ارسالی رفیق نورالدین نظامی

  

 

 

 

 

خاطرۀ رفیق حسین از ببرک کارمل در حیرتان

رفیق کارمل در ریگزار حیرتان که گوشۀ وطن است خوش بود و برایش قصر بود

شهر حیرتان قبل از سقوط حاکمیت حزب و دولت ج.د.ا. شهر پُرجوش و خروشی بود و مردم به وظیفۀ روزمره مصروف بودند، یکی در قطعۀ نظامی، دیگری در افسوتر، دیگری در استروس و از هر حیث شهر آرامی بود.

اینجانب نیز در یکی از قطعات نظامی اجرای وظیفه مینمودم و سقوط حکومت هم از اینجا آغاز شد و بلاخره نظام سقوط کرد که بعد از یک سلسله مشکلات و تبادلات اینجا و آنجا بلاخره رفیق کارمل نیز در ریگزار حیرتان بنام تأسیسات زندگی میکرد. نظم برهم خورده بود و هرکس مصروف این بود که زنده بماند، دارایی های همه نسبتاً تمام شده بود و زندگی بخورنمیر بود. 

اینجانب طبق معمول روزهای جمعه به عیادت رفیق کارمل میرفتم البته مخفی و برای یک عده رفقا که آگاهی حاصل کردند خواهش کردند تا آنها را یکبار به دیدن رفیق کارمل ببرم، مثل زنده نام رزاق، حضرت، شاه محمود و غیره رفقا که از دیدن رهبر شان بسیار خوش شدند.

روز سالگرد استرداد استقلال کشور بود و ما به دیدن رفیق کارمل رفتیم تا برایش تبریک بگوئیم که طالبان در ساحهء قندهار مصروف عملیات بودند و ببخشید که رفیق کارمل در آنجا متخلص به پدر بود و ما هر کدام پدر میگفتیم . گفتیم پدر، استرداد استقلال است (روی خودرا بالا کرد گفت، که ای بچیم، ما از انگلیس خلاصی نداریم، آنها (طالبان) چوچه های انگلیس اند، کدام استرداد ؟  و ما حیرت ماندیم. که نمونه آنرا بعد از ۱۱ سپتمبر ۲۰۰۱ مشاهده کردیم. گفتنی ها زیاد است، صرف طوری نمونه تحریر شد و از رفیق محترم انجنیر صاحب مسئول سایت و دیگر دست اندرکاران سایت پوزش میخواهم تا کمی و کاستی در رشتۀ تحریر باشد اصلاحاتی که لازم است ممنون سازند.

با احترام .

حسین

 

   www.esalat.org