21.05.2007

 

 

 

 

                                                            

قسمت هفتم


 

مسجد اعظم سامرا

                                                                                مسجد اعظم سامرا (مسجد متوکل)

مسجد اعظم سامرا (متوکل)، از مشهورترین بناهای دوران حکومت عباسیان به شمار می آید. این مسجد بین سالهای 237-233 هجری قمری، به دستور خلیفه متوکل در زمینی به مساحت 440 * 376 متر بنا نهاده شد و تا سالهای اخیر، بزرگترین مسجد جهان اسلام به شمار می آمد. هر چند که در جریان مطالعات به مطلبی بر خوردم که سال احداث بنا را 227-221 هجری، در زمان خلیفه مستعصم عنوان کرده و تاریخ 237 - 233 هجری را مربوط به دوره بازسازی و بزرگ کردن مسجد در دوران متوکل دانسته بود. در درون زمین مسجد، یک مستطیل دیگر با ابعاد 240*156 متر با دیوارهایی به ارتفاع 10 متر و ضخامت 2.65 متر محصور شده و با مناطق خالی بزرگی به نام «زیاده» از اولی جدا می شود که از این مناطق به عنوان انباری، آبریزگاه و وضوخانه استفاده می شده است. امروزه از این مسجد تنها دیوار بیرونی و مناره حلزونی شکل معروف آن با نام ملویه، بر جای مانده است. صحن میانی مسجد را رواق هایی در بر گرفته که بزرگترین آنها رواق قبله در سمت جنوب است. این رواق شامل 24 ردیف ستون های 8 ضلعی بوده است که در امتداد جهت قبله قرار گرفته اند. رواق های شرقی و غربی، هر یک 4 ردیف و رواق شمالی 3 ردیف ستون داشته اند. ویژگی دیگر این بنا، فقدان محراب به شیوه متعارف آن است که با 3 ورودی طاقدار جایگزین شده است و ورودی میانی عریض تر است.  شاخص ترین بخش بنا که شهرتش تا حدی به آن وابسته است، مناره حلزونی شکل آن است که در خارج از مسجد و 27 متری ضلع شمالی آن، بر پایه ای مربع شکل با اضلاع 33 متر ساخته شده است. سطح شیبداری(رمپ) به عرض 2.3 متر پس از پنج دور گردش به اتاقکی منتهی می شود. این مناره 53 متر ارتفاع دارد و یکی از بلندترین مناره های جهان اسلام به شمار می آید.  پروفسور هیلن براند در کتاب ارزشمند خود، معماری اسلامی، منشاء انتخاب شکل عجیب حلزونی را برای این مناره بیان کرده است. وی معتقد است تعصب ضد امویان در اوایل دوران عباسی، آنان را بر ضد تقلید از فرم های معماری ای که نشان از ارتباطی قوی با سوریه داشت برانگیخت و آنها را برای پذیرش فرم های خرانی مستعد ساخت. منبع احتمالی دیگری که معرفی شده است، زیگورات بین النهرین قدیم یا برج معبد است. در حالی که بیشتر چنین ساختمان هایی دارای نمای پله ای شکل مشتمل بر چهارگوش های منطبق بر هم هستند که بر اندازه اینها افزوده می شود، تعداد کمی هم پایه چهارگوش دارند که استوانه ای بزرگ در مرکز آن قرار گرفته است و با یک رمپ رو به بالا احاطه شده اند. یک ساختمان چهار طبقه از این نوع، در خورس آباد در شمال عراق از خاک بیرون کشیده شده که احتمال می رود زمانی دارای هفت طبقه بوده است.  شیوه به کار رفته در معماری مسجد سامرا، بعدها در ساخت مسجد ابوذلاف در همان نزدیکی و مناره مسجد ابن طولون در قاهره به کار گرفته شد و پس از آن دیگر دنبال نشد.

مجتمع ریگستان

                                                                 

یکی از ویژگی های خاص معماری تیموری که بعدها در دوره ازبکان آسیای میانه پیگیری شد ایجاد مجتمع هایی از بناهای یادبود حول یک میدان روباز بود. میدان ریگستان در سمرقند یکی از بهترین نمونه ها است و به رغم آنکه در گذر ایام به بناهای آن افزوده شده، در نسبت های موزون، حجم های بزرگ و نیز پوشش رنگی و روشن، مجموعه ای کاملا یکدست به نظر می رسد.

سالها پیش از احداث این میدان، رودخانه ای از این محل عبور می کرده که با گذشت زمان خشک می شود و بستر سنگی آن بر جای می ماند و این محوطه ریگستان نام می گیرد. هرچند تا کمتر از یک قرن پیش، زمین لرزه، تغییرات زیاد دما در فصول مختلف سال و نیز استهلاک طبیعی ساختمان، این مجموعه را در وضعیت نا مناسبی قرار داده بود تا جایی که برخی از مناره ها و گنبدها تخریب شده و یا در حال ویرانی بودند و حدود 70% کاشیکاری سطوح از بین رفته بود اما نوسازی های انجام شده در سال 1923 میلادی و نیز بین سالهای 1967 تا 1987 میلادی آن را به وضعیتی مطلوب بازگرداند. سه ساختمان عمده پیرامون این میدان بر جای مانده است  که در زیر هر یک به اختصار معرفی می شوند:
1- مدرسه الغ بیگ : این مدرسه به همراه خانقاهی دولتی بین سالهای 820 تا 825 هجری به فرمان الغ بیگ ، پسر شاهرخ، ساخته شد. این بنای چهار ایوانی با ابعاد 81*56 متر از همه بنا های تیموری بزرگتر و پیچیده تر است. در هر یک از چهار گوشه این مدرسه مناره ای برپاست و ساختمان با نمایی پر ابهت رو به میدان قرار گرفته است. احتمالا زمانی در کنار پیش طاق مرکزی 35 متری، گنبدهای دو جداره ای قرار داشته اما از آنها فقط سقف های کوتاه گنبدی باقی مانده است. حیاط مربع شکل 30 متری آن ایوان هایی در میان هر یک از گوشه ها و نیز اتاق دارد که روزگاری یکصد طلبه را در خود جای می داده است.

2- مدرسه شیردر : این بنا از مدرسه الغ بیگ بسیار جدیدتر بوده و در فاصله سال های 1028 تا 1065 هجری و به فرمان یالتانگوش ،والی سمرقند، به جای خانقاه الغ بیگ ساخته شده است. نام آن از مجسمه شیرهای درنده ای گرفته شده که آذین بخش پشت بغل های مدخل اند.

نمای آن تقلیدی از سر در مدرسه الغ بیگ است. مدرسه شیردر دارای همان انباشتگی و ترکیب بندی نمای بناهای تیموری است : ایوانی عظیم که در کنار آن گنبدهای تویزه دار بر ساقه های بلند و با مناره هایی باریک در گوشه ها قرار دارد. در قسمت داخل، صحن را دو اشکوب از حجره ها در بر گرفته است. چشمگیرترین ویژگی این بنا تزیین آن است. بیرون عمارت و نماهای صحن را کاشیکاری کرده اند و سطوح داخلی را با موضوعات گل و گیاهی چند رنگ نقاشی کرده اند.  
3- مسجد- مدرسه طلا کاری : این بنا نیز نسبت به مدرسه الغ بیگ جدیدتر به شمار می آید و بین سالهای 1056 تا 1071 هجری ساخته شده است و دارای نمایی متقارن با مدخلی جناغی است. در گوشه های نمای آن برج های استوانه ای کوتاهی قرار دارد که با مناره های بلند و باریک دو بنای دیگر متفاوت است. نام طلاکاری به واسطه گنبدخانه طلایی اش انتخاب شده است. نمای خارجی بنا با استفاده از کاشی های رنگی در قالب طرح های هندسی پوشانیده شده است. از آنجا که این بنا مشتمل بر مسجد جامع بزرگی در قسمت غربی است، اتاق های گنبددار مخصوص تدریس و اقامه نماز که در دو مدرسه دیگر ریگستان یافت شده در اینجا حذف گردیده است.

شگفتيهای هفتگانه دنيای باستان

                                                       

شگفتي هاي هفتگانه ي جهان ، نام آورترين و بزرگترين اثرهاي هنري و معماري روزگار باستان به شمار مي آيند . نخستين كسي كه درباره ي شگفتي هاي هفتگانه ي جهان ، كتاب نوشته ، نويسنده ي فنيقي « آنتيپاتروس » سيدوني (سده ي دوم پيش از ميلاد) است. كتاب او به هر حال نه داراي ديدگاه فلسفي بوده و نه يك كتاب هنري محسوب ميشده ، بلكه فقط راهنماي ساده اي براي سفر در عهد باستان بوده است آنتيپاتروس  در سفرهايش ــ اگر خود به راستي به اين سفرها رفته باشد و سخن ديگران را بازگو نكرده باشد ــ بيشتر راههاي تجارتي معروف آن زمانِ دنيا را دنبال ميكرد. او فقط يكي از عجايب هفتگانه را در يونان يافت: پيكره ي زئوس اثر فيدياس در المپيا. او در آسياي صغير ، معبد آرتميس را در اِفِسوس و آرامگاه شاه موزولوس پادشاه هاليكارناس را ؛ در جزيره ي رودس مجسمه ي غول پيكري را ــ كه مجسمه ي هليوس خداي خورشيد بود ــ ، در آفريقا فانوس دريايي اسكندريه و هرم خئوپس در شهر گيزه ، و بالاخره در آسياي دور باغهاي معلق ملكه سميراميس را در بابل توصيف كرد.
 
آنتيپاتروس  در گزارشهايش به ساختمانهاي معروفي كه بسيار در دسترس بودند و به اصطلاح جلوي در خانه ي او بودند ، مثلاً ساختمان آكروپوليس در آتن ، اشاره اي نكرد. زيرا كتاب او به عنوان راهنماي سفر براي يونانيهاي تحصيلكرده نوشته شده بود ــ و اينكه يكي از اين يونانيها درباره ي آكروپوليس چيزي نداند و لازم باشد كه توجه او را به اين اثر جلب كرد ، در نظر آنتيپاتروس عجيب و باورنكردني مي نمود!
 
آنتيپاتروس  همچنين تنها آن عجايبي را در كتاب خود ثبت كرد كه هنوز در آن زمان ديده ميشدند. مثلاً برج بابل ــ كه بدون ترديد يكي ديگر از بناهاي ساختماني شگفت آور آن زمان بود ــ در دورانِ « آنتيپاتروس » در هم فرو ريخته بود و لذا جزو مناظر ديدني شمرده نميشد. او نميخواست به مردمان عصر خود ويرانه ها را ارائه كند: يونانيهاي عاشق هنر و زيبايي ، خرابه ها و ويرانه ها را قابل تحسين و اعجاب انگيز نميدانستند.

نزد بسياري از اقوام باستان ، « هفت » عدد ويژه اي بود. در فلسفه و نجوم مصريان و بابليها ، عدد هفت به عنوان مجموع هر دو « عدد زندگي » ، سه و چهار ، جايگاه ويژه اي داشت: پدر ، مادر و فرزند ، يعني سه انسان ، پايه و اساس زندگي هستند و عدد چهار ، مجموع چهار جهت آسمان و باد است كه از آنها باران زندگي زا مي بارد و كشتزارها را بارور ميسازد.
براي فيلسوف و رياضيدان يوناني « فيثا غورث » كه در سده ي ششم پيش از ميلاد مسيح مي زيست ، عدد هفت ، مفهوم ويژه ي خود را داشت كه از مجموع دو عدد سه و چهار تشكيل ميشد: مثلث و مربع نزد رياضيدانان عهد باستان ، اشكال هندسي كامل به شمار مي آمدند. از اين روي عدد هفت به عنوان مجموع سه و چهار براي آنها عددي مقدس بود .يهوديان قديم نيز براي عدد هفت ، معناي ويژه اي قائل بودند: در كتاب اول عهد عتيق آمده است كه خداوند ، جهان را در شش روز پديد آورد و در روز هفتم « روز سبت » (روز شنبه كه روز تعطيل يهوديان است) ، خالق به استراحت پرداخت . موسي در ده فرمان خود از پيروانش ميخواهد كه اين روز آرامش را مقدس بدارند. از آن زمان عدد هفت نزد يهوديان و بعدها نزد مسيحيان كه عهد عتيق را قبول كردند ، به عنوان عددي مقدس محسوب ميشد .به اين ترتيب بود كه از دوران باستان ، هفتگانه هاي بيشماري پديد آمدند: يونانيان باستان همه ساله ، هفت تن از بهترين هنر پيشگان نقشهاي تراژدي و نيز نقشهاي طنز و كمدي را انتخاب ميكردند. آنها مانند روميهاي باستان به هفت هنر احترام ميگذاشتند. روم بر روي هفت تپه بنا شده بود. در تعليمات كليساي كاتوليك هفت گناه كبيره (غرور ، آزمندي ، بي عفتي ، حسد ، افراط ، خشم و كاهلي) و هفت پيمان مقدس (غسل تعميد ، تسليم و تصديق ، تقديس بلوغ ، ازدواج ، توبه ، غسل پيش از مرگ با روغن مقدس ، در آمدن به لباس روحانيون مسيحي وجود دارد .براي پيروان محمد ، آخرين مكان عروج ، آسمان هفتم به شمار مي آيد.
در بيست و هفتم ژوئن هر سال ، روز « هفت انسان خوابيده » مسيحيان ، ياد آن هفت برادري را كه در سال 251 ميلادي براي عقيده و ايمان خود زنده زنده لاي ديوار نهاده و شهيد شدند ، گرامي ميدارند. مردم عامي ميگويند كه اگر در اين روز ، باران ببارد ، به مدت هفت هفته پس از آن هوا بد خواهد بود ؛ آنگاه انسان بايد هفت وسيله مورد نيازش را بسته بندي كند و با چكمه هاي هفت فرسخي خود به آن دورها سفر كند .صورت فلكي خوشه ي پروين يا ثريا به عنوان « هفت ستاره » معروف است ، در حالي كه حتي با چشم غير مسلح ميتوان در اين صورت فلكي تا يازده ستاره را ديد .در افسانه ها نيز با هفت سحر آميز روبرو ميشويم: سوار ريش آبي ، هفت همسر داشت ؛ سفيد برفي با هفت كوتوله پشت كوه زندگي ميكرد ؛ در اسطوره هاي ايراني ، رستم و اسفنديار از هفت خوان ميگذرند و به همين ترتيب تعداد بيشماري هفتگانه در تمام دنيا وجود دارد.

 

قسمت هشتم

  www.esalat.org