چهارشنبه، ۵ دسمبر ۲۰۰۷

نقش پاکستان
 در
رشد تروريزم و دسيسه های پيدا و پنهان

سريال سياسی – قسمت ششم – تهيه و پژوهش )دوشي چی)

کودتا و خشونت

 

كودتا در پاكستان روشي نو براي براندازي حكومت حاكم به شمار نمي‌رود.

كودتا در اين كشور آسيايي سابقه‌اي ديرينه دارد اما در بررسي علل وقوع چهارمين كودتاي پاكستان در تاريخ 12 اكتبر 1999 به دست پرويز مشرف مي‌توان به اوضاع وخيم اقتصادي، انحصار طلبي قدرت و بي‌كفايتي و فساد دولت حاكم و نارضايتي مردم از آن اشاره كرد؛ چرا كه اين كودتا بدون هيچ خون‌ريزي و مشكلي و تنها ظرف چند ساعت به وقوع پيوست. چهار ماه پس از خوشحالي نواز شريف از دستاوردي كه توانسته بود با كمك ارتشش در كشمير بدست آورد و تبريك به جنرال پرويز مشرف، رييس ارتش براي اين اقدام، نخست وزير وقت پاكستان توسط كسي كه فكرش را نمي كرد يعني مشرف از قدرت بركنار شد.

 اما بدون شك اين چهارمين كودتاي نظامي پاكستان تنها بر سر بحران كشمير نبود. ريشه‌هاي اين كودتا به دو سال قبل زماني كه شريف سعي كرد تا قدرت را در پاكستان تنها به خودش منحصر كند، برمي‌گردد.

شريف در فوريه سال 1997 با اكثريت آراء به قدرت رسيد. چند ماه پس از به قدرت رسيدنش وي تلاش كرد كه قانون اساسي را به منظور جلوگيري از اختيارات رييس‌جمهور در انحلال دولت منتخب و همچنين محدود كردن وظايف رييس ديوان عالي پاكستان اصلاح كند.

بركناري ريس محاکم عالي پاكستان پس از آن صورت گرفت كه اين مرجع قانوني تلاش كرد اتهاماتي را عليه نخست وزير كه نتوانسته بود در خصوص اتهامات فسادش پاسخي معقول ارائه كند، مطرح كند . رييس ارتش آن زمان جنرال جهانگير كرامت نيز نقش بيشتر ارتش را در سياست خواستار شد كه اين درخواست به بركناري‌اش از سوي نخست وزير قدرت طلب منجر شد .

تحليل‌گران منطقه‌يي مي‌گويند، شريف، مشرف را نه به خاطر دركش از ارتش بلكه به خاطر اينكه گمان مي‌كرد وي توانايي ايجاد يك پايگاه قدرت در پاكستان را ندارد، برگزيد؛ چرا كه مشرف به هيچ طبقه‌ي حاكمي در ارتش پاكستان وابسته نبود.

اما محبوبيت دولت شريف در بحبوحه‌ي وضعيت نابسامان اقتصادي پاكستان، قرضه‌هاي خارجي اين كشور كه از 32 ميليارد دالر هم گذشته بود و همچنين بحران‌هاي ناشي از عدم نظم و قانون در پاكستان به شدت كاهش يافته بود . شخصيت‌هاي مخالف پاكستان معتقد بودند چهره نامحبوب نخست وزير اين بحران‌ها را به وجود آورده اما كودتاي مشرف كه به بركناري شريف از قدرت منجر شد به بحران كشمير برمي‌گردد، جايي كه ارتش پاكستان پيروزي قابل توجهي را بر هند بدست آورد اما شريف چند روز پس از كنترول كشمير مجبور شد تحت فشارهاي واشنگتن از موضعش بازگردد و دستور عقب نشيني كامل از منطقه‌ي كشمير را صادر كند.

رهبران هند اين واقعه را به عنوان يك پيروزي جشن گرفتند و تعدادي از حاميان شريف جنرال‌هاي عالي رتبه‌ي پاكستان را به اقدامي بي‌پروايانه متهم كردند . اما مشرف در گفت‌وگوبا شبكه خبري بي.‌بي.‌سي افشا كرد، تمام سياستمداران در آغاز اين حمله در خارج بوده‌اند و وي تقصيري ندارد

جنرال شيرن مازاري، كارشناس دفاعي پاكستان اظهار داشت: ارتش عقب‌نشيني را يك تحقير تلقي كرد . وي افزود: بسياري از افراد در ارتش از اين واقعه ناراحت بودند و اين احساس در ميان ارتشي‌ها وجود داشت كه آيا اين تصميم، تصميم درستي است؟ شايد اگر شريف به واشنگتن نمي‌رفت اين اتفاق رخ نمي‌داد.

شريف پس از اين واقعه با تنش فزاينده‌اي در حزبش روبروشد و منتقداني نظير جنرال گل گفتند تلاش‌هاي وي براي انحصار طلبي قدرت و بركناري مشرف تلاشي براي انجام كودتا عليه ارتش بود . وي افزود: احتمال وقوع يك جنگ داخلي بسيار محتمل بود.

مدير روزنامه‌ي نيوز پاكستان نيز نوشت: ارتش به نفع مردم كار مي‌كرد و به همين دليل مورد حمايت مردم بود. اما در حالي كه شريف سعي كرد مشرف را از قدرت بركنار كند به دليل بي‌كفايتي دولت شريف جنرال‌هاي ارتش پاكستان به ياري مشرف شتافته و با كمك وي و رهبري يك كودتا، دولت شريف را بركنار كردند.

تنش ميان دولت نواز شريف و ارتش پاكستان تقريبا سير صعودي داشت.

بيل كلينتون، رييس‌جمهور وقت آمريكا به نواز شريف، نخست وزير پاكستان فشار آورده بود تا نيروهاي پاكستان را از كشمير تحت كنترول هند خارج كند. اين امر يكي از دلايل اصلي مخالفت شريف با ارتش پاكستان بود . شريف در 12 اكتبر سال 1999 تلاش كرد تا جنرال پرويز مشرف، رييس ارتش را از سمتش بر كنار كند و جنرال خواجه ضياء‌الدين، مدير خدمات اطلاعات جاسوسي پاكستان را به جاي وي فرمانده ارتش كند. مشرف كه در اين زمان در خارج از كشور به سر مي‌برد با يك هواپيماي تجاري به پاكستان بازگشت. جنرال‌هاي عالي رتبه ارتش پاكستان با بر كناري مشرف مخالفت كردند.

شريف دستور داد تا فرودگاه كراچي به منظور جلوگيري از فرود هواپيماي مشرف بسته شود. اين جنرال‌ها با انجام كودتايي دولت شريف را بر كنار كرده و كنترول فرودگاه را به دست گرفتند.

هواپيما زمان اندكي براي سوخت‌گيري داشت و جنرال مشرف در همين زمان كوتاه كنترول دولت را به دست گرفت. مشرف، شريف و وزراي كابينه‌اش را دستگير كرد و وي را به تبعيد به عربستان فرستاد.

اما عوامل و حوادثي كه منجر به كودتاي مشرف و جنرال‌هايش و براندازي دولت شريف شد، به شرح زير است : پاييز سال 1998، اطلاعات جاسوسي آمريكا از ائتلاف ناميمون پاكستان مطلع شد. اطلاعات جاسوسي آمريكا ارتباط ميان خدمات اطلاعاتي پاكستان، طالبان و القاعده را به اثبات رساند و مشخص شد كه خدمات اطلاعاتي پاكستان (ISI) هشت پايگاه در افغانستان دارد كه از افسران بازنشسته يا فعال اين نهاد هستند.

 سيا متوجه شد كه افسران ISI مرتبا با اسامه بن لادن، رهبر القاعده و مشاوران وي براي هماهنگ‌سازي دسترسي به اردوگاه‌هاي آموزشي القاعده در افغانستان ديدار مي‌كنند . ISI از بن لادن حمايت مالي و لوژستيكي مي‌كرد اما آنها هيچ مدركي دال بر مشاركت مستقيم ISI در حملات خارجي القاعده نيافتند.

يك مقام آمريكايي از گزارش سيا متوجه شد كه ائتلاف ناميموني وجود دارد كه تنها از تروريسم حمايت مي‌كند و مي‌تواند تهديدي عليه آمريكا باشد و حتي جنگ هسته‌يي را در كشمير به راه اندازد .

در دوم دسامبر سال 1998 شريف به واشنگتن رفت تا با كلينتون و ديگر مقامات عالي رتبه دولت وي ديدار كند . مساله‌ي مورد توجه كلينتون برنامه هسته‌يي پاكستان بود دومين مساله اقتصاد پاكستان بود و سومين موضوع تروريسم و حمايت پاكستان از بن لادن بود .

شريف به كلينتون پيشنهاد داد تا سيا يك تيم كماندو از ماموران سري پاكستان را براي دستگيري بن لادن آموزش دهد . در چهارم ژوئيه سال 1999، كلينتون در جريان بحران‌هاي منطقه‌يي تهديد كرد، حمايت پاكستان را از بن لادن به صورت علني افشا مي‌كند.

ارتش پاكستان در اوائل ماه مه سال 1999 به رياست جنرال مشرف منطقه‌ي استراتژيك كارگيل را در كشمير تحت كنترول هند اشغال كرد و اين امر بحران جدي را ميان هند و پاكستان به وجود آورد . شريف مجددا در چهارم ژوئيه به آمريكا رفت تا با كلينتون ديدار كند اما به دليل وعده‌هاي انجام نشده از سوي شريف، كلينتون با عصبانيت با وي برخورد كرد و تهديد كرد بيانيه‌اي را منتشر مي‌كند و در آن توجه سراسر جهان را به حمايت پاكستان از تروريست‌ها جلب مي‌كند . شريف بازگشت و فورا نيروهايش را از كارگيل خارج كرد و به اين بحران پايان داد. اما به موجب آن وي محبوبيتش را در پاكستان از دست داد. چند ماه بعد از اين واقعه شريف به واسطه‌ي كودتاي مشرف سقوط كرد .

اما مشکل جديد

صندوق هاى رأى براى انتخاب رهبر آينده پاكستان مهيا شده است.

چهره برگزيده انتخابات امروز پاكستان فقط كليد كاخ رياست جمهورى را در چنگ نمى گيرد. او يك رهبر سياسى به تمام معنا خواهد بود. اين اهميت و جايگاه را به رئيس جمهور آينده ، بحران و كشمكش بزرگ اين كشور بخشيده است. كرسى رياست جمهورى در پاكستان در هيچ دوره اى به اين اندازه قيمت پيدا نكرده بود. فرد منتخب روز ۶ اكتبر برنده يكى از سخت ترين مبارزات قدرت در شبه قاره است.

او توانسته براى رسيدن به اين كرسى از سد حريفان حزبى و قبيله اى نيرومندى بگذرد. بنابراين فرد برگزيده امروز مى تواند برخود نام مدير بحران نهد. او همزمان با گرفتن رأى اعتماد نمايندگان مجلس در واقع رشته اداره كشورى بحرانى را تحويل مى گيرد. كشورى كه به جز شكاف هاى ديرين اجتماعى و قومى كه داشت چند رشته تضاد ديگر نيز درتار و پود آن تنيده شده است.

قلمروى تحت امر رهبر جديد پاكستان، سرزمينى احاطه شده در چند بحران عميق منطقه اى است كه در رأس همه آنها نزاع خونين افغانستان نشسته است. بنابراين او در عين حال كه مأمور صلح و آشتى در داخل است و به تنش زدايى و لايروبى از بستر آكنده از بذر خصومت پاكستان بپردازد همزمان بايد به خواسته ها و انتظارات تاريخى دو همسايه اين كشور يعنى كابل و دهلى نيز بينديشد كه دو دوسيه، استقلال طلبى در كشمير و تروريسم كور در افغانستان را منوط به ظهور دولت جديد در اسلام آباد كرده اند.
اما اين همه داستان سرنوشت ساز بودن و بى بديل بودن انتخابات پاكستان نيست. جدال انتخاباتى امروز پاكستان از اين جهت سزاوار عنوان«رقابت بين المللى» است كه نمايندگان چند قدرت بين المللى و منطقه اى به طور محسوس در آن حضور دارند. فرد منتخب براى رسيدن به كاخ رياست جمهورى از گردونه مذاكراتى گذشته است كه سررشته آن دست طرف هاى خارجى بوده است.

بالطبع انتظار مى رود كه نتيجه و دستاورد چنين انتخاباتى پاسخ چند نياز مهم از فهرست نيازمندى بازيگران بين المللى درباره مسأله تروريسم و مبارزه با افراط گرايى را روشن سازد.
آيا مى توان انتخاباتى با اين شاخصه هاى عجيب را در كشورى ديگرهم سراغ گرفت؟ حتى پيش از آن كه فكر و ايده يك چنين انتخاباتى در ذهن احزاب و فعالان سياسى پاكستان جوانه زند. در سه نقطه مهم از جغرافياى سياست جهانى، سياستمدارانى از سه نقطه؛ اروپا، آمريكا و عرب به تجزيه و تحليل معماى انتخابات اين كشور و گزينش رهبر آينده پاكستان سرگرم بودند.
بنابراين آنچه دراين ماه هاى منتهى به انتخابات به صورت كشمكش جناح هاى قدرت سياسى بر سر رياست جمهورى پاكستان ديديم درواقع بازتاب هاى آن رايزنى ها وتبانى هاى بين المللى بود.
در اين مدت در سه پايتخت معروف جهان يعنى لندن ، رياض و واشنگتن ماجراى انتخابات پاكستان به صورت يك پروژه خطير و پرقيمت دنبال شده است. اين سه دولت دست بر قضا هركدام بخشى از اپوزيسيون پاكستان را با رهبرى دو نام مشهور ـ بى نظير بوتو رهبر حزب مردم و نوازشريف رهبر حزب مسلم ليگ ـ در خاك خود جاى داده اند. اساس بين المللى شدن پروژه انتخابات پاكستان يك سؤال كاملاً ساده اما بس عميق بوده است وآن اين كه چه كسى در جايگاه رهبرى پاكستان مى تواند اين كشور را از چنگ هيولاى افراطى گرى و طالبانيسم كه در لايه هاى اجتماعى واعتقادى اين كشور رخنه كرده اند، خلاص كند.
اين پرسش در واقع باب يكى از مطول ترين بحث هاى جامعه بين المللى را در ۶ سال پس از
۱۱ سپتامبر مى گشايد؛ بحثى كه در آن پاكستان اصلى ترين مأمن و گذرگاه افراطيون طالبان و القاعده شناخته مى شود. از آن روز كه جنگ و گريز آمريكا و متحدانش براى گرفتن سركردگان القاعده و نابودى شبكه طالبان در پشت مرزهاى قبيله اى پاكستان متوقف شد، نگاه هاى بدبينانه از سمت اين كشور برداشته نشده است.

همه محافل اروپايى و آمريكايى در طرح موسوم به جنگ ترور حول اين نگاه اجماع يافته اند كه يكى از زير ساخت هاى توليد افراطى گرى در اين كشور قرار دارد.

آنها در دهها دادگاه و محكمه اى كه براى مظنونان ترور برپا شده هميشه نام جمعى از اتباع پاكستان را پيش كشيده اند يا انگشت اتهام خود را به سوى يكى از مجامع و مدارس ايدئولوژيك اين كشور نشانه رفته اند.  بنابراين مسأله انتخابات امروز پاكستان مسأله همه بازيگران ميدان تروريسم است .

اين مسأله را تك تك داوطلبان كرسى رهبرى آينده پاكستان مى دانند.

آنها به كرات شنيده اند كه در فرداى چنين انتخاباتى با دعوتنامه اى براى مشاركت در كارزار تروريسم روبرو خواهند شد. بيش از همه كانديداها، شخص مشرف مى داند كه ناف اين انتخابات با معماى تروريسم و مبارزه با افراط گرى بريده شده است.

فرد منتخب اين انتخابات از سوى بازيگران خارجى عنوان فرمانده خط مقدم جنگ ترور را دارد.

او مأموريت دارد كه در نخستين اقدام يكى از گره هاى كور سازمان طالبان و القاعده را بويژه در نواحى قبيله اى پاكستان بگشايد.
درحالى كه همه نگاه ها در كارزار انتخابات امروز پاكستان به رويارويى مشرف به عنوان نماينده طيف جنرال ها با دو جناح سنت گرايان مسلم ليگ و ليبرال هاى حزب مردم معطوف شده اما رويارويى واقعى را بايد فراتر از خط درگيرى مشرف و نواز شريف جست و جوكرد يعنى جايى كه مردان اسلام آباد از يك سو با پنتاگون در كشمكش هستند و از طرف ديگر با طيف افراطيون زخمى از غائله مسجد لال دست و پنجه نرم مى كنند . با اين تعريف درست است كه در انتخاباتى كه مقدمات آن در جنگ ترور فراهم شده است كانديداى يونيفورم پوش ارتش ، از امتيازاتى منحصر به فرد در قياس با رقبايش برخوردار است، و درست به همين دليل هم در كانون توجه همه بازيگران جنگ ترور واقع شده است حتى شايد آمريكا يا انگليس براى تغيير درجامعه اى كه با سرعت از غرب روى برمى تابد كانديدايى جز او نبينند.

اما نكته مهم اين است كه در ميان نهادهاى تصميم گير غرب قضاوت يكسانى در باره اراده و كارايى مشرف درميدان كارزار افراطيون وجود ندارد. در خود آمريكا اين دو دستگى در نگاه مقام ها و كارگزاران كنگره و كاخ سفيد به وضوح ديده مى شود از خود بوش كه شايد اصلى ترين حامى اوست بگذريم مديران ميانى آمريكا انواع ابهام ها و سؤال ها را درباره چند وچون عملكرد جنرال در قبال تروريسم مطرح مى كنند.

تا حدى كه برخى از آنان مانند باراك اوباما مشرف را مشوق و حامى اصلى رشد طالبانيسم درافغانستان معرفى كرده و كنگره را به مجازات دولت او فرا مى خواند يا آن كه عده ديگرى مانند ديك چنى در اظهاراتى جنجالى حكومت مشرف را به ناتوانى در انجام مأموريت مبارزه با تروريسم متهم مى سازد و اسلام آباد را تهديد به مداخله نظامى مى كند. با اين همه، آنچه پيداست در طول چند ماه رايزنى هاى مستمر ميان مشرف و طرف هاى آمريكايى، قول و قرارهاى تازه اى بر سر شروع يك مبارزه گسترده با دشمنان پاكستان نشين آمريكا رد و بدل شده است . دست كم براى ناظران اين امر مسجل شده است كه فرد منتخب ۶ اكتبر با تعهد ويژ ه اى در زمينه جنگ ترور فعاليت خويش را آغازخواهد كرد.

اما آيا به راستى با راهيابى فرد ايده آل كاخ سفيد به رياست جمهورى پاكستان، معماى حكومت افراطيون و شبكه هزار توى سلفى ها دراين كشور برچيده خواهد شد ؟ اگر با تكيه بر يافته هاى اخير ديويد ميليبند وزير خارجه انگليس كه مى گويد درسفر اخير خويش به پاكستان عمق رويگردانى وتنفر آنان از ديپلماسى غرب را لمس كرده است در اين پرسش تأمل كنيم يقيناً پاسخ آن مثبت نخواهد بود.

گزارش كميسيون انتخابات پاكستان روشن كرد كه جدال ۶ اكتبر عرصه رقابت نمايندگان سه جناح سرشناس خواهد بود : حزب مسلم ليگ ـ شاخه قاعد اعظم ـ حزب مردم ، جامعه وكلا و مشرف به نمايندگى از جناح حاكم و طبقه نظاميان اين كشور.  اين مرجع انتخاباتى نام ۵ مدعى صحنه انتخابات را «محمد ميان سومرو» رئيس مجلس سنا و عضو حزب مسلم ليگ (حاكم) ، «وجيه الدين احمد» كانديداى وكلا، «مخدوم امين فهيم» و خانم «فريال تالپور» از حزب مردم اعلام كرده است.

 البته شمار زيادى از سياستمداران و فعالان مشهور و گمنام در كارزار شركت جسته بودند كه از فيلتر تأييد صلاحيت عبور نكردند. گفته مى شود ۴۳نفر براى انتخابات رياست جمهورى پاكستان ثبت نام كرده بودند كه تنها ۵ نفر از سوى كميسيون برگزارى انتخابات پاكستان كميسيونى كه مركب از نمايندگان مجالس ملى، ايالتى و سنا است، تأييد شد.  شايد پس از مشرف بهترين موقعيت را دراين انتخابات نماينده حزب مردم يعنى امين فهيم دارد . بوتو شخصاً او را براى مبارزه با مشرف تعيين كرده است.

بوتو ضمن اعتراض به اين كه مشرف هنوز به قول خود براى ترك رياست ارتش عمل نكرده است، گفت راهبرد اين حزب شركت همه جانبه در انتخابات است. سخن بوتو روشن كرد كه حزب مردم براى بازگشت به صحنه به انتخابات چون يك پل ارتباطى مى انديشد.

انتظار مى رود حزب مردمى ها كه همواره مسلم ليگ را رقيب سرسخت خويش ديده است دراين انتخابات نيز همه توان خويش را براى جلب آراى هوادارانش به كار بندد.
پايگاه سنتى حزب مردم ، ايالت سند است. اين حزب اكنون به عنوان يكى از احزاب ريشه دار پاكستان به حساب مى آيد. رهبريت آن را خاندان بوتو در دست داشته اند. يعنى از ۱۹۶۷ كه ذوالفقار على بوتو اقدام به تأسيس آن كرد تاكنون زمام رهبرى آن در دست خاندان بوتو بوده است .

بى نظير پس از اعدام پدرش در ۱۹۷۷ به دست نظاميان عصر ضياء الحق به سمت كسب رهبرى حزب خيز برداشت. اين حزب تفكر خود را ذيل جمله اى معروف دنبال مى كند كه عبارت است از: «اسلام ، ايمان ما، دموكراسى ، سياست ما و سوسياليسم ، اقتصاد ما و مردم ، محور قدرت ما» حزب مردم اگرچه حزبى ليبرال درسياست است اما در حوزه اقتصاد تلاش مى كند به سبك سوسيال دموكرات ها عمل كند.

در همين راستا اين حزب همواره شعار دفاع از حقوق زنان در كنار دفاع از فقرا را دنبال كرده است. كادر اصلى حزب را اغلب تحصيلكردگان دانشگاه هاى آمريكا و انگليس تشكيل داده اند.

چالش پنهان اين حزب با نظاميان از زمان اعدام پايه گذار حزب - ذوالفقار على بوتو- ادامه داشته است. از ديگر مشكلات حاد رهبرى و بدنه حزب اين بوده كه بوتو در طول زمامدارى اش همواره به دليل حضور خانوادگى بوتو در امور تجارت با اتهام فساد روبه رو بوده است به نحوى كه آصف زردارى همسر او مدت هاى زياد را درزندان به سر كرده است.

 مسلم ليگ در صحنه پاكستان به عنوان يك حزب مادر شناخته مى شود كه برخى حتى تاريخ تولد آن را به استقلال اين كشور مى رسانند و پايه گذار اصلى آن را محمد على جناح رهبر محبوب اين سرزمين مى دانند. شايد به همين دليل است كه نام اين حزب همواره براى مردان سياسى پاكستان قداست ويژه داشته است و درهر مقطعى جمعى از رهبران به تأسيس شعبه اى تازه از اين حزب دست زده اند.

مسلم ليگ برخلاف حزب مردم كه پايگاه آن سند است به مردان پنجاب تعلق دارد و تركيب رهبران آن را طبقه اشراف و بورژواها تشكيل داده اند. اين حزب همچنين داراى نفوذ عميق در محافل نظامى و امنيتى پاكستان است. در نقطه مقابل حزب مردم كه خود را حامى منافع طبقه پائين جامعه معرفى كرده است، مسلم ليگ به طرفدارى از منافع طبقه فرادست جامعه شهرت داشته است.

در عرصه اقتصادى نيز اين حزب تفكر خصوصى سازى و حاكميت بازار را تعقيب كرده است . اين حزب در حال حاضر به چند شاخه مجزا تبديل شده است. حزب مسلم ليگ نواز شريف كه مشهورترين و قديمى ترين شاخه آن است در سال ۱۹۸۶ به صحنه آمد و به مدت نزديك يك دهه به عنوان حزب حاكم كابينه در اختيار داشت اما بعد از تبعيد نواز شريف وبرادرش شهباز شريف اين شاخه از مسلم ليگ نيز منزوى شد.

اما شاخه ديگر آن با نام مسلم ليگ قاعد اعظم كه رياست آن را شجاعت حسين متحد مشرف دردست دارد در سال ۲۰۰۱ اين شعبه حزب با انگيزه تقويت مشرف اعلام موجوديت كرد و بالاخره شاخه سوم آن كه چندان مطرح نيست جونجو نام دارد.

چنان كه اعلام شد دراين انتخابات مشرف راه شركت نمايندگان ديگر شاخه هاى مسلم ليگ را بست و فقط اين شاخه حاكم بر قدرت مسلم ليگ است كه با عنوان طيف قاعد اعظم در انتخابات حاضر شده است. 
به صحنه آمدن وكلا در انتخابات امروز شايد يكى از پديده هاى تازه سياست در پاكستان باشد. هر چند پيش از اين نيز طيفى از حقوقدانان در كادر مركزى احزاب اين كشورحاضر مى شدند اما تاكنون ديده نشده بود اين قشر درقالب يك تشكل سياسى عرض اندام كنند. اين تشكل نوپا با هوادارانى كه يافته اكنون موقعيت بسيارى از جنا ح هاى كهنه كار را تهديد مى كند .به طور سنتى در جامعه پاكستان طيف وكلا و حقوقدانان در اين كشور از نفوذى عميق برخوردارند. اختيارات و جايگاهى هم كه قانون اساسى اين كشور به محاكم و ديوان عالى اين كشور داده بروزن و اعتبار اين گروه افزوده است.

با اين حال ، آنچه وكلا وحقوقدانان را به سياست پيوند زد، چالش مشرف با چهره سرشناس و نماد رهبرى وكلا يعنى افتخارمحمد چودرى بود. فردى كه با تكيه برهمان اصل استقلال نهاد قضا عملكرد مشرف را درجايگاه رئيس قوه مجريه به چالش كشيد. مخالفت بى پرواى چودرى با برخوردهاى مشرف با مخالفان در فضاى محافظه كارانه و ترس آلودى كه بعد از تبعيد رهبران سياسى اين كشور به وجود آمده بود درواقع بارقه اميدى شد براى گروه ها و فعالان سياسى اين كشور كه سكوت را در عصر حاكميت نظاميان كنار بگذارند.
اما اين همه قصه تبديل مقام اول قضايى كشور به يك رهبر جنبش نبود.

چودرى كه گويا از پتانسيل سياسى وكلا آگاه بود پس از اين وارد يك زورآزمايى با مشرف شد. دراين زورآزمايى او ابتدا از قدرت خلع شد اما درنهايت از ماجراى خلع خويش نهضتى از اعتراض به نقض عدالت را روشن كرد. به نحوى كه مشرف در نهايت ناگزير شد به حكم بازگشت او تن دهد.

اكنون طيفى از ياران چودرى براى نخستين بار براى تسخير كرسى رياست جمهورى خيز برداشته اند. «وجيه الدين احمد» نامزد وكلاى پاكستان است. اما نكته جالب در حركت وكلا اين است كه آنها مى روند كه پرچم پيشگامى درعدالت خواهى را دردست بگيرند.

به همين دليل تشكل وكلا حمايت جدى احزاب را همراه دارد به نحوى كه فرم ثبت نام وجيه الدين احمد را نمايندگان چند تشكل از جمله سناتور دكتر «ساعد»، پروفسور «خورشيد احمد»، عضو حزب جماعت اسلامى، «مهتاب احمدخان» عضو مسلم ليگ نواز و «منير احمد» رئيس وكلاى ايالت سند امضا كردند.

اين تشكل نيز همانند حزب مردم در اين انتخابات حاضر شده است تا يك دورخيز سياسى براى كسب كرسى ها در انتخابات پارلمانى آينده انجام داده باشد. 
مشرف اگر چه در نخستين سال هاى قدرتش حزبى براى تثبيت موقعيت خويش داير كرد- مسلم ليگ شاخه قاعداعظم ـ اما همواره جايگاهى فراتر از احزاب براى خود قائل بوده است. او درعين حال اكنون در موقعيت مرد شماره يك پاكستان علاوه بر حمايت نظاميان، حمايت جمعى از تكنوكرات هاى حزبى مانند شجاعت حسين يا شوكت عزيز و مشاهد حسين و... را همراه دارد كه ادامه رهبرى او را منشأ آرامش براى پاكستان مى بينند.
از نقطه نظر فكرى، او چنان تجربه ۶ سال زمامدارى اش مى گويد بيش از آن كه به نظريه پردازى همت گمارد بيشتر در پى «سياست عملى» بوده كوشيده است و عموم ناظران نيز او را با هنرها و استعداد هاى بازيگرى سياسى اش مى شناسند.
 در شناسنامه جنرال كهنه كار پاكستان ثبت شده كه او متولد دهلى هند است (۱۱ اگست ۱۹۴۳) اما مشرف همه مدارج و پلكان هاى قدرت را در اسلام آباد طى كرده است.

مشرف به لحاظ رسته نظامى كماندو و از افسران سابق ارتش پاكستان است. او در عين حال درخانواده اى سياست پيشه رشد يافته است. پدر مشرف سفير پاكستان در تركيه بود و بر اين اساس خود وى نيز كه علاقه اى همراه با تسلط به زبان تركى دارد . راه مشرف به سوى كسب رهبرى پاكستان از ۱۲ اكتبر ۱۹۹۹هموار شد يعنى با سرنگون كردن نواز شريف نخست وزير وقت پاكستان. رئيس جمهور ۶۴ ساله پاكستان جزو رزمندگان جنگ محسوب مى شود. او در سال ۱۳۴۳ در يك جزوتام توپخانه مشغول خدمت شد و در سال ۱۳۴۴ در جنگ هاى هند و پاكستان حضورى فعال داشت.
درا پريل سال ،۲۰۰۲ جنرال مشرف با برگزارى يك همه پرسى درصدد كسب مشروعيت براى تصدى سمت رياست جمهورى و كسب اختيارات فوق العاده برآمد، اما اين همه پرسى با انتقادهاى گسترده نسبت به بروز تخلفات گسترده در رأيگيرى مواجه شد.
 در اكتبر سال ،۲۰۰۲ انتخابات مجمع ملى و مجالس ايالتى برگزار شد و حزب مسلم ليگ پاكستان (شاخه قاعد اعظم) كه در سال ۲۰۰۱ براى حمايت از پرويز مشرف تأسيس شده بود، بيشترين تعداد كرسى ها را در مجمع ملى به دست آورد.

با معيار مرسوم انتخابات جهانى اگر دراين فهرست رقابت و جدال جدى به وقوع بپيوندد بايد در انتظار نتايجى غافلگير كننده باشيم زيرا نوعى تكثر دراين انتخابات حكمفرما است و به ظاهر اغلب نمايندگان طيف هاى مهم سياسى درصحنه حضور دارند، اما واقعيت اين است كه وزن سياسى ۴كانديداى ديگر درسايه سنگين مشرف چندان به چشم نمى آيد و هواداران ژنرال پيروزى او را محتوم مى دانند.

انتخابات رياست جمهورى پاكستان تكليف صاحب كرسى رياست برقوه مجريه را روشن مى كند اما حل معضل توزيع قدرت دراين كشور به يك انتخابات مهم ترى موكول شده است كه قرار است در ماه ژانويه سال جارى برگزارشود و در آن انتخابات ، وضع هر دو نهاد پارلمان و كابينه روشن خواهد شد  .پس براى يافتن پاسخ سؤال اصلى افكارعمومى در باره ماجراى جنجالى تقسيم قدرت ميان مشرف با بوتو نيز بايد چند صباحى صبركرد. طبق قانون تصميم گير ميدان انتخابات رياست جمهورى ، پارلمان هاى محلى و ملى پاكستان يا همان كالج انتخاباتى است چنان كه قبلاً نيز كالج انتخاباتى پاكستان در سال ۲۰۰۴ با اكثريت ۶۵۸ رأى از ۱۱۷۰ رأى، به پرويز مشرف به عنوان رئيس جمهورى رأى اعتماد داد و به اين ترتيب، عملاً رياست جمهورى او را تأييد كرد. مشرف پس از يك دوره زمامدارى براى راهيابى به اين نقطه يعنى آستانه پيروزى سخت ترين مسير را طى كرد او با پاره اى موانع و چالش هاى حقوقى وسياسى روبرو شد و جالب است كه براى گشودن هركدام از اين گره ها از ترفند ويژه اى بهره جست. نخستين موانع سياسى او ۲ حزب و گروهى بودند كه به دست مشرف در پايان دهه ۹۰ از صحنه حذف شده و رهبرانشان به تبعيد رانده شدند.

درنگاه اين ۲ حزب گويى اين انتخابات به صحنه عقوبت سياسى وانتقام گيرى از جنرال تبديل شد. بى نظيربوتو و نواز شريف كه به يمن حضور در كانون ديپلماسى اروپا و جهان عرب اين بار تريبون قدرتمندى به چنگ آورده بودند از اين موقعيت هم براى اعاده حيثيت و هم تخريب چهره جنرال بهره جستند به نحوى كه شديدترين نطق ها عليه مشرف از زبان آنها ايراد شد كه به طور مشترك مشرف را با اتهام استبداد ، سوء مديريت و
داد و ستد با افراطيون روبرو كردند .

اين اتهام ها درواقع تكرار وتداعى برخوردهاى حذفى مشرف با اين دو حريفش در پايان دهه ۹۰ بود، وقتى كه جنرال در اقدامى براندازانه اتهام تخلفات مالى و جرايم جنايى بر رهبر حزب مسلم ليگ و بى نظير بوتو، رهبر حزب مردم پاكستان وارد كرد و با گشودن دوسيه اى در محاكم ويژه مفاسد سياسى و ادارى پاكستان، مانع از فعاليت سياسى آنان شد. مشرف براى راندن اين دو زوج دشمن اش كه از قضا درروزگار تبعيد با فراموشى اختلافات فكرى و مقدار حساب هاى تاريخى شان دست اتحاد به هم داده بودند از ۲ روش متفاوت بهره جست.

مشرف درعين حال دراتخاذ اين روش ها طرف رايزنى مدام ديپلمات كشورهايى قرار گرفت كه ميزبان اين دو تبعيدى بودند. به هرحال ماحصل اين رايزنى ها اين شد كه مشرف از درآشتى ومدارا با بوتو وارد شد اما در قبال ديگر حريف اش، نوازشريف، به قوه قهر متوسل شد.
مشرف براى آشتى با بوتو يك خط تماس ديپلماتيك داير كرد كه از اواسط سال گذشته تاكنون روى اين خط تماس در چند مرحله او و يا دستيارانش با بوتو وارد رايزنى شدند. نتيجه نهايى اين مذاكرات توافقى كه بود كه در شهر دوبى به عنوان يكى ازميزبانان ايام تبعيد بوتو به بار نشست. براساس اين توافق، بوتو از تلاش پرويز مشرف براى انتخاب مجدد به سمت رياست جمهورى حمايت مى كند و در مقابل مشرف نيز امكان شركت در انتخابات پارلمانى و احتمالاً تشكيل كابينه بعدى را به اين حريفش اعطا خواهد كرد.

اساس اين توافق كه از مدت ها قبل به عنوان يك نظريه سياسى ازسوى ميانجيگران آمريكايى اعلام شده بود اين بود كه براى جبران كسرى مقبوليت دولت مشرف و نيز ايجاد جبهه نيرومند مبارزه با افراطيون، تأسيس يك دولت ائتلافى با حضور يك نظامى و يك چهره شخصى امرى حياتى است.
اما در رفتارى كاملاً متفاوت با بوتو، مشرف مقابل ديگر حريفش شيوه طرد و تنبيه را پيش گرفت. دراين راستا نواز شريف، كه به عربستان سعودى تبعيد شده بود با انگيزه شركت در انتخابات به پاكستان بازگشت اما مقامات پاكستانى وى را در فرودگاه پايتخت بازداشت و ساعاتى بعد از كشور اخراج كردند.
اين دوگانگى در رفتار با جبهه اپوزيسيون مدت ها براى مشرف دردسر ساز شد و او با نقد و اعتراض هاى تند درباره اين نوع از تبعيض و بى عدالتى روبرو شد اما گو اين كه خاطر مشرف از عواقب اين ماجرا آسوده بود كه هيچ واكنش تهديد آميزى را ازسوى نواز شريف جدى نگرفت.

اما قسم دوم چالش هاى مشرف از نوع حقوقى بود. اين چالش حقوقى فراروى مشرف از يك ماده آشناى قوانين پاكستان ناشى مى شود ماده اى كه براساس آن داشتن همزمان ۲ سمت يعنى رياست ارتش و رياست جمهورى را ممنوع شده است. اين مانع مشرف را با دوگروه از جناح هاى قدرت دراين كشور رودرو قرار داد.

نخست ائتلاف احزاب موسوم به مجلس متحده عمل كه شمار زيادى از كرسى هاى مجلس را دردست دارد .

اين ائتلاف در دور نخست رياست جمهورى مشرف متحد وى بود حتى نقش قابل توجهى را در تثبيت قدرت مشرف و انزواى مخالفانش ايفا كرد. اما از آن روز تاكنون اين طيف يك شرط را پيش روى مشرف قرار داده اند وآن اين بوده كه مشرف سال ۲۰۰۴ رياست ارتش را ترك كند اين طيف ازمخالفان سرشناس مشرف با رهبرى قاضى حسين احمد كوشيدند با توسل به محاکم عالى اين كشور مانع از شركت وى در اين انتخابات شوند تا شايد او از سمت فرماندهى ارتش كناره گيرى كند.

اما مشرف به اين خواست آنها اعتنا نكرد و اين اختلاف ميان او و شركاى سنت گرايش باقى ماند تا اين كه سران سرشناس اين ائتلاف كه ازاقدام جنرال در سركوب دوستان شان در مسجد لال خشمگين بودند به كلى راه خويش را از جنرال جدا كردند. دسته ديگرموانع پيش روى جنرال در درگيرى هاى او با وكلا رقم خورد . عالى ترين مقام اين قشر يعنى افتخارچودرى پس از آن كه رفتار مشرف را در برخورد با منتقدانش زير سؤال برد مغضوب واقع شد واز قدرت حذف گرديد و اين بركنارى جرقه يك نزاع بى پايان ميان قوه پرنفوذ قضاييه پاكستان با مشرف را رقم زد.

پس از اين همكاران چودرى نيز به جمع اپوزيسيون پيوستند آنها به جدى ترين مخالفان ادامه قدرت مشرف تبديل شدند حتى بعد از اين كه مشرف مهر تأييد خويش را ازديوان گرفت اين وكلا بودند كه در مبارزه اى رودررو با مأموران مشرف چوپ به دست گرفته و تصوير سرهاى شكسته خود را بر دوربين رسانه هاى جهان حك كردند.
به هر طريق مشرف مجوز محاکم و ديوان را براى حضور دوباره در صحنه اخذ كرد و درعمل بر اراده مخالفانش فائق آمد اما هنوز كسى نمى داند كه او اين همه موج اختلاف يا كينه ايام انتخابات را كجا وچگونه فرو خواهد نشاند آيا صرف اين قول او به مخالفان كه در صورت انتخاب مجدد براى رياست جمهورى دست از ارتش خواهد كشيد براى ختم اين غائله ها كافى است.

انتخابات در پاكستان پايان يافته است وهمه ناظران نگاه منتظر خويش را به اين سمت دوخته اند كه نتايج اين انتخابات به چه شكلى درسياست خارجى اسلام آباد بويژه در روابط جنرال با طرف هاى غربى تبلور پيدا مى كند. اين مسأله را اكنون تحليلگران رسانه هاى آمريكايى به وضوح درگزارش هاى خود از اسلام آباد منعكس مى كنند.  بنابراين كمابيش اغلب ناظران از آنچه در پشت صحنه انتخابات گذشته است و تبانى ها وتوافق هايى كه ميان قدرت هاى غربى و دولتمردان اسلام آباد رد وبدل شده اطلاع دارند.
مسأله اصلى در فرداى انتخابات ۶ اكتبر پاكستان اين است كه آيا اين اتفاق با روند پر چالشى كه طى كرد به تحقق اهدافى كه بازيگران يا سرمايه گذاران اين انتخابات دنبال مى كردند منجر خواهد شد.

خواست مشترك آمريكا واروپا در اين انتخابات و انتخابات دومى كه قرار است در ژانويه برگزار شود اين است كه يك دولت ائتلافى نيرومند با مأموريت مبارزه و مهار افراط گرايى شكل گيرد.
پاسخ به اين سؤال چندان آسان نيست ضمن آن كه هنوز نيمى از سناريوى توافقى كه دولت هاى غربى و شركاى منطقه اى شان براى تشكيل چنين دولتى ائتلافى تدوين كرده اند هنوز محقق نشده است يعنى بايد زمان موعود بازگشت بوتو از راه برسد تا چشم انداز اين رويداد روشن تر شود.
آنچه روشن است همه دغدغه بوش و متحدانش اين است كه از انتخابات
  ۶اكتبر پاكستان پلى براى عبور از نزاع بزرگ خويش در افغانستان بسازد، جنگى كه دومين جبهه رويارويى آمريكا با افراطيون القاعده و طالبان است و دست بر قضا همانند عراق خوف يك شكست بزرگ را دردل دولتمردان آمريكا افكنده است.
هيچ ترديدى در اين نيست كه دليل فشار همه جانبه بوش بر مشرف به اوضاع نا بسامان افغانستان برمى گردد و در ششمين سال اين جنگ ناكامى رژِيم مشرف در كنترول امنيتى نيروهاى طالبان در مرز هاى افغانستان براى مردان كاخ سفيد يك فاجعه است.

مشرف در برهه اى براى بوش حكم يك عصاى نجات را ايفا مى كند كه ديگر شريك آمريكا يعنى حامد كرزى در كابل با پيشروى طالبان اقتدار خود را در افغانستان از دست مى دهد.
براى آمريكايى ها مشكلاتى كه در عراق پيش آمد اكنون به صورتى پيچيده و بغرنج در اين جبهه بروز كرده است. در اين ميان جمع بندى همه كارشناسان پنتاگون اين است كه وضع افغانستان به اين سبب غير قابل مهار شده است كه «جاى امن» تروريست ها در داخل خاك پاكستان است و پشتيبانى همه جانبه قبايل و احزاب و نيروهاى امنيتى پاكستان از اين گروه مانع اصلى حل نظامى قضيه افغانستان شده است.
بنابراين موفقيت مشرف در دور جديد رهبرى اش با يك سؤال ديگرى در ذهن آمريكايى ها گره خورده است كه آيا آنها در جنگ عليه جنگجويان (طالبان) موفق مى شوند يا خير.
درميان سياستگذاران واشنگتن اين نظريه در ششمين سال جنگ افغانستان هواداران فراوان يافته است كه بدون حمله نظامى به جنگجويان (طالبان) كه در قلمرو پاكستان خفته اند، نابودى آنان غير ممكن خواهد بود.
البته آمريكا يك بار به صورت محدود اين نظريه را تست زد اما در نتيجه اين حمله هوايى آمريكا عليه مواضع نظامى (طالبان و القاعده) در خاك پاكستان مردم به خشم آمده و نارضايتى گسترده خود را عليه رژيم مشرف نشان دادند.
به باور منابع اطلاعاتى آمريكا در حال حاضر تروريست ها تقريباً در ۴منطقه در شمال و جنوب وزيرستان مركزيت داشته و لوازم تمرينات نظامى و لوژستيكى خود را از اين ناحيه تأمين مى كنند.

استفاده تروريست ها از خاك پاكستان براى عمليات نظامى و پناه گزينى موجب شده است، كه آمريكا با مشرف اين تعهد را به انجام رساند كه، طالبان در داخل خاك پاكستان تعقيب و پيگيرى شوند.

سيد سليم شهزاد روزنامه نگار پاكستان در مقاله خود با نام (آمريكا در پى شكار طالبان در داخل خاك پاكستان است) آورده است كه مشرف به طور ضمنى موافقت كرده كه آمريكايى ها مى توانند طالبان را در داخل خاك پاكستان تعقيب و پيگيرى نمايند. واضح است كه اين يك تصميم فوق العاده مهمى است، كه نتيجه آن حكومت مشرف را درعمليات نظامى بى پايانى مانند عمليات مسجد لال درگير مى كند.
اما جنگ با عقبه طالبان در داخل قلمرو پاكستان براى جنرال يك قمار بزرگ است با اين انتخاب يعنى ايستادن در كنار واشنگتن در جنگ عليه طالبان، مشرف به بزرگترين وخطرناكترين انتخاب دوران حيات خويش دست مى زند. اين خطر زمانى به اوج خواهد رسيد كه آمريكا مستقيماً در داخل قلمرو پاكستان عمليات نظامى را انجام بدهد، كه طبعاً تلفات غير نظاميان را به دنبال خواهد داشت، كه اين در نهايت حكومت مشرف را با خطربى ثباتى روبه رو خواهد ساخت.
 

وقوع دو حادثه در گرماگرم انتخابات، نخستين پيام هاى اين خطر را به گوش مشرف و شركايش رساند. حادثه اول تحريم انتخابات توسط شبكه احزاب ششگانه و قدرتمند سنتى ـ مذهبى كه برخى از سران آن به عنوان آموزگاران طالبان شناخته مى شوند و دوم موج ناآرامى هاى مناطق مرزى وقبيله نشين وزيرستان و كشمير كه به سقوط هلى كوپتر همراهان مشرف درمسير كشمير و نيز ربودن چندين نظامى ارتش در منطقه وزيرستان منجر شد؛ منطقه اى كه به عنوان پايتخت طالبان شهرت دارد.

 

   www.esalat.org