اين همه تنش و تشنج در افغانستان تقصير کيست؟؟؟
}دولت و تيم تشکيل دهنده دولت، ناتو و پنتاگون و يا جنگسالاران و پول پرستان؟{
بخش – دوم (زيميرو اسکاری)
آیا انسان وطنش را می فروشد؟
آب و نانش را خوردید
آیا در این دنیا عزیزتر از وطن هست؟
آقایان چگونه به این وطن رحم نكردید؟
پاره پاره اش كردند
گیسوانش را گرفتند و كشیدند
كشان كشان بردند و تقدیم كافر كردند
آقایان، چگونه به این وطن رحم نكردید؟
دست ها و پاها بسته در زنجیر،
وطن، لخت و عور بر زمین افتاده
و نشسته بر سینه اش ( ... )
آقایان چگونه به این وطن رحم نكردید؟
می رسد آن روز كه چرخ بر مدار حق برگردد
می رسد آنروز كه به حساب های شما برسند
می رسد آن روز كه از شما بپرسند:
آقایان چگونه به این وطن رحم نكردید؟(ناظم حکمت)ناتو و پنتاگون
امروز بعد سياسي و امنيتي حضور نيروهاي ناتو در افغانستان صرفا به بعد نظامي تبديل شده است و مصارفات سنگيني كه در اين زمينه به نيروهاي ناتو در افغانستان وارد شده است به مردم غير نظامي نيز تعميم پيدا كرده است به گونهاي كه مردم بيش از طالبان مورد هدف قرار ميگيرند و در بسياري از حملات جنگندههاي ناتو، غيرنظاميان هدف قرار داده مي شوند تا نيروهاي طالبان. در واقع وضعيت فعلي نيروهاي ناتو در افغانستان باز هم بازميگردد به اشتباهات فاحش سياستهاي خارجي دولت بوش. اين دولت بدون داشتن اطلاعات كافي از وضعيت موجود در افغانستان و بدون كسب آگاهيهاي لازم نسبت به ماهيت و هويت ملت افغانستان برنامهريزيهاي قبل و بعد از جنگ افغانستان را پيريزي كرد. از آنجايي كه اروپاييها چون آمريكاييها چندان تمايل و اصراري بر ادامهي تلفات سنگين جنگي آن هم در جنگي كه نتايج پايانياش از همان ابتدا مشخص بود، ندارند تلاش ميكنند كه با حداكثر هزينه، امكانات و نيرو طالبان را شكست دهند و فعاليت عناصر اين افراطيون را ريشه كن كنند اما اين امر ميسر نيست .
نيروهاي خارجي از طريق بمباران مناطق مسکوني که با ادعاي پناه گرفتن طالبان در آن مناطق انجام مي شود، باعث کشتار مردم شده اند.اعتراض به عملکرد نيروهاي آمريکايي و ناتو که بارها از طريق سازمان هاي غيردولتي ، نهادهاي حقوق بشر و مردم کشور ابراز شده است ، هيچگاه مورد توجه مقامات کاخ سفيد و رهبران ناتو قرار نگرفته است . اما گسترش دامنه اعتراض ها به رفتار نيروهاي خارجي که اين بارتوسط تشکل هاي امداد رساني صورت مي گيرد ، بيانگر وجود مخالفت گسترده با خشونت طلبي واشنگتن و متحدينش در افغانستان است .
به اعتقاد کارشناسان ، عمليات هوايي آمريکا و ناتو که به افزايش تلفات مردم عادي منجر شده ناشي از نگراني نيروهاي خارجي از عمليات زميني است .
بي ترديد ناديده گرفتن زندگي انساني در کشورو کشتار مردم از سوي ائتلاف هرگز از خاطره افکار عمومي جهان پاک نخواهد شد .در پي انتقادهاي شديد مردم از اقدامات نيروهاي خارجي ، ناتو به اشتباه در عملکرد خود در افغانستان اعتراف کرد . تهديد جان مردم از طريق عمليات بي هدف ناتو ، نوعي ناامني رواني را در سطوح مختلف جامعه به وجود آورده است . علاوه براين گستردگي عمليات هوايي ناتو باعث شده است روند بازسازي دچار رکود شود .
بنابراين تا زماني که نيروهاي خارجي برنامه ای روشن و هدفمند براي مبارزه با تروريسم تدوین نکنند ، کاهش کشتار غير نظاميان ، ثبات داخلي و رونق اقتصادي در افغانستان میسر نمي شود . انتشار گزارششهای محافل اطلاعاتي - امنيتي آ مريکا در گذشته نشان داد که سياست هاي کاخ سفيد به افزايش تروريسم و ناامني در جهان منجر شده و تروريسم بين المللي را گسترش داده است. روزي نميگذرد كه خبر كشته شدن تعدادي از مردم غير نظامي در حملات جنگندهاي آمريكا منتشر نشود و پس از آن طولي نميكشد كه فر ماندهان نظامي ناتو با اتخاذ موضعگيري اعلام ميدارند اين افراد مظنون به عضويت در تشکلات طالبان هستند.
گويا به جاي آن كه جنگندههاي آمريكا از بمبهاي هوشمند براي بالا بردن سطح هدف گيري دقيق استفاده كنند، از بمبهاي كودن كه هيچ دقتي درهدف گيري ندارند استفاده ميكنند و گرنه چگونه ممكن است كه در هر بار حملهي نظامي جنگندههاي آمريكايي به مناطقي كه مظنون به فعاليت طالبان هستند بيشتر غير نظاميان هدف قرار داده ميشوند! ابراز تاسف و انجام عذرخواهي از سوي يك طرف نظامي نسبت به اشتباهي كه در انجام ماموريت و هدفي كه به او موكل شده است يك امر معمول و بلكه يك اصل ديپلماتيك كاملا معروف است طوري كه امروز سياست عذرخواهي و ابراز تاسف نسبت به اشتباه سياسي يا نظامي به عنوان يكي از اصول عامهي ديپلماسي تعريف ميشود؛ اما اين تاسف هرگز نميتواند از بار مسووليت قانوني و انساني مربوط به جنگهاي نظامي بكاهد، وآنگهي تاسف و اشتباه نيز بار معنايي خود را دارد .
زماني كه در برههاي از زمان عذرخواهي نسبت به امري انجام ميگيرد به آن معنا است كه آن اشتباه دوباره تكرار نخواهد شد اما اين موضوع دربارهي افغانستان و عراق قابل تطبيق نيست زيرا يك نوع جنايت هميشه در حال تكرار شدن است و هميشه غير نظاميان مسلح در حملات نيروهاي آمريكا در عراق و نيروهاي ناتو وآمريکا در افغانستان قرباني ميشوند. بنابراين ابراز تاسف و عذرخواهي از اشتباهي كه بعضا به يك واقعيت تبديل شده است، اصلا قابل قبول نيست. ياپ دو هوپ شفر،سکرترجنرال ناتو در توضيح كشته شدن بيش از بيست وپنج غير نظامي كه در حملات جنگندههاي ناتو در جنوب افغانستان هدف قرار داده شدند، به اختصار ميگويد كشته شدن اين بيست وپنج نظامي امر بسيار تاسفباري است.
دراین باره که نظامیان آمریکائی بطور مرتب به سوی غیرنظامیان تیراندازی می کنند جای بحث وجود ندارد. این گونه عملیات آنقدر تکرار شده است که حتی کرزی ضمن انتقاد نمايشي وبي نتيجه از عملکرد نظامیان آمریکائی گفته است که آمریکائی ها بجای طالبان مردم عادی را می کشند . مراسم عروسی درقندهار، کشتاردرپنجوايي قندهار، هلمند ، جلال آباد، نورستان و حتی در کابل مردم مظلوم افغانستان مورد حمله نظامیان آمریکائی قرارگرفته اند و هربار که سربازان آمریکائی اقدام به کشتار مردم غیرنظامی کرده اند و معلوم شده است که افراد بی گناه هدف قرارگرفته اند.
فاجعه بارتر این که این گونه جنایات به افراد معمولی نظامی آمریکائی نسبت داده شده و تلاش شده است هدايت فرماندهان نظامی کم اهمیت جلوه داده شود. این درحالی است که استراتژی وزارت دفاع آمریکا ( پنتاگون )در اولویت قرارگرفتن جان سربازانش است و دراین راستا آنها مختارند بهرگونه که صلاح می دانند عمل نمایند. بنابراین بحث اشتباه یاعمل خودسرانه یک نظامی آمریکائی مطرح نیست ، بلکه خط مشی نظامی آمریکا در افغانستان مطرح است که محور اساسی آن اعمال خشونت به قصد مرعوب کردن مردم است . این موضوعی است که در داخل آمریکا نیز انتقاداتی را برانگیخته است .
چنانکه گزارش واشنگتن پست اشاره می کند که آدام اسمیت رئیس تیم مجلس نمایندگان امریکا که نیروهای عملیات ویژه را نظارت می کند، درباره گزارش کشتن مردم بي گناه وفير نظامیان آمریکائی به غیرنظامیان در افغانستان گفته است ، این گزارش ها شامل چیزی بیش از مدارک کافی درباره اشتباهات نیروهای دریائی هستند و اطلاعات بسیار آزاردهنده ای دراین گزارش ها وجود دارد که باید درباره آنها تحقیقاتی شود.
بااین حال و به رغم انتشار گزارش های افشاگرانه از کشتار مردم در افغانستان ، فرماندهان نظامی آمریکا توجهی به این گونه گزارش ها ندارند و در جریان عملیات جستجو اساسی ترین حقوق مردم افغانستان را نادیده می گیرند و کوچکترین اعتراضی را با گلوله پاسخ می دهند. کارشناسان مسائل افغانستان براین باورند که یکی از دلایل افزایش حمایت از طالبان کشتار غیرنظامیان و اعمال خشونت نظامیان آمریکائی علیه مردم بی گناه افغانستان است که از سر اجبار به طالبان پناه می برند .
هر روز که مي گذرد برآمار تلفات غير نظاميان در اثر بمبارانهاي جنگنده هاي آمريکائي و ناتو افزوده مي شود و بموازات آن خشم و نارضايتي مردم نيز از عملکرد نيروهاي خارجي در حال افزايش است. اين وضعيت دير يا زود خارجي ها را به بن بست خواهد کشاندو درنهايت موجب شکست وناکامي آنها خواهد شد . ازطرف ديگردراثر وقوع انفجار هاي متعدد وقوي در شهر کابل وازجمله انفجارخونين دربس استادان وافسران اکادمي پوليس ، دهها افسر و استاد اکادمي کشته و زخمي شدند .
پوليس پايتخت اعلام کرد ، در ين انفجار علاوه بر تلفات نیروهای پولیس برخي از غيرنظاميان نيز جان خود را از دست دادند . به گفته منابع محلي ، انفجار کابل قوي ترين انفجار در شش سال اخیر بوده است . شدت انفجار در کابل به حدی بود که برخي منابع خبري اين حادثه را به انفجارهاي خونين بغداد تشبيه مي کنند. همچنان وقوع دوانفجار هاي هم مانند ديگردر کابل ، قندهار، نيمروز، هرات ، بغلان و مزار شريف باعث کشته و زخمي شدن تعدادي از غيرنظاميان شد.
وقوع انفجار ها در افغانستان نگراني هاي وسيعي در ميان مردم ايجاد کرده است. انفجار در شهر کابل که پسته های متعدد و تلاشي نیروهای امریکایی در ان وجود دارد،حاکی ازناتوانی آنها در تامین امنیت است. در درگيري نيروهاي خارجي و پوليس با طالبان يا وقوع انفجارهای تروریستی ، بيشترين آسیب بر مردم عادي وارد می شود برخي گزارش ها حاکی است که در درگيري هاي سال جاري در افغانستان بيش از پنج شش هزار نفر کشته شده اند و اکثر قربانيان را غيرنظاميان تشکيل مي دهند .
قبول مسئوليت انفجار در کابل توسط طالبان حاکي از تشدید فعاليت هاي تروريستي آنها در افغانستان است . با گذشت شش سال از حضور آمريکا و متحدينش در افغانستان که با شعار سرکوب طالبان آغاز شد ، همچنان تحرکات تروريستي ادامه دارد. موقعيت جغرافيايي افغانستان و هراس از افزايش تلفات در درگيري هاي زميني با طالبان ، نيروهاي آمريکايي و ناتو را به سمت عملیات هاي هوايی سوق داده است .
هرچند که نيروهاي خارجي حضور طولاني مدت درافغانستان وهمچنین آسياي مرکزی تمايل چنداني به نابودي کامل طالبان ندارند. در بمباران هاي ناتو نیز مردم غير نظامي بیشتر در معرض تهديد قرار مي گيرند . افزايش تلفات غيرنظاميان در طول يکسال گذشته موید این دیدگاه است .
يكي از مهمترين وجوه ضعف دولت كرزي، به عنوان دولت مورد حمايت آمريكا، عدم توانايي برخورد قاطعانه با جنايت هاي آشكار سربازان ناتو و آمريكا است. امروز، نيروهاي ائتلاف بي پروا غيرنظاميان را از طريق حملات هوايي مورد هدف قرار مي دهند! بدون اينكه از سوي دولت مورد مؤاخذه قرار گيرند؛ زيرا كرزي با امضاي سند مصونيت اتباع بيگانه از تعقيب جزايي در افغانستان، حق هرگونه اعتراضي را از دولت خود به سلب نموده است. تداوم وضعيت كنوني، ضمن تضعيف جايگاه دولت در نگاه افغانها و به تأخير انداختن اجراي پروژه هاي عمراني، باعث تقويت روحيه ستيزگرانه در مردم افغانستان خواهد شد.
اگرچه آمريكايي ها هدف از راه اندازي جنگ را مبارزه با تروريسم و پيشبرد دموكراسي اعلام كردند، اما اكنون بر بيشتر مردم افغانستان آشكار شده كه هدف آمريكا از اشغال كشور بيشتر بازسازي روحيه تضعيف شده مردم آمريكا پس از حادثه يازده سپتامبر و همچنين ممانعت از شكل گيري اتحاد استراتژيك سه قدرت بزرگ، و مسلح به سلاح هسته اي روسيه، چين و هند است و نه تحقق صلح و ثبات در افغانستان.
امروز اذهان عمومي در مورد اشتباه هاي فاجعه بار آمريكا برضد اين کشورکشانده شده است.
آمريكا بيش از آنكه در پي تأمين امنيت و رفاه مردم باشد، در پي تأمين منافع خود است و اين امر جو ضدآمريكايي را در افغانستان به شدت افزايش داده است. آمريکا شکست هاي سياسي ونظامي خويش را بابمبارد گوشه وکناروطن ، کشتن وبستن مردم بي گناه کشوروزجروشکنجه افراد که درزندانها وبازداشتگاهاي نيروهاي اين کشوراسيُراند جبران مينمايد .
بر اساس اسناد منتشر شده بازجويان نظامي آمريكا با حمله به زندانيان از شيوههاي بازجويي كه در زمان آموزش دفاع از خود آموخته بودند، بهره گرفتهاند. زندانيان درزندان آمريکايهادر گرديز اظهار داشتند كه بازجويان آنها را وادار ميكردند با لباسهاي تر زانو زده و روي زمين بنشينند. آنها هم چنين از ضرب و شتم بازجويان و لگدها و مشتهاي آنها به پهلو، بيني و زانوهايشان در صورت حركت سخن گفتند.
اين اسناد كه به اتحاديهي آزاديهاي مدني آمريكا ارايه شده بر مرگ جمال ناصر، زنداني كه در بازداشتگاه گرديز كشته شد، تمركز دارد. در اين اسناد به جزييات تكنيكهاي بازجويي از هشت زنداني از جمله ناصر كه مظنون به قاچاق اسلحه بوده، اشاره شده است. در اين اسناد آمده است: ضرب و شتم ها باعث مرگ ناصر شده . مصاحبه با برخي تحقيق کنندگان ، به سيلي زدن به زندانيان اعتراف كردهاند، گفته شده كه اکثرکشته شدگان درزندانهاي بگرام ، قندهاروگرديزدر اثر لدوکوب جان سپرده ند.
بر اساس اسناد سه صد صفحهاي در خصوص گفتوگو با تحقيق کنندگان آمده است: يك مسوول از اين تحقيق کندگان پرسيده است: آيا كسي از مقامهاي پايگاه به شما اجازه داده بود كه در طي بازجويي زندانيان را مورد ضرب و شتم قرار دهيد؟ اين فرد در پاسخ گفته بود: ... من فقط از تاكتيكهايي كه در آموزشگاه SERE اردو آموخته بودم استفاده كردم. يك منبع مسوول ميگويد: شيوههاي بازجويي آموزش داده شده در اين آموزشگاه يي نظامي تنها بر پايهي بازجويي و اعتراف گرفتن از دشمن قرار دارد.
اين شيوهها را ميتوان نوعي شكنجه نيز دانست. وي ميگويد: از اين شيوهها عليه زندانيان در عراق و گوانتانامو نيزاستفاده ميشود. پنتاگون و اردوي آمريكا هنوز در اين خصوص توضيحي ارايه ندادهاند. مرگ ناصر از جمله تحقيقاتي است كه در پنتاگون تحت عنوان بدرفتاري با زندانيان در زندانهاي آمريكا در افغانستان انجام ميشود.
همچنان رئيس كميته صليب سرخ از حملات خودسرانه آمريكا يي ها در افغانستان انتقاد كرد.
كلنبرگرپيش از عزيمت به كابل در مصاحبه اي با خبرنگاران در لندن گفت : بازداشت و زنداني كردن افراد بايد در چهارچوب قانون صورت گيرد. وي تاكيد كرد: زندانيان زندان بگرام که تعداد انها ششصد نفر اعلام شده است از هيچ تضميني براي آينده خود برخوردار نيستند. كلنبرگر از وخامت اوضاع انساني در افغانستان به شدت اظهار نگراني كرد و گفت : ناامني رفته رفته در افغانستان عميق تر مي شود و شرايط نگهداري زندانيان در بگرام رقت بار و غيرانساني وشبيه زندان گوانتانامو در كوبا است.
روزنامه نیویارك تایمز دريکي از شماره هاي اخيرخود مينويسد: در زندان بگرام حدود ۶۳۰ مظنون در شرایطی بدتر از زندان گوانتانامو بدون اتهام خاصی به مدت نامحدودی نگهداری میشوند.
مقامات پنتاگون زندان بگرام را كه پیشتر كارگاهی مخفی در پایگاه هوایی آمریكا در ۴۰كیلومتری شمال كابل بود مركز بازجویی خواندهاند. اما به گفته مقامات نظامی آمریكا برخی از بازداشت شدگان زندان بگرام دو تا سه سال در حبس بوده اند. آنها مانند زندانیان گوانتانامو به وكیل دسترسی ندارند و تفهیم اتهام نمی شوند. تنها به آنها گفته می شود - پیكار جویان دشمن- هستند.
در حالی كه اعضای كنگره آمریكا و خبرنگاران از گوانتانامو بازدید می كنند، زندان بگرام از شروع به كار آن در سال ۲۰۰۲ در خفای كامل به فعالیت های خود ادامه داده است. مقامات زندان از افشای نام بازداشت شدگان به مقامات صلیب سرخ خودداری می كنند و تاكنون كسی موفق به گرفتن عكس از این زندان حتی از دور نشده است. از گفته های آزادشدگان، مقامات نظامی و سربازانی كه آنجا خدمت كرده اند می توان فهمید كه شرایط در بگرام به مراتب سخت تر و نگران كننده تر از شرایط گوانتانامو است. زندانیان حتی از نور خورشید هم محروم اند. در حالی که دولت بوش هنوز در تلاش است راهی برای بستن زندان جنجالی گوانتانامو بیابد، تلاش مشابهی که برای کاستن حجم زندان بزرگ تر و مخفی تری که امریکایی ها در افغانستان برپا کرده اند به خاطر مشکلات سیاسی، حقوقی و امنیتی با دشواری مواجه شده است. زندان بگرام به رغم اندکی توسعه و بازسازی همچنان یک محل فاقد امکانات است که بیشتر زندانیان آن در پشت ميله هاي آهني بزرگ نگهداری می شوند.
زمانی که با حمله آمريکا به افغانستان تحت نام جنگ با تروريزم آغاز شد، دولت بوش برای نگهداری زندانیهای مظنون و منتصب به القاعده و سایر گروههای تروریستی زندان گونتانامو، در خلیج گوانتاناموی کوبا را تاسیس کرد.اکنون که این زندان به مرز هفت سالگی رسیده و بوش رفته رفته به آخرین روزهای ریاست جمهوری خود نزدیک میشود، دولت وی قصد دارد این زندان را تعطیل کند. اما زندان گوانتانامو تنها چیزی نیست که دولت بوش مصمم است پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری نام آن را از اخبار روز رسانهها به کتابهای تاریخ منتقل کند. از جمله مراکزی که دولت فعلی آمریکا ظاهراً قصد ندارد برای دولت بعدی به میراث بگذارد زندانی است مانند زندان گوانتانامو که اردوي آدمکش واجيرصفت این کشور در بگرام تاسیس کرده است. اما کارشناسان معتقدند کاهش تدریجی شمار زندانیان این مرکز (که به مراتب بیشتر از زندانیان گوناتنامو است)، و در نهایت تعطیلی آن، بر خلاف روندی که در زندان گوانتانامو در پیش گرفته شده است، با مشکلات سیاسی، حقوقی، و امنیتی متعددی روبروست.
اما تقریباً یک سال پس از افتتاح زندان در حومه کابل، مقامات آمریکایی به این نتیجه رسیدند که این زندان تنها ظرفیت نیمی از زندانیانی را دارد که ابتدا برای انتقال به آن در نظر گرفته شده بودند.
در نتیجه این کاستی مقامات آمریکایی به ناچار اعلام کردند زندان آمریکایی بگرام همچنان با حضور صدها زندانی تا مدت معینی به فعالیت خود ادامه میدهد. اما در همین مدت صلیب سرخ به عنوان تنها سازمان و نهادی غیر از نظاميان آمریکا که اجازه ورود از زندان مرموز و مخوف بگرام را داشت در گزارشهای خود به انتقاد شدید ازناتو و پنتاگون به دلیل شیوه رفتار با زندانیها در این مرکز پرداخت.
صلیب سرخ در گزارش محرمانهای که تابستان گذشته در
این زمینه منتشر کرد با استناد به گفتههای دو تن از مقامات آمریکایی
نوشت ، دهها تن از زندانیان مرکز بگرام در سلولهای انفرادی که به طور
مخفیانه زیرزمین حفر شدهاند و وجود آنها تا کنون با صلیب سرخ پوشیده
بوده است، هفتهها و حتی ماهها محبوس بودهاند بدون این که اجازه تماس
با خارج از زندان یا ملاقات به آنها داده شود. صلیب سرخ در همین گزارش
با اشاره به گفتههای یکی از دو منبع مینویسد، نظامیان آمریکایی طی
دیدارهای مسوولين صلیب سرخ از زندان بگرام این دسته زندانیها را مخفی
کردهاند. این سازمان بینالمللی با رجوع به اطلاعاتی که از طریق همین
منابع در اختیارش قرار گرفته چنین نتیجهگیری میکند که رفتار
گردانندگان زندان بگرام با زندانیهای مستقر در آن مغایر اصول
کنوانسیون ژنو است...
در واقع مشکل اصلی که موجب وسعت یافتن زندان بگرام شد این بود که این
زندان ابتدا به عنوان محل ترانزیت زندانیهایی در نظر گرفته شده بود که
قرار است به سایر زندانهای خارجی آمریکا منتقل شوند (مانند
گوانتانامو). اما ظاهراً مسئولان آمریکایی در تخمین سرعت و روند انتقال
زندانیهای زندان بگرام به سایر بازداشتگاههای تحت مدیریت پنتاگون،
مشکلات سایر زندانهای خارجی خود را کمتر از آن چه هست در نظر گرفته
بودند و به همین خاطر رفته رفته شمار زندانیهایی که در مرکز بگرام
نگهداری میشدند، افزایش یافت برای مثال شمار زندانیان این مرکزدر آغاز
سال گذشته میلادی به پنجصد نفر رسید و اکنون از مرز ششصد نیز گذشته
است.
اما به رغم گستردگی و شمار زندانیانی که در زندان بگرام تحت بازداشت هستند، این زندان نتوانسته حتی به اندازه بخشی کوچک از توجه عمومی را که بذل مسائل مربوط به زندان گوانتانامو میشود به خود اختصاص دهد و همچنان پوشش رسانههای بینالمللی، توجه سیاستگذاران و نمایندگان کنگره آمریکا، و حتی فعالان و مدافعان حقوق بشر در این زمینه تنها به گوانتانامو محدود میشود.
تینا فاستر، وکیل و مدافع حقوق بشر مقیم نیویارک که اخیراً به وکالت از سوی زندانیان زندان بگرام دوسيه ای علیه پنتاگون در محکمه فدرال ایالات متحده تشکیل داده است درباره این زندان میگوید: «مشکل بگرام هنوز حل نشده است و اگر کمتر درباره آن میشنویم فقط به خاطر آن است که دولت موفق شده در پنهانکاری و مخفی کردن مشکلات این زندان بهتر عمل کند.» به نظر میرسد یکی دیگر از دلایلی که باعث شده این مرکز به رغم مشکلات عمیقتری که رو در رویش قرار دارد، کمتر از نمونههایی نظیر گوانتانامو مورد توجه قرار گیرد ملیت زندانیهایی است که در این مرکز به سر میبرند.
از جمع بیش از شش صد نفر زندانی که در زندان بگرام هستند فقط سي نفر اتباع کشورهایی غیر از افغانستان هستند در حالی که برای مثال اکثر زندانیان گوانتانامو را مبارزان خارجی القاعده از کشورهای مختلف عربی و حتی کشورهای غربی تشکیل میدهند. .. اما از سوی دیگر تعداد زیاد زندانیهای بگرام و روند رو به افزایش شمار آنها به معنای مشکلات بیشتری برای ایالات متحده است چرا که با بیشتر و بیشتر شدن شمار این زندانیها برنامه تحویل مسئولیت زندانیها به دولت افغانستان که از مدتها پیش در دستور کار نیروهای آمریکایی قرار داشته، دشوارتر میشود. در همین زمینه، بر اساس توافقنامه دیپلماتیک محرمانهای که بین مقامات آمریکایی و افغانی به امضا رسیده و نسخه پیشنویسی از آن را روزنامه نیویارک تایمز منتشر کرده است، دولت آمریکا برای تحویل زندانیهای بگرام به مراکز تحت نظر دولت دو پیش شرط تعیین کرده بود که یکی از آنها شرایط ویژه و دقیق امنیتی در این زندان بود.
از سوی دیگر روند ساخت زندان ، تربيه و تجهیز نیروهای دولتي با مشکلی جدی مواجه شد زمانی که دو افسر آمریکایی مسئول نظارت بر اجرای این پروژه بودند به ضرب گلوله کشته شدند.
شخص ضارب یکی از افراد گارد دولتی افغانستان بود که بعداً مقامات دولتی مدعی شدند وی از نیروهای طالبان بوده که در گارد دولتی نفوذ کرده است. این حادثه موجب شد علاوه بر اخراج بیش از بيست نفر از نیروهای آموزش دیده گارد دولتی (به دلایل امنیتی) پروژه تاخیر بیافتد.
بخش سوم
توجه !
کاپی و نقل مطلب فوق صرف با ذکر نام و ادرس سایت «اصالت» مجاز است !
سه شنبه، ۲۰ می ۲۰۰۸