سید داوود مصباح


 

 

گذرگاه خطرناک تاریخ

 

قسمت ۱۳

 

‏سه شنبه‏، ۲۸‏ جولای‏ ۲۰۲۰

سده هجدهم (۱۷۰۱ ۱۷۹۹) مرحله ای از تاریخ زندگانی بشر در روی این سخره عظیم است، که سیاره ما به دو بخش سایه و روشن، در دو بخش نیم کره شرقی و نیم کره غربی خود را نشان می دهد. این دوگانگی را طبیعت تعیین نکرده و این اندیشه های خوب و بد آدمی زاد آن را بوجود آورد. اندیشه های بد، مسیر راه را به سمت نادرست می برد و انانی که با آن اندیشه راه را انتخاب می کنند به منزل مقصود نمیرسد. این یک واقعیت عینی است و در درازنای زمان آن را آزمودیم و دیدیم که به کج راهه رفتیم و از کاروان عقب ماندیم و آن را گم کردیم. در ابتدا همه به اثر اندیشه های نادرست ادامه دادند، چون نمی دانستند. نسل های کهن ما در برابر خشم طبیعت عاجز بودند و از رعد و برق، غرّش و سائقه، زلزله ها و طوفان های سهمگین می ترسیدند و فکر می کردند که این ها خدایانی هستند که سرنوشت آدمی زاد را تعیین می کنند. پدران ما رفتند بسوی پرستش خدای که آفریده ذهن او بود. ده ها هزار سال پیش از میلاد و هجده صد سال بعد از میلاد، پدران ما آفریده های ذهن خود را به اشکال مختلف، هیکل های ساخته ای دست خود را پرستش می کرد و بعد به تصورات ذهن خود، ان را در آسمانها برد و باور ی را ترویج کردند. اما برادران ساکن نیم کره غربی در سده هجدهم به تفکر پرداختند و در یافتند که راهی که می رویم، کج راهه است و باید با طبیعت آشتی کرد و مسیر راه را از نو انتخاب کرد. اندیشه ها را سبک و سنگین کرد و آن اندیشه را باید پذیرفت که با زندگی و طبیعت و محیط ما همخوانی داشته باشد. آنان برای روشن کردن راه به دانش ورزی سیستماتیک وارد شدند و در یافتند که بهشت همینجاست و باید زندگی را بهتر ساخت و کمتر به توهم اعتنا کرد. به فرموده حکیم عمر خیام: «این جا به می و جامی بهشتی می ساز کانجا که بهشت است رسی یا نرسی» در سرزمین مغرب از همان سده های ششم پیش از میلاد به فلسفه و حکمت بیشتر توجه کردند و در سده هجدهم دانش و فلسفه را به دانشگاه بردند و از نو به تحقیق و پژوهش پرداختند. بیش از بیست فیلسوف قبل از سقراط، افلاطون ارسطو و اپیکور در ملطه ترکیه، جزایر یونان و ایتالیا زندگی و فعالیت های آموزشی و تنویر اذهان مردمان جوامع شان را داشتند. مشهور ترین فیلسوفان پیش از سقراط، «تالس ملطی، آناکسیماندر ملطی، آنکسیمن ملطی، فیثاغورس، پارمیندس، امپدوکلس، آناکساگوراس، گرگیاس، هراکلیت، هیپیاس، پروتاگوراس، آناتوس، آریستوفانس، تیائیتوس، آنتیفون، گلینیاس، زئوفانس، زنونالئایی دموکریتوس و آناکسیماندروس»۱  بودند. همه ای این فلاسفه تا اپیکور، طبیعت گرا و مادی بودند. ماده، اتم، اضداد، کمیت و کیفیت، تبدیل و تکامل و آشتی ناپذیری اضداد، پیدایش کائنات، انرژی، عناصر، هوا و آب و غیره از جمله مقوله های مورد بحث و اندیشه ای آنان بودند. منجمله چند تن از ردیف های اول فیلسوفان را به معرفی می گیریم، که نمونه ی از مجموع اند:

تالس:  نخستین فیلسوفی را شهرک بندری ملطه ترکیه شناخته شد، تالس بود که (۶۲۴- ۵۴۹ پ م) می زیست. تالس، در نجوم، ریاضی، فلسفه طبیعی و در هندسه متبحر بود. او در یک قضیه مثلثات چنین گفته است: «دو مثلث در صورتی مساوی هستند، که یک ضلع و دوزاویه آن باهم مساوی باشد» تالس اولین فیلسوف ماتریالیست مغرب زمین برای پاسخ به پیدایش جهان از متد پرسش «کی» از واژه «چه» آغاز می کند. او بر خلاف متفکران دینی که میگفتند «جهان را «کی» ساخته؟ این سوال را چنین تغییر داد: «جهان از «چه» ساخته شده است؟». تالس، آب را ماده اولیه همه چیز می دانست.

آناکسیماندر:  دومین فیلسوف ملطی ترکیه (۶۱۰ ۵۴۷ پ م) زندگی می کرد. او می گفت، که: «جهان ما تنها یکی از جهان های بی شمار کائینات است و این جهان های بی شمار از ماده ای جاویدان پدید آمده اند. » منظور وی از ماده ای جاویدان  اتم و عناصر مادی می باشد. او اندیشه های خود را در کتابی بنام «در باره طبیعت» به نثر نوشت. او ساعت آفتابی را اختراع و اولین نقشه جغرافیایی را ترسیم نمود. وی معتقد بود، که منشأ حیات دریا یعنی بحر است و انسان از ماهی به وجود آمده است و او می گوید: «عناصر مقدم بر اضداد است، اضداد از آن به وجود می آید و به آن منحل می شوند.» آناکسیماندر، تشکیل جهان را چنین بیان می کند: «وقتی اشیا از هم جدا شدند، جهانی که ما آن را می شناسیم به وسیله یک حرکت چرخنده گرد بادی شکل گرفته است، به این معنی که عناصر سنگین تر، خاک و آب در مرکز گردباد باقی ماندند، آتش بسوی محیط رانده شد و هوا در وسط باقی ماند. زمین یک قرص نیست، بلکه استوانه کوتاهی است. » قضیه گرد باد وی با مسئله علمی کنونی، به وجود آمدن کائنات توسط انفجار بزرگ همان بیگ بنگ نزدیک تر می باشد.

آناکسیمن ملطی: سومین فیلسوف زاده شده شهر بندری ملطه ترکیه (۵۷۰ ۵۲۶ پ م)، وی هوا را به عنوان عنصر اولیه پیدایش جهان مطرح می نماید. او آب را شکل غلیظ شده هوا می دانست در فلسفه «آناکسیمن» هوا «خدا» است. در میان «خدایان» مطرح یونان باستان یکی هم «زئوس» نامیده می شد که او هم از هوا است. وی بیان داشته است: «انسان برای این که بتواند جهان را بشناسد، باید به فلسفه متوسل شود. چرا که «در روش تفکر دینی» «نقل» بر «عقل» حاکم می شود، و «من» ها امکان قدعلم کردن در مقابل احکام و اعتقادات و ارزش های دینی در حد یک «ابزار توجیه گر» تنزل پیدا می کند و بیان آزادانه را محدود می سازد.» ۲

فیثاغورس: وی چهارمین فیلسوف، ریاضی دان و ستاره شناس یونانی بود، که در ۵۷۰ پیش از میلاد در «ساموسی» یونان زاده شد و در ۴۹۵ پیش از میلاد، در «کروتون یا متاپونتیون ایتالیا» در گذشت. او مدت ۲۲ سال از جوانی خود را در سفر و اقامت آموزشی در مصر و بابل و بعد با همراه «داریوش اول» به پارس آمد و از تخت جمشید که در حال ساخت بود دیدن کرد و بعد به زادگاه خود برگشت و بعد به ایتالیا رفت و در شهر «کرتن» ایتالیا مرکز آموزشی تشکیل و به تدریس ریاضیات پرداخت. او چنین بیان داشت: «زمین گرد است و دارای دو قطب شمال و جنوب می باشد و خورشید و ماه بدور زمین میچرخند.» ۳  

نخبگان، فعالین مدنی و احزاب سیاسی اروپای سده هفده و هجده از حکومت های دینی فیودالی و به ویژه از سی ساله جنگ های صلیبی درس خوبی گرفتند و در یافتند که استمرار استبداد و حاکمیت مذهبی راهی به سوی مدرنیسم و رشد اقتصادی و صنعتی شدن نیست و باید از حکومت تیوکراتیک عبور نمایند. از این جهت به خوانش فلسفه کهن رو آوردند و به بازخوانی آن پرداختند و علوم پایه را به دانشگاه ها بردند و به پژوهش های عمیق متوصل گردیدند و در ساختار حاکمیت و دولت های ملی مدرن پرداختند. در این زمان است که در اروپا دولت های ملی سکولار شکل می گیرد و فضای باز سیاسی و عقیدتی را به دولت ها اعمال می کنند. فیلسوفان قرن هجدهم نقش بسیار اساسی را در زمینه ساختارهای مدرن سیکولار اروپا داشتند. مثلاً، «مونتسکیو» فیلسوف فرانسوی (۱۶۸۶ ۱۷۵۵) علاوه بر این که در ساختار حکومت فرانسه و در بخش مقننه رئیس پارلمان بوده تقش اساسی داشته، بلکه در امریکا به ویژه در تدوین قانون اساسی امریکا نقش تعیین کننده داشته است که تا حال نقش این فیلسوف فرانسوی در قانون اساسی امریکا مشهود است. کتاب «روح القوانین» منتسکیو هنوز پاسخ میدهد و کتاب «روح القوانین» وی از شهرت جهانی برخوردار است. همچنان فیلسوف ها، نویسندگان، اقتصاددانان، دانشمندان رشته های مختلف علوم پایه، نقش اساسی در روند حاکمیت سکولار دموکراسی غربی داشت و دارد. اما در مشرق به ویژه خاورمیانه، حکومت های مذهبی و دینی حاکم بوده که رابطه بین مقام آسمانی و خلافت و امت بود. امت، هیچگونه حق انتقاد و پیشنهادی را نسبت به مقام خلافت و شاه که سایه خدا بود، نداشته و ندارد. از ۱۳۲۶ ۱۹۲۲ م سلاطین شاخ زرین، (سلسله امپراتوری عثمانی) از قدرت های بزرگ جهان محسوب می شد، رعیت و یا امت می توانستند که حرفی داشته باشند؟!. حال در عربستان سعودی کسی می تواند در مخالفت با حکومت قرار بگیرد. در ایران مخالفت با حکومت اسلامی «محارب با خدا» گفته می شود. مجازات مرگ دارد. غرب از حکومت های تیوکراتیک و دینی و از تجارب خلافت ها و حکومت های دینی خاورمیانه، درس خوبی گرفتند. اما مردم خاورمیانه، نآموختند و درس نگرفتند و ایران که از کشورهای بزرگ خاورمیانه و بافرهنگ و با سابقه تاریخی درخشانی بودند، با احساسات عامیانه و ذوق و شوق مذهبی به باتلاقی افتیدند که برآمدن از آن بسیار دشوار خواهد بود. در افغانستان از ۱۹۷۳م تا حال که ۴۷ سال می شود، گروه های بنام مجاهدین با نعره تکبیر مسلمانان این کشور را به قتل می رسانند و خانه ها و کاشانه های شان را ویران می نمایند ومزارع شان را به کاشت خشخاش مبدل ساخته اند. در خاورمیانه عربی هم بهار عربی به با شعار اسلامی به خزان اشک و خون و ویرانی مبدل شد. این همه جنایات درسی است برای نسل جوان، که باید آموخت.

هرکه نآموخت از گذشت روزگار نیز نآموزد ز هیچ آموزگار «رودکی مثنوی»  

خاورمیانه همان بود که هست. جنگ و فتوحات، تعصب و خشونت، قتل و غارت، جهل و خرافات اما در نیم کره غربی، اروپا از سده هفده رو به تمدن و تن دادن به قانون، و به حکومت های سکولار و صنعت و کشتی رانی و اصلاحات رو آوردند. به دانشمندان تمکین کردند و مخترعین و مبتکرین را تحت حمایت قرار دادند. فرزندان شان را به دانش اندوزی گماشتند و خرد گرایی را اصل دانستند. کلیسا و دین را در جایگاه مناسب خود شان، نشاندند و از مداخله در امور سیاسی منع کردند. دین دارو بی دین حق مساوی شهروندی یافتند. با تدوین قوانین حقوق شهروندی را تضمین کردند.

اختراعات، اکتشافات و نو آوری ها در سده هجدهم میلادی:  

در سده هجدهم در اروپا تحولات زیادی رخ داد و همچنان اختراعات و اکتشافات زیاد. در اینجا صرف عمده ترین رخ داد های علمی تذکر داده می شود، که در روند انکشاف نقش برجسته داشته است. منجمله اختراع و راه اندازی ماشین بخار، که در حقیقت حرکت دهنده صنعت و کشتی رانی و تجارت و اقتصاد بوده است، به ترتیب زمانی ارایه می شود:

* - در ۱۷۱۲م/ ۱۰۹۱ خ، اختراع موتور بخار توسط «توماس نیوکامن» انگلیسی (۱۶۶۳-۱۷۲۹)

* - در ۱۷۱۴م / ۱۰۹۳ خ، اختراع دما سنج جیوه ای توسط «دانیل گابریل فارنهایت»

 (۱۶۸۶-۱۷۳۶م) دانشمند آلمانی.

* - در ۱۷۴۵م / ۱۱۲۴ خ، اختراع بطری لیدن توسط «اوالدگئورگ فون کلیست» آلمانی به عنوان نخستین خازن برق.

* - در ۱۷۵۲م / ۱۱۳۱ خ، اختراع برق گیر توسط «بنجامین فرانکلین» نویسنده، ناشر، طبیعی دان، سیاست مدار و مخترع امریکایی در ۱۷ ژانویه ۱۷۰۶م در بوستون متولد و یکی از بنیان گذاران ایالات متحده امریکا و مخترع برق گیر و عینک دو کانونی بود. بنجامین به عنوان دهمین پسر و پانزدهمین فرزند «فرانکلین» که تولید کننده صابون و شمع بود، در بوستون زاده شد.

* - در ۱۷۶۴م / ۱۱۴۳ خ، اختراع ماشین نخ ریسی توسط «جیمزهارگرویز» انگلیسی، پیام آور انقلاب صنعتی.

* - در ۱۷۶۵م / ۱۱۴۴ خ، توسعه موتور بخار «نیوکامن» توسط «جیمزوات»

 (۱۷۳۶-۱۸۱۹) اسکاتلند، وی در سال ۱۷۶۹م موفق شد که موتور بخارش در کارخانه ها مورد استفاده قرار گیرد و نقطه عطف در انقلاب صنعتی اروپا بود. و در پیشرفت صنایع فولاد سازی انگلستان نقش اساسی ایفا کرد.

* - در ۱۷۷۴م / ۱۱۵۳ خ، کشف اکسیژن توسط «جوزف پریستلی» (۱۳ مارچ ۱۷۳۳ - ۸ فبروری ۱۸۰۴ م) در برستال، یورکشایر غربی انگلستان. وی در آخر عمر مدت ده سال به امریکا بسر برد و در نورث امبرلند پنسیلوانیا در گذشت. جوزف پریستلی، شیمی دان، فیلسوف، زبانشناس و نظریه پرداز سیاسی انگلیسی و مخالف کلیسای انگلستان و طرفدار جدایی دین از سیاست بود. وی علاوه بر کشف اکسیژن هشت گاز دیگر را کشف نمود. در ضمن «کارل ویلهلم شیله» سوئدی و«آنتوان لاووازیه» فرانسوی هم از مدعیان اصلی یافتن اکسیژن هستند، به طوری که «شیله» کشف خود را دوسال زودتر از «پریستلی» آن هم در سال ۱۷۷۲م، انجام داد. در اروپا از ۱۵ میلادی به بعد اختراعات و اکتشافات و آثار علمی بنام انجام دهنده رسماً ثبت می شد و تحت پوشش قرار می گرفت و آثار ماندگار می شد. اما در خاورمیانه با ظهور و تسلط اسلام بر این سرزمین ها، نه تنها که آثار علمی ثبت نمیشد، بلکه مورد تکفیر و محکوم به مرگ مخترع و کاشف و نابودی آثار شان می گردید، چنانچه «محمد بن زکریای رازی» (۲۵۱ ۳۱۳ ه ق) متولد شهر ری جنوب تهران، فیلسوف، پزشک و شیمی دان بود که علاوه بر طبابت، در شیمی کاشف موارد ذیل بوده است: «الکل، جوهر گوگرد، اسید سلفوریک، نفت سفید، اسید کلوریک، استات مس، اسید آرسنیک، اسید سیتریک، اکسیژن و گاز کاربن» نه تنها که زکریای رازی را کافر و ملحد گفتند، بلکه تمام آثار و کتابهایش را نابود کردند. این است یکی از پاسخ های که، چرا خاورمیانه از تمدن عقب افتاد؟ می باشد. «سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد - آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد» ( از غزل شماره ۱۳۴ حافظ)

* - در ۱۷۷۶م / ۱۱۵۵ خ، اختراع کشتی بخار توسط «کلاد دو جفری» البته در این مورد هم اختلاف است، چون در امریکا و فرانسه هم ادعای اختراع کشتی بخار وجود دارد.

* - در ۱۷۷۷م / ۱۱۵۶ خ، اختراع اره چرخنده توسط «ساموئل میلر»

* - ۱۷۸۵م / ۱۱۶۴ خ، اختراع دستگاه بافندگی توسط «آدموندکارت رایت» انگلیسی. بافنده گی بر اساس نیاز بشری بر اساس کاوش های باستان شناسی از نه هزار سال قبل به اشکال مختلف بوجود آمده است و تا زمان اشغال هند توسط بریتانیا بهترین پارچه های ابریشمی، نخی و کتانی در هند و چیت گلدار در ایران و پارچه های حریر و ابریشمی در چین تولید می شده که نیازمندی همه ساکنین خاور و باختر را تأمین می کرد. به فرموده «دکتر مرتضی محیط» : «معلمی بهتر از تاریخ نیست، تاریخ بهترین معلم انسان است» ایشان از «کارل مارکس» در باره نابودی نساجی هند، چنین نقل قول می آورد: «از مقاله «مارکس» در باره کمپانی هند شرقی: «تاریخ ۱۶۹۷ قانونی را در پارلمان بریتانیا به تصویب رساندند که طبق ماده یازدهم و دوازدهم آن واردات پارچه از هند شرقی تحریم شد و پوشیدن لباس های ابریشمی، کتانی و چلوار و چیت گلدار ایرانی، هندی و چینی ممنوع گردید و هر کی مبادرت به فروش آنها کند دوصد پوند جریمه می شود. نتیجه می گیرد، هند که تا سال ۱۸۱۳ کشور صادر کننده بود، به کشور وارد کننده تبدیل شد. این روند چنان پر شتاب بود که ارزش مبادله روپیه هندی از ۶، ۱ به ۲، ۲ پوند کاهش یافت. در هند این کارگاه بزرگ تولید محصولات کتانی برای تمام جهان قدیم از کالاهای نخی تا کتانی بود، به صنعت بافندگی انگلیس غرق شد. این متجاوزان انگلیسی بودند که دستگاه بافندگی دستی و ریسندگی هند را شکستند و در نتیجه این صنایع را نابود کردند» ۴  

* - در ۱۷۸۵م / ۱۱۶۴ خ، اختراع آسیاب خود کار توسط «الیوراوانز» و ماشین خرمن کوب توسط «اندرومیکل»

* - در ۱۷۹۸م / ۱۱۷۷ خ، اختراع روند چاپ سنگی توسط «آلوس زنفلدر» نمایشنامه نویس و هنر پیشه آلمانی. در چاپ سنگی از سنگ رشید یا سنگ روزنا استفاده می کردند. این سنگ نرم و قابل تراش است که در روستاهای افغانستان از آن شمع دان و ظرف چراغ روغنی می ساختند که این سنگ را بنام «سنگ راش» یاد می کنند و یکی از این سنگ به اندازه ۴/۱۱۴ در ۳/۷۲در۹۳ سانتی متر در ۱۹۶ پیش از میلاد با خط هیروگلیف، خط دموتیک و خط یونانی در مصر باستان نوشته شده که در ۱۷۹۹م کشف گردیده که حال در موزیم بریتانیا نگهداری می شود خلاصه این که کشور مداران و دانشمندان در غرب بعد از طاعون درک کردند و فهمیدن که باید دین را از سیاست جدا کرد تا به تمدن برسیم، اما در خاورمیانه تا هنوز نمیفهمند و نمیدانند.

ادامه دارد

---------------------------------------------------  

منابع:  

۱ - دینانی، مکتب های فلسفی. ب: فرریک کاپلستن، تاریخ فلسفه. ج: ویکی پدیا، مقاله، فیلسوفان

۲ – رجینالد هالینگ دیل، تاریخ فلسفه غرب، فصل هشتم، فلسفه یونانی، ترجمه: عبدالحسین آذرنگ، تهران، ۱۳۸۷خ، چاپ، ققنوس، ص ۱۰۸.

۲ ب، شرف الدین خراسانی، نخستین فیلسوفان یونان، تهران ۱۳۸۶ خ

۲ ج، ا، ی خلیاپیچ، تاریخ فلسفه، نشر توده، ۱۳۴۸ خ  

۳ - سیاحت نامه فیثا غورث در ایران، ترجمه: یوسف اعتصامی، تهران، ۱۳۶۳خ، جلد دوم، دنیای کتاب.

۴ - دکتر مرتضی محیط، صحبت، در تلویزیون پیام افغان، ۲۵ جنوری ۲۰۲۰م .

 

 

 

 

قسمت ۱۲

قسمت ۱۱

قسمت ۱۰

قسمت ۹ 

 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org