
مطبوعات جاپان همچنین معتقدند که دولت روسیه مدت بسیاری سعی در تدارک برنامه ای برای حفظ قدرت در دست رئیس جمهور کنونی بود، بطوری که امکان مدیریت کشور از سوی پوتین را بدون نقض قانون اساسی فراهم کند. در جاپان یکی از محتمل ترین گزینه ها را پیشبرد کاندیدایی ضعیف در مقام ریاست جمهوری روسیه می دانستند تا قدرت واقعی در دستان پوتین، در هر منصب رسمی هم که باشد، باقی بماند (همان طور که اطلاع داریم، مید ویدوف در پاسخ به حمایت پوتین از کاندیداتوری وی، به او پیشنهاد داد تا پس از آن که خود به ریاست جمهوری برسد، پوتین نخست وزیری را بر عهده گیرد).
از این نظر، رسانه های جاپانی معتقدند که مید ویدوف یک جانشین مطیع عالی برای رئیس جمهور کنونی خواهد بود و هیچ تهدیدی برای قدرت مطلق وی ایجاد نخواهد کرد.
مطبوعات جاپان، تمایل دولت روسیه به تعیین هرچه سریعتر جانشین را مشروط به تهدید آغاز مبارزات داخلی در کرملین می دانند و اینکه مید ویدوف از این نظر متفاوت با سایر اعضای دولت روسیه است که توانست از مقابلات در حال شدن گرفتن بین گروه های سیاسی، در کناری باقی بماند. کارشناسان جاپانی تایید کاندیداتوری مید ویدوف از سوی پوتین را اقدامی تعیین کننده نامیدند و خاطر نشان داشتند که برای هیچ کس جای تردیدی باقی نمانده که دمیتری مید ویدوف رئیس جمهور آتی فدراسیون روسیه خواهد بود.
به تازگي ديميتري مید ویدوف كه فعلا تنها نامزد انتخابات رياستجمهوري محسوب ميشود اعلام كرده كه ميخواهد در دولتش، ولاديمير پوتين بهعنوان نخست وزير فعاليت كند .با اين پيشنهاد، مید ویدوف كه از سوي گروههاي مهم سياسي روسيه از جمله احزاب وابسته به كرملين، مانند روسيه متحد و فقط روسيه پشتيباني ميشود، نشان داد كه ميخواهد يكي از بازيكنهاي تيم باشد .اگرچه فقط پيشنهاد اين مقام به پوتين باعث نشده كه مید ویدوف بهعنوان فردي وابسته بهنظر بيايد .طبق قانون اساسي روسيه رئيسجمهوري، تنها نخست وزير را منصوب نميكند بلكه تأثير مستقيمي در انتخاب وزيران كليدي كابينه دارد .تغييري كه پوتين در بين سالهاي 2004 تا 2007 در قانون داد باعث شد كه رئيسجمهوري در كنار بقيه امتيازها، قدرت منصوب كردن مسئولان منطقهاي را هم داشته باشد.
با اين حال و با حمايت دو سوم مجلس دوما، پوتين و حزبش (روسيه متحد) بيشترين تأثير را در تصميمهاي رئيسجمهوري ميان همه پارلمانهاي روسيه در طول تاريخ خواهند داشت .يك اكثريت ساده در دوما براي جمع كردن رأي جهت وارد شدن فردي به دولت كه مورد اعتماد نباشد كافي خواهد بود. اما بعد از چنين رأي گيري رئيسجمهوري ميتواند اين فرد را از كارش منفصل كند يا حتي مجلس دوما را منحل كند .در زمان تنشهاي حكومت بوريسيلتسين مجلس دوما بارها به چنين افرادي براي حضور در دولت رأي داد اما اين موردها هرگز وضع را به جايي نرساند كه يلتسين قوه مقننه را منحل كند .
اين بار، علاوه بر اين پوتين و حزب روسيه متحد قدرت اعتراض به تصميمهاي رئيسجمهوري را هم دارند. اگرچه خصوصيات شخصيتي مید ویدوف هيچ كدام از اين طرحهاي تقابل را نميپذيرد .او در كنفرانس مطبوعاتي اخيرش جوابهاي بسيار معناداري به سؤالهاي خبرنگاران درباره رياستجمهوريش داد .او در جواب يكي از خبرنگارها گفت: من بخشي از ماشين كشور هستم. بعضيها شايد اين حرف را نشاني از كمبود شخصيت بدانند. اما ديگران آن را بهعنوان يك اقرار بيغل و غش از مردي ميدانند كه نميخواهد خودش را غيرچيزي كه هست نشان دهد.
روزنامهها نوشتند: ديميتري مید ویدوف، غيرقابل قبول ترين ژست را در تلاش براي رسيدن به قدرت گرفته است. مشخص است كه آنها تقابلهايي كه گفته شد را ترجيح ميدهند .عمل، بلندتر از كلمات فرياد ميزند .اين حرف درست است كه مید ویدوف بهعنوان يكي از مهرههاي كليدي كشور، در هيچيك از اتهامهاي مشخص بين سالهاي 2001 تا 2007 نفشي نداشته است .مید ویدوف در مسئله انحلال شركت Yukos به هيچ وجه ديده نشد.
هيچ كس در جريان اخراج ولاديمير گوسينسگي و بوريس برژوسكي، دو خبرنگار پر سر و صداي رسانهها، او را متهم نكردند. اين هم مهم است كه به ياد بياوريم تحت مديريت مید ویدوف شركت گازپروم با Rosneft ادغام شد Rosneft شركتي بود كه به تازگي بيشتر سهام شركت Yukos را در مزايدهاي كه دولت براي پرداخت ماليات اين شركت ترتيب داده بود خريداري كرد. مید ویدوف هيچ وقت موضع پرخاشگرانهاي در مقابل ميخائيل خودروفسكي، مالك شركت Yukos نگرفت و تنها بر روشهاي قانوني براي گرفتن مالياتهاي پرداخت نشده تكيه كرد .در موقعيت معاون اول نخست وزير ( كه از نوامبر سال 2005 وي در اين پست مشغول فعاليت شد) مید ویدوف بر تصميمهاي سياسي مهمي نظارت كرد.
اين علاوه بر چهار طرح مهم ملي بود كه او در هر كدام در سال 2006، 4/4 ميليارد دالر و در سال 2007، 4/10 دالر از بودجه دولت را مديريت و هزينه كرد. اين مسئوليت پذيري او شامل تغيير سياستها هم ميشود .مید ویدوف همچنين مانعهاي اداري بزرگ در ساخت و ساز كشور را از سر راه برداشت. او با آسان كردن اجازه كار، فعاليت طرحهاي ساختماني را كه تعداد زيادي كارگر خارجي داشتند را تسريع كرد. مید ویدوف نقش خود را دراين فعاليتها هيچ وقت تبليغ نكرد.
مید ویدوف در مورد گروهش بسيار رازدار است. مثل همان چيزي كه در سياست روسيه مرسوم است. ولاديمير پوتين آزادي كمتري براي انتخاب افراد گروهش در دور دوم رياستجمهوريش در سال 2004 داشت .بسياري اعتقاد دارند كه قدرت رياستجمهوري با يك نخستوزير قوي يعني ولاديمير پوتين بيشتر ميشود. شايع شده است در كابينه حال حاضر، مید ویدوف ميخواهد حمايت وزير جديد تجارت و توسعه اقتصادي را داشته باشد .علاوه براين ايگور شوالف مشاور اقتصادي پوتين و اركادي ديوركويچ رئيس گروه ويژه مشاورين رئيسجمهوري نزديكي زيادي با مید ویدوف دارند .همه اين افراد بهعنوان مديران بلند نظر اقتصادي شناخته شدهاند. كساني كه در حل مشكلات و دغدغههاي اجتماعي روسيه مؤثر خواهند بود. اگرچه از طرف ديگر نخست وزير آزادي مید ویدوف را در انتخاب محدود خواهد كرد .ميخائيل كازيانوف، نخست وزير روسيه از سال 2004 نقش مشابهي را در زمان رياست جمهوري پوتين داشته است. كسي كه در مديريت پوتين روشهاي حكومت چند نفره يلتسين را نمايش داده است.
زندگي مید ویدوف ميتواند به دو بخش مجزا تقسيم شود. بخش سن پترزبورگ كه خيلي قابل توجه نيست و بخش مسكو كه در آن مید ویدوف به صورت ناگهاني در آن به بالاترين مقامهاي دولتي و اقتصادي رسيد .پسر يك استاد پوهنتون در يكي از فرهنگيترين شهرهاي روسيه؛ كسي كه مید ویدوف بسياري از موفقيت هايش را مديون او است .مید ویدوف، دو سال بعد از فارغ التحصيلي در رشته حقوق از پوهنتون ليننگراد در دفتر مركزي انتخاباتي آناتولي سوبچاك، يكي از استادهاي سابقش فعاليت ميكرد.
بعد از اينكه او يكي از كرسيهاي مجلس را به دست آورد، سوبچاك به يكي از رهبران مخالف ميخائيل گورباچف تبديل شد و بعدها بهعنوان شهردار سن پترزبوگ انتخاب شد.اين ارتباط ميتواند دليلي بر رفتار دمكراتيك مید ویدوف باشد، اگر چه مید ویدوف نميتواند يك دمكرات ايده آل ناميده شود. او هيچ وقت از هدفهاي بياميد دفاع نكرده و هميشه در نظام مسئوليت پذير بوده است . در سال 1996 وقتي سوبچاك در رقابت انتخابات شهرداري مقابل رقيبش شكست خورد، مید ویدوف به کارتدريسش در پوهنتون سن پترزبورگ برگشت. او دفتر شهرداري را به همراه گروه سوبچاك كه يكي از آنها پوتين بود ترك كرد.
در سال 1994 مید ویدوف فعاليتش را بهعنوان مشاور حقوقي در شركت ليم پالپ شروع كرده بود و در اين پست تجربههايي به دست آورد كه او را وقتي پوتين در سال 1999 به مقام نخست وزيري رساند بسيار ارزشمند ساخت. در سال 2000 مید ویدوف بهعنوان رئيس هيأتمديره گازپروم هم انتخاب شد .اين خصوصيات اصلي روش سياسي مید ویدوف بود كه ميتواند به نوعي به ليبراليسم كنترول شده تعبير شود. بهنظر او دولت تنها بايد در موردهايي وارد شود كه مشكل يا براي غيردولتيها خيلي بزرگ است يا ريسك آن وجود دارد كه كشور كنترول بخشهاي اقتصادي را از دست بدهد .اگر بخواهيم بر اساس گفتههاي مید ویدوف قضاوت كنيم او در نظر ندارد كه بخشي از ماشين كشور باشد. در حقيقت بهنظر ميآيد او ترجيح ميدهد نقشي ساكت و مهربان داشته باشد به جاي اينكه مانند بقيه افراد با سروصدا فرياد بزند و بگويد كه او مثلا متعلق به مردم است. كاري كه بوريس يلتسين انجام ميداد و بهنظر ميآيد ديگر كارآيي خود را از دست داده است .
در نشست مطبوعاتي اخير، مید ویدوف از بعضي از سياستهايي كه در دهه نود در روسيه رايج بود به شدت انتقاد كرد .او گفت: من از چيزهايي كه پانزده سال قبل در سياست ما اتفاق افتاد بيزارم. شخصيتهاي ساختگي كه همديگر را در پستهاي مختلف جايگزين ميكردند. اين كارها نشاني از دمكراسي ندارند. بلكه فقط نشان از ديد پايين سياسي مردم در آن زمان است. حالا ديگر فرهنگ سياسي مردم بسيار بيشتر از سالها پيش شده است. اگرچه در بعضي از سخنرانيها مید ویدوف تأكيد كرد كه روسيه بدون دمكراسي نميتواند فعاليت كند و اعلام كرد كه هيچ دولت غيردمكراتيكي به كاميابي نميرسد ولي از داشتن بخش اجرايي قوي هم دفاع كرد .
مسئلهاي كه لازم است حمايت زياد پارلمان را داشته باشد. اين به معناي نياز به پشتيباني احزاب بزرگ روسيه است و اين همان چيزي است كه پوتين نقشه آن را كشيده است.
موافقت ولاديمير پوتين با پيشنهاد تصدي پست نخست وزيري روسيه در صورت پيروزي دميتري مید ویدوف در انتخابات آتي رياست جمهوري اين كشور، اين احتمال كه حتي پس از خاتمه دوران حاكميت پوتين، سياستهاي وي همچنان تداوم يابد را بشدت تقويت كرد. كارشناسان اقتصادي و سياسي روسيه معتقدند نخست وزير شدن ولاديمير پوتين رييس جمهور فعلي پس از انتخابات رياست جمهوري دوم مارچ سبب تداوم سياستهاي اقتصادي، ثبات سياسي كشور و كاهش ريسك سرمايهگذاري در روسيه خواهد شد كه اين روند به توسعه كشور كمك خواهد كرد. حزب روسيه واحد تحت حمايت پوتين كه در انتخابات اخير دوما بيش از 64درصد از آراي مردم را به خود اختصاص داده است، در جريان گردهمايي حزب و بطور رسمي نامزدي دميتري مید ویدوف براي انتخابات رياست جمهوري را اعلام كرد. رييس جمهوري روسيه نيز كه در اين نشست حضور داشت، با پيشنهاد مید ویدوف براي بر عهده گرفتن پست نخست وزيري كشور درصورت پيروزي اين نامزد در انتخابات آتي موافقت كرد. پوتين اعلام كرد در اينصورت تغييراتي در اختيارات رياست جمهوري و نخست وزيري روسيه اعمال انجام نخواهد شد.
بسياري كارشناسان در روسيه معتقدند تركيب پوتين- مید ویدوف ، بهترين حالت براي توسعه روسيه است و در طولاني مدت تاثيراتي مثبت بر اقتصاد اين كشور خواهد داشت. به گفته اين كارشناسان، مهمترين تاثير اين وضعيت در آن است كه سياستها و آينده كشور قابل پيش بيني خواهد بود و اين امر براي سرمايهگذاران خارجي بسيار مطلوب است. همچنين عدم تغيير قانون اساسي روسيه توسط پوتين با اين هدف كه بتواند براي بار سوم نيز رييس جمهوري باقي بماند، تاثير مثبتي بر ثبات سياسي و اقتصادي و جذب سرمايه خارجي در روسيه خواهد گذاشت. از نظر سياسي نيز تداوم حضور ولاديمير پوتين در قدرت، با توجه به حمايت مردم روسيه از وي، متضمن ادامه سياستهاي فعلي حكومت در عرصههاي داخلي و بينالمللي است.
نقش و تاثير شخص پوتين بر ارتقاء جايگاه سياسي و طرحهاي روسيه در سطح بينالملل و مقاومت در برابر برخي توسعه طلبيهاي آمريكا و قدرتهاي غربي موضوعي است كه ادامه آن، خواست مردم روسيه است و از اين رو كارشناسان سياسي، نخست وزير بودن پوتين در دولت آينده را به نفع اين روند ميدانند.
با اين حال محافل و مقامات آمريكايي و غربي در روزهاي اخير و با جدي شدن موضوع نخست وزيري پوتين و احتمال انتخاب مدود ف بعنوان رييس جمهوري مورد حمايت پوتين، واكنشهاي منفي به اين موضوع از خود نشان داده و بشدت با آنچه كه پوتينيسم در روسيه مينامند مخالفت كردهاند.
به نظر ميرسد تا زمان برگزاري انتخابات رياست جمهوري روسيه در دوم مارچ سال جديد ميلادي، ولاديمير پوتين همچنان با برخي ابتكارات مانند تغيير دولت فرادكف و جايگزيني زوبكوف بجاي وي، حمايت از حزب روسيه واحد در انتخابات اخير دوما، حمايت از نامزدي دميتري مدوديف و در آخر موافقت با تصدي پست نخست وزيري كشورش، هم افكار عمومي داخل روسيه و هم جامعه بينالملل را براي تصميم نهايي خود در مورد نوع حضور در قدرت در روسيه ميآزمايد. حمايت رييس جمهوري روسيه از نامزدي مید ویدوف در محافل سياسي، اجتماعي و رسانههاي خبري اين كشور با واكنشهاي عمدتا مثبت مواجه شد. پوتين با اشاره به سابقه 17ساله آشنايي خود با مید ویدوف كه به دوره معاونت وي در شهرداري سنتپترزبورگ در اوايل دهه 90برميگردد مید ویدوف را فردي شايسته و صادق براي اين سمت خواند.
اعلام موافقت پوتين با پذيرفتن نخست وزيري در صورت رييس جمهور شدن مدود ف بعنوان يك اقدام كمتر قابل پيش بيني، اگرچه موجب حيرت برخي محافل سياسي داخلي و خارجي گرديد امانشانگر توجه خاص پوتين به حساسيت آينده روسيه پس از انتخابات ماه مارچ است. مید ویدوف چهل ودوساله و متولد شهر سنت پترزبورگ، فارغ التحصيل رشته حقوق از پوهنتون دولتي لنينگراد است كه به ترتيب در كميته روابط خارجي شهرداري سنتپترزبورگ، دفتر نخست وزيري و رياست جمهوري روسيه مسووليت داشته است. وي با انتخاب مستقيم پوتين، از نوامبر سال ۲۰۰۵تا اکنون معاون نخست وزير روسيه است و مسووليت اجراي چهار طرح ملي شامل تعليم وتربيه، مسكن، زراعت و صحت روسيه را بر عهده دارد.
براساس اعلام كميسيون مركزي انتخابات روسيه، سومين دوره انتخابات رياستجمهوري اين كشور درماه حوت برگزار خواهد شد . احزاب و گروههاي مختلف از مدتي قبل فعاليت در اين خصوص را آغاز كرده و در همين رابطه چهار حزب روسيه متحد، دهقانان ، عدالت و نيروي مدني، مید ویدوف )معاون نخستوزير، رئيس سابق نهاد رياستجمهوري و رئيس هياتمديره شركت گازپروم)؛ حزب كمونيست، گنادي زيوگانف (رهبر اين حزب) و حزب ليبرال دموكرات، ولاديمير ژيرينوفسكي (رهبر اين حزب) را به عنوان نامزد خود در اين انتخابات معرفي كردهاند .اما باتوجه به روندهاي موجود، ميتوان بدون هيچ ترديدي با روزنامه نزاويسمايا گازيتا- كه طي مقالهاي تحت عنوان «پايان دسيسهها»، معرفي مید ویدوف را «پايان« رقابتهاي انتخاباتي ارزيابي كرد - و همچنين با نظر بسياري از تحليلگران موافق بود كه باتوجه به بسيج اكثريت دوما (روسيه متحد با سه صدوشانزده و حزب عدالت با سي وهشت كرسي)، شخص پوتين و كليه مقامات دولتي در حمايت از نامزدي مید ویدوف، هيچ شكي در پيروزي قطعي او در انتخابات ماه حوت وجود ندارد.
انتخاب و معرفي مید ویدوف كه به ظاهر از سوي چهار حزب بازگفته ولي در واقع از سوي نخبگان كرملين و به طور ويژه پوتين انجام شد، براي بسياري در داخل و خارج روسيه غيرمنتظره بود ئ . بسياري از تحليلگران، افزايش حجم گفتارها و رفتارهاي ضدغربي ماههاي اخير مقامات دولتي و بهويژه پوتين - كه در برخي موارد در تضاد آشكار با اصول عملگرايي سياست خارجي او بود - را بهعنوان نشانهاي از تلاش نخبگان كرملين براي امنيتيكردن فضاي رقابتهاي انتخاباتي ميدانستند تا از اين طريق با تحريك احساسات همچنان ضدآمريكايي بسياري از مردم بتوانند آراي آنها را به سوي فردي امنيتي از طيف «سيلاويك»هاي كرملين و به طور ويژه سرگئي ايوانف سوق دهند . اما پوتين با انتخاب و حمايت ويژه از نامزدي مید ویدوف، نشان داد همچنان تحقق آرمان »روسيه بزرگ» را در گرو سياست خارجي عملگرا و توجه به هنجارمندي و عدم مقابلهجويي به عنوان دو شاخص مهم اين رويكرد ميداند.
صرفنظر از گمانهزنيهاي بسياري كه در محافل مختلف در خصوص سياستهاي پشتپرده «سيلاويك»هاي كرملين در انتخاب مید ویدوف جوان، براي حفظ قدرت و استمرار نفوذ خود از طريق او بر روندهاي آتي در جريان است و تا حدودي نيز خالي از واقعيت نيست .اگر از عملگرايي و هنجارمندي سياست خارجي روسيه مسامحه و مصالحه تام در برابر زيادهطلبيهاي آمريكا مستفاد نشود، در آن صورت در يك ارزيابي كلان، سياست خارجي اين كشور در دوره پوتين - بهرغم برخي استثنائات- عملگرا و هنجارمند بوده است .بوبو لو در مقاله خود تحت عنوان «سياست خارجي جديد روسيه؟» معتقد است بهرغم برخي نوسانات و بحرانهاي رفتاري در برخي مسائل خاص، «هنجارمندي هدايتشده» ويژگي اصلي سياست خارجي روسيه در دوره پوتين است . او «هنجارمندي» را عبارت از رفتار مسئولانه، همكاريجويانه و غيرمقابلهجويانه براساس منافع مشترك و ناديدهگرفتن اهميت سيستم ارزشي متفاوت با طرفهاي خارجي ميداند.
پوتین تسریع فرايند نوسازى روسيه به منظور جبران پيشرفتهاي آن از جايگاه خود در نظام بينالملل را هدف بلندمدت اين كشور ميداند و در اين راستا بر همكاري، عدم تقابل و تعامل مثبت با جامعه جهاني به عنوان پيششرطهاي اساسي تحقق آن تاكيد ميكند. او به خوبي به اين مهم واقف است كه استمرار موفقيتهاي روسيه در عرصههاي مختلف سياسي، اقتصادي و اجتماعي، تنها از طريق همگرايي با جامعه بينالملل قابل تحقق است و بر اين اساس توسعه روسيه بدون همكاري با غرب به عنوان جزء اصلي اين جامعه با مشكلات و تأخير زياد همراه خواهد بود.
به عقيده او «ممكن است برخي مردم و نخبگان سياسي با طرح هاي همكاريجويانه با غرب موافق نباشند اما همچنان كه واقعيت جايگاه محدود روسيه در عرصه بينالملل به نحو بهتري درك ميشود، از ميزان علاقهمندي آنها به درگيري در عرصه بينالملل نيز كاسته ميشود».
برخي تحليلها درك ضرورت بازگفته را مهمترين عامل حمايت (انتخاب) پوتين از مید ویدوف به عنوان شخصيتي اقتصادي و ليبرال، نشانهاي از تمايل او براي رفع «موج سرد « شكل گرفته در روابط روسيه با غرب، ترميم روابط اين كشور بهويژه با اتحاديه اروپا و تاكيدي از سوي وي بر ضرورت استمرار رويكرد عملگرايانه در سياست خارجي ارزيابي ميكنند.ا ينگونه انتخابها از سوي پوتين بيسابقه نيست. به عقيده بسياري، يكي از مهمترين علل به حاشيه رفتن ايگور ايوانف در دولت پوتين، ذهنيتهاي سنتي و جنگ سردي او بود. پوتين در اشاره به ناكارآمدي اينگونه ديدگاهها در شرايط جديد و با اشاره به اينكه «ديپلماتهاي روسيه هنوز به تحولات جديد جهاني از جمله بازار آزاد و تغيير ماهيت تهديدهاي دوره جنگ سرد اعتقاد پيدا نكردهاند و بهتر است از ديپلماتهاي جوانتر كه با جهان جديد آشنايي بهتري دارند، استفاده شود» حوت 1382 لاوروف را جايگزين ايوانف كرده بود .حمايت پوتين از مید ویدوف به عنوان يك مدير اقتصادي، ناشي از تاكيد او بر ضرورت تقويت قدرت «نرم» روسيه در عرصه بينالملل بهويژه در حوزه اقتصادي نيزهست. به اعتقاد او، تمركز بر اقتصاد، واكنشي مناسب به تحولات جهانيشدن و اولويت قدرت اقتصادي در شرايط فعلي نظام بينالملل است. از منظر او، اگر كشوري مايل به ايفاي نقش برتر در جهان معاصر است بايد قادر به عملكرد مؤثر در سيستمي باشد كه وجه غالب آن روابط و قدرت اقتصادي است. در اين سيستم، قدرت اقتصادي موثرترين سازوكار ارتقاي جايگاه روسيه در عرصه بينالملل و تحقق اهداف سياست خارجي آن است.
با عنايت به ملاحظات بازگفته، پوتين به خوبي ميدانست كه اگر فردي از طيف قدرتمند «سيلاويك»هاي كرملين را براي جانشيني خود انتخاب ميكرد، احتمال زيادي داشت كه چنين رئيسجمهوري در تقابل با ليبرالها آنها را هر چه بيشتر از عرصه قدرت كنار گذاشته و سياست خارجي روسيه در راستاي ديدگاههاي امنيتي آنها به تقابل با غرب و ديدگاههاي امنيتمحور سوق پيدا كند كه در آن صورت تقابلجويي «سيلاويك»ها با غرب و در پي آن اتلاف امكانات موجود به تاخير در فرايند توسعه منجر ميشد.
مید ویدوف رهبر طيف «ليبرال»هاي كرملين است كه به واسطه ديدگاههاي اقتصادي خود كه البته با تاكيد بر نقش پررنگتر دولت در حوزه اقتصاد دموكراسي «حاكميتي» در حوزه سياست، متفاوت از ديدگاههاي ليبرالهاي غربي است، به عنوان سياستمداري ليبرال شناخته ميشود. او و اعضاي اين طيف، از نظر اقتصادي اتحاديه اروپا را شريك اصلي روسيه و اين كشور را جزئي از فضاي سياسي - اقتصادي غرب ميدانند اما اين مسئله از نظر آنها به معناي متابعت كامل روسيه از غرب نيست . هرچند به قلت اظهارنظرهاي صريح مید ویدوف درخصوص مسائل سياست خارجي، دادههاي زيادي درخصوص چگونگي ديدگاههاي وي در اين حوزه در دست نيست اما اطلاعات موجود و تمايلات اقتصادي او حاكي از مخالفت وي با رويكردهاي تقابلجويانه در حوزه خارجي و تاكيد او بر ضرورت توجه و اولويت قدرت «نرم» بهويژه اقتصاد است.
در بين گفتمانهاي جاري سياست خارجي روسيه (يوروآتلانتيكگرايان، يورآسياگرايان، ناسيوناليستها و ديگران) ديدگاه مید ویدوف به اروپاگرايان نزديكتر است. او با تاكيد بر اروپاييبودن روسيه به ايجاد روابط گسترده با اروپا تاكيد ميكند و برخلاف يورو آتلانتيكگرايان به گسترش روابط با آمريكا خوشبين نيست (هرچند انتساب ضدآمريكاييبودن به او نيز صحيح به نظر نميرسد (. مید ویدوف پيشتر و طي مصاحبهاي در نوامبر 2005 تمايل خود به سياست خارجي غيرمقابلهجويانه و همسو با اروپا را ابراز و بر اين نكته نيز تاكيد كرده بود كه روسيه بايد در پي تثبيت موقعيت خود به عنوان يك كشور قدرتمند اروپايي باشد.
در عين حال او اتخاذ مواضع تقابلجويانه با آمريكا را نيز براي روسيه مفيد به فايده ندانسته بود. او همچنين به اهميت روابط با شرق توجه دارد و در مقام رئيس كميسيون»سال روسيه و چين»، قدرتهاي اقتصادي شرق را شركاي مناسبي براي همكاريهاي اقتصادي روسيه ميداند .تحليلگران با تاكيد بر تنفذ مید ویدوف بر فرايند تصميمسازيها، ضمن اشاره به افزايش رفتارهاي ضدغربي ماههاي اخير مقامات كرملين، سكوت و عدم اظهارنظر وي در اين خصوص را به نوعي مخالفت او با اين روندهاي تنشزا ارزيابي ميكنند.
استقبال مقامات غرب از نامزدي مید ویدوف نيز به واسطه تصور آنها از وي به عنوان فردي ليبرال و اقتصادي است. غربيها مید ویدوف را در بين گزينههاي موجود، ازجمله نسبت به رقيب اصلي وي سرگئي ايوانف - رهبر طيف «سيلاويك»هاي كرملين كه حائز ديدگاههاي امنيتي است و طي ماههاي اخير همگام با پوتين به شدت به سياستهاي غرب بهويژه آمريكا انتقاد كرده بود - بهترين گزينه موجود ميدانند.
فرانك والتر اشتاينماير - وزير خارجه آلمان - نيز كه براي عقد قرارداد بزرگ گازي اتحاديه اروپا و روسيه با مید ویدوف - در مقام رئيس هياتمديره گازپروم - ديدار كرد، با تاكيد بر سمتگيري غربي وي، اين امر را موجب اميدواري دانست. او با اشاره به اينكه مید ویدوف در بين نامزدهاي موجود و احتمالي قويترين جهتگيريهاي غربي و متمركزترين ديدگاههاي اقتصادي را دارد، تاكيد كرد: «پوتين با اين انتخاب، بدون شك مايل بوده بر ثبات سياستهاي روسيه تاكيد كند»اما بهنظر ميرسد مید ویدوف به دلايلي چند قادر به پيگيري سياست خارجي مستقل (از نفوذ طيف «سيلاويك»ها) نخواهد بود و تا حدودي خطوط اصلي سياست خارجي پوتين بهويژه در موضوعات طرح از جمله سياست «ابرقدرت انرژي»، خلع سلاح، روابط با آمريكا و موضوعات امنيتي را به دلايلي چند به سياق سابق دنبال خواهد كرد. دليل اول، احتمال زياد نفوذپذيري مید ویدوف از پوتين در فرايند تصميمسازيهاي خارجي است كه اين امكان باتوجه به احتمال حضور مستقيم پوتين در روند سياستگذاريها) با عنايت به موافقت رسمي وي با پيشنهاد مید ویدوف مبني بر پذيرش پست نخستوزيري دولت آينده) و سابقه اعتماد، دوستي و تعامل مثبت پوتين و مید ویدوف به طور جدي قابل بررسي است.
دليل دوم اينكه عدم تخصص مید ویدوف و نزديكان او در طيف ليبرال به پيچيدگيهاي حوزه سياست خارجي بهويژه موضوعات «سخت» او را مجبور ميكند به واسطه ماهيت و ويژگيهاي خاص سياست خارجي روسيه كه درگيري در موضوعات «سخت» را براي اين كشور الزامي ميكند، از تخصص «سيلاويك»ها بهويژه پوتين كمك بگيرد .قرارداد بزرگ گازي بين روسيه و اروپا در حضور مید ویدوف و اشتاينماير به امضا رسيد و بر اساس آن با موافقت براي صدور حجم بالايي از گاز روسيه به پنج كشور مهم اروپايي (از جمله فرانسه، انگليس و آلمان) گامي در جهت كاهش نگرانيهاي اروپا در مورد امنيت انرژي برداشته شد، ميتوان اولين اعلام سياست خارجي عملگرايانه و غيرتقابلجويانه رئيسجمهور سوم و تاكيد روسيه بر تمايل به استمرار تلاشهاي همسو با هنجارهاي بينالملل براي بازيابي موقعيت «قدرت بزرگ» خود در عرصه بينالملل دانست.
اما نكته حائز تامل در مورد سياست خارجي مید ویدوف اينكه به نظر ميرسد اين سياست به واسطه عدم اشراف و حتي عدم تمايل وي به واردشدن به موضوعات «سخت» در برابر فشار «سيلاويك»هاي كرملين، نفوذپذير باشد. با اين ملاحظه و باتوجه به تاثيرپذيري زياد مید ویدوف «نرمانديش» از پوتين، اينكه او به عنوان يك «عملگراي ليبرال» بتواند استقلال خود را در تصميمسازيهاي خارجي در برابر «سيلاويك»ها حفظ و براساس مشي ليبرال خود چهره روسيه را از شريكي سخت، غيرقابل اعتماد و غيرقابل پيشبيني به تصويري مثبت، قابل پذيرش و قابلدرك تبديل كند، محل ترديد است
منبع مورد استفاده : ريا نووستي، همشهری و آرشيف نويسنده .
.