فرهنگ، اد بيات، آزادی بيان و
کرامت انسانی چيست؟؟؟
(حرفهای ناگفته يی از وضعيت رسانه ها و آزادی بيان در جامعه افغانها در داخل و خارج از کشور)
بخش ۶ و پایانی – تهيه و پژوهش (زيميرو اسکاری)
رسانه ها و آزادی بيان در افغانستان
آزادي بيان محترم است، چون آزادي آدمي محترم است و آزادي آدمي محترم است چون آدمي خود محترم است و اگر تيغ آزادي جامه حرمت آدمي را چاک کند چه جاي تيز کردن آن تيغ برهنه است؟ آزادي بيان نه يگانه حق آدمي است و نه برترين حقوق او. و اگر با ديگر حقوق آدميان موزون و مقيد نشود، قامت حقوق را ناساز و بي اندام خواهد کرد. آزادي نه يک مرکب شخصي بل يک مسابقه جمعي است و آنکه با نقض قواعد اين بازي چراغ رقابت خردورزانه را خاموش مي کند، از خرد و آزادي چه بر جاي خواهد گذاشت؟. ازاعلاميه ملل متحد.
دموکراسي اغلب به عنوان حکومت مردم بر مردم يا مردم سالاري تعريف مي شود به گونه يي که مردم اين گونه جوامع قادرند حاکمان خويش را برگزينند يا قدرت را از آنان بازستانند. دموکراسي در اين تعريف، بيش از هر چيز، داراي معنايي سياسي است و بر اين اساس کوشندگان دموکراسي خواه را مي توان «فعالان سياسي» نيز ناميد. دموکراسي نيز همچون بسياري ديگر از مفاهيم علوم انساني، از پيچيدگي هاي خاصي برخوردار است و از اين رو اغلب براي تبيين اين مفهوم، به مهمترين و بنيادي ترين مولفه هاي آن اشاره مي شود. تحزب ، انتخابات آزاد، گردش نخبگان، تفکيک قوا، آزادي هاي قلم و بيان و عقيده، رقابت و مشارکت، گردش آزاد اطلاعات، آزادي هاي اجتماعات و کثرت گرايي را مي توان از جمله الزامات اوليه و اساسي براي برقراري دموکراسي دانست. به بياني ديگر، دموکراسي يک نوع تکنولوژي سياسي است که در آن اقتدار سياسي از طريق رقابت و مشارکت در انتخابات و به وسيله احزاب سياسي و در شرايط رضايت اکثريت مردم شکل مي گيرد. با اين وجود اما تلقي صرفاً سياسي از دموکراسي و محدود ساختن آن در تنگناي عرصه سياست، چيزي جز «تقليل گرايي» و تلقي حداقلي از آن نيست. به عبارت بهتر، دموکراسي را مي توان در ساير عرصه ها نيز پي گرفت؛ عرصه هايي که برون از دايره مناسبات سياسي و آمال قدرت مآبانه قرار مي گيرند.
احترام به «تفاوت»؛ سنگ بناي دموکراسي
تاکنون هيچ تعريفي از دموکراسي نتوانسته نسبت به اهميت کثرت گرايي سياسي چشم فروبندد. کثرت گرايي يا پلوراليسم سياسي گرچه مورد ستايش فعالان سياسي دموکراسي خواه قرار مي گيرد اما داراي جنبه هايي است که به عرصه هاي غيرسياسي نيز مربوط مي شوند. اگرچه کثرت گرايي در عرصه سياسي به تعدد احزاب، مطبوعات، جناح ها و گروه ها مي انجامد اما اين مفهوم در گستره يي وسيع تر، تاييد و تاکيدي است بر اصل «تفاوت». بر همين اساس، نظامي را مي توان «دموکراتيک» دانست که به تفاوت ديدگاه ها با ديده احترام مي نگرد. اهميت اين بحث در آنجاست که احترام به تفاوت، غيريت و ديگربودگي ديگران را بايد مقدمه يي براي يک زندگي مسالمت آميز و عاري از تنش و خشونت دانست.
اين مفهوم نه تنها در مقياس بزرگ رابطه حکومت و مردم، بلکه در گستره يي کوچک همچون رابطه پدر و فرزند يا رابطه با همسر نيز قابل پيگيري و ارزيابي است. از اين رو، بازتعريف اصل «تفاوت» و تامل در آن مي تواند دريچه يي نوين به روي انسان باز کند و البته همه عرصه هاي زندگي او را دربرگيرد. بدين گونه است که دموکراسي از يک «شيوه حکومت يا مدل اداره جامعه» به يک «الگوي زندگي يا شيوه زيست» تبديل مي شود. پس بيراه نيست که به باور انديشمنداني همچون «يورگن هابرماس»، تربيت «انسان دموکراتيک» مقدمه يي است براي يک حکومت دموکراتيک. يکي ازدست آوردها واصول مهم دموکرسراسي آزادي بيان وآزادي رسانه ها است که متاسفانه درکشورما همانطوريکه دموکاسي اش وارداتي است آزادي وآزادانديشي نيزبااينهمه بيدادگري وبنيادگرايي به ياوه گويي شباهت دارد .
آزادي بزرگترين وديعهَ طبيعي انسان است، انسان هاي متفكر و دانشمند مي گويند:
«انسان آزاد خلق شده وبايد از قيود آزاد باشد.»
عده يي به اين عقيده اند، كه انسان موجود اجتماعيست ومجبوربه رعايت يك سلسله قواعد و قوانين است كه خود براي بهتر زيستن در طول زمانه ها مطرح ساخته است. در ماده بيست و چهارم قانون اساسي در اين مورد مي خوانيم: « آزادي حق طبيعي انسان است، اين حق جز آزادي ديگران و مصالح عامه كه توسط قانون تنظيم مي گردد، حدود ندارد.»
آزادي و كرامت انسان از تعرض مصون است.
دولت ها به احترام و حمايت آزادي و كرامت انسان مكلف مي باشد.
در فرهنگ پارسي اين كلمه به معني هاي حريت، آزاده گي، رقيت، آزادي عبوديت، رهايي و خلاصي آمده است. و آزاديخواهي را فرد آزادي طلب دوستدار آزادي، و طرفدار آزادي فردي مي توان خواند. آزادي بيان يا آزادي مطبوعات هم از حقوق مسلم شناخته شده بشر است. تمام اجتماعات انسان هاي پيشرو در سراسر جهان، از آزادي بيان پيوسته حمايت وپشتباني كرده اند ومي كنند.
عده يي تصور داشته ويا دارند كه آزادي انديشه هميشه وجود دارد، اين وديعه خداوندي را كسي نمي تواند از ديگري بربايد، هرگاه به اين عمل مبادرت كنند، شايد براي مدتي آن را سلب كرده بتوانند و آن هم براي غصب كننده گان بسيار گران تمام مي شود.
آزادي بيان، كمكي در راه تغيير اوضاع به شمار مي رود، و هرقدر مطبوعات كشوري آزاد باشد به همان اندازه نيز آن كشور در محو ديكتاتوري هاي كه همه نوع اشكال بيان در آن سركوب مي شود، سهم ارزنده را بازي ميكند. اصل آزادي مطبوعات بيش از دو قرن، پس از اختراع چاپ و حدود يك قرن بعد از انتشار نخستين روزناهمه هاي چاپي جهان در غرب، به دنبال مبارزات طولاني بورژوازي آزادي جوي اروپا و امريكا، ابتدا با لغو « قانون مربوط به اجازه چاپ و سانسور مطبوعات» در انگلستان در سال 1695 م و سپس به طور وسيع تر و كامل تر در فرانسه و ايالات متحده امريكا به رسميت شناخته شد و در طول قرن هاي نزدهم و بيستم، به تدريج در اكثر كشور هاي دنيا پذيرفته گرديد تا آنجا كه پس از گسترش انديشه سوسياليسم و ايجاد نخستين ممالك سوسياليستي، با آنكه برداشت و استنباط نظام آزادي گراي سرمايه داري و نظام برابرگرايي سوسيالستي در باره آزادي ها متفاوت است، در قوانين اساسي كشورهاي اخير نيز موضوع آزادي مطبوعات مانند ساير مظاهر آزادي عقيده و بيان پيش بيني شد.
لازم به ياد آوريست كه در بسياري از قوانين اساسي دنيا، تنها به اعلام كردن و به رسميت شناختن آزادي مطبوعات اكتفا نگرديده است، بلكه براي جلوگيري از هرگونه تهديد و تجاوز عليه اين آزادي ضرورت تامين وتضمين آن نيز تصريح شده است.
آزادي اطلاعات و مطبوعات از حقوق اساسي انسان است، و معياري براي همه آزاديهاي مندرج در منشور ملل متحد و اعلاميه جهاني حقوق بشر ميباشد؛ و براي ترويج و حفظ صلح ضروري است. اين آزادي هنگامي بهتر تضمين ميگردد كه خدمه مطبوعات و ساير رسانههاي جمعي بطور مستمر و داوطلبانه سعي كنند كه بيشترين حس مسئوليت را داشته باشند، عميقاً به تعهدات اخلاقي ناشي از لزوم راستگوئي و جستوجوي حقيقت در گزارشات خود و در توجيه و تفسير حقايق پايبند باشند. به همين جهت اين قواعد اخلاق حرفهاي بينالمللي، به عنوان معيار رفتار حرفهاي براي همه افراد دستاندركار جمعآوري، ارسال، پخش و تفسير اخبار و اطلاعات و تشريح وقايع معاصر توسط كلمات، مطالب شفاهي و كليه طرق بيان، اعلام ميگردد.
قانون اساسي آزادى بيان را حق طبيعى هر افغان دانسته، بيان افكار را با هر وسيلهاى جايز ميشمارد. وزارت اطلاعات و كلتور و قانون رسانه ها براين امر پافشارى كرده، سانسور قبل و بعد از نشر را مغاير دموكراسي و آزادى بيان مىدانند. اوضاع پرتنش کشورطي تقريبآ سه دهه اخير تعدادي از روشنفكران و نويسندگان ما را به چنان جبنى كشانده اند كه از قلم هاى شان جز خنثى نويسى چيزى تراوش نمىكنند. مردمى كه هزاران داغ بر دل گرفته، گفتنى هاى بيشمارى در سينه دارند كه با بى امنيتى و حاكميت تفنگ قادر به بيان شان نيستند. تفنگسالاران دشمنان آزادى بيان بوده، تلاش دارند هر صدايى را در گلو خفه نمايند.
اين جمله كه - من به كسى اجازه نميدهم از گذشته صحبت كند- فكر سركوبگرانهى تمامى انحصار طلبان را به نمايش ميگذارد. اما اين اختناق با فعاليت صدها نشريه چاپى و دهها رسانهى الكترونيكى روز تا روز بيرنگتر شده يخ هاى سكوت را ميشكنند. ملالى جويا در لويه جرگه اضطرارى وسخنان بي پرده ومردم دوستانه رمضان بشردوست با چند جمله درد هايى را بيان كرد كه سالها در سينه ها حبس بودند و قدرت سر بر آوردن نداشتند.
گرچه آنان تهديد وازوظايف شان برطرف شدند ولى طنين گفته هايشان در داخل و خارج با چنان استقبالى رو برو شد كه مانند نداشت. اين واكنش هاى شجاعانه نشان ميدهد كه مردم هزاران گفتهى ناگفته دارند و مترصد فرصت اند. رسانه هاى آزاد اگر شهامت بخرج دهند نقش موثرى دربيان درد دل هاى مردم ايفا كرده مىتوانند. راديوى آ زادى كه از چندى به اينسو نمايندگان احزاب را طى ميزگرد هايى در برابر پرسش هاى مستقيم مردم قرار ميدهد زمينهى بيان اين ناگفته ها را مهيا نموده، كه كاريست در خور تحسين.
سوالات مردم در گذشته از نمايندگان دو حزب درگير در جنگهاى دههى هفتاد غرب كابل نشاندهندهى آن است كه عملكرد هاى خونبار گذشته فراموش نشده، همچنان درسينه ها ثبت اند كه با تمام مظلوم نمايي ها، ابراز سؤتفاهم ها و اينكه در مقابل حملات از خود دفاع كردهايم بعنوان تزوير دانسته شده قادر به پنهان نمودن آفتاب با دو انگشت نيستند. مردم ميپرسيدند: چرا قصر تاريخى دارالامان را ويران كرديد؟
اينهمه پول را براى مصرف فلان جاى از كجا آورديد؟ چرا بر فرق مردم ميخ كوبيديد؟ شما چرا خود را نمايندهى مردم فلان قوم قبيله قلمداد ميكنيد؟ و ... اينهمه پرسش ها كه از پشت خط باريك تلفون در زمان بشدت محدودى صورت ميگيرد، پرده ها را بالازده نفرت واقعى مردم را بنمايش مىگذارد، مردميكه اينان خود را نماينده شان مىتراشند و بنام شان تجارت كرده، امتياز مىگيرند. حال اگر سايه تفنگ از سر مردم برداشته شود و ملت در بيان نظرات خود واقعاً آزاد گذاشته شوند چه مس و مايه هاى از اينان كه بباد داده خواهد شد.
پس از فروپاشی طالبان دوباره پخش برنامه های خود را از سر گرفت .چند روز پس از آن شبکه تلويزيونی افغانستان کار خود را آغازنمود و گوينده آن يک زن بود. روزنامه های افغانستان که قدرت تازه ای پيدا کرده اند از آزادی بيان چشمگيری برخوردارند، اما تعداد آنها زياد نيست.
پس از سقوط طالبان چندين ايستگاه راديو و تلويزيون خصوصی نيز آغاز به کار کرده اند. در سال ۲۰۰۴ قانونی به تصويب رسيد که درآن انتقاد از اسلام و اديان ديگر ممنوع اعلام شد. ايستگاه های راديويی ديگری نيز از خارج برای افغانستان برنامه پخش می کنند. از جمله بی بی سی، سرويس جهانی فرانسه، راديو اروپای آزاد ( راديو آزادی که بودجه آن از سوی آمريکا تامين می شود)، صدای آمريکا ، صدای آزادی (از سوی نيروهای آيساف). برنامه های سرويس جهانی بی بی سی بر روی امواج کوتاه و اف ام نيز در نقاط ديگر افغانستان به گوش می رسد. در زمان حکمرانی، طالبان رسانه های کشورشديدا کنترول می شدند. راديوی افغانستان به راديوی صدای شريعت تغيير نام داد و منعکس کننده ارزشهای اسلام بنيادگرای طالبان بود.
تلويزيون نيز به عنوان منشاء فساد اخلاق ممنوع شده بود.
برنامه های سرويس جهانی بی بی سی بر روی امواج کوتاه و اف ام نيز در نقاط ديگر افغانستان به گوش می رسد. در زمان حکمرانی، طالبان رسانه های کشورشديدا کنترول می شدند. راديوی افغانستان به راديوی صدای شريعت تغيير نام داد و منعکس کننده ارزشهای اسلام بنيادگرای طالبان بود. تلويزيون نيز به عنوان منشاء فساد اخلاق ممنوع شده بود.
نخستین برنامهٔ رادیویی افغانستان توسط رادیو کابل در سال ۱۳۰۷ در زمان شاه امان الله پخش شد. تلویزیون اما در پایان حکومت داوود وپس ازکودتاي ثوردر سال ۱۳۵۷ به میان آمد. اولین رادیو در افغانستان معاصر به نام رادیو کابل یاد میشد که در پل باغ عمومی کابل مرکز نشراتی آن قرار داشت که از دستگاههای فرستندۀ موج میدیم (عموماً) پخش میشد ، چیزی که قابل یادآوری است این موضوع است که در آن وقت دستگاه گیرندۀ رادبو بنا بر نبود برق کمتر بود و یا هیچ نبود در سال 1328 اولین رادیوهای که با بطری موتر کار میکرد به کشور وارد و معمولاً تعداد این دستگاهها در هر شهر از پنج الی ده زیاد نبود مردم کسانی را که دارای رادیو(دستگاه گیرنده) بودند به همان نام رادیو مسما میکردند و اغلباً مردمان نزدیک هم به تماشای رادیو و هم به شنیدن آن به محلی که رادیو وجود داشت میآمدند. بعدها دستگاههای بطری خشک رواج پیدا کرد که با بیان آمدن آن تعداد رادیو در کشور زیاد شد واین در حالی بود که هنوز از برق در اکثر شهرهای مهم کشور خبری نبود . در سالهای سي تا چهل - برق در اکثر مراکز شهرها تعمیم یافت و با تعمیم برق تعداد رادیو نیز زیاد شد . بعدتربا به میان آمدن رادیوهای ترانزستور قوه استفاده از رادیو زیاد شد و این موقعی بود که مردم به بیبیسی و صدای مصر و پاکستان و هندوستان آشنایی پیدا کردند از پنجاه سال به این سو مردم با اخبار و نشرات بیبیسی توجه داشتند ،اولین خواننده از بانوان در رادیو کابل مستوره جان بود و پسانترها خانم پروین و بعداً رخشانه ، جلوه و آزاده و از مردها نتو ، استاد شیدا ، رحیم بخش ، استاد سر آهنگ ، صابر و استاد نبی گل بود و از گروه ارکستر رادیو کابل زلاند ، خیال مددی ، کبوتر ساربان ، آشنا، ناشناس ، آرمان و ریحان و دگرها بودند. ارکستر رادیو کابل با صدای ناب و دلپذیر هنرمندان زنگ را از قلبها میربود .از خواننگان پشتو از اول میر ملنگ جان و غیره میتوان یاد کرد در لسان پشتو ویاند و در زبان دری نیک محمد قایل ودیگران اخبار میخواندند.رادیو در آن وقت دارای نشریهای به نام پشتون ژغ بود که با مهارت و زیبایی خاصی در هر پانزده روز چاپ میشد که برنامههای پانزده روزه رادیویی را با دقت تمام برنامهریزی میکرد. از سالها بدین سو زمزمههای شب هنگام من حیث سرود شب آذین قلبها بود .
رادیو در نشر و اشاعۀ هنر و فرهنگ واقعاً من حیث یک نهاد اکادمیک کار کرده ازین مکتب شاگردانی چون نینواز و ساربان و ژلاند و ظاهر هویدا و غیره پا به عرصه هنر نهادند . در بخش تیاتر استادان زیادی بودند که نمایشنامههای بلند رادیویی را به راه میانداختند به قسمی که مردم منتظر رسیدن شب جمعه بودند تا نمایش درامههای رادیویی را بشنوند و کیف کنند. در دوران طالبان تلویزیون، وسائل فیلمبردای، ماهوارهها، سینماها، موسیقی و تئاتر و دیگر وسائل ارتباط جمعی و رسانههای صوتی و تصویری، همه و همه منع اعلام و تحریم گردیده بود .افغانستان هماینک دارای یک اداره رسانهای ملی به نام «رادیو تلویزیون ملی افغانستان» (RTA) میباشد.
این اداره دارای یک کانال تلویزیونی و یک کانال رادیویی میباشد. اگرچه RTA رسانهای متعلق به دولت است اما طبق قوانین جدیدرسانهای نه دولتی و نه خصوصی، بلکه رسانهای مردمی است که صرفاً هزینه اش را دولت تامین میکند. اخیرا دوباره سعی بر این است که نشرات رادیو و تلویزیون ملی افغانستان، بر اساس اصول، روش و پالیسی حکومت کارکرد داشته باشد. علاوه بر RTA رادیو و تلویزیونهای خصوصی دیگری در افغانستان وجود دارد که شامل نزدیک به ۱۰۰ شبکه رادیویی و حدود ۱۰ شبکه تلویزیونی میشود.
راديوهاي دولتي : | تلويزيونها: | روزنامه های دولتی: |
رادیو
افغانستان راديو هاي خصوصی:
آرمان اف ام |
تلويزيون ملی
افغانستان - دولتی در حال تأسیس:
تلویزیون امید تلويزيونهاي محلي :
تلویزیون بدخشان
|
انيس (به زبان
دري) هيواد (به زبان پشتو) اصلاح (به زبان دري و پشتو) کابل تايمز (به زبان انگليسی) اتفاق اسلام (به زبان دري در هرات) روزنامه های غير دولتی:
چراغ هفته نامه ها:
آبادي
خبرگزاريها:
آژانس اطلاع
رسانی باختر(دولتی) |
رئيس کميته بين المللى دفاع از ژورنالستان اظهار نموده است که آزادى رسانه ها در افغانستان که در سال هاى اول بعد از فروپاشى حاکميت طالبان انکشاف نموده بود، اکنون در حال خراب شدن قرار دارد. جويل سيمون رئيس اجرائيوى کميته بين المللى دفاع از ژورنالستان بعد از نشر يک راپور در مورد وضعيت رسانه ها و مصؤنيت ژورنالستان، در يک مصاحبه اختصاصى گفت: آزادى رسانه ها در افغانستان انکشاف نموده بود اما حالا رو به خرابى است. اين راپور که در آستانه روز جهانى آزادى رسانه ها ( سوم ماه مى ) منتشر شده است، براى کشور ها به اساس تعداد قضاياى قتل ژورنالستان که بدون تحقيق و بررسى باقى مانده اند، به نمبرمعرفي گرديده است. افغانستان در لست ١٣ کشور در جايگاه هفتم قرار گرفته است، عراق در اين لیست در جايگاه نخست، سرا لئون دوم و سوماليا سوم ميباشند.
به همين ترتيب پنج کشور ديگر آسياى جنوبى سريلانکا( پنجم )، بنگله ديش ( يازدهم)، نيپال (هشتم)، پاکستان ( دوازدهم ) و هندوستان ( سيزدهم ) نيز در اين لیسست شامل اند. سيمون افزود که که ژورنالستان در افغانستان در شرايط خيلى دشوار و وخيم کار ميکنند و جنگ سالاران محلى محدوديت هاى را بر آزادى رسانه ها وضع نموده اند. وى ميگويد: آزادى رسانه ها در کابل در مقايسه با ولايت بيشتر آشکار است، اما حتى در کابل نيز ژورنالستان تحت فشار گروه هاى مذهبى قرار دارند. آزادى رسانه ها در سال هاى قبل انکشاف قابل ملاحظه نموده بود، اما حالا در حال خراب شدن قرار دارد.
حکومت افغانستان بايد قضاياى قتل ژورنالستان را مورد تحقيق قرار دهد و همچنان يک فضاى مطمين را براى کار ژورنالستان فراهم کند تا آنها در مقابل گروه هاى مسلح که آزادى رسانه ها را تهديد مينمايند، ايستاده گى کنند. رئيس کميته دفاع از ژرونالستان از ممانعت حکومت در مورد نشر سريال هاى هندى توسط تلويزيون هاى خصوصى، اظهار نگرانى کرد و از مقاومت تلويزيون طلوع براى مقابله با اين تصميم قدر دانى نمود. به اساس اين راپور منتشره، به شمول قتل اجمل نقشبندى هفت قضيه قتل ژورنالستان در افغانستان بدون تحقيق باقى مانده است و همچنان ژورنالستان خارجى نسبت به خبرنگاران محلى بيشتر هدف قرار گرفته اند.
همچنان درموردآزادي رسانه ها - روزنامه هشت صبح مينويسد، چیزی بیشتر از شش سال از آن روزی میگذرد که حکومت موقت ا در پی توافقات بن آزادی بیان و رسانه ها را به رسمیت شناخت.
حتا برای آنکه جنبه تطبیقی آزادی بیان و مطبوعات را بیشتر کرده باشد، قانون مطبوعات به سرعت از سوی شورای وزیران وقت تصویب و با فرمان تقنینی رییس جمهور نافذ گشت. از آن روزگار هرچه زمان می گذشت و هرقدر که حکومت در پیشرفت و بازسازی ا ناکام می ماند به تنها چیزی که به عنوان مهمترین دستآورد اتکا می کرد، نیز همین آزادی بیان و مطبوعات بود.
حتا کرزی بارها وقتی از این دست آورد بزرگ حکومت خودش یاد می نمود، ( دهانش کف می کرد) و پیروزمندانه از این دست آورد بزرگ بارها به مسوولين مطبوعات و مردم می گفت تا زمانی که وی بر کرسی ریاست جمهوری حضور دارد، کسی به آزادی بیان و مطبوعات آسیبی نخواهد رسانید. رسانه های زیادی یکی بعد دیگر در افغانستان ایجاد شدند که برخی از آنها به دلیل پاسداری از ارزش های آزادی بیان و استفاده درست از آن در کوتاه مدت توانستند مخاطبان زیادی را به خود جلب کنند - البته در جلب مخاطبان تشنگی و محرومیت مردم نیز بی تاثیر نبود. زیرا مردم سال های سال تنها و تنها به معلوماتی از طریق رسانه های دسترسی داشتند که آنهم وسيله مسوولين بر سر اقتدار دستکاری میگرديد. در این میان بدون شک برخی جریان های سیاسی، برخی حلقات قومی و حتا در موارد متعددی حکومت به ویژه دفتر مطبوعاتی رییس جمهور نیز با استفاده از فرصت ایجاد شده، استفاده های خوبی بردند و برخی مطبوعات دستوری را برای تبلیغ ایده های شان و پخش ونشرنمودند.
اما خوشبختانه تلاش های حلقاتی که از آزادی بیان و رسانه ها سواستفاده کردند موثر واقع نشد، زیرا مردم دیگر قادر به این شده بودند که میان معلومات واقعی و معلومات دستکاری شده فرق بگذارند. به همین خاطر هم بود که رسانه های که از سوی حکومت، گروه های خاص سیاسی و قومی تمویل می شدند، عمر زیادی نکردند و یکی بعد دیگر به تاریخ پیوستند. در آن زمان که حکومت به ویژه رییس جمهور کرزی با مباهات آزادی بیان و رسانه ها را قانونی اعلام کرد، از یک طرف فشار زیادی از سوی کشورهای غربی وجود داشت تا این کار صورت بگیرد و از جانب دیگر گروهی که بر سر اقتدار آمده بود، تصور می برد که می تواند با استفاده از فرصت ایجاد شده و با مصرف امکانات دولتی و باد آورده خارجی نقش موثری در انتقال معلومات دستکاری شده خویش نیز داشته باشد. این پندار بیجا نبود، به دلیل این که هنوز رسانه های آزاد کم بودند و منابع مالی شان محدود. رسانه های حامی سیاست های حکومت و یا رسانه های شبه حکومتی به خوبی بازار مطبوعات را تسخیر کردند، اما گذر زمان، سرمایه گذاری شرکت های خصوصی و ایجاد رقابت در بازار، فرصت ها را به ترتیبی دیگری رقم زد. رسانه های آزاد به دلیل ارایه معلومات متوازن، غیرجانبدارانه و از همه مهمتر ارایه برنامه ها و گزارش های متنوع و مردم پسند توانستند تبلیغات تجارتي را به سوی خود جلب کنند، ولی رسانههای نوع دوم در این رقابت ناکام ماندند و یا کمتر موفق شدند.
زیرا آنانی که پیام تجارتي داشتند به صورت ساده به جانب رسانه ای می
رفتند که مخاطب بیشتر داشت. چنین شد که کم کم عرصه برای تبلیغات و
پروپاگند های حکومت محدود شد و حکومت متوجه گشت که توقعی را که از
آزادی بیان داشته است، نتوانسته بدست بیاورد.
به همین خاطر است که اکنون وزیر اطلاعات و فرهنگ آزادی بیان را یک
فرهنگ وارداتی می خواند و وقتی هم از رییس جمهور در مورد پخش سریال ها
پرسیده می شود با زیرکی از پاسخ دادن می گریزد و عقاید مردم را در این
رابطه مثال می زند. معلوم نیست که کرزی در اولین روزهای که آزادی بیان
و رسانه ها را قانونی اعلام کرد و حتا زمانی که قانون اساسی تصویب می
شد بر درج این ارزش ها به عنوان یک حق قانونی برای هر شهروند افغانستان
چرا به مخالفت برنخاست و آن وقت ها چنین نگفت.
یا
خرم که دست نشانده ایشان می باشد، نیز در آن هنگام که وزیر نبود حتا یک
مقاله یا سخنرانی در نکوهش آزادی بیان و رسانه ها ننوشت و ایراد نکرد،
زیرا در آن وقت گمان کرزی و حامیان ایشان این بود که از آزادی بیان
میتوانند به خوبی استفاده کنند، خیال خام. بعدازناکامي دولت درعرصه
فوق الذکرباشدت تمام برعليه مطبوعات وآزادي بيان وارد نبرد گرديده است
. دولت بخاطريک مقاله کامبخش را به اعدام محکوم نمود وغوث زلمي را به
زنداني بي سرنوشتي تحويل داد وده ها ژورناليست ديگررا امنيت ملي تهديد
وبه زندانهاي کوته قلفي کشانيد .
حکومت ها طبیعتا همیشه میل به اقتدار گرایی دارند و نمی خواهند در
برابر شان جریان های مخالف و نا موافق قدعلم کنند. حتا حکومت های آ
مریکا و اروپا نیز با آن دموکراسی های عنعنوی و قوی خود رغبت چندانی به
این ندارند که مطبوعات از عملکرد های شان انتقاد کنند. واضح است که رشد
بیشتر آزادی بیان و رسانه ها در افغانستان ضعف های حکومت را برجسته تر
می کند و حکومت با آشکار شدن ضعف هایش هر روز در اذهان مردم محبوبیت
خودش را از دست می دهد. حکومت کرزی هم که از شمار حکومت های به حساب
می آید که میزان شکست ها و اشتباهاتش به مراتب بیشتر از محسناتش است،
یا اصلا کارشايسته ندارد که بتوان آن را در رسانه ها بیان کرد. به همین
خاطر حکومت تلاش کرد تا با ارسال نامه ای از جانب ریاست امنیت ملی برخی
محدودیت ها را بر رسانه ها وضع کند.
بعد از آن اجمل نقشبندی گرفتار طالبان شد و حکومت برای رهایی او هیچ کاری نکرد تا سرش را بریدند، برخی روزنامه نگاران بدون توجه به طی مراحل اصولی ای که قانون مطبوعات پیشنهاد می کند به سارنوالی معرفی شدند، چندین تن از اصحاب مطبوعات تکفیر، محکوم و به زندان انداخته شدند و بعد تر خرم به رسانه ها نامه نوشت که در گزارش هایشان در مورد ایران متوجه برخی نکات باشند، بعد تر شورای علما در برابر سریال ها ایستاد... و اکنون معلوم نیست که بعدها کی ها چه کارهای دیگری خواهند کرد.
اما آنچه مسلم است این است که دیگر حکومت و شخص کرزی حامی آزادی بیان نیست. حکومت از آزادی بیان، این نهالی که به دستان خودش کاشته شده و اکنون قد کشیده، هراس دارد. سو استفاده های مالی اعضای خانواده مقام های دولت از سوی مطبوعات افشا میشوند، دست داشتن برادران و خویشاوندان مقام و خود مقامات در قاچاق و کشت مواد مخدر از سوی این رسانه ها منتشر می شود، ضعف مدیریتی، فساد و صد ناکامی دیگر حکومت از سوی رسانه ها به تحلیل و بررسی گرفته می شود و صدها رسوایی دیگری که رسانه ها شاید بخش های کوچکی از آن را نشر میکنند و یا به آن دسترسی پیدا می نمایند.
پس از شش سال اکنون کم کم ما شاهد ویران کردن بنای لرزان آزادی بیان از سوی حکومت کرزی هستیم که روزی از آن به عنوان یک افتخار یاد می کرد. اما آیا این جدل به این سادگی به پایان خواهد رسید؟
در بیانیه ی سفارت آمریکا درکابل به نقل از رییس جمهور این کشور , از آزادی مطبوعات به عنوان جز جدایی ناپذیر یک جامعه ی آزاد نام برده شده است.
دربیانیه ی سفارت آمریکا درکابل به مناسبت روز جهانی آژادی مطبوعات آمده است : حکومت هایی هستند که به دنبال سرکوب کردن آزادی هستند که اغلب با تعطیل کردن روزنامه ها ی شخصی , رادیو و تلویزیون ها درصدد سر کوب کردن این آزادی هستند. در بخش دیگری از این بیانیه آمده است روزنامه نگاران باید قادر باشند بدون ترس و آزاد اخبار و وقایع را گزارش نمایند .در این بیانیه از کشورهای کوبا ، چین ، اریتره ، لیبی ، کورياي شمالی، سوریه وزیمباوه به عنوان کشورهای سرکوب کننده آزادی مطبوعات نام برده شده است. سفارت آمریکا در این بیانیه اضافه کرده است که آ مریکا آزار، شکنجه فیزیکی و تهدید روزنامه نگاران را به شدت محکوم می کند . در این بیانیه همچنین آمده است که آمریکا درسالی مالی گذشته وجديد میلیون دالر را برای تقویت آژادی بیان در حدود چهل کشور دنیا هزینه کرده است.
ازجانب ديگرسخنگوی جبهه ملی و رییس پیشین اتحادیه ملی خبرنگاران ( سنگچارکي ) با انتقاد از حکومت می گوید که دولت هیچ نقشی در گسترش آزادی بیان نداشته است. به عقیده وی گسترش آزادی بیان درکشوربه خاطر حضور جامعه جهانی و تلاش روزنامه نگاران جوان کشور در شش سال گذشته بوده است. قانون رسانه ها بدون کدام حمایت و دعوت از مطبوعات مدت ها روی میز پارلمان ماند و توسط رئیس جمهور که ادعای حمایت از رسانه ها را می کند مسترد گردید.
در یک سال گذشته در افغانستان سه خبرنگار جوان (یک مرد و دو زن) توسط طالبان و مخالفین آزادی بیان کشته شدند و دولت هیچگونه اقدامی برای شناسایی و مجازات قاتلین آنها ننموده است.
رییس پیشین اتحادیه ملی خبرنگاران می گوید که که فشارهای موجود بر رسانه های کشور انگیزه های سیاسی دارد. به گفته وی رسانه های خصوصی نقش روشنفکری و تابو شکنی دارند و دولت سعی می کند که از این طریق منابع مالی این رسانه ها را بخشکاند. وزارت اطلاعات و فرهنگ اخیرا تلویزیون های طلوع و افغان را به خاطر نشر سریال های هندی به لوی سارنوالی معرفی کرده است. درعین حال بان کی مون سرمنشي سازمان ملل متحد با نشر بیانیه ای، رسانه ها را یکی از پایههای صلح ومردم سالاری خوانده و حمله به آزادی مطبوعات را هجوم علیه حقوق بینالملل، بشریت و آزادی دانسته است.
ملل متحد در روز جهانی آزادی مطبوعات از تمامی جوامع خواسته است تا از هیچ تلاشی برای اجرای عدالت در خصوص عاملین حمله به روزنامه نگاران کوتاهی نکنند .
دست اندرکاران مطبوعات و همه رسانههاي اطلاع رساني بايد جهت حصول اطمينان از اينكه اطلاعات واصله توسط عموم، واقعاً صحيح، باشد. هر كاري در توان آنهاست انجام بدهند. آنها بايستي همه اقلام اطلاعات را با حداكثر توان خود بازبيني نمايند. هيچ حقيقتي عمداً تحريف نشود و هيچگونه حقايق ضروري عمداً مخفي نگاه داشته نشود. ازاعلاميه ملل متحد.
ازجانب ديگرشوربختانه با دسترسي عقده مندان وبيماران رواني به انترنيت ووسايل کامپيوتري ، دشنام وجفنگ رواج پيدا نموده ودرين شيوه غيرانساني گراف جنايت باگذشت هرروزسربه بالا ميرود.
بااندوه ودرد، مد تي است که درنشريه هاي بيرون ودرون مرزي کشوريک سلسله دشنام نامه هاي رکيک وغيراخلاقي وغيرعلمي بد ست نشرسپرده ميشود ومسوولين ودست اندرکاران اين نشريه ها بدون اينکه شناخته شوند که درگذشته ها چه کاره وچقدردرمورد ژورناليزم واخلاق ژورناليستي ميدانند ودراين آشفته بازارمصروف نشروپخش چرند وپرند اين وآن دوست حزبي ، سيا سي و تنظيمي خويش اند .
چرا بايد اينهااينچنين مستبد وخود کامه باشند؟ آنها آزاد يهاى فردى وا نسانى را به تاراج برده و حق انديشه وتفکر انسانها را سلب ميکند. در قاموس اين تهى مغز ها ، آزادى بشر وآزادى انديشه و هرچيزى که به آزادى ختم شود و بويى از استقلال و آزادى داشته باشد معنا و مفهوم ندارد.
آ نها به شعور انسانها توهين ميکنند ، آنها انسان را در هم ميشکنند و به شرف انسانهاوبه آزادي ، دموکراسي وعفت قلم تجاوزميکنند.
بادسترسي تعد ا دافرا دعقده مند ومريض به انترنيت ، تحت نا م هاي مختلف که حتا بعضي اين نام ها ي مستعارونام که به وبسايت ووبلاگ گذاشتته اند نه تنها غيراخلا قي بوده بلکه باعث آبروريزي کشور، خود وقلم بد ستا ن نيزميگردد . درين نشريه ها هرآنچه که وجدان خفته آنا ن اجازه ميد هند به اين ادرس وآن ادرس رکيک ترين دشنا م واتهام را وارد وازاين طريق به اصطلاح رقيب تنظيمي وحزبي خويش را شکست ميد هند . با اندوه فراوان که درين بي اخلا قي تعداد ازنشريه ها وانسانهاي کودن وبي بندوبارکه بنام حوادث نگار، منتقد ومقاله نويس سربرافراشته اند و به عقيده خويش قلم ميزنند، ازهيچگونه چتل نويسي وجفنگ گويي دريغ ننموده وبزرگان که درين مسيراينان را تشويق وترغيب مينمايد دلشادوحقوق بيشترميپردازند .
متاسفانه مرجع ومقا مي نيزوجود ندارد تا ازين بي نظمي وبي عفتي جلوگيري نموده عزت وابروي کشوروعفت قلم را حفظ نمايند . ا زطرف ديگربا رواج پيدا کرد ن نقد وانتقا د درنشريه هاي بيرون مرزي که درين روزها بازارگرمي دارد ، هرآنچي که گفتني ورفتني ، تنظيمي وتنظيم سالاري ،تفنگ وتفنگ سالاري ، چوروچپاولگري ، حزبي وغيرحزبي ، شخصي ورسمي ، دشنا م واتهام و... که درقا موس غيراخلا قي آنان جاي دارد به اين نا م وآن نام فرستا ده مي شود .
مگراين را مي گويند دموکراسي وآزادي بيا ن وعفت قلم ؟
آيا مسوول اين نشريه ها وجدانآ نا راحت نمي شوند ؟
آيا قلم بدستان وخوانند گا ن با مطالعه آن هزارگونه دشنا م به آدرس نشريه ومسوول آن ولو هرکه وبه هرنامي که با شد نمي فرستد ؟
آيا نويسنده ومالک نشريه که اهد ا ف سيا سي اش را تحت نا م مستعارخود ونا م اخلا قي وغيراخلا قي که به نشريه شا ن گذاشته اند ميتوانند مخفي نمايند ؟
آيا نقد کرد ن ونقد نوشتن اين قد رساده وآسا ن ا ست که با نوشتن چند پاراگراف راست ودروغ خود را منتقد دانست ؟ .
آيا دشنام دادن واتهام بستن ميتوانددرد ملت وميهن را دوا نمايد؟
زمانيکه اين انسانهاي کج انديش به اين وآن تهمت ودشنام ميفرستند وبراي يکبارهم اگرميشود ازعفت قلم وازخانواده وفاميلش که دراطرافش نشسته اند خجالت نميکشند ؟ آيا سردرگريبان وجدانش فروبرده به اين نمي انديشد که اين پاراگرافها ونوشته ها نمايندگي ازتربيه فاميلي واسم ورسم خانوادگي اش مينمايد؟
ايا شخصي که مورد تاخت وتازبي رحمانه قرارگرفته به تربيه فاميلي وکانون خانوادگي وي صدها وهزاران دشنام نميفرستد؟ آيا اين وبسايتها ، وبلاگها ومنتقدين بي عزت - ازخود، ازوجدان وازمقدساتش خجالت نميکشند؟
انانيکه تاديروزباماين وبم ، با راکت وطياره، با توپ و تانک ، با سکروکلستروبازندان واعدام مصروف قتل وکشتاروترورونابودي بودند وبا تنگ شدن شرايط اجتماعي وتامين عدالت وقانونيت درکشورفراررابه قرارترجيح داده وبا سرمايه هاي هنگفت ازچوروچپاول داراي هاي عامه ، قاچاق سرمايه هاي ملي بشمول معادن کشور، موزيم ملي وموزيم هاي سه گانه قواي مسلح و بانکها وادارات دولتي ... بخارج کشوررسيده اند ويافاميل خويش را انتقال وخود پاسپورت وويزه آماده براي فراردرجيب دارند وامروز باراه ا ندازي صفحات انترنيتي ، مصروف ومشغول ترورشخصيت هاي فرهنگي وادبي کشوراند .
اين بيماران رواني درپهلوي دشنام ، توهين وتحقير با جمع آ وري مطالب توهين گونه به اين وآن نام دراين نشريه وآن نشريه مصروف ومشغول جعل نام ، مقاله ونوشته ها هستند وبعدا درهمين نشريه ها به دشنام گويي وتوهين مخالفين سياسي وتنظيمي شان ميپردازند . زياد نشريه هاي وجوددارد که بنام اينکه نشريه شان: سياسی ، اجتماعی و فرهنگی بوده و وابسته به هيچ جريان سياسی نبوده و مشی مستقل را در دفاع از دموکراسی و آزادی تبليغ وپيش ميبردومدافع فرهنگ عالی انسانی است و هرگونه تنگ نظری قومی، فرقه ای و عقيدتی را رد می کند. وکانون انديشه نويسندگان وقلم بدستان است .
ولي عقب اين کلمات منفرترين وبدنامترين انسانهاي وطن سنگرگرفته اند ومصروف چتل نويسي وتحقيروتوهين انسانهاي ارجمند وطن هستد. تعداد مسوولين اين صفحات انترنيتي درچهارفصل سال پاي کمپيوتروانترنيت نشسته ومصروف اين عمل کودکانه اند . بارها گفته شده که اين چپاولگران اگرپول چوروچپاول مردم فقيروگرسنه وطن نميبود واينان ازبام تاشام مصروف تهيه لقمه يي ناني براي اطفال شان ميبود هرگزچنين رذالت وبي همتي نميکردند .
اندوه بارتراينکه اينان باتهيه وتنظيم مقاله ها ، دست نوشته ها ، نقد هاي اتهام گونه ، تهيه اشعارومضامين ادبي به اين نام وان نام درنشريه هاي که وسيله سران اين شرارت پيشگان کمک وحمايت پولي وسياسي ميشود ، باتهيه اي ميل هاي گوناگون به نام اشخاص وافراد ، بعدازمدتي پاي انقادات انتقام گونه نشسته ومخالفين اعتقادات خويش را چلوصاف نموده و ازسراني بدنام خويش تحفه وجايزه دريافت ميدارند.
اينان يک گروپ شرارت پيشه است که تقريبآ همه آنان ديگرشناخته شده وبه اصطلاح طشت رسوايي شان ازبام افتيده است. منابع قابل استفاده : گزارشگران بدون مرز، تيبان، ديباچه، تعامل حقوق و اخلاق در رسانهها، پيشگو، ويکي پديا، منابع خبري کشور .
حقايق بعدي درصورت ادامه روند جنگ وجفنگ گويي - بي پرده وافشاء گرانه خواهد بود تا هموطنان بدانند که اين بيماران ، بيکاران وچپاولگران تازه به دوران رسيده کيا اند.
توجه !
کاپی و نقل مطلب فوق صرف با ذکر نام و ادرس سایت «اصالت» مجاز است !
شنبه، ۱۴ جون ۲۰۰۸