دوشنبه، ۲۶ نومبر ۲۰۰۷
سارکوزی چگونه فرانسه را
به حياط خلوت آمريکا تبديل کرد؟
توفيق الله )زيميرو)
فرانسه یکی از اعضای مؤسس اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد است. همچنین عضو گروه G8 و از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و دارای حق وتو است .فرانسه بزرگترین کشور منطقه اروپای غربی است و با کشورهای بلژیک، لوکزامبورگ، آلمان، سوئیس، ایتالیا، موناکو، آندورا و اسپانیا مرز زمینی مشترک دارد و كانال مانش آن را به انگليس وصل ميكند .اين كشور چهار منطقه تحت حاكميت در گوشه و كنار دنيا دارد. اين چهار منطقه بازماندههايي از مناطقي است كه فرانسه پيش از جنگهاي جهاني تحت سلطه داشت .در هر دو جنگ جهاني اول و دوم فرانسه بخش زيادي از ثروت و قدرتش را از دست داد . با اين حال امروز فرانسه ششمين كشور صنعتي دنياست و سالانه هفتادونو ميليون توريست خارجي به آن وارد ميشوند كه البته اين آمار شامل تجاري كه بيش از يك شبانهروز در فرانسه ميمانند هم ميشود.
الگوي دموكراسي در اين كشور اعلاميه حقوق بشر است كه در جريان انقلاب كبير فرانسه تنظيم شد. پرچم كنوني فرانسه هم برگرفته از پرچم همين انقلاب كبير است .نیاکان فرانسویها گولها بودند و نژاد سلتی داشتند. آنها تا زمان ژولیوس سزار فرمانروای توانای روم فرانروایی بومی خود را داشتند تا سرانجام به دست سزار سرنگون شدند و کشورشان بخشی از امپراتوری روم شد .روز ملی فرانسه چهاردهم ژوئیه است.
در فرانسه رئيس حكومت رئيس جمهور است كه با راي مستقيم مردم انتخاب ميشود. دوره رياست جمهوري در فرانسه پنج سال است. در حكومت فرانسه نخست وزير هم زيرنظر رئيس جمهور فعاليت ميكند .قوه مقننه از دو مجلس قانونگذاری، يكي مجلس ملی با چهارصدونودويک نماینده و ديگري مجلس سنا با دوصدونودوپنج نماينده تشكيل شده است. اعضاي مجلس ملي با راي مستقيم مردم و برگزاري انتخابات عمومی برای مدت پنج سال انتخاب ميشوند . روش انتخاب اعضاي مجلس سنا متفاوت است. اعضاي اين مجلس كه براي مدت نو سال انتخاب میشوند، به صورت غیرمستقیم و توسط نمایندگان مجلس ملی، شورای عمومی ایالات و شورای شهرداریها انتخاب میشوند .در صورت بروز اختلاف ميان مجلسهاي سنا و ملي شوراي ملي حرف آخر را ميزند . قانون اساسی فعلی فرانسه در سال ۱۹۵۸ تهیه شده است .در فرانسه دو گروه عمده سياسي وجود دارد كه خط مشي اين كشور را در زمينههاي مختلف تعيين ميكنند: راست و چپ .بر اساس آخرین تقسیمات ، فرانسه از ۹۶ شهر تشکیل شده که زیر نظر دولت مرکزی اداره شده و تحت نظارت شورای انتخابی محلی فعالیت میكنند.
فرانسه مرحله گذار از یک اقتصاد مدرن و مرفه همراه با مالکیت و مداخله عمیق دولت به یک اقتصاد مبتنی بر مکانیزم بازار منتقل میشود .دولت سوسیالیست، بسیاری از شرکتهای بزرگ، بانکها و بیمهها را خصوصی اعلام كرد اما چندین شرکت عمده از جمله ایرفرانس، فرانس تلهکام، رنو و تالس در اختیار دولت است و در برخی از امور به ویژه قدرت، حمل و نقل عمومی و صنایع دفاعی دولت حاکمیتی دارد .توليد ناخالص داخلي اين كشور در سال 2006 ميلادي 1.902 تريليون دالر بود. 27.75 ميليون نفر در اين كشور شاغل هستند. از اين تعداد 71.5 درصد در بخش خدمات، 24.4 درصد در بخش صنعت و 4.1 درصد در بخش زراعتي مشغول كارند .نرخ بيكاري در فرانسه 8.7 درصد است و 6.2 درصد از مردم آن (آمارهاي سال 2004 (زير خط فقر زندگي ميكنند. نرخ تورم در اين كشور 1.7 درصد است .از جمله مهمترین صنایع فرانسه میتوان به صنایع فلزکاری، ماشینآلات، کیمیایی، وسائط نقلیه، مواد غذایی و مشروبات، منسوجات و البسه، طياره سازی، کشتیسازی، الکتریکی، اتمی و جنگافزار اشاره كرد) .كارخانه طياره سازي ايرباس كه طياره جديدش A380 خبرساز بوده، در اين كشور قرار دارد(.
گندم، جو، کچالو، قند، سیب، برنج، انگور، ماهی، گاو و خوک نیز مهمترین محصولات زراعتي ومالداري کشور را تشکیل میدهند .در سال 2004 ميلادي فرانسه شركتهاي فرانسوي 57.3 ميليارد دالر در ديگر كشورها سرمايهگذاري كردند تا به اين ترتيب فرانسه پس از آمريكا بزرگترين كشور سرمايهگذار در جهان باشد .درکشور فرانسه بالغ بر۸۴۰ هزارکیلومتر راه قيرو جاده بزرگ وجود دارد. طول خط ريل مورد استفاده نیز بالغ بر ۴۲ هزار و پنجصدوپنجاه وپنج کیلومتر است و ارتباطات هوایی بینالمللی این کشور توسط شرکتهای هواپیمایی ایرفرانس، (UTA) و پروازهای داخلی توسط ایر- اینتر صورت میپذیرد.
علاوه بر ريل و بس، مترو در فرانسه بسيار پركار است. حمل و نقل در فرانسه بسيار مورد توجه است زيرا علاوه بر نفوس شصت وچهار ميليون و يکصدودو هزار و يکصدوچهل نفري اين كشور سالانه نزديك به هشتاد ميليون نفر به فرانسه سفر ميكنند .با اين حال اعتصابهاي زيادي در سيستم حمل و نقل اين كشور روي ميدهد كه گاهي حتي باعث ميشود كشور فلج شود . فرانسه با درآمدی برابر ۱۸۰ میلیارد فرانک در صنعت توریسم، دومین کشور پردرآمد صنعت جهانگردی بعد از آمریکاست .هر ساله ۱۲ میلیون نفر فقط برای بازدید از موزيم و کاخ لوور، موزيم اورسی و کاخ ورسای به پاریس میآیند در حدود ۳۹۰۰ موزيم، دهها میلیون نفر را در سال به خود جذب میکند. ۵ /۶ میلیون نفر سالانه از برج ایفل دیدن میکنند .در فرانسه 34.63 ميليون خط تلفون ثابت وجود دارد و 53.023 ميليون خط تلفون همراه .پنجصدوهشتادوچهار ايستگاه پخش برنامههاي تلويزيوني در اين فعاليت دارد .دامنههاي اينترنتي آن fr. و gf. و gp. و re. و mq. است. 12.556 ميليون ميزبان اينترنتي در اين كشور وجود دارد و 31.295 ميليون نفر در آن از اينترنت استفاده ميكنند.
سارکوزی را بهتر بشناسيم
تلاشهاي بيشائبه ساركوزي در جلب آراء فرانسويها و اقدامات وي در اين راستا، موضوعي نيست كه پيشينه آن به آغاز و يا قبل از رقابت انتخاباتي وي با رقيبش بازگردد، به طور حتم ساركوزي، بلافاصله پس از روي كار آمدنش در حزب اتحاد جنبش مردمي فرانسه (حزب حاكم) يعني از نوامبر سال 2004، زماني كه وي توانست با كسب اكثريت آراء رياست حزب را به دست آورد، فعاليتها و اقدامات انتخاباتي خود را آغاز كرد. وي بلافاصله پس از كسب كرسي رياست حزب، به منظور جلب نظر و آراء جامعه قدرتمند و صاحب نفوذ يهوديان فرانسه، ملاقات با سران رژيم اسرائيل را به عنوان اولين مأموريت حزبي خود برگزيد.
در آن مقطع زماني بسياري از تحليلگران و سياستمداران راستگرا و همچنين جامعه يهوديان و صهيونيستها اقدام ساركوزي را بسيار مدبرانه و هوشمندانه و حتي شروعي براي فعاليتهاي انتخاباتي رياست جمهوري سال 2007 دانسته و بسياري ديگر از جمله جامعه پرجمعيت مسلمانان، فرانسه، اين اقدام وي را مورد سرزنش قرار دادند. اما ذكر اين نكته ضروري است كه قطعاً ساركوزي به عنوان مديري مدبر و دورانديش فعاليتهاي انتخاباتي خود را با روي كارآمدنش در رأس حزب UMP آغاز كرد و هر اقدام وي در رأس اين حزب، با برنامهاي از پيش تعيين شده، هدف مهمتري از جمله كسب چوکي رياست جمهوري فرانسه را دنبال ميكرد .ساركوزي به عنوان چهرهاي قدرتمند و شناخته شده در فرانسه از محبوبيت زيادي در بين اقشار مختلف جامعه برخوردار بود.
ساركوزي در 28 ژانويه سال
1955
در
شهر پاريس از پدري هنگري والاصل و مادري يهودي به دنيا آمد. پدر وي
ناشر و
مادرش وكيل بود. ساركوزي داراي فوق ليسانس حقوق خصوصي و سند افتخاري
علوم
سياسي از مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي پاريس است. حرفه اصلي
ساركوزي تا پيش از
روي
كار آمدن وي در سمت وزارت داخله، وكالت بوده و در اکنون نيز عضو كانون
وكلاي
پاريس است.
ساركوزي
فعاليتهاي سياسي خود را در سال 1977 با وظيفه ي مشاور شاروالي در
شهر نويي سورنس
فرانسه شروع كرد. وي از آن پس متصدي پستهاي متفاوت و متعددي از جمله
شاروال،
نماينده مجلس و بسياري ديگر، در حوزه داخلي، بود. در حوزه فعاليتهاي
حزبي نيز وي به
عنوان يك فعال، متصدي سمتهايي همچون عضو حزب راستگراي «اتحاد براي
جمهوري»
(PRP)،
عضو
دفتر سياسي حزب مذكور، ريس حزب راستگراي «اتحاد براي جمهوري» و... بوده
است
كه
مهمترين آنها در حوزه حزبي تصاحب كرسي رياست حزب
UMP
با
كسب اكثريت آراء
يعني 1/85% در 28 نوامبر سال 20004 بود. وي همچنين در حوزه پستهاي
وزارتي
متصدي سمتهايي همچون وزير بودجه و دارايي (1995-1993)، وزير ارتباطات
(1995-1994(،
سخنگوي دولت (1995-1993)، وزير داخله (2004-2002) و وزير اقتصاد،
دارايي و صنايع (از
ماه
مارچ تا نوامبر 20004) بوده است. از زمان استعفاي رافارن، يعني از
ماه مه
2005
تاانتخاب شدن درچوکي رياست جمهوري وزارت داخله فرانسه را در اختيار
داشت.
ساركوزي
خبر كانديداتوري در انتخابات رياست جمهوري را رأساً در روز 29 نوامبر
سال
2006،
طي مصاحبهاي، اعلام كرد. شعار انتخاباتي وي با عنوان ايجاد اعتماد
سياسي و
نظم
در حركت توانست آراء قشر قابل توجهي ازتاجران، كارگران، صاحبان صنايع
بزرگ
و
متقاعدين را به خود جلب کرد. با همه
تلاشي كه ساركوزي طي دو دهه اخير براي روي كار آوردن شيراك در پست
رياست جمهوري
انجام داد بروز بحرانها و تنشهاي اقتصادي و از همه مهمتر كسب كرسي
رياست جمهوري
ساركوزي را در جبهه مخالف شيراك و دومينيك
دوويلپن، نخستوزير، قرار داد. در
طي
اين مدت عواملي همچون آراء منفي مردم فرانسه به قانون اساسي اتحاديه
اروپا،
بركناري رافارن، نخست وزير سابق، پيشنهاد قانون جديد كار كه اعتصابات
گستردهاي را
در
سطح فرانسه به همراه داشت، مشكلات اقتصادي را در كشور دامن زد و سبب
شده تا
ساركوزي در جناح مقابل شيراك و دوويلپن قرار گيرد. ساركوزي در طول اين
مدت مدام
با
شيرك و ويلپن، برسر مسائل داخلي، در ستيز بود. از اين رو بسياري از
طرفداران
ساركوزي معتقدند كه وي اين توانايي را دارد كه گامهاي مؤثري را در حل
مشكلات
اقتصادي جامعه برداشته و به اين تنشها پایان دهد).
اما
جنين نشد)
اما همه مسائل ويژگي روابط به مشكلات و تنشهاي اقتصادي ختم نميشود. يكي از دلايل نگراني بعضي ازسياستمداران فرانسوي از اين مسئله است كه ساركوزي جامعه را به سمت سياستهاي آمريكايي سوق ميدهد؛ و سعي دارد تا ارزشها و روشهاي آمريكايي را در كشور ارج دهد. در تأييد اين امر مطبوعات فرانسوي، از جمله روزنامه فيگارو و ليبراسيون، با انتقاد از اين مسئله، با درج سخنراني ساركوزي ر مقابل كنگره يهوديان آمريكا در اپريل 2004، اعلام كردند كه »ساركوزي دوستان آمريكايي خود را مطمئن ميكند.» لازم به ذكر است كه ساركوزي در جلسه كنگره يهوديان آمريكا در نيويارك اعلام كرده بود: «بسياري ازفرانسويها من را ساركوزي آمريكايي خطاب ميكنند، اين مسأله باعث غرور من است، چرا كه من مرد عمل هستم و آنچه را كه ميگويم عملي ميكم. من سعي دارم پراگماتيك (عملگرا)باشم؛ بلي من بسياري از ارزشهاي آمريكايي را ميپذيرم.» وي همچنين در جلسه مذكور اعلام كرد كه فرانسه نيز يكي از كشورهايي خواهد بود كه در مقابل تروريسم اسلامي خواهد جنگيد و آمريكا ميتواند فرانسه را در اين راه دوست و همراه خود بداند.
برخي از مطبوعات فرانسوي معتقدند كه ساركوزي از جمله افرادي است كه سياستها و انديشههايي بسيار شبيه به بوش دارد؛ چرا كه از همان انديشهها و ايدئولوژيهاي بوش از جمله كاهش آزادي، به نام امنيت، بازار آزاد اقتصادي و استفاده ابزاري از ترس براي توجيه مبارزه با تروريسم پيروي ميكند؛ و همچنان كه بوش در عراق قادر به كنترول تروريسم نيست، ساركوزي نيز با اتخاذ سياستهاي مشابه، با توجه به گستردگي تنوع نژادي در فرانسه، اين كشور را با بحران و تنش مواجه ميسازد. به عبارتي، يكي ديگر از دلايل نگراني شيراك آن است كه همه تلاشها و ارزشهايي كه وي در طول رياست جمهوري خود در مخالفت با سياستهاي آمريكا در دنيا انجام داده بود، به وادي فراموشي سپرده شده، و طيف جديدي از آراء و افكاري كه سمت و سوي آمريكايي دارد، وارد كشور شود.
از حيث اقدامات و فعاليتهاي اجرايي، در حوزه داخلي، گفته ميشود كه ساركوزي در مدت تصدي خود در پستهاي مختلف ، خدمات زيادي را به ثمر رسانده است كه از جمله ميتوان به تلاش در جهت كاهش كسر بودجه، افزايش ميزان امنيت در كشور، ساماندهي وضعيت مهاجرت و مهاجرين و مبارزه با نژاد پرستي، بالاخص يهود ستيزي، اشاره كرد .وي با علم به اين امر كه در دوران صدرات دوويلپن ، جامعه با بحرانها و تنشهاي اقتصادي زيادي روبهرو بوده است، واليزه نشينان در حل آن با مشكل مواجه بودند، ميكوشد تا با ارائه گزارشي از عملكرد دوران وزارت خود، و ارائه مستنداتي از موفقيتهاي خود (هر چند اندك) امتياز بيشتري نسبت به رقيبش كسب كند. وي در يكي از گزارشات خود با ارائه بيلاني از فعاليتهاي خود، طي دوران تصدي در پست وزارت داخله ، با ارائه آمار و ارقام، افزايش ضريب امنيت در كشور را يكي از موفقيتهاي خود اعلام نموده است. همچنين در اين گزارش ساركوزي اعلام كرده بود كه طي سالهاي 2000 تا 2005 كشور فرانسه شاهد رشد بيرويه مهاجرتهاي بيبرنامه بوده است، اما در دوران تصدي وي در سمت وزارت داخله، در حدود 57/2 درصد از ميزان مهاجرت كاسته شده است. از همين رو ساركوزي يكي از مهمترين و اساسيترين اهداف و برنامههاي خود را ساماندهي وضعيت مهاجرت با شعار «مهاجرت برنامهريزي شده به جاي مهاجرت بيرويه»قرار داده است.
همچنين گفته ميشود كه اقدامات ساركوزي در مبارزه با نژادپرستي، بالاخص يهودستيزي، در فرانسه بسيار قابل توجه بوده و استقبال چشمگير جامعه يهوديان فرانسه را به دنبال داشته است. تامين امنيت مدارس يهودي در فرانسه اولين اقدامي بود كه ساركوزي بلافاصله پس از روي كار آمدنش در پست وزارت داخله انجام داد. از اين رو وي در نزد جامعه يهوديان و صهيونيستهاي با نفوذ فرانسه از حمايت و جايگاه ويژهاي برخوردار است. اقدامات و پيگيريهاي مستمرانه ساركوزي در مبارزه با يهود ستيزي سبب شد تا وي در سال 2003 به دليل فعاليتها و تلاشهايش در اين راستا از يك سازمان صهيونيستي آمريكايي، به نام سايمون ويزنتال، با دريافت جايزهاي مورد تقدير قرار گيرد. گفتني است كه پيگيري اين سياست از جمله مهمترين برنامهها و اهداف ساركوزي خواهد بود .برخي معتقدند ساركوزي با سياستهايي شبيه سياستهاي كاخ سفيد، فرانسه را با تنش و اختلافات اجتماعي روبهرو ميسازد.
ساركوزي مرد موردعلاقه رسانههاست. او حتي اگر هيچ حرفي نزند و هيچ مصاحبهاي هم نكند، ميتواند به راحتي تبديل به سرخطي مجلات شود؛ از چهره عجيب و خندهدارش كه ركورد بيشترين كاريكاتورهاي چهره را دارد گرفته، تا لباسپوشيدن و وضعيت ظاهرياش كه او را در كنار برادپيت و ديويد بكام، جزو صد مرد شيكپوش جهان قرار ميدهد .همينطور دريشي هاي گرانقيمت او كه توسط بهترين خياطهاي اروپا دوخته ميشود، باعث شده يك مجله آمريكايي مد، او را جزو خوشپوشترينها قرار دهد . به غير از اينها، ساركوزي قابليتهاي ديگري هم براي رسانهايشدن دارد. او چند سال قبل از اينكه رئيسجمهور فرانسه شود، توانست با يك مصاحبه كوتاه و گفتن يكي دو جمله به عنوان وزير داخله فرانسه، يك اعتراض محلي را تبديل به يك بحران ملي كند.
بعد از كشتهشدن بحثبرانگيز دو نوجوان مهاجر و حاشيهنشين در يك برج برق – كه به خاطر ترس از پوليس در آنجا پنهان شده بودند – چند راهپيمايي اعتراضآميز در حاشيه پاريس انجام شد. ساركوزي به عنوان وزير داخله در محل حاضر شد و به يك فرانسوي محلي در آنجا قول داد كه اين «تفالههاي اجتماع» را با فشار قوي آب بشويد و از بين ببرد .همين جمله كوچك باعث شد كه اعتراضات محلي تبديل به بحران پاريس شود؛ بحران 2005 كه بعد از مدتها يكي از بزرگترين تظاهراتهاي اروپا را شكل داده بود. آن روز سياستمداران زيادي براي كنترول اوضاع به ميدان آمدند، ژاك شيراك – رئيسجمهور وقت فرانسه – دوباره به چالش كشيده شد و بارها تلاش كرد تا حرفهاي وزير داخله اش را اصلاح كند و... با اين حال، ساركوزي هيچوقت به طور مستقيم ، به خاطر حرفهايش معذرتخواهي نكرد و حتي مصاحبههاي بعدي او جنجالبرانگيزتر بود. با وجود اين، حمايت فرانسويهاي غيرمهاجر و به اصطلاح خودشان «اصيلتر» پاريس، باعث شد موقعيت او هيچ تغييري نكند.
چند سال بعد، ساركوزي – فرزند يك پدر و مادر مهاجر هنگري و يهودي – با حمايت همين فرانسويهاي اصيل و در رقابت با سگولن رويال - كانديداي زن حزب سوسياليست – رئيسجمهور فرانسه شد. يكي از اصليترين قولهاي ساركوزي هم سروساماندادن به اوضاع مهاجران بود. جالب اينكه پدر ساركوزي تا اواخر دهه هفتاد ميلادي هنوز تابعيت فرانسه را دريافت نكرده بود .با رئيسجمهورشدن ساركوزي، رسانهها برنامه جديد خود را شروع كردند. يك سوژه مهم رئيسجمهور شده بود؛ سوژهاي كه حتي قبل از رسيدن به رياستجمهوري جنجالهايش شروع شده بود. اينهايي كه ميخوانيد، فقط چند مورد برجسته از شاهكارهاي متعدد رسانهاي اوست :تا قبل از ساركوزي، هيچكدام از رئـيــسجـمهــورهـاي فــرانـسـه، همسرانشان را طلاق نداده بودند اما ساركوزي براي دومينبار اين كار را كرد. سيسيليا دومين همسر او بود. ساركوزي سيسيليا را اولينبار در جشن عروسياش با همسر قبلياش ديده بود و به گفته خودش از همانجا عاشقش شد.
چند سال بعد كه آنها هر دو از همسرانشان جدا شدند، توانستند با يكديگر ازدواج كنند. اما ارتباطشان با هم چندان خوب نماند. سال 2005، سيسيليا - كه قبلا يك مدل بود – ساركوزي را رها كرد تا با يك مسوول اعلانات به نيويارك برود؛ «سال2005 يكي را ديدم، عاشقش شدم و شوهرم رو ترك كردم.» بههمين سادگي. اين جملهاي بود كه او راجع به آن ماجرا ميگويد .اما سيسيليا در بحبوحه مبارزات انتخاباتي ساركوزي برگشت تا به او كمك كند. البته مطبوعات در همان زمان هم مدام مينوشتند كه ايندو يك عكس هم در كنار هم ندارند؛ نوشتههايي كه آندو را مجبور كرد كه صميميتي از نوع فرانسوي را مقابل دوربينها نمايش بدهند. در دور دوم انتخابات، سيسيليا اصلا راي نداد و بعد از انتخابات هم تنها در سه مراسم رسمي شركت كرد و بعد مقابل رسانهها حاضر نشد .او خودش دليل اين مسئله را نياز به زندگي در آرامش ميداند؛ «من كسيام كه زندگي در سايه را ترجيح ميدهم؛ آرامش و آسايشرا». اما اين حرفها از زبان يك مدل سابق، عجيب بهنظر ميرسد. چند هفته قبل سيسيليا رسما درخواست طلاق داد و بالاخره از ساركوزي جدا شد. وقتي در كنگره اتحاديه اروپا از ساركوزي راجع به طلاقش پرسيدند، به تندي پاسخ داد؛ «مردم فرانسه به من راي دادن تا مشكلات را برطرف كنم، نه اينكه راجع به مسائل خصوصيام صحبت كنم«.
كارشناسها معتقدند طلاق ممكن است روي سياستهاي ساركوزي تأثير داشته باشد چون قبلا اين سيسيليا بود كه هميشه شوهر بيشفعالش را آرام ميكرد و مشاور اصلي او بود . ساركوزي هنوز حلقه ازدواجاش را در دست نگاه داشته است اما اين مسئله چيزي را عوض نميكند .ساركوزي قبل از رياستجمهورياش هم به عنوان دشمن سرسخت مهاجران شناخته ميشد . حاشيهنشينهاي پاريس هنوز جمله او را كه گفته بود «بايد اين تفالههاي اجتماع را با فشار آب شست» فراموش نكردهاند و به همين خاطر به او فاشيست و نژادپرست لقب ميدهند. يكي از شعارهاي انتخاباتي ساركوزي هم مخالفت با مهاجرت غيرقانوني بود بنابراين او به محض شروع كار، به سرعت سياستهاي ضدمهاجرت و ادغام مهاجران را به كار برد و به خاطر همين اقدامات، گاهي با لوپن و گاهي با هيتلر مقايسه ميشود.
از جنجاليترين كارهاي او، تصويب قانوني بود كه تمام خانوادههاي مهاجران را مجبور ميكرد قبل از درخواست ويزه فرانسه، آزمايش ژنتيك بدهند. از تمام مهاجران غيرفرانسوي هم تست DNA گرفته شد. بسيار پرخرجبودن و رنگوبوي نژادپرستي داشتن برنامه، سروصداي بسياري را درآورد. روزنامه «لوموند» نوشت بيست وسه هزار مهاجر هر سال درخواست ويزه ميكنند و اين هزينهها را از اين هم بالاتر ميبرد .گروههاي حمايت از مهاجران هم اين برنامه را توهينآميز خواندند. از طرف ديگر، قانون شهروندي فرانسه ميگويد مطالعه ژنتيك فقط بايد به منظور اقدامات درماني انجام شود. با تمام اين تعارضات و اعتراضها ساركوزي كار خود را ادامه ميدهد. او گفته است فقط در سال 2007، بيست وپنج هزار مهاجر را ديپورت ميكند . بعد از ماجراهاي تبليغاتي و مصاحبههاي تلويزيوني و شعارهاي انتخاباتي جنجالبرانگيز ساركوزي، اولين روز بعد از پيروزي او در انتخابات هم با جنجال همراه بود. ساركوزي به همراه همسر و فرزندش، بلافاصله بعد از پيروزي در انتخابات، پاريس را براي يك تعطيلات سه روزه ترك كرد؛ تعطيلات لوكس و اشرافياي كه پخش گزارش آن، اعتراضات زيادي را در فرانسه موجب شد.
پخش تصاوير رئيسجمهور ساركوزي درحالي كه روي عرشه يك كشتي تفريحي شصت متري درحال حمام آفتاب بود يا تصاوير اسبسواري او در سواحل مالت، اعتراضات زيادي را از طرف احزاب مختلف فرانسه به دنبال داشت؛ تعطيلاتي كه بنا به گفته سخنگوي حزب كارگر فرانسه، «به اندازه حقوق هفده سال يك كارگر متوسط فرانسوي هزينه داشته «. مطبوعات ميگفتند ساركوزي نماينده همه مردم است و حق ندارد اينطور تعطيلات پرخرجي داشته باشد. كاريكاتوري همسر ساركوزي را نشان ميداد كه از روي عرشه از مردم فقير ميخواست سروصدا نكنند و مزاحم نيكلا نشوند. به گفته كارشناسان، اين اولين بيملاحظگي سياسي ساركوزي بود و او با اين كار، «يك پيام اشتباه در زمان اشتباه» براي مردم فرانسه فرستاد . اما مسئله جنجالبرانگيز ديگر اين بود كه ساركوزي ادعا ميكرد اين تعطيلات از طرف دوستش به او هديه شده است. كشتي متعلق به يك تاجر ميلياردر فرانسوي بود و رسانههاي فرانسه هم ادعا ميكردند اين مسئله، «ارتباط نگرانكننده ساركوزي با صنايع بزرگ را نشان ميدهد«. خود ساركوزي درباره اين ولخرجي گفته: «اين تعطيلات هيچ ربطي به ماليات مردم فرانسه ندارد؛ يك هديه از طرف دوست ميلياردر من است...«.
ان موفق ميشود، مجبوره كه موفق شود.» اين جملهاي بود كه ساركوزي بعد از معرفي اولين وزير مسلمان كابينه فرانسه، به رسانهها گفت؛ انتخابي كه جنجال بعدي رئيسجمهور بعد از شروع به كار بود .ساركوزي معروف است كه همهچيز را با آينده و امتيازات سياسياش معامله ميكند . به همين دليل، هم احزاب راستي و هم احزاب چپي، به او ميگفتند موي دماغ. معامله با بعضي گروههاي مسلمان يكي از اين اقدامات بود. به رغم اينكه اكثر مسلمانان فرانسه در انتخابات، طرفدار سگولن رويال – نامزد رقيب ساركوزي – بودند و علت اصلي مخالفت رسانهها با رويال هم حمايت مسلمانان محجبه از رويال بود، ساركوزي تلاش ميكرد نظر احزاب مسلمان را نسبت به خود جلب كند .تغيير در بعضي قوانين فرانسه براي اينكه مساجد هم بتوانند مثل كليساها تحت حمايت قرار بگيرند، يكي از اين اقدامات بود. در دوره رياستجمهوري او هم، خانم راچيدا )رشيده) داتي – يك حقوقدان چهل ويک ساله از يك خانواده كارگر و مسلمان مراكشي – الجزايري، به عنوان اولين وزير مسلمان تاريخ فرانسه معرفي شد . بسياري از روزنامهها اين انتخاب ساركوزي را يك بازي سياسي خواندند. انتخاب يك دختر فقير از خانواده طبقه پايين به عنوان وزير دولت، يك اقدام پرحاشيه بود. روزنامهها به داتي لقب «ساركوزت» دادهاند .اولين حضور رسانهاي ساركوزي، بعد از يك نرمش صبحگاهي بود. او با لباس سپورتي مقابل کمره هاي تلويزيون ظاهر شده بود كه رويش نوشته بود NYPD )دپارتمان پوليس نيويارك (براي رسانهها اين موضوع خيلي جديد نبود. از مدتها قبل، رسانهها از علاقه ساركوزي به آمريكا آگاه بودند. «ساركوزي آمريكايي» و «ساركوزي عشق آمريكا» لقبهاي رسانهاي او بود. رسانههاي غربي هم او را آمريكاييترين رئيسجمهور فرانسه ميدانستند.
براي يك رئيسجمهور عشق آمريكا، مخالفت با ايران چيز عجيبي بهنظر نميرسد. ساركوزي قبل از انتخابات هم از مخالفان سرسخت برنامه هستهاي ايران بود. او يكي دو ماه قبل، برنامه هستهاي ايران را خطرناكترين مشكل جهان خواند و اين درحالي است كه خود فرانسه از داوطلبهاي فروش راكتورهاي هستهاي به ايران بوده و عراق را نيز صاحب تشكيلات هستهاي كرد. جنجال هستهاي اخير به خاطر آزمايشهاي اتمي فرانسه در اقيانوس آرام بود كه بزرگترين حادثه زيستمحيطي سال 2005 بود). اما دردسر بزرگ رئيس، جملهاي غيرديپلماتيك بود كه گفت: «بمب ايراني يا بمباران ايران؟». ساركوزي، وزير خارجهاش و بقيه اتحاديه اروپا بعدها سعي كردند اين جمله را تصحيح و به نوعي عذرخواهي كنند اما اظهارات هيجاني ساركوزي، يكي ديگر از جنجالهاي رسانهاي او را ثبت كرد .(جديدترين رسوايي خارجي دولت فرانسه، چند ي قبل در چاد اتفاق افتاد؛ دستگيري هفده عضو يك NGO فرانسوي كه در پوشش اقدامات خيرخواهانه دست به قاچاق كودك از چاد به فرانسه ميزد. سازمان خيريه «زو آرك» متهم است يکصدوسه كودك اهل چاد را بهطور غيرقانوني به فرانسه منتقل كرده و هر كدام را حداقل دوهزار دالر فروخته است.
مسئولان چاد زماني متوجه اقدامات اين شركت شدند كه فهميدند نيمي از كودكاني كه بانداژشده و با سرم به طياره فرانسه منتقل ميشوند، اصلا هيچ مشكلي ندارند . مسئولان چاد ميگويند كاملا مطمئن هستند كه دولت فرانسه در جريان اين اقدامات زو آرك بوده چون اردو و طياره فرانسه هم در اين اقدام دست داشتهاند و دولت نيز چند ماه قبل به اين شركت اخطار داده بوده. آنها گفتهاند: «ما ديگر به هيچ اروپايياي اعتماد نميكنيم». ساركوزي شخصا براي حل مشكل به چاد رفت و فرانسويها و اسپانياييهاي دستگيرشده را با طياره رياستجمهوري به فرانسه برگرداند .ساركوزي قبلا هم از اين كارها كرده بود. مذاكره با ليبي و آزادي پرستاران بلغاريا از ديگر رسواييهايي اوبود. سال 2004، شش نرس بلغاريا بهجرم آلودهكردن چهارصدوسي هشت كودك ليبيايي به ايدز، به اعدام محكوم شده بودند. اما مذاكره ساركوزي با ليبي، باعث آزادي گروگانها شد. فرانسه ميگويد وعدهاش براي كمك به ليبي و تجهيز شفاخانه هايش باعث اين اقدام شده، اما رسانهها از معامله براي دادن راکت ضد تانك به ليبي صحبت ميكنند.
آخرين جنجال رسانهاي ساركوزي، چند وقت پيش ثبت شد، اما بعد از ماجراي طلاقش منتشر شد. ساركوزي اميدوار بود قبل از سفر ماه نوامبرش به آمريكا، مردم آمريكا را به خود جلب كند اما پاشنه آشيلاش كه عصبيبودن و سريع تصميمگرفتناش است، اين فرصت را از او گرفت .در اولين مصاحبه با CBS، او حاضر به استفاده از ميكروفون در زير لباسش نشد چون صدايش را ضعيف ميكرد و در قرار بعدي مصاحبه، او صحبتهايش را اينطور شروع كرد؛ »من ميخواهم آمريكاييها بدانند كه ميتوانند روي ما حساب كنند...»؛ اما در پايان مصاحبه نيمهتمام، مشخص شد آمريكاييها نبايد زياد اميدوار باشند. مشكل زماني پيش آمد كه مصاحبهگر پرسيد «راز مخفيشدن خانم ساركوزي چيست؟ اکنون سه ماه است كه ايشان ديده نشدهاند».« لبخند ساركوزي روي لبش يخ زد«؛ «اگر قرار باشد چيزي راجع به سيسيليا بگويم، قطعا اينكار را نخواهم كرد». بعد با عصبانيت شروع به بازكردن ميكروفون كرد. «يك نفس عميق بكشيد ساركوزي... دوربينها هنوز روشن است» «.... همهاش احمقانه است، احمقانه است.» بعد بلند شد و با عصبانيت به سخنگويش كه كنارش ايستاده بود، باعصبانيت غريدو و به فرانسوي زير لب گفت «سبكمغز ابله» و از اتاق خارج شد. شبكه سيبياس كه دو هفته قبل از طلاق ساركوزي مصاحبه راثپت كرده بود، بلافاصله بعد از خبر طلاق، آنرا پخش كرد.
تشنج در فرانسه
فرانسه اين روزها شاهد بزرگترين موج اعتصابهاي سراسري در سالهاي اخير است .اعتصاب با اعتراض کارمندان قطارها و كارگران حملونقل عمومي به اصلاحات رئيسجمهوري شروع شد. چند روز بعد كارگران بخش انرژي، متعلمين ومحصلين و وكلا در سراسر كشور هم به اين اعتصاب سراسري پيوستند. آغازكننده اين اعتصابها اتحاديههاي كارگري ريل بودند. كارگران ريل و حملونقل عمومي براي دومين بار در يکماه است كه دست به اعتصاب ميزنند .آنها قصد دارند جلوي تصويب اصلاحات نظام تقاعد فرانسه را كه براي بيش از يك ميليون كارمند دولتي برنامهريزي شده، بگيرند. هيچ زماني براي پايان اين اعتصاب گسترده از سوي اعتصابكنندگان اعلام نشده است.
بر اساس اصلاحاتي كه دولت ساركوزي قصد اجراي آن را دارد و آن را اعلام كرده، از اين پس كارمندان دولتي بايد به جاي 5/37 سال پرداخت بيمه به صندوق تقاعد ، چهل سال بيمه بپردازند و بعد تقاعد شوند .بر اساس قانون قبلي بعضي كارمندان دولتي حتي در پنجاه سالگي هم تقاعد ميشدند اما با اعمال اصلاحات جديد در نظام تقاعد ، سن كارمندان متقاعد افزايش خواهد يافت .قضات و نرسها هم بخش ديگر اعتراض و اعتصابكنندگان اخير فرانسه را تشكيل ميدهند. قضات نگران اصلاحاتي هستند كه درصورت اجرا به تعطيلي چندين محکمه منجر ميشود. نرسهاهم خواستار افزايش چهار درصدي حقوق خود هستند.
مجموع اين درخواستها و اعتراضها اكنون ساركوزي را با چالش بزرگي در اولين سال دوران رياستجمهوري خود در فرانسه روبهرو كردهاست. به نوشته مطبوعات فرانسه و خبرگزاري اين كشور، ساركوزي علاوه بر اصلاحات در نظام تقاعد قصد دارد تغييرات ديگري هم در شرايط كاري كارمندان دولتي ايجاد كند .از جمله اين تغييرات جنجالي، كاهش بيست هزار وظيفه تا سال آينده است. اعلام اين خبر موجب شده تا كارمندان بخشهاي پست و مخابرات در روزهاي اخير سراسيمه به نشانه اعتراض به خيابانها بيايند.
نشريه اشپيگل به نقل از كارشناسان اقتصادي فرانسه در گزارشي نوشت: تغيير نظام تقاعد موضوعي ضروري است كه بايد اجرا شود زيرا ادامه شرايط كنوني ممكن نيست و نظام تقاعد به اين شكل ديگر نميتواند جوابگوي كارمندان باشد .ساركوزي هم در واكنش به اين اعتصابها و اعتراضهاي گسترده در چند مصاحبه گفته است كه براي تغيير فرانسه به اين سمت انتخاب شده و مصمم است كه به اين راه ادامه دهد .به گزارش روزنامه انگليسي گاردين، اتحاديههاي كارگري بخشهاي عمومي و دولتي فرانسه مانند بخش حملونقل در روزهاي اخير چندين نماينده براي مذاكره با دولت بر سر اين اصلاحات جنجالبرانگيز اعزام كردهاند اما اين مذاكرات به نتيجه نرسيده است.
اتحاديههاي كارگري، ساركوزي را متهم ميكنند كه هيچ انعطافي از خود نشان نميدهد و نميخواهد اين مشكل را حل كند .اعتراضهاي گسترده محسلين اين موج اعتصاب و اعتراض سراسري در فرانسه را تشديد كرده است. محصلين به اصلاحاتي در قوانين تعليمي فرانسه اعتراض دارند كه به دانشگاههاي مستقل، خودمختاري بيشتري در اداره خود ميدهد و به آنها امكان ميدهد با شركتهاي خصوصي همكاري بيشتري داشته باشند . محصلين نگران آن هستند كه با اجراي اين اصلاحات، دولت بساط آموزش رايگان و عمومي را جمع كند و بهطور كامل اين بخش را خصوصي كند .به همين دليل محصلين همگام با كارمندان بخشهاي دولتي دست به اعتصاب زده و از شركت در صنفهاي درس و سمينارهاي آموزشي خودداري ميكنند.
بعضي انجمنهاي چپگراي محصلين حتي به اتحاديههاي كارگري پيوسته و در اعتصاب و اعتراض آنها حضور مييابند .تا اكنون اين اعتصاب سراسري نيمي از مدارس و ادارات در پاريس و شهرهاي بزرگ فرانسه تعطيل شده و ترافيك هوايي كاملا در هم ريخته است. ادارههاي پست كار نميكنند و دفاتر هواشناسي تعطيل شدهاند .مطبوعات فرانسه به خاطر اين تحولات تكان دهنده، اين روزها را در فرانسه « نوامبر سياه» نامگذاري كردهاند. مشاوران و دستياران ساركوزي به رسانهها گفتهاند كه او قصد ندارد به شيوه تاچر اصلاحات بزرگ خود را اجرا كند بلكه ميخواهد با گفتوگو اين مسير را به سرانجام برساند.
در دهه 1980 تاچر، نخست وزير وقت انگليس كه لقت بانوي آهنين را هنوز بهدنبال دارد، با مجبور كردن اتحاديههاي كارگري به پذيرش اصلاحات در قوانين كار، كار قابل توجهي انجام داد .اكنون تحولات اين روزهاي فرانسه را با آن زمان در انگليس مقايسه ميكنند . ساركوزي كه در چند ماهي كه از شروع به كارش گذشته، كمتر آرام بوده و به همين دليل يك رئيسجمهوري بيشفعال لقب گرفته، اكنون يك هفته است سخنراني عمومي نداشته و به اين ترتيب نشان داده كه نميخواهد به اين جنجال دامن بزند . اعتراض سراسري اين روزهاي كارمندان دولتي در فرانسه دوجنبه دارد: از يك طرف آنها به پايين بودن حقوق خود كه باعث تضعيف قدرت خريدشان شده اعتراض دارند و از سوي ديگر نگران آن هستند كه اصلاحات اعلام شده ساركوزي شرايط را در سالهاي آينده براي آنها سختتر كند.
در فرانسه بيش از 2/5 ميليون نفر كارمند دولت هستند كه اين يك پنجم نيروي كار اين كشور را تشكيل ميدهد. ساركوزي تأكيد كرده كه اين تعداد بايد كاهش يابد تا بروكراسي اداري كم شود .اولين گام در اين مسير استخدام نكردن يك نفر از سه نفري است كه قرار است تا سال 2008 جايگزين متقاعد ين شود. اما با توجه به افزايش جمعيت فرانسه در سالهاي آينده، اين روند باعث افزايش نرخ بيكاري خواهد شد .در روزهاي اخير بيش از چهار ميليون كاغذ حاوي شعار براي اعتصابيون چاپ شده و دفاتر و مقرهاي اتحاديههاي كارگري شب و روز شاهد جلساتي است براي تعيين مسير راهپيمايي و تجمعها. در شهرهاي مارسي، ليون و پاريس صف ترافيك شهري گاه به سه صدوپنجاه كيلومتر ميرسد .
فرانسه كشورى كه برگزارى اعتصاب و تظاهرات خيابانى در اعتراض به خط مشى هاى دولت هاى حاكم بر اين كشور به يك سنت سياسى و اجتماعى تبديل شده است، اين روزها صحنه حركت اعتراضى كاركنان بخش هاى حمل و نقل زمينى (ريل، مترو و بس) بر ضد دولت راستگراى حاكم بر اين كشور است. هر چند دولت فرانسه با پيشنهاد اتحاديه كاركنان مربوطه براى انجام مذاكرات سه جانبه البته با پيش شرط پايان اعتصابات موافقت كرده اما ادامه اين بحران مبين اين امر است كه هدف اصلى كاركنان اعتصابى، دولت تازه نفس «نيكلا ساركوزى» رئيس جمهورى فرانسه است كه از شش ماه پيش زمام امور اين كشور را با راهيابى به «اليزه» در دست گرفته است. خدمات گسترده ريل و بخش هاى حمل و نقل شهرى در فرانسه به عنوان يكى از مهمترين شريان هاى هرگونه فعاليت اجتماعى در اين كشور قلمداد مى شود، به گونه اى كه روزانه بيش از ۱۰ميليون نفر از شهروندان فرانسوى در نقاط مختلف اين كشور و به ويژه شهرهاى بزرگ با ريل جابجا مى شوند. بديهى است كه هرگونه اخلال در فعاليت اين شبكه بسيار گسترده حمل و نقل عمومى، زندگى اجتماعى در شهرهاى بزرگ فرانسه را به طور جدى تحت تأثير خود قرار خواهد داد.
اعتراض بخش هاى حمل و نقل زمينى فرانسه در مخالفت با طرح اصلاحات در قوانين تقاعد كارمندان ريل و مترو و نيز شركت هاى برق و گاز اين كشور آغاز شده است. قوانين جديد دولت راستگراى حاكم بر فرانسه، سن تقاعد كارمندان ريل و حمل و نقل زمينى را از ۳۵/سال به ۴۰سال افزايش مى دهد، در حالى كه كارمندان معترض بخش هاى ياد شده بر اين اعتقادند كه به دليل شرايط دشوار كارى نبايد سن تقاعد آنان افزايش يابد. نگاهى به سه روزنخست اعتصاب كارمندان بخش هاى ريل، مترو و بس در فرانسه نشان مى دهد كه اين حركت اعتراض آميز كه در روز نخست آن با همراهى بيش از ۶۴درصد از كارمندان بخش هاى ياد شده همراه بود، علاوه بر آنكه به برخى از اهداف مقدماتى خود رسيده است، همچنان از توانايى بسيج كاركنان بخش هاى حمل و نقل فرانسه در به چالش طلبيدن دولت راستگراى حاكم بر اين كشور برخوردار است. كاركنان بخش هاى حمل و نقل زمينى فرانسه كه نخستين حركت عمومى عمده بر ضد ساركوزى راستگرا و دولت وى را سازماندهى كرده اند، اميدوارند كه با ادامه اعتصاب خود بتوانند حركت خود را به اعتصابات سراسرى بخش هاى مختلف تعليمي وتحصيلي فرانسه پيوند بزنند و فشار خود را بر دولت حاكم افزايش دهند.
اعتصاب كنندگان كه عموما با نظر اتحاديه هاى كارگري به مخالفت با طرح دولت فرانسه برخاسته اند، از نظر زمانى شرايط مناسبى را براى اعمال قدرت در برابر دولت ساركوزى برگزيده اند. رئيس جمهورى فرانسه كه پس از نخستين ماه هاى زمامدارى اش و گذراندن به اصطلاح دوران ماه عسل قدرت در اليزه به تدريج بايد با واقعيت هاى موجود در كشورش دست و پنجه نرم كند، اين روزها با كاهش محبوبيت خود روبه رو است. موسسات نظرسنجى فرانسه به ويژه از كاهش ۱۰درصدى محبوبيت ساركوزى نزد افكار عمومى اين كشور نسبت به دوران اوج قدرت نمايى وى در انتخابات رياست جمهورى خبر مى دهند. در اين ميان عواملى چون بهبود نيافتن قدرت خريد فرانسويان، كاهش تراز مبادلات خارجى و خط مشى هاى اصلاحى تند وى در عرصه مسايل اجتماعى و حتى برخى اوقات سياست گذارى هاى نامأنوس در عرصه روابط خارجى را به عنوان عوامل نارضايتى از رئيس جمهورى فرانسه و دولتمردان منتصب وى ذكر مى كنند. با اين همه تحليل گراني كه مسايل فرانسه را از نزديك دنبال مى كنند، به هيچ روى نمى توانند نقش گروه هاى چپگرا را كه مخالفان سنتى راستگرايان حاكم بر اين كشور هستند، در تحولات اخير ناديده بگيرند.
اتحاديه هاى كارعمده فرانسه عموما از پايگاه هاى شناخته شده احزاب و تشكلات سياسى و اجتماعى دست چپى فرانسه به شمار مى روند و بيشترين هواداران خود را در ميان كارمندان بخش هاى خدمات دولتى و همچنين محافل دانشگاهى اين كشور دارند. بديهى است كه گروه هاى مخالف دولت فرانسه همواره درصدد اعمال قدرت در برابر جناح حاكم و برانگيختن احساسات عمومى در برابر ساركوزى و دولت وى هستند، اما اعتصاب روزهاى اخير از نظر زمانى مى تواند نقطه آغازى بر مخالفت هاى گسترده تر مردمى در اين كشور باشد. در صورتى كه كارمندان بخش هاى حمل و نقل زمينى فرانسه موفق شوند تا زمان برپايى حركت اعتراض آميز ديگر بخش ها اعتصاب خود را ادامه دهند، شايد بتوانند روزهاى سخت و دشوارترى را براى دولتمردان راستگراى حاكم بر فرانسه رقم بزنند. فرانسه با چنين رويكردى در برابر راستگرايان حاكم بر اين كشور به هيچ روى بيگانه نيست. در ماه دسامبر سال ۱۹۹۵ميلادى و هنگامى كه «ژاك شيراك» رئيس جمهورى وقت فرانسه كه به تازگى بر مسند زمامدارى اليزه تكيه زده بود، دست دولت «آلن ژوپه» نخست وزير وقت و نزديك ترين همراه سياسى خود را در اجراى برخى اصلاحات بازگذاشت، شاهد يكى از بزرگترين حركت هاى اعتراض آميز مردمى در اين كشور بوديم. در آن سال اعتصاب گسترده ۲۶روزه كارمندان بخش هاى خدمات شهرى چون ريل دولتى، مترو، بس و ديگر بخش هاى خدماتى چون ادارات برق و گاز و مخابرات آنچنان عرصه را بر جناح دست راستى حاكم بر فرانسه به تنگ آورد كه در نهايت چندى بعد شيراك مجبور به كنار نهادن ژوپه از سمت نخست وزيرى و برگزارى انتخابات زودرس پارلمانى در اين كشور شد.
انتخاباتى كه با پيروزى حزب سوسياليست و جلوس «ليونل ژوسپن» به منصب صدارت و نخست وزيرى فرانسه انجاميد، به مدت پنج سال راستگرايان اين كشور را در حسرت كنترول كامل قدرت سياسى در كشور نشاند. عملكرد اجتماعى و اقتصادى دولت راستگراى حاكم بر فرانسه، اگر چه شرايط اين كشور را نمى توان به طور كامل با بحران اجتماعى سال ۱۹۹۵ميلادى مقايسه كرد، اما بايد دانست كه وضعيت آنچنان هم بر مراد ساركوزى و همراهان وى نيست. ساكوزى كه در بحران حومه هاى شهرى سال ۲۰۰۵ميلادى فرانسه چهره اى قاطع از خود در مقابله با آنچه وى ناامنى و مشكلات ناشى از بي امنيتي در حومه هاى شهرها خوانده بود، به نمايش گذاشت، خود بهتر از هر كسى مى داند كه چهره اى محبوب در ميان جوانان حومه ها به شمار نمى رود. موج گسترده اى كه در سال ۲۰۰۵ميلادى به مدت سه هفته تظاهرات و ابراز مخالفت با ساركوزى به عنوان وزير داخله را بر انگيخته بود، همچنان قابليت به چالش طلبيدن ساركوزى را اين بار در سمت رئيس جمهورى فرانسه دارا است. بدون ترديد چپگرايانى كه در وراى حركت هاى اعتراض آميز كارمندان اعتصابى دولت قرار دارند، همچنان نظر به حضور هر چه بيشتر مخالفان ساركوزى در ابراز مخالفت با دولت راستگراى حاكم را دارند.
از سوى ديگر ماهيت غيرمنعطف و تاحدودى سازش ناپذير ساركوزى و دولت منصوب به وى در خلال بحران اخير عملا راه را بر هر گونه تفاهمى زودرس ميان دولت اين كشور و اعتصاب كنندگان بسته است. در حالى كه در شرايط بحرانى ناشى از اعتصاب به طور طبيعى زندگى روزمره ميليون ها نفر فرانسوى را مختل مى كند، مذاكره و گفتگو بديهى ترين راه خاتمه بخشيدن به بحران است. در اعتصاب هاى اخير فرانسه دولت اين كشور با تأسى از ساركوزى كه به چهره اى قاطع و سازش ناپذير شهره است، از درخواست گفتگو با نمايندگان كاركنان اعتصابى طفره رفته و هر گونه مذاكره را منوط به از سرگيرى فعاليت عادى كارمندان معترض كرده است. در پيش گرفتن چنين رويه اى مى تواند دورنمايى از ادامه اختلاف نظر بين دولت و كارمندان معترض بخش هاى خدمات عمومى فرانسه را ترسيم كند. در چنين شرايطى يا دولت حاكم بايد بر استوارى مواضع خود و يا فقدان انسجام طرف مقابل اطمينان داشته و يا اينكه فضايى مبهم از ادامه اعتصابات و حركت هاى اعتراض آميز اجتماعى را پيش بينى كرده باشد. در هر حال به نظر مى رسد پس از سپرى شدن دوران كوتاه چند ماهه ماه عسل قدرت ساركوزى در مسند رياست جمهورى، زمان نخستين رويارويى جدى و گسترده وى با مخالفان چپگرايش فرا رسيده باشد. نتيجه اين چنين حركت هايى هر چه باشد، مى توان گفت كه روزهاى دشوار ساركوزى در پيش روى خواهد بود.
فرانسه و آمريکا
ساركوزي پس از ژاك شيراك محافظهكار، شرايطي را رقم زده است كه حتي ميتوان به رئيس جديد جمهوري پنجم، لقب زيادهخواه داد. ساركوزي از زمان روي كار آمدن، تحركاتي را انجام داده كه حكايت از تلاش وي براي تأثيرگذاري بر روندهاي اتحاديه اروپا و يكهتازي در اين عرصه دارد . نگاه رئيسجمهوري جديد فرانسه به حوزه سياست خارجي نه تنها نشاندهنده اين يكهتازي است كه روايت تقويت روابط فراآتلانتيكي توني بلر، نخستوزير پيشين انگليس را در اذهان تداعي ميكند . زماني كه ساركوزي، وزير امور خارجه خود را به طور غيرمنتظره به عراق ميفرستد تا همانند يك عنصر تأثيرگذار بر تحولات اين كشور ايفاي نقش كند يا هنگاميكه در راستاي احياي نقش كهن استعماري خود در لبنان، سعي ميكند در بحبوحه مجادلات سياسي اين كشور به نوعي نقشي پدرسالارانه را براي پاريس قائل شود، نه تنها نگاهها به فعال شدن يكجانبه سياست خارجي دولت وي معطوف ميشود، كه بيش از آن، هماهنگي سياستهاي ساركوزي با واشنگتن در اين عرصه جلب توجه ميكند.
در گذشتهاي نهچندان دور، بلريسم نماد تقويت روابط دو سوي اقيانوس اطلس بود و نزديكي سياستهاي توني بلر به نگاه جورج بوش، هماهنگي كامل آنها در برخورد با مسائل گوناگون بينالمللي را تداعي ميكرد؛ اما اكنون به نظر ميرسد اين وظيفه را رئيسجمهوري فرانسه به عهده گرفته است . ساركوزي نهتنها تلاش براي به عهده گرفتن نقشهاي خاص در اتحاديه اروپا را به عنوان يكي از ويژگيهاي بلريسم از آنِ خود كرده است، كه ميكوشد رويكردهاي خود به مسائل بينالمللي و از جمله برنامه هستهاي ايران را در قالبهايي كه تاكنون در انحصار نومحافظهكاران آمريكايي بوده است، شكل دهد.
دولت فرانسه اكنون نهتنها با توافق ايران و اداره بينالمللي انرژي اتميمخالفت ميكند كه از حاميان اصلي تصويب سومين قطعنامه شوراي امنيت براي تحريم ايران است و فراتر از آن در عملكردي كاملا شبيه به رويكردهاي يكجانبهگرايانه آمريكا، از تحريم ايران در عرصهاي فراتر از شوراي امنيت و از طريق اتحاديه اروپا سخن ميراند و شركتهاي خصوصي اين كشور را به خودداري از تجارت با ايران توصيه ميكند؛ وزير امور خارجه اين كشور هم كه اخيرا در اظهارنظري جنجالي تصريح كرده است اگر ايران به سلاح اتميدست يابد، دنيا بايد براي جنگ با اين كشور آماده شود .به هر حال، تأملي كوتاه در رويكردهاي حال حاضر فرانسه به مسائل گوناگون بينالمللي و از جمله مقولات مرتبط با ايران، اين گمانه را به ذهن ميآورد كه گويي ساركوزيسم به عنوان نسخه بهروزشده و پيشرفته بلريسم، اكنون نظام بينالملل را بيش از پيش در نگراني فرو ميبرد.
ساركوزي رئيسجمهور جديد فرانسه با درخواست از جامعه جهاني براي انجام اقدامات سختگيرانه در مورد ايران نشان داد كه از سياستهاي شيراك پيروي نميكند .علاوه بر آن ساركوزي استراتژي سياست خارجي فرانسه را كه از زمان مارشال دوگل روند ثابتي داشت، تغيير داده است و اكنون به نظر ميرسد كه قصد دارد جاي توني بلر را گرفته و متحداصلي بوش درا روپا باشد .ساركوزي با بهره از احساسات ناسيوناليستي در فرانسه محبوبيت سياسياش را به دست آورد و حمايت ضمني از شورشهاي پاريس باعث شد تا بسياري او را دنبالهرو مارشال دوگل بدانند و همين مسئله او را به اين مقام رساند جنرال دوگل نيروهاي ناتو را از فرانسه اخراج كرد تا در سياستهاي دفاعي فرانسه خللي ايجاد نشود ولي اكنون ساركوزي متحد اصلي سياستهاي واشنگتن در اروپا خواهد بود و اگر اين چنين شود او به طور قطع جاي تونيبلر را خواهد گرفت.
اظهارات اخير برنارد كوشنر وزير امورخارجه فرانسه در مورد نياز به عمليات نظامي عليه ايران نشان ميدهد كه رئيسجمهوري فرانسه قصد دارد تا در ماجراجويي جديد آمريكا شركت كرده و كشورش را بدل به ابزار سياستهاي آمريكا در خاورميانه و اروپا كند .برخي تحليلگران مطرح ميكنند فرانسه در پي دستيابي به نفت عراق است و كوشنر وزير امورخارجه اخيرا از عراق ديدن كرده است اين ديدار زماني مهمتر ميشود كه بدانيم اولين حضور يك سياستمدار ارشد فرانسوي در عراق ظرف بيست سال اخير بوده است.
ديدار رسمي كوشنر نشان داد كه فرانسه مايل است يكي از شركاي دولت جديد عراق باشد. همه اين اتفاقات ظرف يك ماه و پس از آن رخ داد كه مجلس عراق قانوني را در مورد لزوم توسعه صنعت نفت عراق و اجازه شركتهاي خارجي براي مشاركت را صادر كرد .اگر فرانسه مالك بخشي از ميادين نفتي عراق باشد ميتواند به عنوان عضوي مستقل در اتحاديه اروپا عمل كند چون از لحاظ انرژي بينياز خواهدبود. اما ساركوزي اين مشكل را بدون كمك آمريكا نميتواند حل كند و پارلمان عراق نيز تصميمات اصلي را بدون تاييد فرماندهي نظاميآمريكا يا دولت آمريكا نميگيرد .در حال حاضر جورجبوش نسبت به برنامه اتمي ايران علاقمند شده است و دولت فرانسه را نيز به اين سمتوسو كشانده است. بوش در اگست اظهار كرد كه بمب اتم در دستان رهبران ايران ميتواند منجر به هولوكاست اتمي شود و روز بعد ساركوزي از دولتهاي اروپا ييخواست تا بدون تاييد شوراي امنيت اقدام به اعمال تحريمهاي سختگيرانه يا حتي حمله نظامي عليه ايران كنند.
اين گفتهها مدرك ديگري براي اثبات عدم علاقه ساركوزي به پيگيري سياستخارجي دولت قبلي فرانسه است كه به شدت از حمله آمريكا به عراق انتقاد كرد. فرانسه همچنين اقدام ديگري را در اين مسير انجام داده و ساركوزي قصد دارد عضويت فرانسه در ناتو را به شكل كاملا فعال درآورد اين به معناي تجديدنظر در سياست خارجي است كه مارشال دوگل چهل سال قبل چارچوب آن را تعيين كرد .زماني كه ژاكشيراك نخستوزير فرانسه شد، روابط دوستانهاي با صدامحسين داشت و از عراق ديدن ميكرد و سران حزب بعث را به پاريس دعوت ميكرد در آن زمان فرانسه در برنامه اتمي عراق مشاركت مستقيم داشت و راكتور اتمي عراق كه مورد هدف جنگندههاي اسرائيلي قرار گرفت، ساخت فرانسه بود و مهمتر از همه اينكه فرانسه به دفعات به عراق پيشنهاد فروش سلاح داد ولي صدام سلاحهاي ساخت شوروي سابق را ترويج ميداد در نتيجه فرانسه در شرايط فعلي مانع اندك در عراق دارد و نفت كمي نصيبش ميشود .عراق اكنون وارد دوره جديدي شده و هر كشوري كه حامي صدامحسين بوده نميتواند در فهرست شركا باشد.
سفر سارکوزي به آمريکا و تلاشهاي وي براي ايجاد نزديکي روابط واشنگتن و پاريس، چرخشي در همگامي اين کشور با سياستهاي امريکا در جهان به ويژه خاورميانه ارزيابي ميشود. آمريکا و فرانسه اگرچه در برخي از مسائل بينالمللي مانند محيط زيست و موضوع عراق ديدگاههاي متفاوتي دارند، اما به نظر ميرسد تمايل سارکوزي به ايفاي نقش فعالتر فرانسه در مسائل خاورميانه، وي را بر آن داشته است تا براي رسيدن به اين هدف برخلاف نظر مردم فرانسه، جايگزين بلر در پيروي از سياست هاي بوش شود .همسويي فرانسه و آمريکا در مسائل فلسطين، اسرائيل، لبنان، سوريه و موضوع هستهاي ايران اين دو کشور را بيش از گذشته به هم نزديک کردهاست .از سوي ديگر، تنهايي آمريکا در اجراي سياستهايش در خاورميانه اين کشور را ترغيب به همکاري با فرانسه کرده تا بتواند بخشي از بار مشکلات آمريکا را در خاورميانه به دوش اروپا منتقل کند.
رييسجمهور فرانسه همچنين قصد دارد تا بار ديگر نفوذ اين کشور را در عراق که در زمان صدام به اوج خود رسيده بود، دوباره احيا کرده و با حمايت آمريکا نفوذ خود را از طريق رهبران سني و بازماندگان رژيم صدام در عراق، باز سازي کند . در مذاکرات روساي جمهور فرانسه و آمريکا موضوعات مربوط به خاورميانه به ويژه عراق، فلسطين، اسرائيل، لبنان و سوريه که مورد علاقه دو طرف ، مورد بحث قرار گرفت .موضوع برنامه هستهاي ايران که به موضوعي مورد اتفاق ميان دو کشور مبدل شدهاست نيز از ديگر موضوعات مورد بحث بود .اتحاد آمريکا و فرانسه در مقابله با برنامه هستهاي ايران نه تنها يک روي سکه است بلکه روي ديگر آن، تضاد منافع اين دو کشور با نفوذ و نقش ايران در خاور ميانه بهويژه در لبنان عراق و خاور ميانه است.
فرانسه و روسيه
ديدار ساركوزي از مسكو دومين ملاقات بين پوتين و او از زمان انتخابات رياست جمهوري فرانسه در سال جاري است .براي نخستين بار اين دو در نشست سران هشت كشور صنعتي در هيليگن دام ملاقات كردند و به گفتوگوهاي رسمي عادي پرداختند .اما در شرايطي كه آنها قبل از آغاز ديدار رسمي مشغول صحبتهاي روزمره بودند، موبايل ساركوزي زنگ خورد او پس از يك دقيقه گفت وگو، گوشي را به پوتين داد و جالب بود كه اين تماس فارغ از مناسبات سياسي بود ودر واقع همسران آنها – سيسيليا و ليودميلا تصميم گرفته بودند از حال همسرانشان باخبر شوند. حال به نظر ميرسد اين دو زبان و اهداف متشركشان را زودتر از همسرانشان پيدا كردهاند.
در آن ديدار وقتي خبرنگاران نظر ساركوزي را درباره پوتين جويا شدند، وي در پاسخ گفت رئيس جمهوري روسيه فردي بسيار باهوش است و اين مسئله گفت وگو با او را آسان ميكند. اين گفتهاي خلاف پيشبيني تحليلگران را نشان ميداد چرا كه آنها معتقد بودند روابط روسيه و فرانسه پس از انتخاب ساركوزي به دوران جنگ سرد باز خواهد گشت .درخلال انتخابات ساركوزي چندان با روسيه ميانه خوبي نداشت و سعي داشت تا حد امكان خود رااز سياستهاي ژاكشيراك دور نگاه دارد، آن هم در شرايطي كه شيراك بزرگترين مدافع روسيه در اروپا بود . ساركوزي خواهان توضيح پوتين در مورد موضع روسيه در قبال چچن، گرجستان و اكراين شده بود. وي همچنين با نظر پوتين پيرامون تجربه امپراتوري شوروي به عنوان بزرگترين تراژدي قرن بيستم مخالف بود .ساركوزي به صراحت گفته بود كه فروپاشي هر ديكتاتوري امر مثبتي است و حكومت شوروري هم ديكتاتوري بود.
ساركوزي همچنين درباره متحدان آيندهاش گفته بود: اگر از من بپرسيد كه با توجه به سياست روسيه در چچن به اين كشور نزديك خواهد شد يا آمريكا، من آمريكا را انتخاب خواهم كرد .ساركوزي پس از انتخاب هم نشان داد كه به آمريكا نزديكتر است و حتي تعطيلات خود را در دوران رياست جمهوري در آنجا گذراند . او طي اين تعطيلات تصميم گرفت تا تجارت، سياست و تفريح را درهمآميزد و براي ديدار، جورج بوش به اقامتگاه خانوادگي آنها در كن بان پورت رفت.البته تصميم براي انتخاب محل تعطيلات يك امر شخصي است .ولي نشريات غربي تاكيد داشتند كه اين تصميم تاثير فراواني بر كاخ سفيد داشت و آمريكا ساركوزي را جايگزين گوردون براون نخست وزير انگلستان خواهد كرد چرا كه براون به دليل عقبنشيني نيروهاي انگلستان از عراق ديگر مورد علاقه محافظهكاران آمريكا نيست.
در شرايط فعلي ساركوزي بزرگترين لابيكننده منافع آمريكا در اتحاديه اروپاست و به نوعي عملكرد تونيبلر را در دوران نخستوزيرياش خواهد داشت .اما لازم به توضيح نيست كه بهترين دوست واشنگتن بودن به محبوبيت ساركوزي در فرانسه كمكي نخواهد كرد و به همين دليل ساركوزي هنگام بيان نظراتش در مورد سياست خارجي، الفاظ و لغات را با احتياط انتخاب ميكند .اما تغيير الفاظ مشكل او را حل نميكند. او در دو موضوع اصلي به شدت از مواضع آمريكا حمايت ميكند: تحريمهاي جديد عليه ايران و استقلال كوزوو و اين قضيه او را كاملا در نقطه مقابل پوتين قرار ميدهد.
ساركوزي در مورد سياستهاي كرملين پيرامون انرژي هم بسيار صريح است و اظهار كرده بود كه روسيه در استفاده از امتياز نفت و گاز خود بسيار بيرحمانه و بيملاحظه رفتار ميكند و پس از اين اظهارات شركت فرانسوي گاز فرانسه به پروژه خط لوله درياي خزر پيوست و بدين ترتيب از روسيه چشمپوشي كرد.اما در روابط دوطرفه فاكتورهاي ديگري نيز وجود دارند .ساركوزي و برنارد كوشنر وزير امور خارجه فرانسه در ديدارشان از مسكو، لزوم توجه روسيه به مسائل حقوق بشر، قتل آناپوليت كوسكايا و موقعيت قفقاز را گوشزد كردند.از سوي ديگر كوشنر اولين كسي بود كه نسبت به نخست وزيري احتمالي پوتين در آينده واكنش نشان داد و در شرايطي كه آمريكا و اتحاديه اروپا اين قضيه را مسئله داخلي روسيه عنوان كرده بودند، كوشنر به صراحت اعلام كرد: اين تصميم روسيه مخالفان زيادي دارد و دنيا از اين قضيه مطلع است.
او همچنين با تاكيد بر اظهارات كاندوليزا رايس، نگرانياش در مورد تمركز قدرت در روسيه را ابراز كرد.در نگاه اول اين چنين به نظر ميرسد كه هر چه حكومت ساركوزي در فرانسه طولانيتر شود، روابط روسيه و فرانسه بيشتر به سردي ميگرايد، اما اظهار اين قضيه نبايد با قاطعيت صورت گيرد چون فرانسه اصلا خواهان جنگ در ايران نيست، در قضيه عراق خواهان بدتر شدن اوضاع نيست و برخلاف باورهاي فعلي عضويت خود در ناتو را كامل نخواهد كرد و منافع روسيه در مورد عضويت اوكراين و گرجستان در ناتو را لحاظ خواهد كرد. خروج گرهارد شروردر و ژاك شيراك از صحنه سياست اروپا، مثلث قدرت مسكو – برلين- پاريس را از ميان برد . هر چند كه پوتين اكنون لحن مشتركي را با آنگلامركل صدر اعظم آلمان پيدا كرده است. امروز سياستگذاران روسي ماموريت آشكاري را برعهده دارند .آنها بايد روابط دو كشور روسيه و فرانسه را با لحاظ كردن عملگرايي و نه شعارهاي ميان خالي بهبود ببخشند.
منابع مورد استفاده : نووستي ، همشهري وآرشيف نويسنده .