ارسالی رفیق نورالدین نظامی
پیام رفیق گنجعلی عبدالله از سویدن
سکوت،
همنوايی با رهروانِ شيوه های مبتذلِ سياسيست!
رفقای عزیز!
یازده سال قبل از امروز (به تاریخ اول دسامبر سال ۱۹۹۶ م.)، رهبرِ ارجمندِ نیروهای چپ در افغانستان- شخصیتِ ملی، فرزند واقعی مردم، که مشکلها، رنجها، گرسنه گی و بیچاره گيهای مردمش را با گوشت، پوست و استخوانش حس کرده بود- در یکی از بیمارستانهای شهر ماسکو چشم از جهان بست.
رفیق ببرک کارمل، بيهراس از استبدادِ حاکم بر سرنوشت جامعه و توده های مليونی زحمتکشانِ کشورِما، در پرتوِ جهانبينی رهاييبخشِ زحمتکشان جهان، اساسِ تشکُلِ آگاهانهء چپ را در همراهیِ سايرِ بزرگمردانِ اين راهِ پُرخطر، نهاد و در برآورده ساختن شريفترين آرمانهای انسانی (رهايی انسان از ستم و استثمار) بيشتر از نیم قرن زنده گی و عُمرِ خود را با متانتِ انقلابی وقف نمود.
صفای انسانی و تکاپوی صادقانهء زنده ياد رفيق کارمل، در راه آرمانهای والايش بر همه گان مبرهن بوده، آنانی که همچو سبکبارانِ ساحلها بر آن برچسپهای ناشايست ميزنند، تيره دلانی اند که به هيچ رو آفتابِ درخشانِ سيمای انقلابی کارمل را نخواهند توانست پوشانيدن.
هدفم را در اين يادداشت نی تعارف و ثناخوانی، بل اظهارِ برداشتهایِ عينی و مملو از درکِ واقعبينانه ام از سيمای اين بزرگمردِ انقلابی سدهء بيستم و مبارز دادخواه تاريخ معاصر افغانستان تشکيل ميدهد؛ انسانی که تا آخرين لحظه های حياتش با معامله گريها و معامله گران سياسی در تضاد آشتی ناپذير بود و هرگونه مصالحه و مسامحه با دشمنان طبقاتی و در مبارزهء طبقاتی را جفا به تعهدِ سياسی و دوری از اهدافِ مرامی رهايی فرودستانِ جهان و سرزمين دربند و در جهل نگهداشته شدهء ما می انگاشت و به رفقايش امر اجتناب پذيری از اين شيوه ها و رهکارهای نامطلوبِ سياسی را توصيه ميکرد.
او، وحدت و يک پارچه گی مبارزان و اعضای حزب را خواهان بود و به آن چون مردمک چشم ارزش قايل بود. او نی تنها وفادار به وحدت و همبسته گی حزبی و سیاسی بود، بل که صادقانه در امر استحکامِ وحدت ملی و تساوی حقوق مليتهای برادر و ساکن در افغانستان تلاش ميورزيد و با هرگونه برتری جويی و بلندپروازی قومی- قبيله يی سازگاری نداشت.
رفقای عزیز،
مطالعه، تجسس و طی مراحل آشنايی تا شناخت، درک و تحليلِ مسایل فلسفی به ما روشن ميسازد، که ضرورت تغيیرات بنيادی در ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادیِ جوامع طبقاتی زمانی به وجود می آیند و قدرت سیاسی زمانی از دست یک طبقه به اختيارِ طبقهء دیگر اجتماعی انتقال میيابد (دگرگونيهای بنيادی سياسی- اجتماعی) که مناسبات فرسودهء تولیدی نظامها و قوانین مسلط جامعه مانع تکامل و تحرک مادی و معنوی جامعه گردند؛ اما، برای اجرای هر تحول بنیادی علاوه از عوامل عینی شرایط ذهنی مساعد، حضور یک سازمان انقلابی متشکل و آگاه نیز میتواند و باید نقش فعال را ایفاء کند. يعنی، تحولات انقلابی زمانی آغاز و پیروزمندانه انجام میشود که طبقات و اقشار تحولطلب جامعه قادر به شناخت اهداف و خواسته های سیاسی و اجتماعی خود شوند و آماده برای انجام عمل انقلابی باشند. بناً، دگرگونيهای سیاسی در کشورما- آن هم به نفع زحمتکشان- نیز بر اساس قانونمندیهای عام تکامل اجتماعی آغاز و تاکنون در شرایط بسیار پیچیده و دشوار و حتی شرایط ترور و اختناق کنونی به پیش میرود. حزب دموکراتیک خلق افغانستان و اعضای پُرافتخار و صدیق آن، ادامه دهنده گان راه جنبشهای ترقيخواه و پيشرو در افغانستان بوده و خواهند بود و در طول مبارزات سیاسی خویش چه در شرایط فیودالی و ماقبل آن، چه قبل از حاکمیت سیاسی حزب و بعد از آن در راه فراهم آوری زمينه های تحولات بنیادی به نفع جامعه و مردم آن پيکار و تلاش نموده اند و جاننثاری کرده اند.
اما، این ارتجاع سیاه و حلقات وابسته به آن بودند که در تبانی با عده يی از سيه رويانِ به ظاهر انقلابی، که در حلقهء رهبری حزب دموکراتيک خلق افغانستان جاگرفته بودند و امتيازهای مافوق قانون را به خود اختصاص داده بودند، در فروپاشی، ايجادِ تفرقه، تجزيه و بالاخر معامله با سرنوشتِ هزاران يتيم، بيوه و پاگذاشتن روی خونهای پاکِ جانباخته گانِ گلگون کفنِ راهِ آرمانهای بزرگ و انسانی قهرمانانِ حزبِ ما، خاينانه سرهای بيشورِ شان را به رسمِ تسليم به جانيان معلوم الحالِ تاريخ خم کرده، يکی در جبلسراج و ديگری در چهارآسياب و سومی در گوشهء ديگر با گرفتن مشتی دالر (حق الزحمه) ننگين ترين عمل تاريخی را انجام دادند و کشور و انسانِ مظلوم آن را به دشمنان طبقاتی شان (نيروهای ارتجاع مذهبی- قومی و نوکرانِ سرمايه داری جهانی) واگذار کردند.
رهبر زحمتکشان افغانستان، زنده یاد رفیق ببرک کارمل بزرگ، در زمانِ وکالتِ شان در پارلمانِ افغانستان، از تریبون پارلمان سلطنتی، انقلابی ترین و مبرم ترین خواستهای مردم را اعلام و عُمال ارتجاع و امپریالیزم را که علیه مردم، کشور و نهضتهای انقلابی دسیسه کاری میکردند افشاء نموده بودند و مردم و روشنفکران کشور را به وحدت و یکپارچه گی دعوت کرده بودند.
رفیق ببرک کارمل در یکی از سخنرانیهای خود از تریبون پارلمان سلطنتی چنین فرمودند: «خلق ستمدیدۀ وطن! طبقات حاکم داوطلبانه از قدرت خود صرفنظر نمیکنند؛ باید به خاطر نجات تان بیدار شوید، باهم متحد و متشکل شوید. دشمنان آشتی ناپذیر و خدمتگزاران صدیق تان را بشناسید، بی ترس مبارزه کنید. پرچمداران پیکارجوی دموکراتیک خلق افغانستان! به شما هوشدار میدهم که دشمنان داخلی و خارجی ما فوق العاده فتنه انگیز، حیله گر و بیرحم اند و شما را به حیث وطنپرست ترین و آشتی ناپذیر ترین، انقلابی ترین و قوی ترین نیروی سیاسی کشور تشخیص داده و در لیست سیاه گرفته اند و خاینانه تلاش دارند که در مرحلۀ اول در صفوف شما تفرقه و بی اعتمادی ایجاد کنند، نیروهای شما را از درون منفجر سازند و ارادهء مبارزهء شما را تحت رهبری پرچمداران خلق افغانستان فلج سازند. در این جاست که باید با هوشیاری، شجاعت و اصولیت در صفوف تان برخورد کنید و علیه هرگونه انحرافات چپ و راست برزمید و عُمال دشمن را در میان خود راه ندهید، وحدت و همبسته گی تان را چون مردمک چشم خود حفظ کنید، ایدیالوژی علمی و ساختار تان را پاک و منزه نگهدارید».
اما، با تأسف و درد که منحرفان و فروخته شده گانِ و جواسيس ارتجاع در داخل حزبِ ما، از اصولِ مبارزهء سياسی و همان فراخوانی که رهبرِ حزب ما پيشکشِ نيروهای مترقی نموده بودند، صريحاً عدول ورزيدند و امروز نيز ما شاهدِ همدستی و همياری آن ها و تحميق اعضای صادق حزب ما در داخل و خارج کشور توسط اين گروهِ معلوم الحال ميباشيم.
رفقا،
ارزشمندی توصیه های رهبر بزرگ مان، رفیق ببرک کارمل، با گذشت هر روز، به خصوص در وضعیت و حالت متشنج، پراکنده و نابه سامان کنونی کشور و جنبش چپ افغانی، بیشتراز پيش احساس میگردد، که باید از آن درس گرفت و آموخت! افتخار به چنین رهبر و آموزگار بزرگ ما!
زنده یاد رفیق ببرک کارمل، وطنپرست واقعی و مردم دوست بود. این خصلت انساندوستی و وطنپرستی او را یکی از همرزمانش در مراسم تشيیع جنازه اش چنین بیان داشت : «. . . در نتیجۀ خصوصیات عالی انسانی و افغانی اش، از جملۀ گرویده ها، من را هم گرویدهء خود ساخت، تا سرحدی که از فامیل و خانوادۀ خود به دور ماندم، به امرِ اخلاق و وجدانِ انقلابی نمیتوانستم از این شخصیت ملی و میهن خود فاصله داشته باشم». وی ادامه داد: «من شاهد حال صحنه يی هستم که هموطن ما از کابل در لباس تابستانی به شکل فرار برآمده بود، در سرمای زمستان آمد، وحشت جنگ را، بدبختیهای همشهریهای کابل را و زنده گی خود را به رفیق کارمل قصه میکرد. با حفظ پاکی و تقوا و ناداری و مشکلِ مادی، رفیق کارمل برای من هدایت داد تا جاکت رفیق کارمل را که شسته شده در طناب است، او را گرفته به تن هموطنش که لباس پوشیدنی زمستانی با خود ندارد بکنم.» «رفیق کارمل برآمدن از وطن و فرار را برای خود ننگ میدانست.»
بلی، خوانندۀ گرامی! رفیق کارمل شخصیت ملی و رفیق زحمتکشان بود. او، ساده زیست و چون دژ استوار در برابر تمام توطئه ها، دسایس، انحرافها و لغزشهای چپ و راست، رزمید و درفش مبارزه را علیهِ ارتجاع و امپریالیزم، زورگوییها و نابرابریهای طبقاتی بلند و در اهتزاز نگهداشت و لشکر بزرگ سیاسی و نیروی پیکارجو و وفادار به آرمانهای انسانی اش را به جا گذاشت و حزب ما چنان درختی پُر از ریشه به جا مانده که هیچ نوع توفان ارتجاعی و سیاه نتوانسته، نمیتواند و نخواهد توانست که آن را از جایش تکان دهد؛ با آنکه معامله گران، خاینان وحدت و فرکسیونبازان داخل حزبی مذبوحانه تلاش ورزيده و بيشرمانه موانع ايجاد مينمايند! اگر در خانه کس است، همین یک نکته بس است!
رفقای گرامی!
یازده سالِ نبودِ رهبر بزرگ ما، صدمۀ بزرگ بر پیکر نیروهای ملی، دموکرات و مترقی کشور و منطقه وارد گردیده است. در طی این یازده سال از وفات رفیق کارمل رهبران و افراد با صلاحیت فرکسیونهای جداشده از پیکر ح. د. خ. ا. ۲۹ بار چراغهای سبز وحدت و یک جاشدن را از طریق سایتهای انترنیتی و ارگانهای نشراتی شان برای صفوف پراکنده نشان داده اند، که گویا همه چیز درست میشود. این نوع فریب دادنها به آن میماند که کسی در آب غرق شده باشد و به محض این که انگشتانش به خس و خاشاک روی آب تماس کند، اُمید زنده گی دوباره را در خود احساس میکند ولی لحظۀ بعد در کام مرگ فرو میرود.
این ها، صفوف را در چنین یک حالت سردرگمی قرار داده اند، یعنی هرکدام شان ۲۹ بار مرتکب قتل صفوف شده اند.
به نظر من، این دیگر فریب صفوف رزمندۀ ح. د. خ. ا. و فریب پرچمداران پیکارجو است که با چنین شیوه و حیله گری آن ها را در انتظار یک جاشدن قرار داده اند، در حالی که خودشان صاحب حزب سیاسی با برنامۀ عمل و اساسنامۀ مشخص حزبی هستند و اصلاً در فکر منسجم ساختن صفوف پراکندۀ معتقد و وفادار به مبارزهء دادجویانۀ حزب ما نیستند. به عقیدۀ من، ما نباید فریب تبلیغات دروغین آن ها را بخوریم و بیشتر از این در حالت انتظار، سکوت و تماشابین به سر بریم و یا هم غیرآگاهانه به آن ها بپیوندیم. در حالی که رفقای شجاع، قهرمان و بیباک مبارزه و زنده گی- گرداننده گان و دست اندرکاران سایت وزین «اصالت»، رفیق گرامی انجنیر فضل الرحیم «همت»، رفیق پُرتلاش فضلی عزیز و تمام همکاران قلمی این صفحۀ زرین تاریخ سیاسی حزب ما، این سکوت شرمسار و مرگبار سیاسی را یک سال قبل شکستانده بودند.
رفقای عزیز، پرچمداران صدیق وطن! در هر کجایی که هستید، در داخل و یا در خارج از کشور، متحد شوید دست به دست هم دهید، از صفوف فرکسیونهای مختلف روی هر ملحوظی که با آن ها پیوند دارید، بیرون شوید و به مبارزۀ خویش در خانهء ویرانۀ مشترک مان ح. د. خ. ا. که گذشتۀ پُرافتخار سیاسی دارد و از اساسگذاران بزرگ آن رفیق شهید نورمحمد تره کی و زنده نام رفیق ببرک کارمل به ما میراث مانده است، ادامه داده و خود را منسجم نمایید. افتخارها و قهرمانیهای شهیدان گلگونکفن حزب مان را گرامی داشته و حفظ نمایید. فامیلهای شهیدان حزب تان را به یاد بیاورید و احترام گذارید. نگذارید بیشتر از این معامله گران و تاجران سیاسی ما را غافل ساخته و بیشرمانه تجارت سیاسی نمایند.
رفقا! دشمنان ما ارتجاعی ترین حلقات و سیاه ترین محافل سیاسی علیه ما در توطئه اند تا افتخارهای سیاسی ما را لکه دار سازند و اما مردم قدرشناس و حقشناس افغانستان و زحمتکشان کشور ما در دفاع از شما و از حقایق تاریخی قرار دارند، پس برماست تا از این حالت کنونی خود را بیرون سازیم.
اهداف استراتیژیکی و دورنمای مبارزۀ ما از قبل تعیين شده است و فقط به تجدید پیمان و استواری و وفاداری به اصول و از خودگذری سیاسی ضرورت است.
رفقا! رزمنده گان ح. د. خ. ا. در این روزهایی که یازده سال قبل از امروز با چشمان اشکبار در ماتم رهبر برحق زحمتکشان کشور رفیق ببرک کارمل نشسته بودند و اکنون در این روزهای دشوار در حالت سپری کردن چنین روزهايی هستند، ولی با تأسف یک تعداد افراد و عناصر معلوم الحال مرتجع و وابسته به ارتجاع و معامله گر با نیروهای راست افراطی جهادی- طالبی در داخل و خارج با استفاده از سایتهای انترنیتی دست به توطئه زده و تلاش دارند تا شخصیت ملی، انقلابی و انترناسیونالیستی رهبر گرانقدر ما را با سیاه مشقها و استناد بر خاطرات، حکایتها و نقل قولهای نظامیان بلندرتبۀ شوروی وقت، تخریب کنند و تصویر نادرستی را از رهبر مان به خورد نسل جوان کشور ارائه کنند. اما باز هم باکی نیست، چون آفتاب را نمیتوان به دو انگشت پنهان نمود. کاروان در حرکت است و به پیش میرود و شخصیت عالی انقلابی رفیق کارمل و کارنامه های وی ثبت تاریخ زرین کشور ما میباشد.
رفقای عزیز! هوشیار و بیدار باشید، چون دشمنان ملی و بین المللی کشور و حزب ما از هیچ نوع توطئه و دسیسه دریغ نمیکنند. از رفقایی که یک عمر در کنار رهبر بزرگ ما مصروف مبارزه بودند و رنجها و مشکلهای مبارزه را چشیده اند، آرزو میبرم تا در مورد ابعادِ ملی و بين المللی شخصیت سیاسی رفیق کارمل بزرگ دست به قلم ببرند و واقعیتهای عینی و تاریخی آن را برای جهانيان روشنتر ساخته و از جانبی برای غلامانِ حلقه به گوش و توطئه گران سيه دل و تاريک انديش درس تاريخی و پاسخِ دندان شکن دهند.
در خاتمه می گویم، رفیق کارمل، روانت شاد باد! ما، راهت را بی هراس تعقیب می نمائیم!
درود به همه شهیدان گلگون کفن ح.د.خ.ا.، این پرچمداران دموکراتیک خلق افغانستان!
سکوت
و بيتفاوتی در اين عرصه جفاييست نابخشودنی و
خاموشی و رضایت هم به مفهوم
همنوا بودن با رهروانِ شيوه های مبتذلِ سياسيست.
پیام رفیق امین الله
مفکر امینی
از ایالت منی سوتای امریکا
گرامی باد یازدهمین سالروز وداع با زنده یاد رهبر گرامی رفیق ببرک کارمل عزیز!
امروز مصادف است با یازدهمین سالروز وداع با زنده یاد رفیق گرامی ببرک کارمل عزیز، بانی شناخته شدۀ ح د خ ا و رهبر مبارز و سر سخت تحقق آرمانهای کارگران، دهقانان، زحمتکشان و خلق رنجدیدۀ وطن محبوب ما افغانستان سربلند.
این امر طبیعی است که هر ذیروحی ذایقۀ مرگ را چشیدنیست . زندگی برای هر موجود زنده یک ودیعۀ الهی است .
هر که مِی آید و بعد از سپری کردن میعادی از این ویران سرا جامه بدل میکند. آمدن و رفتن امری غیری قابل باور نیست ولی یک چیزی این آمد و رفت را در طول حیات هر موجودی زندۀ خاصتاً انسان، متبارز میدارد و آن اینکه این آمد و رفت وی با چه صفات و شاخص های انسانی متجلی میگردد. بلی انسانی سزاوار شایستگیست که عمر شریفش را بمعنای واقعی انسان و انسانیت در راه خدمت به همنوعش صرف و قربان میدارد. رفیق ببرک کارمل عزیز نیز از جمله آن شخصیت هایی بود که همۀ عمر شریفش را درراه خدمت بوطن با سایر رفقای همرزمش بخاطر اعمار یک جامعهء شگوفان و عاری از هر نوع ظلم و ستم صرف نمود.
رفیق ببرک کارمل عزیز حدود هفتاد و هشت سال قبل در قریه کمری کابل دیده بجهان کشودند و در سوم دسامبر ۱۹۹۶ در اثر بیماری ناشی از تکلیف جگر در عالم غربت (هجرت) در یکی از بیمارستانهای شهر مسکو دیده از جهان بستند و در اثر وصیت شان جنازۀ اش بوطن محبوب ما افغانستان منتقل و در مزارشریف با اشتراک هزاران هزار از هموطنان صدیق و همرزمان راه و رسم انقلابی شان به بسیار احترام بخاک سپرده شدند . روح شان شاد و بهشت برین جای شان !
من امروز بعد از عفو تقصیر در کوتاهی قلم، میخواهم مختصراً، از پس منظری مبارزات آن شخصیت تاریخی یی صحبت نمایم که همه سالهای عمر پربار شانرا وقف خدمتگذاری میهن و مردم شریفش نمودند. او رادمردی بزرگ تاریخ بود که در این راه تا آخرین دقایق زندگی اش از شرایط اختناق و ترور تا سپری نمودن در پشت میله های زندان دوره آل نادری و اوضاع وخیم صحی اش و حتی در عالم هجرت از این امر سترگ ملی و مردمی غفلت نورزیدند . شناخت شخصیت گرامی رفیق ببرک کارمل عزیز، تنها با انقلاب ثور ۱۳۵۷ و مرحلهء تکاملی آن یعنی ۶ جدی ۱۳۵۸ و سالهای بعد گره نخورده بلکه نام او پیوندی طولانی است از مبارزات خستگی ناپذیرش در رهبری صف ویش زلمیان و بعداً در رهبری و ایجاد حزب قهرمان ما یعنی ح د خ ا .
رفیق ببرک کارمل، چون صدها وطنپرست و حامیان صلح و ثبات دیگر در افغانستان، جوانِ با درک و با عزم متین و مملو از احساسات نیک وطنپرستانه بودند که بهیچ وجه تحت تاثیر افکار ارتجاعی و غیرانسانی قرار نگرفته و بطور پیگیر همیشه صدای رسای شانرا علیه استبداد و مظالم اجتماعی در اختناقترین شرایط دورۀ آل نادری چه در مارشها و چه در نشست های انفرادی و جمعی بلند داشته اند. فساد اداری، عدم رشد فرهنگ مترقی، مناسبات اقتصادی فرتوت فیودالی و وضع ناهنجار سیاسی در مقیاس ملی و بین المللی ایجاب مینمود تا این شیوه های مبارزات از یک حلقۀ محدود رهبری به سازمان وسیع سیاسی ضد استبداد و ارتجاع ملی و بین المللی مبدل شود. همان بود که با ایجاد اولین کنگره موسس ح.د.خ.ا در ۱۱ جدی ۱۳۴۳ موجودیت ح.د.خ.ا که متشکل از (۹) عضو بود اعلام شد. از آن تاریخ به بعد فرزندان صدیق و راستین وطن به مبارزات شان در راه سمتدهی کشور آبایی ما افغانستان عزیز بیک کشور آزاد و مستقل و سربلند و بخاطر خط بطلان بمناسبات کهنه فیودالی دست بکار زدند . بعد از ایجاد ح.د.خ.ا، بنابر مشی و اهداف مترقی چپ گرایی اش که در برنامه عمل انقلابی آن منعکس بود، جوانان آگاه و بیدار وطن ما اعم از روشنفکران و کارگران، دهقانان و سایر زحمتکشان داوطلبانه به صفوفش پیوستند و هر روز از لحاظ کمی و کیفی دامنۀ این حزب قوی و قویتر شده و از حمایۀ کامل مردم برخوردار گردید. تا اینکه در نتیجه انقلاب ثور ۱۳۵۷ به پشتیبانی مردم شرافتمند و راستین وطن ما به پیروزی رسید.
انقلاب ثور ۱۳۵۷ یک امر تصادفی نبود. این انقلاب نتیجۀ پروسۀ مبارات طولانی و خستگی ناپذیر جوانان رزمندۀ این مرز و بوم بود که برهبری ح دخ ا و رهنمایی های خردمندانه و انقلابی اعضای با شهامت آن در رأس رفیق ببرک کارمل گرامی به پیروزی رسید. با پیروزی انقلاب دشمنان داخلی و خارجی که بطور همیشه مانع جنبش های رستاخیر ملی و بین المللی بوده دست بکار شدند. همانطوریکه این شیادان و دشمنان فرهنگ نوین و جنبش مترقی مانع بزرگی در راه جنبش دوره های اول و دوم مشروطه خواهی و جنبش دوره امانیه گردیدند با همان تاکتیک کهنه و فرتوت به سردمداری ارتجاع ملی و بین المللی بخاطر جلوگیری از اعتلای کشور بسوی علم و تعالی قرار گرفتند. این دست به کار شده گان نامنهاد مجاهد، دین را به حیث سپری برای تحقق خواستهای شیطانی شان که منافع شان با پیروزی انقلاب ثور ۱۳۵۷ به مخاطره بود به بهانه کفر و الحاد بکار بردند. نیات نیک و صادقانه مردم شریف ما دستخوش دسایس دشمنان میهن ما گردید بیایید همه از دریچه یک وجدان سالم و بدون هیچ نوعی تعلق سیاسی، قومی، مذهبی، منطقوی، لسانی به دستاورد های انقلاب ثور ۱۳۵۷ و مراحل تکاملی بعدی آن صادقانه نظر افگنیم که کدام از اینها ضد دین و مذهب و اسلام و یا سجایای انسانی منافات دارد :
-- فرامین رهایی هزاران هزار از زندانیان از محبس پلچرخی و محابس کابل و کنج و کنار کشور که با اولین روزهای انقلاب ثور مورد عفو قرار گرفتند.
-- فرامین توزیع زمین به دهاقین بی زمین و کم زمین.
-- فرمان منع دختر فروشی و متابعت از متون قرآن .(تسوید و تصویب قانون جدید ازدواج)
-- صدور فرامین توزیع کوپون مواد ارتزاقی به مأموران، اجیران، و کارگران طور رایگان .
-- مساعد ساختن زمینه های تحصیل تخصصی و فنی برای کارگران در داخل و خارج از کشور.
-- اعمار خانه های رهایشی برای مستحقین فامیلهای شهدا (پنجصد فامیلی های خیرخانه) و دیگر جاه ها .
-- تعمیم کورسهای سواد آموزی برای مردان و زنان و برای همۀ آنهاییکه از نعمت سواد بی بهره بودند بحیث یک جنبش ملی در سراسر وطن که قرآن کریم فراگیری علم و دانش را برای زن و مرد جایز دانسته است .
-- ایجاد کوپراتیفهای زراعتی بخاطر کمک و معاونت به زارعان بخاطر رشد و بهره گیری کامل از زمین.
-- مساعد ساختن زمینه های کار و تحصیل در موسسات تحصیلی ملکی و نظامی کشور برای هم میهنان .
-- اعمار هزاران مسجد چه در کابل و چه سایر ولایات کشور از سطح مرکز گرفته تا سطح ولسوالیها و علاقداریها.
-- اعمار مکاتب، لیسه ها و پوهنتون ها در مرکز و ولایات کشور.
-- مساعد ساختن زمینه های فعالیت های سیاسی و فرهنگی برای زنان .
بلی ! ما اگر دین و آیین اسلام و تقوای خود ها را بنام این و آن قربان نکنیم می بینیم که دستاورد های انقلاب نه تنها منافات با سجایای انسانی و اسلامی و مذهب راستین ما ندارد بلکه سازگاری کامل با قرآن پاک وسنن محمدی ما نیز دارد.
حالا بیایید بازهم به ترازوی وجدان سالم و بحیث یک فرد مسلمان تول و ترازو نماییم که آیا اعمال خرابکارانه برادران نامنهاد مجاهد که تحت پوشش اسلام و آیین انسان و انسانیت وطن ما را بخاک و خون کشیدند و به ملت مظلوم ما از هیچ نوع ظلم و ستم دریغ نه نمودند هم آهنگی بدین مقدس اسلام مِا دارد.:
-- چور و چپاول آثار عتیقه و باستانی کشور و فروش آن بکشور های خارجی، منجمله پاکستان .
-- آتش سوزی آثار باستانی و تخریب سراسری وطن محبوب ما افغانستان .
-- قتل و قتال اهالی شرافتمند افشار و بخاک و خون کشیدن اهالی کابل و منجمله اهالی سه دوکان چنداول کابل.
-- انفجار ماینها و پرتاب راکت های بلیو پایت و استنگر و میلیونها حلقه ماین ضد پرسونل و ضد تانک بخاطر شهادت و قتل برادران مسلمان و با تقوای ما.
-- اختطاف زنان و دختران پاکدامن ما و فروش شان بسرزمین های اجنبی بخصوص پاکستان و کشورهای عربی.
-- بزور بقید نکاح آوردن دختران و بیوه زنان مجبور و بی پناه وطن.
-- محروم ساختن دختران،این مادران فردای وطن از درس و تحصیل و باز نگهداشتن شان از وظایف دولتی بزور و جبر و اکراه و مقید ساختن شان بمنازل.
-- حرام قرار دادن شنیدن موسیقی و کستهای ساز و آواز.
-- بسته نمودن باب دانشگاه ها بروی دختران و زنان غیور وطن ما.
بلی ! ما بصراحت می بینیم که مثالهای فوق نه تنها منافات با دساتیر اسلامی و قرآنی ما دارد بلکه ضد آیین انسانیت و بشردوستی و نوع پروری نیز میباشد.
بلی! این واقعیت دارد که در پروسه مبارزات خستگی ناپذیر اعضای رزمنده ای ح.د.خ.ا از سطح رهبری تا صفوف چه در محدوده تشکیلات حزب و چه اُرگانهای ملکی و نظامی، دارای اشتباهاتی نیز بوده اند ولی هیچگاه و به هیچ نوعی زیر چتر مبارزه انقلابی و حمایت از موقف حزب و دولت در هیچ سطوحی آنرا پنهان نکرده اند و مرتکبین با خصلت عالی سنترالیزم دموکراتیک حزب مترقی ما همیشه مورد انتقاد و بازپرس قرار گرفته و با آنها برخورد حزبی و دولتی در چوکات قوانین و پرنسیپهای قبول شدۀ حزبی و دولتی در روشنایی قانون اساسی و نظرداشت قوانین مدنی، جزایی و شرعی بعمل آمده است .
برعکس این برادران و مدعیان حمایت از اسلام و مذهب راستین ما، همه وطن را بخاک و خون کشیدند از هیچنوع جنایت خلاف شرع و قوانین نافذه کشور و قوانین و اصول بین المللی دریغ نکردند ولی یکباری هم که مسلمان را یکی از خصائل شایسته راست گفتن است بهیچ حالت و شرایطی به کرده های خراب شان نه معترف بودند بلکه با آن مباهات نیز داشته اند.
رفیق ببرک کارمل، همیشه در جریان وظایف و مسوولیت های حزبی و دولتی اش تلاش داشتند تا بخاطر خیر و سعادت مردمان شریف میهن ما گامهای ارزنده ای تحت رهبری ح. د. خ. ا و رهبری دولت ج. د. ا با سایر همرزمان صدیق و وطنپرستان صدیق که خود در رأس آنها قرار داشتند بردارند. باین اساس در همه خطابه های شان چه در مارشها، چه بیانیه ها و مصاحبه ها با ژورنالیستان داخلی و خارجی، چه در میتنگهای رسمی، و شخصی، کنفرانسها در سطح حزب و دولت در جهت تطبیق تحولات بنیادی انقلابی اعم از سیاسی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بیانیه های پُرشور ارایه و راه های عملی بیرونرفت از مشکلات دامنگیر وطن را برجسته نموده اند. من در اینجا از هزاران نطق و بیانیه های شان در تمام سطوح حزبی و دولتی به تذکری چند سطری از بیانیهء شان که در اجلاس فوق العاده و وسیع شورای انقلابی ج. د. ا در کابل به تاریخ هژدهم عقرب ۱۳۶۴ ایراد داشته اند اکتفا میدارم.
گرفته شده از سایت وزین و پُرمحتوای «اصالت»:
(-امپریالیزم نمیخواهد واقعیت انقلاب ما را بپذیرد و با نا دیده گرفتن اراده خلق مستقل افغان، مذبوحانه تلاش میورزد آنرا از حق انتخاب راه انکشاف و ترقی اجتماعی محروم و امنیت آنرا مورد تهدید و تجاوز قرار دهد.
- اعمال جنایت آمیز حفیظ الله امین و باند وی، زیانهای سنگین و بسیار دردناکی را به امر انقلاب ملی و د موکراتیک کشورما وارد کرد. تجارب حاصله ثابت میسازد که راه دگرگونی انسانی و وطنپرستانه و بشردوستانه بجز تحقق اصول آزادی، دموکراسی و ترقی اجتماعی برای نجات مردم ما از عقب مانده گی قرون متمادی وجود ندارد. ولی تحقق اصول هیچگاه امر سهل نبوده و نخواهد بود.
- باین جهت ما از کلیه هموطنان وطنپرست واقعی افغانستان آزاد و مستقل دعوت می نماییم تا در امر نو سازی تاریخی رستاخیز ملی کشور و سعادت فرزندان آینده خویش فعالانه سهم بگیرند. آغوش مادروطن برای تمام هموطنان افغان که در خارج کشور اند بدون تبعیض و تمایز بخاطر اعتلای افغانستان مستقل دموکراتیک و نوین با حفظ کرامت انسانی شان با گرمی و مصئونیت عام و تام باز است.)
رفیق ببرک کارمل گرامی، همیشه در طول وظایف خطیر حزبی و دولتی چه در رأس مقام ریاست جمهوری دموکراتیک افغانستان و چه در سطح رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان و سایر وظایف، همیشه خاطر نشان داشته اند که سعادت و پیروزی برای ایجاد یک جامعهء مرفه و آرام در وحدت نیرو های ملی و دموکراتیک آن و اتحاد همۀ وطنپرستان و توده های زحمتکش آن اعم از کارگران، دهقانان و کسبه کاران بستگی دارد و او در این راه تا آخرین دقایق عمرش چه شخصاً و چه توسط رفقای همرزمش به تحقق چنین گفته ها سرسختانه تلاش کرده اند. از خصوصیات برجستۀ دیگر رهبر گرامی ما احترام بدین اسلام و پیروان واقعی آن و احترام به بزرگان و موسفیدان بود. ولی افسوس که به اثر دسیسه های امپریالیستی در رأس امریکا و حلقات وابستۀ آن از یکطرف و از طرفی تغییر در سیاست جهانی بخصوص ادامه جنگ سرد بین دو ابرقدرت جهان، اتحاد شوروی وقت و امپریالیزم جهانی در رأس ایالات متحدۀ امریکا، جهان بنفع امپریالیزم در اثر خیانت عده ای از رهبران مرتجع و خاین اتحاد شوروی در رأس میخاییل گرباچف تغییرشکل نمود و رفیق ببرک کارمل با داشتن مشی روشن و خدشه ناپذیرش به تیوری دوران ساز انقلابی از یکطرف و از طرفی عدم سازش با ارتجاع ملی و بین المللی و خاصتاً عدم رضایتش در حصهء حضور قطعات شوروی به افغانستان، در سال ۱۹۸۶ از تمام وظایف حزبی و دولتی بالاثر فشار های خارجی استعفاء نمودند.
امروز گرچه آموزگار گرامی ما و حامی تأمین حقوق مساوی برای خلق ستمدیدۀ میهن ما در بین ما نیستند اما نظرات و افکار مترقی شان بخاطر اعمار وطن، صلح و صفا و همزیستی مسالمت آمیز باشتراک همه نیروهای ملی و وطنپرست جاودانه بوده و چون خورشید خواهد درخشید.
رفیق عزیز ببرک کارمل مظهر و ممثل کامل وحدت ملی در افغانستان بود و بهترین سیستم و نظام خدمت خالصانه را برای مردمان رنجدیده افغانستان به قیمت بهترین ودیعه حیات خود به جا گذاشت .وی نسلی را پرورش داد که امروز ملت قدر شناس افغانستان از مردم دوستی، صداقت، امانت داری و مردم پروری شان قصه ها دارند . گذشت زمان و تحولات خونین کشور و آزمایش مجموعه ای از نسخه های غمبار کشور ما روز تا روز بدون شک حقانیت راه و رسم و طریقه رهبر عزیز ما ببرک کارمل را به اثبات رسانیده و ما را ملزم میسازد تا درفش پر افتخاری را که او و شادروان نور محمد تره کی بر افراشته بودند پیوسته در اهتزاز نگه داشته و با تجلیل پُرشکوه از یازدهمین سالروز وداع وی با جهان فانی یاد و کارنامه هایش را گرامی بداریم .
زنده باد صلح و همبستگی و اتحاد همه نیرو های ملی ودموکراتیک و همۀ وطنپرستان !
خاطرۀ رفیق حسین از
ببرک کارمل در حیرتان
رفیق کارمل در ریگزار حیرتان که گوشۀ وطن است خوش بود و برایش قصر بود
شهر حیرتان قبل از سقوط حاکمیت حزب و دولت ج.د.ا. شهر پُرجوش و خروشی بود و مردم به وظیفۀ روزمره مصروف بودند، یکی در قطعۀ نظامی، دیگری در افسوتر، دیگری در استروس و از هر حیث شهر آرامی بود.
اینجانب نیز در یکی از قطعات نظامی اجرای وظیفه مینمودم و سقوط حکومت هم از اینجا آغاز شد و بلاخره نظام سقوط کرد که بعد از یک سلسله مشکلات و تبادلات اینجا و آنجا بلاخره رفیق کارمل نیز در ریگزار حیرتان بنام تأسیسات زندگی میکرد. نظم برهم خورده بود و هرکس مصروف این بود که زنده بماند دارایی های همه نسبتاً تمام شده بود و زندگی بخورنمیر بود.
اینجانب طبق معمول روزهای جمعه به عیادت رفیق کارمل میرفتم البته مخفی و برای یک عده رفقا که آگاهی حاصل کردند که آنها را یکبار به دیدن رفیق کارمل ببرم مثل زنده نام رزاق، حضرت، شاه محمود و غیره رفقا که از دیدن رهبر شان بسیار خوش شدند.
روز سالگرد استرداد استقلال کشور بود و ما به دیدن رفیق کارمل رفتیم تا برایش تبریک بگوئیم که طالبان در ساحه قندهار مصروف عملیات بودند و ببخشید که رفیق کارمل در آنجا متخلص به پدر بود و ما هر کدام پدر میگفتیم . گفتیم پدر، استرداد استقلال است (روی خودرا بالا کرد گفت، که ای بچیم، ما از انگلیس خلاصی نداریم، آنها (طالبان) چوچه های انگلیس اند، کدام استرداد ؟ و ما حیرت ماندیم. که نمونه آنرا بعد از ۱۱ سپتمبر ۲۰۰۱ مشاهده کردیم. گفتنی ها زیاد است، صرف طوری نمونه تحریر شد و از رفیق محترم انجنیر صاحب مسئول سایت و دیگر دست اندرکاران سایت پوزیش میخواهم تا کمی و کاستی در رشتۀ تحریر باشد اصلاحاتی که لازم است ممنون سازند.
با احترام .
حُسین
پیام رفیق وحیدالله «نوری»
به مناسبت یاد و بود از زنده یاد رفیق ببرک کارمل بزرگ،
مرد مبارز تاریخ معاصر و شخصیت ملی و سیاسی افغانستان
رفقا، دوستان و هموطنان عزیز!
وقتی از رفیق کارمل یاد می نمائیم یعنی از ح.د.خ.ا، از اعضای پُرافتخار و معتقد آن، از تقوا، صداقت، شجاعت، از مبارزۀ شان در راه تأمین صلح، دموکراسی، پیشرفت، عدالت اجتماعی و ختم رنجهای بیکران مردم زحمتکش افغانستان یاد مینمائیم.
ما از یازدهمین سالروز وفات ابرمردی یاد می کنیم که با گرفتن مسئولیت بزرگ تاریخی با حزب جوانش یک راه را انتخاب کرد، راه نجات وطن و مردمش. این حزب که در رأس آن آموزگار بزرگ ما زنده یاد رفیق ببرک کارمل بزرگ قرار داشت، در کمترین وقت بهترین کادرهای سیاسی، علمی و دولتی را پرورش داده، در شرایط جنگ اعلام ناشده از طرف امپریالزم جهانی به سردمداری ایالات متحدۀ امریکا و ارتجاع منطقه علیه دولت جوان جمهوری دموکراتیک افغانستان، یک نظام سالم سیاسی و دولتی را به مردم و جامعه اش تقدیم کرد که در تاریخ افغانستان تا کنون بینظیر و یگانه نظام مردمی و خدمتگزار به مردم بود.
پس از رویکار آمدن گرباچف شماری از دانشمندان شوروی نوشتارها و کتابهای در بارۀ افغانستان نگاشتند و آنرا به نشر سپردند، مگر از سوی دیگر بازار «چیزنویسی» در بارۀ افغانستان چنان گرم شده و طوری شد که هر روزنامه نویس و نامه نگار و قلم به دست مانند ولادیمیر سنیگیریف و لئونید شبارشین، سابق رییس اداره استخبارات خارجی «کا.گی.بی» شوروی، جنرالان، مأموران عالی رتبۀ دستگاه استخباراتی «ک.گ.ب»، ادارهء کل استخبارات نظامی وابسته به وزارت دفاع، و مشاوران شوروی هرچه دل شان خواست غیر مسئولانه نگاشتند و از روی غرض به نشخوار یاوه هایی در بارۀ تاریخ سیاسی حزب و شخصیت رهبر بزرگ ما رفیق ببرک کارمل مبادرت ورزیده اند که توسط یک تعدادی از هموطنان ما به دری برگردان شده که اینجانب محتوای آنها را کاملاً مردود شمرده و قابل تذکر میدانم که دلیل این همه جعلیات و بهتان از جانب آنها در باره شخصیت عالی انقلابی رفیق ببرک کارمل که بر هیچکس پوشیده نیست، اینست که رهبر بزرگ ما در طول مدت زمان زمامداری شان که در رأس حزب و دولت دموکراتیک قرار داشتند، همیشه می کوشید که مستقلانه به عنوان یک رهبری که کشور و مردمش را نسبت به هر کسی دیگر بهتر می شناخت، عمل نماید و هر آنچیزی را که خودش صلاح میدید انجام دهد. که البته اینگونه برخورد و عمل مستقلانه رهبر بزرگ ما عقده های را در وجود آنها ایجاد نموده تا سرحدی که منجر به برکناری و کودتای سفید علیه وی در تبانی با عناصر خاین و مرتجع در هستۀ رهبری ح.د.خ.ا به حمایت مأموران عالی رتبۀ دستگاه استخباراتی «ک.گ.ب»، ادارهء کل استخبارات نظامی وابسته به وزارت دفاع، و مشاوران شوروی وقت که هیچگاهی میانۀ خوبی با رهبر بزرگ ما نداشتند، گردید و علیه شخصیت انقلابی وی دست به تبلیغ و هرگونه جعلیات زدند. اما غافلند که آفتاب را نمیتوان به دو انگشت پنهان نمود! ما رهبر بزرگ مان را به مراتب بهتر از دیگران می شناسیم !
یکی از اوصاف بارز رهبر بزرگ مان صفت فراملیتی بودن وی بود. وی مربوط به همه ملیتهای ساکن کشور ما بود و تمام مردم کشور خودرا صرفنظر از وابستگی ملیتی، زبانی، اتنیکی، قومی و مذهبی شان دوست داشت.
رفیق کارمل عزیز یگانه رهبری بود که برعلاوۀ عشق و محبت فراوان که به کشور و مردم زحمتکش خودش داشت در عین حال یک انترناسیونالیست بود و انسان شوروی (انسان زحمتکش و انقلابی) و زحمتکشان کشورهای منطقه و جهان را نیز دوست داشت و به دوستی عنعنوی افغان- شوروی که بنیانگذار آن غازی امان الله خان و رهبر زحمتکشان جهان و.ای.لنین بزرگ بود، وفادار بود.
رفقای عزیز !
بیائید در این سال یاد و بود آن بزرگمرد تاریخ در پهلوی همه آرزوهای نیک اش به یکی آن که وحدت حزبی و ملی بود، با هم تعهد رفیقانه نماییم که در این راستا دست به دست هم داده، صادقانه و رفیقانه صفوف پراگندۀ خود را از همه اولتر منسجم نموده متحد شویم و بعداً در خانۀ مشترک مان ح.د.خ.ا به مبارزۀ خود در راه رسیدن به آرمانهای انسانی مان بخاطر تأمین صلح سراسری در کشور، پیشرفت، دموکراسی و یک جامعه فارغ از استثمار فرد از فرد ادامه دهیم.
وحیدالله «نوری»
گرامی باد خاطرۀ فراموش ناشدنی رفیق ببرک کارمل بزرگ !
حیف اشکی که چکد از سر مژگان بر خاک
صحبت مرگ مرا با لب پُر خنده کنید
پیام محترم محمد ابراهیم سکندری
یادی از شجاعت، مردانگی و استطاعت
مرحوم ببرک کارمل بلی : او قهرمانانه زیست و قهرمانانه زندگی را پدرود گفت . درست یازده سال قبل از امروز، وفاتِ آن فرزانه مردِ تاریخ، رفقا و عزیزانش را در سوگ نشاند . کارنامه های شخصیت سیاسی و اجتماعی او با ایجاد نهضتِ ترقی خواهان دهه ی دموکراسی، بعد از دورۀ مشروطه خواهان دوم، جایگاهی خاصی را در جامعۀ سیاسی و اجتماعی افغانی ما احراز نموده است .
شخصیتِ مرحوم ببرک کارمل در جریان فعالیت های سیاسی و روشن نمودن اذهان نسل جوان جامعه و مردم تکمیل و خود چون مهر در دل همرزمان و هم میهنان خویش جای و منزلت والا پیدا نمود.
مرحوم کارمل در سال ۱۳۰۸ هجری شمسی در قریهً کمری ولایت کابل متولد و بعد از ختم دورۀ متوسطه در لیسه امانی، شامل پوهنځی حقوق گردید و بعد از ختم تحصیلات عالی و سپری نمودن دورۀ مکلفیت عسکری، در وزارت خانه های پلان و معارف وظیفه اجرا نمودند .
مرحوم کارمل در جریان ادامۀ تحصیلات عالی در پوهنتون کابل به اتهام تبلیغ دموکراسی خواهی، افشاء نظام سلطنتی و ایجاد اتحادیۀ محصلان پوهنتون کابل مدت چهار سال را در زندان سپری نمودند که بعد از ختم مدت حبس، او بمثابه شخصیت که ازپختگی سیاسی و اجتماعی برخوردار گردیده بود، کماکان به مبارزه خویش ادامه داد .
در نتیجۀ زحمات شبا روزی مرحوم کارمل و تیمی از همرزمان و هم پیمانان اش موفق گردیدند، در ۱۱ جدی سال ۱۳۴۳ هجری شمسی حزب دموکراتیک خلق افغاستان را که خواست زمان و شرایط آنوقت بود تأسیس نمایند .
مرحوم کارمل از سال ۱۳۴۳ الی ۱۳۵۷ در مبارزات سیاسی و اجتماعات، تظاهرات خیابانی، پارلمانی نقش عمده را ایفاء نموده است .
سخنرانیهای مرحوم ببرک کارمل در اجتماعات (پارک زرنگار کابل) تا الحال در گوش هواخواهان و همرزمانش طنین انداز است، که اعضای حزب، جوانان و مردم را علیه استبداد گری، دفاع از حق مسلم مردم، تساوی حقوق، در مبارزۀ مشترک فرا میخواند و با ایراد نطق های عالمانه خویش مردم متبرم شهر کابل و بالاخره کشور را ترضیه مینمودند .
مرحوم ببرک کارمل در دوره های دوازده و سیزده شورا به حیث وکیل منتخب مردم شهر کابل در شورای ملی حضور داشتند و همیش از تربیون شورا، از سنگر عدالت خواهی و تطبیق قانونیت و روشن نمودن اذهان مردم دفاع و تأکید می ورزید .
او بعد از رویداد ۷ ثور ۱۳۵۷ در ابتدأ معاون شورای انقلابی و بالاخره به حیث سفیر در چکوسلواکیا تقرر حاصل نمود . و بعد از ۶ جدی ۱۳۸۵ هجری شمسی به حیث رئیس شورای انقلابی و منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان وظیفه اجرا نمود . مرحوم کارمل با درک از واقعیت های عینی جامعه و شرایط بین المللی، در جوزای ۱۳۵۹ و سنبله ۱۳۶۰ طی اعلامیه های دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان مبنی به خروج قطعات محدود اتحاد شوروی سابق که به اثر پیشنهادات چهارده مرتبه یی حاکمیت پیش از شش جدی حضور عینی در کشور داشتند، صادر نمود که بالاخره به اثر این اعلامیه ها مذاکرات غیر مستقیم تحت نظر نمایندۀ سرمنشی ملل متحد در ژینو صورت پذیرفت .
مرحوم کارمل میگفت که : «هیچ کشوری نمیتواند به اتکای نیروی خارجی به آزادی و استقلال و پیشرفت دست یابد و باید به ارادۀ مردم احترام گذاشت و از استقلال کشور دفاع کرد و هر ملت باید به پای خود بایستد» .
مرحوم ببرک کارمل بعد از سقوط حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان (حزب وطن) که در شهر حیرتان بسر میبرد، همیش رفقأ را غرض تأمین روابط مجدد تشویق و ترغیب مینمود و نجات کشور را از حالت جنگ بسوی صلح و ثبات وظیفۀ نسل فعلی جامعه و رهروان واقعی حزب و حزبی ها را ثروت ملی کشور میدانست . مرحوم ببرک کارمل با درک از شرایط جدید ایجاد شده در کشور،همواره اعضای متلاشی شدۀ حزب را بخاطر وحدت ملی، دفاع ازتمامیت ارضی و نجات افغانستان از پارچه شدن دعوت و استقامت میدادند .
ایشان تغیرات جیوپولوتیکی را که درمنطقه وارد گردیده بود و افغانستان به مثابه نقطه وصل میان آسیای شمالی و مرکزی از اهمیت خاص برخوردار گردیده بود کاملاً درک و رفقای را که ذریعه تیلفون و تماس های مستقیم با ایشان روابط تأمین مینمودند، ایشانرا در جهت دفاع از منافع ملی کشور استقامت میدادند و همیش در تأمین روابط مجدد حزبی ها، روی اصل دموکراسی تأکید مینمودند .
مرحوم کارمل در ۱۰ قوس ۱۳۷۵ مطابق اول دسمبر ۱۹۹۶ داعیه اجل را لبیک گفت و در شهر حیرتان دفن گردیدند.
روحش شاد و خاطراتش جاویدان باد !
پیام رفیق محبوب الله «زارع»
رفیق کارمل سراسر زنده گی
پُربارش را
وقفِ مبارزه برای رفاه و سعادت مردم کشورِ عزیزِ ما نمود
رفقای ارجمند !
لطفاً درود و تهنیت صمیمانه ام را بپذیرید٠ از اینکه نام نامی رهبر گرامی حزب ما روانشاد ببرک کارمل را در خاطره ها زنده نگه میدارید ارج عظیمی نصیب تان می شود٠ نام کارمل با جنبش انقلابی دهه های شصت و هفتاد سدهﺀ پیشین کشور عزیز ما و رویداد های سیاسی سالهای بعد پیوند ناگسستنی دارد ٠ رفیق ببرک کارمل در آنهنگام به صفت یک جوان بالنده و آگاه نقش عظیمی را در سازماندهی جنبش انقلابی نوپای آن دوران و ایجاد حزب انقلابی - حزب دموکراتیک خلق افغانستان ایفا نمود و با فریاد رسایش از تریبون پارلمان و تظاهرات خیابانی، درفش مبارزهﺀ انقلابی را برای دفاع از منافع خلق زحمتکش افغانستان در اهتزاز نگهداشت٠ سالهای جنگ تحمیلی و تجاوز ارتجاع و امپریالیزم نتوانست ارادهﺀ خلل ناپذیر او را برای تلاش بخاطر یک افغانستان آزاد، مستقل و سربلند متزلزل سازد٠ رفیق کارمل سراسر زنده گی پُربارش را وقفِ مبارزه برای رفاه و سعادت مردم کشورِ عزیزِ ما نموده لحظهﺀ از درد و رنج فقرا و تهیدستان غافل نبود و دست از مبارزه نکشید تا اینکه یازده سال قبل با آرمانهای پاک و شریفانه اش از میان ما رفت و پدرود حیات گفت٠
او رفت ولی خاطرات جاویدان و ماندگار از خود بجا گذاشت٠
روحش شاد و یادش گرامی باد !
محبوب الله زارع
پیام رفیق شهاب الدین سرمند
به مناسبت یازدهمین سالگرد در گذشت رفیق ببرک كا رمل
درست یازده سال قبل از امروز، حزب دموكراتیك خلق افغانستان (حزب وطن)، مردم شریف و زحمتكش افغانستان در سوگ فرزند صمیمی، مبارز خستگی ناپذیر و رهبر محبوب شان نشستند . درگذشت زنده یاد ببرك كارمل مایه تاثر و اندوه مردم زحمتكش ما و به خصوص انانیكه از مبارزۀ برحق و عادلانه اش اگاه بودند، گردیده به حقانیت ارتباط، عشق و دوستی اش با مردم و وطن مُهر صحت گذاشت. زنده یاد ببرك كارمل مبارز نستوه، دلیر و شخصیت انقلابی كشور ما، همه سعادت و رفاه شخصی خودرا فدای منافع مردم زحمتكش و رنجدیدۀ افغانستان نموده، با شهامت و دلیری، بدون هراس و تزلزل از استبداد حاكم در كشور به خاطر سعادت و خوشبختی طبقۀ كارگر و همه زحمتكشان كشور رزمیده، درد، رنج، عذاب فقر و گرسنگی و در یك كلمه خواست و صدای مردم مظلوم و زحمتكش وطنرا به سمع دولت و حكومت مستبد انوقت از طریق تظاهرات و مبارزۀ پارلمانی میرساند، در پرستیژ و اعتبار حزب در بین مردم و روشنفكران جامعۀ ما نقش اساسی و سازنده داشت. یكی از نمونه ها، مبارزه پارلمانی دورۀ حكومت دكتور ظاهر میباشد كه با وجود تمام مزاحمت ها و مخالفت های راست و چپ افراطی، پارچه نانی كه از گیاه و جَو تهیه شده بود به مثابۀ خوراك مردم یكی از ولایات به صدراعظم موظف پیشكش نموده و با شهامت، دلیری و روان انقلابی، درد، رنج، گرسنگی، بیكاری و ده ها مصیبت دیگری را كه مردم ما به ان دست و گریبان بود به داكتر ظاهر و كابینه اش چنین بیان میكند : «هنوز میلیون ها انسان كشور ما در شرایط رقت بار تاریخ، در شرایط پر فلاكت بار قبیلوی و كوچی گری كه در خط مشی از ان نام هم برده نشده است به سر میبرند . هنوز پوشاك توده های فقیر ما پوست بز، وسیلۀ كارشان چوب و سنگ، خوراك شان گیاه وحشی، خانه هایشان دخمه های مرگ است . اقای عبدالظاهر ! اینك نمونۀ نان كه خوراك توده های فقیرِ ماست كه مركب از گیاه تلخ و الوده به جَو است به شما اهدا میكنم . بیائید این را ببرید» . رفیق ببرك كارمل با شهامت و جدیت بی هراس از هر نوع خطر، استبداد را متوجه كارنامه هایش میسازد و علاوه میدارد كه : «شرم ندارید، به كنرها، بدخشان، هزاره جات، غورات، پكتیا، لغمان، نیمروز و سایر ولایات كشور بروید و نتایج كارنامه های سیاه حكمرانی تان را مشاهده كنید». بیانیۀ تاریخی رفیق ببرک كارمل برای هر انقلابی وطنپرست و مردم دوست درس عظیم از شهامت، خودگذری، مردم دوستی و وطن پرستی در مبارزۀ ازادی خواهانه و مبارزۀ حق بر باطل میباشد. زنده یاد ببرك كارمل به مثابه شخصیت مدبر، مبارز خستگی ناپذیر، انسان متواضع و سیاستمدار برجسته در مبارزه با كجروان و كج اندیشان، منحرفین و افراطیون چپ و راست اشتی ناپذیر بوده، اعمال نا شایسته، ایدیولوژی ناسالم و سیاست عوامفریبانۀ شان را شدیداً مورد انتقاد قرار میداد اما شخصیت انها را به صفت افغان و هموطن زبون و حقیر نمیساخت زنده یاد ببرك كارمل نه تنها با همرزمان خویش (رهبری، كادرها و اعضای حزب) بلكه با مردم شریف، رنجدیده و بلاكشیده افغانستان روابط رفیقانه داشت . بیاد دارم روزی را كه در یكی از ملاقاتهای شخصی رهبر محبوب حزب (ح. د. خ. ا) در مورد كلمۀ رفیق، ارتباط رفیقانه، ادامه مناسبات صمیمانه و بی الایشانۀ رفیقانه و ارزش كلمۀ رفیق همه جانبه توضیح داده و تاكید ورزید كه : مرگ و زنده گی، غم و شادمانی، سرور و اندوه ما در قدم نخست به رفقای ما بعداً به خانواده و دوستان ما تعلق دارد . زنده یاد ببرك كارمل نه تنها رهبر محبوب، شخصیت مدبر و سیاستمدار برجسته بلكه نمونۀ از مردانگی، استواری، شهامت، مردم داری و رفاقت بود . نام و خاطرات اش جاودان و ماندگار است . گرچه زبون ها، عقب گویان كهنه كار، انانیكه سرشت شان از عقب خنجر زدن است، در اینجا و انجا به زعم خود و اسناد خود ساخته و خود بافته خود اتهامات نا روا به ادرس این شخصیت بزرگ وارد میكنند و تصور میكنند كه تاریخ را با خس و خاشاك میتوان پوشاند و حقایق را پنهان كرد، این دیگر خیال است و محال . من در مورد اتهامات، نام گذاری ها و افراد ان، به پاس ارج و احترام از یازدهمین سالگرد وفات رفیق كارمل زنده یاد، اخلاقاً یاداوری ننموده، اما صمیمانه به این اشخاص و افراد پیشنهاد می کنم كه به تاریخ دقیق پناه ببرید، عمیق مطالعه كنید و بعداً نام گذاری و كلاه گذاری نمائید تاریخ مبارزات زنده یاد ببرك كارمل از حضور سوال برانگیز نظامیان شوروی سابق در افغانستان اغاز نمیگردد و شهرت جهانی شان وابسته به ثور ۱۳۵۷ و ۶ جدی ۱۳۵۸ نبوده بلكه طوری كه قبلاً یاد اور شدم وی از همان جوانی خود را وقف سعادت مردم زحمتكش، رنجدیده و بلاكشیده وطن، ترقی و پیشرفت افغانستان نموده، و به مثابه شخصیت سیاسی و مبارز واقعی شهرت جهانی حاصل كرد . زنده یاد ببرك كارمل رهبر محبوب و بی بدیل حزب دموكراتیك خلق افغانستان با دشمنان مردم و وطن اشتی ناپذیر و در رزم و اراده خود همچون كوه استوار بود، وی شخصیت بی بدیل، مبارز نستوه و خدمتگذار صدیق مردم و وطن ما افعانستان بود، رفیق ببرك كارمل انترناسیونالیست صادق، و زبان حزب در دفاع از منافع طبقه كارگر و سایر زحمتكشان جهان بود . نبود زنده یاد ببرك كارمل در راه كه خود با یاران خویش اساس گذاشته بود محسوس است، به مناسبت یازدهمین سالروز درگذشت زنده یاد ببرك كارمل باری دیگر به خانم محترمه شان محبوبه جان كارمل، فرزندان و خانواده شان تسلیت گفته علاوه میدارم كه خاطرات زنده یاد ببرك كارمل رهبر محبوب ما و دوست صدیق مرد م ما جاویدان و ماندگار است .
روحش شاد باد و خاطراتش جاودان!
شهاب الدین سرمند
محترمه ماجبین - ح از هالند
گرامیداشت
یازدهمین سالروز وفات رفیق گرامی ببرک کارمل فقید را گرامی داشته و خاطرات مبارزات اش را جاویدان نگهداریم!
بدین مناسبت قطعه شعری را از ادیت سودرگران به همرزمانش اهدا میکنم
به نیرومندان
تنهایی گزینید ! مرد باشید!
کوتوله های زبون اندام
زندانیان دندان به هم فشرده
بیمار عقابان در زنجیر
نباشید
بر صخره ها
در اتش سوزان ایستادگی را از صنوبر ها بیامزید
پارسایان دلاوران
پیکر های نیرومندتان را
همچو ستونهای معبد راستی بر پا کنید
همچو خیزابها در توفان بر خزید
دست بدست برادرانتان دهید دنیا دیگر خواهد شد
روز های سوگواری پاییزی برای همیشه به سر امده اند
محمد عارف عرفان :
از
خاطرات ماندگارم با بزرگمرد نستوه تاریخ خلق افغانستان
زنده یاد محترم ببرک کارمل
پیام رفیق رحیم آریا از افغانستان
به مناسبت یازدهمین سالروز وفات رفیق ببرک کارمل
اینجانب رحیم آریا، یازدهمین سالروز وفات مرحوم رفیق ببرک کارمل رهبر انقلابی زحمتکشان افغانستان را به تمام خلق زحمتکش افغانستان، رفقا و همه اعضای حزب پُرافتخار دموکراتیک خلق افغانستان و فامیل محترم ایشان تسلیت عرض میدارم. محترم مرحوم ببرک کارمل بانی حزب دموکراتیک خلق افغانستان و رهبر انقلابی زحمتکشان افغانستان، یکی از مبارزان راه ترقی و ازادی کشور و زحمتکشان افغان میباشد. مرحوم کارمل در طول حیات سیاسی شان همواره به عنوان یک سیاستمدار بزرگ افغانستان و یکی از بنیان گذاران حزب دموکراتیک افغانستان برای سعادت انسان زحمتکش افغانستان و رهایی ان از انواع فقر و شگوفایی وطن، در راه رهسپاری ان به سوی تمدن معاصر جهانی مبارزه میکردند و ایشان بعد از مرحله نوین ۶ جدی سال ۱۳۵۸ زمانی مسؤلیت عظیم رهبری انقلاب و کشور را به عهده گرفتند که کشور و انقلاب در معرض تهدید دشمنان خلق افغانستان و انقلاب قرار داشت. زنده یاد ببرک کارمل بعد از عهده دارشدن موقف رهبری انقلاب افغانستان، با صدور فرمان عفو عمومی، دعوت به تشکیل جبهه ملی پدر وطن، تشویق سرمایه داران ملی و تجار و خدمت گذاری به دین مقدس اسلام، کار را اغاز نمودند و طی ۳ سال بعد از حاکمیت انقلاب به موفقیت های بزرگ دست یافتند مانند تشکیل اردوی نیرومند از ۴۵۰۰۰ به ۴۰۰۰۰۰ تن با انواع سلاح های پیشترفته برای دفاع از وطن، رشد مداوم اقتصادی که همه ساله قوس صعودی را می پیمود، تشکیل نیروهای خودی و دفاع از انقلاب، گسترش معارف و فرهنگ ملی، حفاظت از اثار باستانی، توجه به حقوق زنان، تربیه کادر های ملی و متخصصان، سهیم ساختن ملیت ها و اقوام مختلف در رهبری دولت، نشر و طبع کتب مختلف اعم از ادبی، سیاسی، فرهنگی، ایجاد کوپراتیف های دهقانی، تأمین ثبات و امنیت در کشور و غیره دست اورهای بزرگ که در دوران حاکمیت زنده یاد کارمل میباشد که اورا به شخصیت محبوبتر در میان مردم تبدیل نمود. مرحوم کارمل که یک شخصیت سیاسی معتدل در کشور بودند به هیچ عنوان خواهان ادامه کشتار و جنگ در افغانستان نبودند و او چندین مراتب از پاکستان و ایران طی اعلامیه های مختلف درخواست کرد تا به معضله افغانستان از طریق دیپلوماتیک پایان بخشیده شود ولی کشورهای مذکور از این امر اجتناب نموده و به جنایات شان ادامه داده و دست های ناپاک خویشرا به خون هزاران هموطن ما رنگینتر ساختند بالاخره ایشان در سال ۱۹۸۷ در اثر خیانت عده ای از رهبران مرتجع داخلی و اتحادشوروی از وظیفه استعفا نمودند و بعداً خلاف اراده خودشان به اتحاد شوروی فرستاده شدند و بعداً دوباره به وطن بازگشت نمودند و تا اخرین لحظه در کشور محبوب شان افغانستان و در کنار هموطنان خویش زندگی نمودند و بالاخره به تاریخ ۱۰ قوس ۱۳۷۵ چشم از جهان بستند و نامش را به عنوان بزرگمردی تاریخ افغانستان در دل تاریخ رقم زد و نامش جاویدان شد
از حادثه غمبار درگذشت بزرگمرد تاریخ معاصر افغانستان رفیق ببرک کارمل زمان زیادی نمیگذارد مگر هرچه بیشتر فاصله پیدا میکنیم و با مرور زمان به پیش میرویم، عظمت این بزرگ مرد بیشتر اشکار میگردد و کمبود او در تمام عرصه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور بیشتر از گذشته احساس میشود و با تأسف که امروز دیگر او در میان ما نیست ولی خاطره اش و اندیشه های پاک او، کارنامه های او، میهن پرستی و انساندوستی او و مبارزات او در دوران حیات پُربارش برای زحمتکشان افغانستان فراموش ناشدنی است
خاطره اش گرامی و روانش شاد باد!
پیام محترمه حمیده عبدالله
به مناسبت یازدهمین سالروز درگذشت بزرگمردِ تاریخ معاصرِ افغانستان
روانشاد ببرک کارمل
اینجانب حمیده عبدالله به مناسبت یازدهمین سالروز درگذشت بانی ح.د.خ.ا. و رهبر بزرگ زحمتکشان کشور، به تمام رهروان راه آن بزرگمرد، همفکران و هوادارانش و بخصوص خانوادۀ محترم شان، محترمه محبوبه کارمل، محترمه داکتر اناهیتا راتبزاد، محترم کاوه کارمل و باقی تمام اعضای خانوادۀ محترم آن بزرگمرد و به تمام زحمتکشان میهنم تسلیت و تهنیت عرض می کنم.
روانشاد ببرک کارمل شخصی با تقوا و پرهیزگاری بود. وی شب و روز در فکر آرامش و آسایش و بهشد زندگی مردم تهیدست و زحمتکش کشورش بود. وی عشق و محبت زیادی به مردم و سرزمینش داشت.
من به مثابۀ یک هنرمند سابقه دار تیاتر و سینمای کشور که هیچگاهی به هیچکدام از احزاب و سازمانهای سیاسی کشور عضویت نداشتم، در زمان که مرحوم ببرک کارمل در رأس ادارۀ امور کشور قرار داشت و محترم سلطانعلی کشتمند به صفت صدراعظمش، توجه و مواظبت زیادی به شرایط کار و زندگی کارمندان، کارگران، و مأموران مؤسسات دولتی و هنرمندان کشور، اهل کسبه، تجاران ملی، روحانیون و علمای دینی، کارمندان مؤسسات تحصیلات عالی، مسلکی و خصوصی، محصلان و دانش آموزان دانشگاه ها و مکاتب، کودکان و نوجوانان اعم از دختران و پسران، افسران و سربازان قوای مسلح و تمام اقشار کشور داشتند و همواره از نزدیک جویای حال و احوال و کار و بار و زندگی روزمرۀ شان میشدند.
در یکی از روزها که مصروف خرید در شهر کابل بودم، تصادفاً در مقابل «فروشگاه بزرگ افغان» زنده یاد ببرک کارمل را، که در آنزمان در رأس ادرۀ امور دولت بود، بدون همراهی محافظان دیدم که شخصاً از جریان کار و زندگی روزمرۀ شهریان کابل بازدید می کرد و با هر رهرو، کسبه کار، دستفروش ، دکاندار و مشتری صحبت میکند و بعداً به فروشگاه بزرگ افغان داخل شده که تصادفاً در همان روز جشن عروسی دو نوجوان هم در هوتل همان فروشگاه برگزار شده بود که برای من نهایت غیرمترقبه و بسیار جالب بود چون هیچگاهی به خاطر نداشتم که رییس دولت یک کشور در داخل شهر بدون محافظ گشت وگذار نماید و خود را از زندگی روزمرۀ مردمش از نزدیک باخبر بسازد. ولی بعد از لحظاتی مسئولان امنیتی و محافظان آن بزرگمرد خبر شدند و خودرا عاجل به خاطر حفظ امنیت جانش رساندند و تدابیر امنیتی را اتخاذ کردند. بلی هموطن ! افتخار به چنین انسان بزرگی که در یک چشم بهم زدن مسئولان امنیتی و محافظان اش، خودش را بدون آنکه آنها را در جریان بگذارد، بدون کوچکترین ترس از لحاظ امنیتی، به مرکز شهر یعنی فروشگاه که فاصلۀ چندانی از مقر کار و محل زندگی اش نداشت، رسانده و جریان زندگی روزمرۀ شهروندان کابل را از نزدیک بررسی می کرد. زمانی که به منزلم برگشتم و به اعضای فامیل، دوستان و همسایه هایم چشمدید خودرا قصه کردم کسی باور نمیکرد که من رهبر مردم را در میان خود مردم در مرکز شهر از روی تصادف ملاقات کرده باشم. شب شد و بازهم تصادف که همین چشمدید من را از طریق اخبار رادیوتلویزیون گزارش دادند و برای دو نوجوانی که جشن عروسی شان بود، از طرف ببرک کارمل یک پایه تلویزیون به طور تحفۀ جشن عروسی شان داده شد و جریان آن از طریق تلویزیون نمایش داده شد که حتماً همشهریان که در آنزمان در شهر کابل زندگی میکردند این خاطره و چشمدید فراموش ناشدنی من را تصدیق میکنند.
گرامی باد خاطره فراموش ناشدنی مرحوم ببرک کارمل !
درود بی پایان به فرزند خلق، ببرک کارمل!
ببرک کارمل مظهر صداقت و وفاداری به همرزمان و مردمش بود!
کاش همرزمانش درس وفاداری را از آن بزرگمرد فراگیرند !
حمیده عبدالله از کشور سویدن
پیام رفیق جلیل پُرشور
* «اصالت» : با اندکی تصرف و ویرایش در متن .
«اصالت» مطابق پالیسی نشراتی خود در تصرف و ویرایش نوشته ها و مقاله ها دست باز دارد و این حق را به خود محفوظ میدارد !
رفیق سیر شفیعی
پیام رفیق عوض از شهر مسکو
نسل ها بنام شخصيت بزرگ تاريخ مبارزات خويشرا ادامه خواهند داد
گرامي باد روح پاك مرحوم ببرك كارمل كه با تاريخ عمرش را گذشتاند.
ببرك كارمل شخصيت برومند و بي بديل تاريخ معاصر جنبش ترقيخواه كشور كه بعد از طي كوره راه هاي داغ مبارزات پيچيده سياسي و اجتماعي كشور مان افغانستان عزيز در شرايط دشوار بدر آمد و روزبروز محبوب قلوب گرديد.
او توانست در جريان پروسه متداوم مبارزات دشوار و پر از فراز و نشيب را سالهاي قبل از رويداد هفت ثور ۱۳۵۷ و بعد از آن تشكل دهد . ببرك كارمل مرحوم در طول مبارزات سياسي بحيث شخصيت برومند و بي همتاي جنبش مترقي نامش را با خطوط زرين در سيماي حقيقي يك انسان مبدل ساخت. او مبارز متين انقلابي صديق و رهبر سياسي خردمند و با تقوا بود.
اين بزرگمرد سياسي اغازگر و مبتكر مبارزه معتدل و روشنگرانه مترقي انقلابي و موسس و باني موثر در جنبش روشنفكري و مترقي نو پاي ان زمان بود. پيكار و ايستادگي او در مبارزه بخاطر رهايي انسان زحمتكش از قيد هر نوع ستم و استثمار ثبت تاريخ مبارزات آزاديخواهانه مردم ما گرديده است!
استعداد ذهني، علميت و شناخت از مسايل پيچيده سياسي، اجتماعي جامعه سنتي افغاني در هر لحظه تاريخ كاريست دشوار ولي اين انسان والا ورسالتمند با گنجينه بزرگ علمي سياسي براي يك نسل مبارز نو بپا خاسته بحيث رهنمون خاطره ها آفريد و همه را از تاريكي به روشني استقامت داد.
آن چنان شخصيت كه در زندگي شخصي هيچ نوع ملكيت ومال و توشه نداشت ولي همه چيز داشت: علميت گوهر بار استعداد ، دلسوزي، پاكي و قابليت تحليل رسالت و ميهن پرستي او بخاطر رهايي انسان زحمتكش و رهائي انسان از ظلمت تاريكي قرون و روشن ساختن ذهن و انديشه انساني را بطرف تكامل عصر جديد از هيچ چيزي نترسيد و نه حراسيد فقر و تنگدستي، سلول زندان و سو قصد تبعيد و زندگي در حيرتان باز تابگر آن همه دردهاي است كه آن مبارز بي همتا متحمل شد.
خاطرات مرحوم ببرك كارمل زنده است، راهش روشن و بي باك بخاطر تحقق آرمان انسان زحمتكش ترقي و تعالي كشور و تساوي حقوق مليت هاي با هم برادر و برابري حقوق مرد و زن، آزاديخواهي و وطن دوستي بود.
شوراي شهر مسكو نهضت فراگير دموكراسي و ترقي افغانستان بالوسيله نامه هذا همدردي خويشرا به خانواده مرحوم و خانواده بزرگ آن شخصيت برازنده تاريخ ابراز داشته به ارواح پاك آن بزرگمرد درود بي پايان ميفرستيم !
ببرك كارمل به تاريخ و به ملت تعلق دارد.
فرخنده باد ياد گرامي ببرك كارمل رهبر گرانقدر زحمتكشان افغانستان
عوض از شهر مسكو
خاطره یی از خاطراتِ جوانی رفیق صارم
به مناسبتِ یازدهمین سالروزِ وفاتِ رفیق ببرک کارمل
آن
شنیدم، که رادمردِ بزرگ پایۀ مردمی چنین بنهاد،
که نی از کسی فریب باید خورد و نی کسی را فریب باید داد!
گرامیداشت از یازدهمین سالروز وفات زنده یاد رفیق ببرک کارمل، این فرزندِ صادق و خدمتگار راستین مردم افغانستان، بانیِ ح.د.خ.ا. و پرچمدار زحمتکشان کشور که مانند همه شهدای گلگونکفن نیروهای دموکراتیک و ترقیخواه چپ در افغانستان، آرمانهای خدمتگزاری برای وطن و وطندار را با خود بُرده، وادار میسازد، تا به خاطر نظم و دسپلین آهنین، سوق و ادارۀ آگاهانه و رهبری سالم توأم با پایمردی و شجاعت در مبارزۀ برحق پرچمیان تحت رهبری رهبر خردمند و توانای همه رفیق کارمل عزیز، یکی از خاطرات دوران جوانی را اهداء به سایت وزین و واقعبین «اصالت»، این میراثدارِ ناشر افکار دموکراتیک و همه نیروهای ترقیخواه چپ در افغانستان پیشکش نمایم.
چه ساز بود که در پرده میزد آن مطرب،
که رفت عمر و دماغم هنوز پُر ز صداست.
وقتی محصل دانشگاه کابل بودم، با رفیق داکتر نجیب شهید که او هم محصل بود، آشنا شدم. آشنایی و معرفت ما توسط همصنفی و رفیق شخصی ام طارق کوهستانی صورت گرفت. جذابیت و جوانمردی آن وقت نجیب شهید، ما را باهم نزدیک ساخت، داکتر نجیب الله به ورزش هم شوق خاص داشت. به خصوص در ورزش آببازی جوان بیمانند بود و همین شوق خاصش سبب میشد در صورت امکان هفتهء یک بار روزهای چهارشنبه را در بند قرغه حداقل برای سه تا چهار ساعت در گروپ سه تا پنج نفری به موتر شخصی مربوط این جانب آببازی برویم.
یکی از روزها، که محل جمع شدن، کارته پروان مقابل سینمای بهارستان بود، رفیق نجیب شهید برعکس روزهای گذشته به حالت مضطرب و پریشان آمده گفت: «من از صبح تا کنون تلاش دارم لایق صاحب را ملاقات نمایم، موفق نمیگردم و از ما خواهش کرد تا لحظهء پیدا کردن لایق صاحب با وی منتظر باشیم.»
تاریخ دقیق آن روز را به یاد ندارم، اما به یادم می آید که در همان روزها رفیق داؤد رزمیار که محصل به اتحادشوروی آن وقت بود، رخصتی به کابل آمده، او نیز در آن روز همرا با بوتل پارافین خود همسفر آببازی ما بود. داکتر نجیب شهید در هر پانزده دقیقه یک بار از طریق تلفونهای سکه انداز روی بازار به منزل لایق صاحب تماس میگرفت؛ اما، تا دوساعت که ما انتظار ماندیم از لایق صاحب معلوم نبود، بالاخر قرار بر این شد که برای آن روز آببازی نمیشود، هرکدام دوباره جانب منزل خویش برگشتیم.
بعد، علت پریشانی و تلاش پیداکردن لایق صاحب به همان روز را چنین تعریف نمود: «به ارتباط همان قضیۀ چند وقت قبل در استدیوم ورزشی کابل، رفیق کارمل مرا احضار کرده بود.»
جریان حادثۀ استدیوم ورزشی کابل چنین بود: شهید داکتر نجیب الله مرحوم و حشمت الله کیهانی، محمد طارق کوهستانی و این جانب جهت تماشای مسابقات فوتبال بین تیم های روسیه و ایران به استدیوم ورزشی کابل رفته بودیم، موقعیت ما به دندانه های پایین زیر لوژ قرار داشت، در جریان تماشا بودیم که از لوژ بالا (طبقۀ بالایی) با صدای بلند، داکتر نجیب شهید را دشنام دادند، بعداً معلوم شد که دشنام دهنده شخصی به نام (جاجی بچه)، همسایۀ شان در کارته پروان بود که رفیق نجیب از صدا موصوف را شناخت.
همین دشنام دادن آن هم به موجودیت خانمها وسیله شد تا داکتر نجیب برای دفاع از حق مشروع خود (جاجی بچه) را بعد ختم مسابقه به حضور مردم در چمن حضوری کابل به اصطلاح گوشمالی میدهد. چینلهای حزبی فعال پرچم آن زمان، حادثه را به سلسله تا زنده یاد کارمل رساندند . . .
اکنون برمیگردیم به اصل موضوع که علت پریشانی و ملاقات نجیب شهید با لایق صاحب در آن روز به خاطر چی بود؟ رفیق نجیب شهید تلاش داشت تا قبل از رویارویی با زنده یاد رفیق کارمل، اول باید واقعیت موضوع را به لایق صاحب انتقال داده، ثانیاً به واسطۀ آن ترحم رفیق کارمل را نسبت به خود حاصل نماید.
هم چنان رفیق نجیب جریان استماع خود با رفیق کارمل را که توأم با شکرانگی و شادمانی بود، چنین تعریف کرده بود: «به حیث متهم با روان ناآرام و پریشان به حضور رفیق کارمل قرار گرفتم، بعد از تشریح حادثه چنان به اصطلاح سوالپیچ شدم که هرچه استدلال میکردم راه نجاتم را در برابر سوالها و استدلال رفیق کارمل نیافتم، بالاخر گفتم، رفیق کارمل عزیز، مرا به حضور همۀ مردم، که رفقا هم شاهد هستند، ناموس گفته دشنام داد، هرگاه من از ناموس خود دفاع نکنم چطور میتوانم از ناموس وطنم دفاع نمایم . . . همین یگانه راه نجاتم شده بالاخر با مجازات توصیهء شفاهی برأت گرفتم . . .»
یادی از خاطرات گذشته به خاطری صورت گرفت، که گویند: حقشناسی، خدمتگزاری به وجود می آورد. ما باید از گذشته بیاموزیم، نی این که عقده برداریم، بهتر خواهد بود غفلت گذشته گان را باید جبران نماییم نی تکرار، گذشته است که آینده را میسازد.
هرگاه فرزندان مکتب کارمل، این مکتب کارگران و دهقانان، مکتب رنجبران و زحمتکشان که مکتب اخلاق بود و مکتب آدمسازی، مکتب شجاعت بود و متانت، مکتب وطنپرستی بود و مردم پروری، مکتب پاکی بود و صفایی، مکتب صداقت بود و خدمتگزاری، مکتب روشنفکران بود و روشنگری، مکتب عدالت بود و انصاف، مکتب رنجدیده گان بود و عذاب کشیده گان و . . . با چنان اوصاف و خصایل انسانی تربیه نمیشد و هم چنان دلسوزی توأم با روحیۀ وقف کارمل عزیز و همفکران شریف و صادقش وجود نمیداشت در حزب، پرچمدارانی چون داکتر نجیب الله و نجیب الله های دیگری که بعضیها اکنون خود به حیث قهرمان میدان پرچمهای جداگانه را بلند کرده اند وجود نمیداشت . . . همه میدانیم که کارمل مانند سایر انسانهای دیگر مبرا از سهو و اشتباه نبوده که همه در آن شریکیم، ولی یک موضوع کاملاً روشن گردیده که کارمل نی تنها در روان کارگران و دهقانان بل که با روان اکثریت مردم افغانستان درآمیخته است، فکر میکنم راه حل و کلید موفقیت ما در همین سوال خواهد بود تا هر پرچمدار وطنپرست متعهد و مردم دوست از خود سوال نماید که موفقیت و به دست آوردن چنین دستاورد را کارمل با کدام فورمول نصیب گردیده بود که شاگردانش نمیتوانند ؟
یک جزء سوال را من در محتوای این بیت میبینم:
فخر دارم که افغان به سرم پا بنهند
لیک در پیش شاهان زانوی خود خم نکنم
یقین کامل دارم، دیر یا زود، وجدان بیدار، شرایط زمان و اهداف مشترک مان حُکم وحدت و یک پارچه گی را برای مان خواهد داد و به این هم صادق هستم که بسیار زود درخواهیم یافت که راه اصلی- راه مردم است و خدمت به مردم، و خواهیم شناخت که کیها صادق و کیها کاذب اند و بالاخر تصمیم نهایی ما هم چنین خواهد بود که هرگز و هرگز نباید منافع ملی را قربان منافع شخصی کرد.
اما، آن روز دیگر ناوقتر خواهد بود، مثلی که اکنون ناوقت شده، دنیای مترقی امروز فورمول سوسیالیزم قرن بیست و یکم را پیدا کرده، مگر برای ما پیدا کردن فورمول مرحلۀ دموکراتیک چه مشکل دارد که پیدا نمیشود . . . ؟ آیا منتظر هستیم نسلهای آینده با هزار و یک ملامتی بالای مان بیرق وحدت نیروهای چپ را با شعارهای شرم از ماها بلند نمایند؟ فکر میکنم به همین اندازه سکوت و همین قدر ریاضت کشیدن بس خواهد بود.
هرگاه هنوز هم رفع عقده نکرده اید، اخبار داخلی وطن را تعقیب نمایید، ببینید که بار دیگر تاریخ تکرار میشود، همان طوری که دیروز به خاطر خرابی زودرس و تباهی مردم و وطن ما (سلاح استنگر) را، حل مشکلات دانستند، امروز (سلاح انتحاری) را میشناسند . . . فکر میکنم زجر و آزار، فقر و گرسنه گی، گرمی و سردی، بیماری و بی دوایی و بالاخر در هر ساعت و هر دقیقه ریختن خون دهها و صدها بیگناه وطن کافی خواهد بود تا وجدان خواب بُرده را از خواب غفلت بیدار نماییم و بازهم از خود سوال نماییم، آن مردم داغدیده و ناتوان وطن در چه حالتی قرار دارند، از ما چه میخواهند؟
ما باید با به خرچ دادن تمام نیرو، خرد و دانش پیشرو بشری برای نجات و رهایی ملیونها انسان رنجدیدهء سرزمین ما دست به دست هم دهیم و پیشزمینه های تحقق آرمانهای والای انسانی را باهم متحدانه مساعد نماییم.
بهتر آنکه خود ببینید و خود لذت ببرید که رفتن زیر یک پرچم چه کیف و چه بارآور است با صداقت و شجاعت، آخرین روزهای زنده گی تان را صرف دوختن دامن نمایید که از فراق چاک چاک شده است.
روحش را شاد میخواهیم و خاطرش را گرامی!
(صارم)
۵ دسمبر ۲۰۰۷