فرهنگ، اد بيات، آزادی بيان و
کرامت انسانی چيست؟؟؟
(حرفهای ناگفته يی از وضعيت رسانه ها و آزادی بيان در جامعه افغانها در داخل و خارج از کشور)
بخش۴– تهيه و پژوهش (زيميرو اسکاری)
نقش رسانه ها درعصر جديد
( مؤسسه مطبوعات بينالمللي در گزارش سالانه خود درباره آزادي مطبوعاتي نوشت كه نودوسه خبرنگار در سال گذشته ميلادي كشته شدند. بنابر آمارهاي ارائه شده از سوي اين مؤسسه، شمار خبرنگاران كشته شده پس از 2006 بيشترين تعداد در دهه اخير است و آمار تلفات رسانهاي در آن سال نيز صد نفر گزارش شده بود.
پنجاه دوخبرنگار طي سال 2007 در عراق كشته شدند؛ در حالي كه ... آسيا با نوزده كشته دومين منطقه مرگبار براي قشر رسانهاي به شمار ميرود. همچنين پاكستان، فيليپين، سريلانكا و افغانستان در ردههاي بعدي تلفات بالاي خبرنگاران در سال 2007 قرار دارند. در گزارش سالانه اين مؤسسه آمده است كه نخستين ترور يك خبرنگار از سال 1993 در آمريكا اتفاق افتاد كه در جريان آن مديرمسوول روزنامهاي در اوكلند، ايالت كاليفرنيا، كشته شد. اين گزارش ميافزايد: «محدوديتها بر آزادي مطبوعات هنوز در آفريقا و خاورميانه اعمال ميشود همچنين سانسور اخبار و اطلاعات در قاره آفريقا به اشكال گوناگون مانند حمله فيزيكي و شكنجه وجود دارد.»)
سابقه اوّلين روابط اجتماعى به تشكيل نخستين تجمّعات انسانى باز مىگردد. انسانهاى نخستين براى ارتباط با همگروهىهاى خود، از حركات دست و صورت و اصوات خاص استفاده مىنمودند. بعدها با افزايش نفوس انسانى و پيدايش گروههاى متفاوت و قبايل متعدد، ارتباطات ، گسترش پيدا نموده، به روابط بينگروهها و قبايل منجر گرديد. طى اين روند تكاملى، تغييراتى هم در روند ارتباطات پديدار گرديد، به طورى كه انسانهاى بعدى از رسم شكلهاى مختلف براى رساندن منظور خود به ديگران استفاده مىنمودند. اين روند تكاملى، ادامه پيدا نمود تا اين كه به پيدايش خط و زبان منجر گرديد.
طى سالهاى متمادى، تنها نوشتن، شكل غالب روابط بين انسانها، قبايل، ملتها و دولتها بود. سلاطين، بزرگان، دانشمندان و نظريهپردازان، براى بيان نظرات خود از نوشتن سود مىجستند و نامهنگارى و نوشتن كتاب، بهترين راه رساندن مطالب به مخاطبان به شمار مىرفت؛ امّا در چند قرن اخير با پيشرفت علم و دانش بشرى، شكلهاى تازهاى از وسائل ارتباطى و اطلاعاتى مانند: تلگراف، تلفون، راديو، تلويزيون، سينما ، کمره هاي عکاسي وفيلمبرداري ، ماهواره ، تلويزيون كيبلى، کامپيوتروانترنيت به وجود آمدند كه نسبت به صنعت چاپ، سريعتر و دقيقتر و مطمئنتر عمل مىكردند. در سالهاى اخير نيز اختراع كامپيوتر و به تبع آن، پيدايش شبكه جهانى اينترنت، انقلابى را در زمينه تبادل اطلاعات به وجود آورده كه جهان را در آستانه شكلگيرى نوع تازهاى از رسانههاى ارتباطى به نام «رسانههاى متعامل» قرار داده است.
سالهاى متمادىاى است كه راديو و تلويزيون، دنياى رسانهاى را به خود اختصاص دادهاند. فيلم، گزارش، مصاحبه، مستند، مسابقه، سرگرمى و... برنامههايى هستند كه ميلياردها انسان را در سراسر كره زمين به خود جذب نمودهاند؛ امّا آيا تا به حال از خود پرسيدهايد كه ساختار اين برنامهها و به طور كلى، رسانههاى جمعى راديو و تلويزيون به چه شكلى است؟ به طور خلاصه مىتوان ساختار رسانههايى مانند راديو و تلويزيون را به چهار قسمت تقسيم نمود:
- پيام، - فرستنده پيام - وسيله انتقال پيام - گيرنده پيام.
اين چهار عنصر، رابطهاى يك سويه را تشكيل مىدهند، بدين ترتيب كه برنامهها (پيامها) توسط يك موقعيت متمركز (فرستنده پيام) آماده مىشود و از طريق وسائل ارتباعات جمعي (راديو و تلويزيون) به سمع و نظر مخاطبان (گيرنده پيام) مىرسد. در اين نوع از رابطه، گيرنده پيام، هيچ نوع د خالتى در انتخاب پيام دريافتى ندارد و پيام منتشر شده به نوعى به صورت تك گفتار (monolog) و تا حدّى غير دموكراتيك (غير انتخابى) است. به اين نوع ساختار، نظام پخش از بالا به پايين (عمودى) اطلاق مىگردد.
امّا در ساختار رسانههاى مبتنى بر كامپيوتر و اينترنت - كه براى جهان آينده پيشبينى مىشود (رسانههاى متعامل) - نظام پخش، از حالت عمودى به افقى تغيير پيدا خواهد نمود، به طورى كه هر فرستنده مىتواند به عنوان «گيرنده پيام» و هر گيرنده نيز با خارج شدن از حالت انفعالى و تماشاگر صرف بودن، به عنوان «فرستنده پيام» ايفاى نقش نمايد؛ چرا كه برخلاف تلويزيون، كامپيوتر، نه تنها قادر به دريافت علائم است، بلكه مىتواند علائم را ارسال نيز كند.
در عصر ارتباطات، هر كس با استفاده از يك كامپيوتر و يك خط تماس با اينترنت مىتواند به يك يا هزاران و يا ميليونها مخاطبى كه تا ديروز فقط غولهاى رسانهاى به آنها دسترسى داشتند، دست يابد. تصور كنيد كه هر فرد و يا خانواده، به صورت بالقوه تبديل به يك عامل پخش تلويزيونى شود و اين در حالى است كه همان فرد و يا خانواده، تماشاگر برنامههاى توليدى ديگران نيز خواهد بود. بنابراين اگر تا به حال از انبوه مخاطبان سخن به ميان مىآمد، از اين پس بايد از ارتباط گران سخن گفت.
در چنين شرايطى پيام منتشر شده از حالت تك گفتارى به حالت چند گفتارى (dialog) تغيير مىيابد، به صورتى كه هر كسى حرفى براى گفتن داشته باشد، خواهد توانست از اين طريق، پيامش را به طيف وسيعى از مخاطبان برساند؛ امّا در نظام رسانهاى راديو و تلويزيون، چنين شخصى ممكن است به دليل نداشتن قدرت اجتماعى كافى، حتى فرصت بيان يك كلمه از سخنان خود را نيز پيدا ننمايد. جهت داده شده در راديو و تلويزيون از توضيحات بالا چنين بر مىآيد كه دنياى رسانهاى آينده، متشكل از انبوهى از برنامههاى گوناگون، مطابق با سليقههاى متفاوت خواهد بود. به طورى كه به جاى آن كه شبكهها تعيين كنند كه بينندگان چه چيزى را ببينند، بينندگان خواهند توانست دقيقا آنچه را خود مىخواهند تماشا كنند و در حقيقت، مخاطبان مىتوانند محتواى برنامهها را فردى نمايند.
يكى ديگر از ويژگىهاى رسانههاى متعامل، مجازى و غير فيزيكى بودن ارتباطات آن است. با پيشرفت سرسامآور علم و تكنولوژى در زمينه تکنالوژي هاى نوين ارتباطى، بشر به مرحلهاى خواهد رسيد كه از طريق رسانههاى متعامل خواهد توانست به نيابت از وضعيتهاى واقعى زندگى، در يك شيوه الكترونيكى مشاركت جويد. براى مثال تصور نماييد كه به جاى صفحه دو بعدى تلويزيون مىتوان خود را در فضايى سه بعدى قرار داد، در آن واحد، به مناطق ديدنى جهان سفر كرد و قدمزنان از مناظر زيباى آن مناطق بازديد نمود و لذت برد. يا اين كه بتوان پايان يك فيلم داستانى را به انتخاب خود تعيين نمود و يا حتى تمامى اطلاعات آرشيف موجود مربوط به يك خبر را در آن واحد در اختيار داشت. بعضىها پا را از اين هم فراتر گذاشته و پيش بينى نمودهاند كه در عصر مجازى، مخاطب خواهد توانست به صورت مجازى در ساحل دريا شنا نموده، تر شود و اگر كسى سرش را زير آب نگه دارد، خفه شود.
بدين ترتيب واژههايى نظير: تخيل، قدرت، انتخاب، آزادى، و تشبيهاتى مانند: سفر دلپذير، پرواز بلند و سرعت از اصطلاحاتى خواهند بود كه در دنياى رسانههاى متعامل بسيار، كاربرد دارند. هر چند كه تمامى اين گفتهها صرفا در حد نظريه بوده و رسانههاى متعامل هنوز مراحل آزمايشى و تكاملى خود را مىگذرانند، امّا چنان هم دور از نظر نيست كه روزى چنين شرايطى جنبه عمومى پيدا نمايد.
هنگامى كه سخن از رسانهها و ارتباطات متعامل به ميان مىآيد، اوّلين نكتهاى كه ذهن شنونده را به خود جلب مىكند، اين است كه نحوه شكلگيرى و ويژگىهاى اين نوع رسانهها چگونه خواهد بود. به طور عموم، مؤلفههاى به وجود آورنده يك رسانه متعامل از دو جزء سختافزارى و نرمافزارى تشكيل مىشوند كه سخت افزارها نيز خود، به دو دسته جزء و كلان، طبقهبندى مىگردند. به طورى كه هر نهاد، تشكيلات و يا شخصيت حقيقى و حقوقى با در اختيار داشتن اين عناصر مىتواند يك ارتباط دو سويه برقرار سازد.
با درنظرداشت به مطالب فوق مىتوان ويژگىهاى زير را براى رسانههاى متعامل در نظر گرفت:
- سرعت بسيار بالا در انتقال اطلاعات.
- امنيت انتقال دادهها توسط فيبرهاى نورى نسبت به امواج هوايى.
- مصرف بسيار كم براى ارتباط گران (البته ناگفته نماند كه مصرف راه اندازى چنين شبكههايى بالغ بر ميلياردها دالر خواهد بود؛ (امّا استفاده كنندگان مىتوانند با پرداخت مصارفات اندك از اين امكانات نامحدود به آساني استفاده نمايند).
- امكان تبديل هر مخاطب به يك استوديوى سيار پخش تلويزيونى.
- امكان انتخاب گسترده و دسترسى به منابع وسيعى از اطلاعات، سرگرمىها و خدمات ارتباطى به صورت اختصاصى.
- امكان تجربه واقعيتهاى دور از دسترس با استفاده از فضاى مجازى و فائق آمدن بر موانع زمان و مكان.
- تمركززدايى پخش اخبار و اطلاعات از منابع قدرت و امكان برقرارى موقعيتهاى برابر براى تمام افراد جامعه.
- تعامل بين فرهنگها از طريق ارتباط دو سويه و مستقيم بين ارتباط گران.
- تنوع و انعطاف پذيرى در انتخاب و نحوه نمايش برنامهها و حتى هويت فردى افراد.
- قابليت ثبت ارتباطات.
- تقويت روحيه فرد گرايى.
بسيارى از مردم بر اين عقيدهاند كه با ورود ا نترنيت، انقلابى در زمينه آزادى اطلاعات در جهان به وجود آمده است؛ چرا كه تا قبل از پيدايش انترنيت، رسانههاى جمعى اقدام به دستچين نمودن پيامها و كنترول كيفيت آنها مىنمودند و در واقع نظريهها و عقايد (مخصوصا در حوزه سياست)، به طور ناقص از طريق راديو و تلويزيون و روزنامهها به مردم منتقل مىگرديدند؛ امّا با ورود تکنالوژي هاى جديد ارتباطى، كاربران توانستند نظرات و عقايد نويسندگان را بدون واسطه و بدون مستقيم از جانب خود آنها دريافت نمايند. امّا آيا واقعا مىتوان به بهانه آزادى اطلاعات هر مطلبى را در شبكه رسانههاى متعامل منتشر نمود؟
در تعريف آزادى اطلاعات چنين آمده است: «آزادى اطلاعات، يك حق بنيادين بشر و سنگ بناى تمام آزادىهاست كه به طور ضمنى در برگيرنده حقّ گردآورى، ارسال و انتشار اخبار در هر جا و توسط هر كس و بدون هيچ مانعى نيز هست» (قطعنامه 1/59 مصوب 1946 مجمع عمومى سازمان ملل متحد).
بنا بر اين تعريف، مىتوان آزادى بيان را هم جزئى از آزادى اطلاعات به حساب آورد كه در بين تمام حقوق بشرى از جايگاه ويژهاى برخوردار است؛ چرا كه وسيلهاى است براى احقاق ساير حقوق انسان.
از اينرو آزادى بيان را جزئى از نسل اول حقوق بشر و به عبارتى، آن دسته از حقوق بشر كه حقوق طبيعى محسوب مىشوند، به حساب مىآورند و از طرفى، حق آزادى بيان را جزو حقوق نسبى بشر (حقوقى كه مطلق نبوده و محدوديت پذيرند و نه تنها در شرايط استثنايى، كه در شرايط عادى هم مىتوانند محدود گردند) نيز به شمار آوردهاند. بنابراين مىتوان گفت با اين كه آزادى بيان يكى از ستونهاى جوامع دموكراتيك به شمار مىرود، در عين حال، محدوديت پذير نيز هست؛ چرا كه جامعه دموكراتيك، در كنار آزادى بيان، به ارزشهاى ديگرى نيز معتقد و پايبند است و نمىپذيرد كه استفاده از آزادى ياد شده، به قيمت از ميان رفتن اين ارزشها تمام شود. در واقع، استفاده از آزادى بيان، تا آن جا مجاز است كه بين ديگر حقوق اساسى بشر، مانند:
حفظ حيثيت اشخاص حقيقى و حقوقى، نظم، اخلاق و بهداشت عمومى و... و حق آزادى بيان، تعادل ايجاد شود.
از مطالب فوق چنين بر مىآيد كه همان طور كه جريان آزادى اطلاعات در رسانههاى متعامل مىتواند به رشد، توسعه و بالندگى جامعه و نيز به تكامل انسان منجر شود، به همان نسبت نيز مىتواند موجب تخريب شخصيت انسان، از بين رفتن نظم، اخلاق و بهداشت عمومى شود و كرامت ذاتى انسان را زير سؤال ببرد.
لذا جامعه شناسان و حقوقدانان در تلاشاند تا ضمن حفظ دستاوردهاى آزادى اطلاعات در رسانههاى متعامل، با استفاده از ابزار و روشهاى مختلف از بروز مفاسد بشرى در اين زمينه جلوگيرى نمايند.
بنابراين، نظارت بر محتواى برنامهها و مطالب ارائه شده در شبكه ارتباط متعامل، اصلى است كه در جامعه جهانى امروز پذيرفته شده است و حتى كشورهايى كه داعيه آزادى اطلاعات را سر مىدهند نيز با استفاده از روشهاى مختلف بر محتواى رسانههاى تعاملى نظارت مىكنند و در مواردى آنها را سانسور كرده يا حتى از بين مىبرند. براى نظارت بر اصل آزادى اطلاعات، روشهاى زيادى وجود دارد كه در خصوص برنامههاى غير قانونى، راه كارهاى اجرايى شامل: وضع مقررات، اعلاميهها و برچسبهاى هشدار دهنده است و در مورد برنامههاى مضر و با محتواى زيانآور، فيلترگذارى به عنوان بهترين روش، مطرح شده است.
نتيجه اين كه ضرورت محدود كردن آزادى اطلاعات در رسانههاى متعامل بايد حتما به اثبات برسد و به عبارت ديگر تا ضرورت وجود نداشته باشد، نبايد آزادى بيان را محدود كرد.
آزادي رسانه ها دراروپا ازگزارشگران بدون مرز: وجود آزادی مطبوعات در اتحاديه اروپا يک واقعيت است. هيچ روزنامه نگاری به دستور دولتی به قتل نرسيده و يا زندانی نشده است. سانسور رسمی وجود ندارد. رسانه ها عقايد متفاوت را منعکس و کثرات گرايی در عقيده به شکل عمومی تضمين شده است. با اين حال نگرانی هايی وجود دارد. امروز اقداماتی چون تهديدات آشکار عليه روزنامه نگاران، سوقصد به جان آنها از سوی گروه های خصوصی، تهديد خانواده و ... در کشورهای اروپايی و در برخی مناطق با ويژگی نگران کننده ای وجود دارند. در فرانسه روزنامه نگاران به هنگام پوشش خبری رويدادهای اطراف پاريس در معرض تهديد فيزيکی قرار می گيرند. پس از شورش های سال ٢٠٠٥ به ويژه در اطراف پاريس وضعيت نگران کننده تر شده است. در طی دوسال ونيم ده ها عکاس، فيلم بردار و گزارشگر مورد تعرض قرار گرفته اند. آخرين بار در سال گذشته بنديک اگودستاه، خبرنگار روزنامه پاريزين در منطقه ويله لو بل (Villiers-le-Bel) مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از آن تاريخ تا امروز تنوانسته است به محل کار خود بازگردد.
مورد روبرت رد کر نيز قابل تامل است. وی در تاريخ ١۹ سپتامبر ٢٠٠٦ در روزنامه فيگارو مقاله ای با نام "در برابر ايجاد رعب اسلاميست ها، جهان آزاد چه بايد کند" منتشر کرد. اين شماره روزنامه در مصر و تونس توقيف شدند. بعد از تهديد شدن به مرگ روبرت ردکر مجبور به فروش خانه و ترک فعاليت های زندگی تحت حفاظت پوليس شد. در آغاز سال ميلادی ٢٠٠٧ در ليبی جوان مراکشی بازداشت شد و اعتراف کرد که يکی از عوامل تهديد اين معلم فرانسوی بر روی سايتی اسلامی بوده است.
يکی ديگر از عوامل تهديد به مرگ در ماه می در فرانسه محاکمه می شود. در حاليکه روبرت ردکر تحت حفاظت پوليس زندگی می کند و حتا برای سفر به خارج از کشور نيز از سوی پوليس اسکورت می شود. وی به گزارشگران بدون مرز اعلام کرده است که - که تهديد بر روی سايت های انترنيتي به شکل مرتب به روز می شوند، اين امر از ويژگی های اين رسانه است، ولی تهديد عليه من از طريق ارسال ای ميل هم انجام گرفته است. در ايتاليا تهديد روزنامه نگاران از سوی مافيا انجام می شود، سازمان هايی همچون : کامورا در ناپل، ندارنگتا در کالابر، کوزا نسترا در سيسيل و.... در جنوب کشور فعال هستند. در مجموع ده ها روزنامه نگار در پی تهديد باند های جنايتکار، تحت حفاظت پوليس زندگی و کار می کنند. آمار نامه های تهديد آميز، تعرض به موتر و منازل و تهديد خانواده ها از مرز صدها مورد گذشت است. همه روزنامه نگارانی که در باره فعاليت های مافيا کار می کنند هر کدام به نوعی تهديد شده اند.
ليرو آبات گزارشگر ٣٨ ساله خبرگزاری ANSA در پالرم سيسيل که تحت حفاظت پوليس قرار دارد، معتقد است روزنامه نگاران هر روز بيشتر از پيش در معرض خطر قرار می گيرند. وی می گويد از ده پانرده سال پيش رهبران مافيا تغيير کرده اند، آنها ديگر نه آن مردان بی فرهنگ گذشته که داکتر و يا سياستمدار و با تحصيلات عالی هستند. آنها می دانند خبر اهميت دارد و بايد آن را دستکاری کرد، خشونت يک بخش از اعمال فشار است. روزنامه نگاران می توانند خريده شوند و يا به فساد کشيده شوند. در اسپانيا و در ايالت باسک سال هاست که روزنامه نگاران از سوی سازمان او ت آ (Euskadi Ta Askatasuna- ETA) مورد تهديد قرار می گيرند. لاندا برورو مدير گامبيو می گويد فشار ها از سال ٢٠٠٠ به اين سو به ويژه با به قتل رساندن روزنامه نگاران تشديد شده است. جوزه لوئيز لوپز دو لاکال روزنامه نگار ال موندو با فير چندين گلوله بر پيکرش در همين دوران به قتل رسيد، سال بعد من هم هدف سوقصد قرار گرفته و در پی منفجر شدن يک بسته پستی شديدا زخمی شدم، چند تا از انگشتان و ديد چشم چپم را از دست دادم.
يکی از روزنامه نگاران ال پايس که خواهان فاش شدن هويت اش نيست می گويد سالهای اخير دشوار بودند، مشکل به روی هم جمع شدن خشونت در فضای سرد و منقبضی است که کار ما را با دشواری روبرو می کند. سال هاست که اين اوضاع ادامه دارد، من ديگر خسته شده ام. در ايرلند شمالی عليرغم پيشرفت روند صلح در طی سالهای اخير و تشکيل دولتی ائتلافی محلی در سال ٢٠٠٧ اما هنوز تعدادی از روزنامه نگاران تهديد به مرگ می شوند. اين تهديدات عمدتا از سوی گروه های نزديک به جنبش های پروتستان هوادار اتحاد با بريتانيا، انجام می گيرد. يکی از اين گروه ها از بازماندگان افرادمسلح وحدت طلب (l’Ulster Defence Association) است که در کار قاجاق مواد مخدر و باج گيری نيز دست دارد.
از سوی ديگر گروهای انشعابی ارتش آزاديبخش ايرلند نيز (IRA در پی پذيرش روند صلح سلاح های خود را تحويل داد.) روزنامه نگاران را تهديد می کند. روزنامه نگارانی که در محل کار می کنند می گويند حفاظت پوليس و دولت از روزنامه نگاران بسيار ناچيز و تقريبا هيچ است. عاملان قتل روزنامه نگار مارتين اوهاگن تا کنون دستگير نشده اند. در سپتامبر ٢٠٠٧ بادکنکی که پيامی به آن آويخته شده بود برای دفتر تلويزيون بلفاست ارسال شد. در اين پيام آدرس محل زندگی و شماره موتر روبين ليونگستون مديرمسوول روزنامه آندرسون استون نيوز روزنامه محلی که عمدتا کاتوليک های ناسيوناليست و جمهوری خواه خواننده آن هستند، نوشته شده بود. اين روزنامه نگار قسم ياد کرده است که به انتشار گزارش هايش ادامه دهد، اما اعتراف می کند که اين تهديدات تاثيری مخرب بر فضای آزادی مطبوعات نهاده است.
در دانمارک در ٨ فبروري ٢٠٠٨ ماموران امنيتی طرح ترور کورد وسترگارد يکی از کاريکاتوريست های ( پيامبر اسلام) را نافرجام گذاشتند. اين روزنامه نگار ٧٣ ساله تحت حفاظت پوليس مخفی دانمارک زندگی می کند و مجبور است هر دو هفته يکبار خانه اش را عوض کند.
اما وی همچنان به کارش برای نشريه «يولاند پستن» ادامه می دهد.در سالهای اخير موارد زيادی از اعمال خشونت عليه روزنامه نگاران در کشورهای سوئدن ، بلغاريا، رومانیا، پولند ، چک و قبرس شمارش شده اند. تقريبا غير ممکن است که آماری کامل از اعمال خشونت عليه روزنامه نگاران ارائه داد، اما می توان از صدها مورد تهديدات جدی، تهاجم و ضرب وشتم نام برد.
از هفت سال پيش گزارشگران بدون مرز ليست دشمنان آزادی مطبوعات در جهان را هر ساله به منتشر می کند . اين مردان و زنان که بصورت مستقيم و يا به وسيله ديگران ، روزنامه نگاران را تهديد وسرکوب می کنند، معمولا در رده های بالای قدرت قرار دارند رئيس جمهور؛ نخست وزير، وزير و شاه و يا ولی فقيه و يا فرمانده و رئيس گروه های چريکهای شورشی و يا رهبر سازمان های تبهکاری هستند. دشمنان مطبوعات چهره و نام و نشانی دارند، اين درندگان آزادی مطبوعات از قدرت خود برای زندانی، شکنجه کردن، ربودن و يا حتا به قتل رساندن روزنامه نگاران و استفاده می کنند. عموما موقعيت و مقام آنها عاملی برای مصون ماندن شان از مجازات است و برای مسووليتی که در نقض حقوق بشر دارند معمولا هيچگاه محاکمه نمی شوند. ( همچون افغانستان ) گزارشگران بدون مرز از سال ٢٠٠٢ تصميم گرفته است که هر ساله چهره ی اين دشمنان آزادی مطبوعات را آشکار و آنها را به همگان معرفی کند.
در سال ٢٠٠٨ دشمنان آزادی مطبوعات ٣۹ تن هستند. از ليست سال گذشته ٥ نفر حذف شده اند. فيدل کاسترو که رسما قدرت را به برادر خود رائول کاسترو واگذار کرد. پرويز مشرف که با شکست در انتخابات عملا قدرت سرکوب مطبوعات را نيز از دست داد. در اتيوپی با آزادی روزنامه نگاران زندانی ملس زنواوی از ليست کنار گذاشته شد، امری که برای شاه سوازی لند نيز اتفاق افتاد وی نيز در چند سال گذشته ديگر مسئول نقض آزادی مطبوعات نيست. و در آخر شارل بله کوده رهبر جوانان ميهن پرست ساحل عاج که از صدور دستور حمله به روزنامه نگاران خارجی و يا نزديک به مخالفان حکومت، دست برداشته است.
اما به ليست امسال ده تن ديگر اضافه شده اند. در سرزمين های خودمختار فلسطين شاخه نظامی حماس در غزه و نيروی امنيتی حکومت خودمختار در کناره رود اردن برای سرکوب و متهم کردن روزنامه نگاران به حمايت از طرف مقابل و نقض خشونت بار آزادی مطبوعات، و اردوي اسرائيل نيز به دليل تهاجم به روزنامه نگاران به هنگام تحت پوشش خبری قرار دادن حملات به سرزمين های خودمختار فلسطين به ليست اضافه شده اند. در اپريل ٢٠٠٨ خبرنگار فلسطينی خبرگزاری رويترز با فير تانک اسرائيلی کشته شد.
رئيس جمهور ترکمنستان قربانقلی بردی محمداف که از يکسال پيش قدرت را در دست گرفته است به وعده های خود برای اصلاحات دمکراتيک عمل نکرد. رسانه ها همچنان تحت کنترول دولت قرار دارند و زندانيان عقيدتی از زندان آزاد نشدند. در سومالیا دشمنان آزادی مطبوعات بی شمارند در ليست سال ٢٠٠٨ گزارشگران بدون مرز گروه مسلح ال شباب ، محمد دهری فرماندار و شهردار موگاديشو و ورسامی درويش فرمانده نهاد امنيت ملی اضافه شده اند. در سريلانکا گوتباهيا راجاپاکس برادر رئيس جمهور و وزير دفاع که به شکل منظم دستور حمله به مطبوعات را صادر می کند و در شمال رهبر ببر های تاميل ولو پيلا پارابهاکاران که همچنان به تهديد روزنامه نگاران ادامه می دهد به ليست سال ٢٠٠٨ پيوسته اند.
در نپال با آنکه آرامش سياسی بازگشته است اما چند گروه مسلح افراطی جنوب کشور را به جهنمی برای روزنامه نگاران تبديل کرده اند.
سازمان غيردولتی «خانه آزادی –Freedom House»، در گزارش سالانه خود اعلام کرد که آزادی مطبوعات در جهان در سال ۲۰۰۷ ميلادی، همچنان روند نزولی داشته است. «خانه آزادی»، از جمله سازمان های غيردولتی آمريکايی است که برای «دموکراسی، حقوق بشر و آزادی های سياسی» فعاليت می کند و عمده بودجه اين سازمان از سوی دولت آمريکا تامين می شود. اين سازمان گزارش اخير خود را در روز جهانی آزادی مطبوعات منتشر کرده است. در گزارش امسال اين سازمان که در واشنگتن مستقر است، از ميزان خشونت در برخی کشورها عليه دست اندرکاران مطبوعات ابراز نگرانی شده است.
«خانه آزادی» با اشاره به اينکه عراق و سومالیا همچنان خطرناکترين کشورها برای خبرنگاران به شمار ميروند نسبت به خشونتها عليه مطبوعات در کشورهای مکزيک، روسيه، فيليپين، سريلانکا و پاکستان ابراز نگرانی کرده است. اين گزارش همچنين به پيشرفت هايی در عرصه اينترنت و وبلاگ ها در خاورميانه، به ويژه در ايران و شمال آفريقا اشاره کرده است. کارلين کارلکار Karlin Karlekar، پژوهشگر ارشد «خانه آزادی» به خبرگزاری آسوشيتدپرس گفت که در سال های گذشته، سرکوب های مکرری عليه مطبوعات صورت گرفته است و وضعيت ايران در اين خصوص در پايين ترين سطح قرار دارد. وی با اين حال تاکيد کرده است که به خاطر وجود ابزارهای انتشار نظرات مانند اينترنت و وبلاگ ها، ايران در ميان کشورهايی قرار نگرفته است که از حيث آزادی مطبوعات دارای بدترين شرايط هستند.
گزارش سالانه «خانه آزادی» بدترين کشورها از نظر آزادی رسانه ای را کورياي شمالی و ميانمار يا برما معرفی کرده است. کوبا، ليبی، ترکمنستان، ازبکستان، افغانستان ،بلاروس، زيمبابوه و گينه استوايی نيز از نظر آزادی مطبوعات در بدترين وضعيت ارزيابی شده اند. جنيفر ويندسور Jennifer Windsor، مدير اجرايی «خانه آزادی» در اطلاعيه ای که همراه گزارش سالانه اين سازمان انتشار يافته نوشته است:
«در برابر هر گام رو به جلويی که سال گذشته در راه آزادی مطبوعات برداشته شده، دو گام به عقب وجود داشته است.»در گزارش سالانه «خانه آزادی» وضعيت آزادی رسانه ای در ۱۹۵ کشور و منطقه بررسی شده است و از آن ميان، ۷۲ کشور از نظر چگونگی کارکرد رسانه ها و خبرنگاران، «آزاد»، ۵۹ کشور، «به طور جنبی آزاد» و ۶۴ کشور، «بی بهره از آزادی رسانه ای» ارزيابی شده اند. سازمان «خانه آزادی» که در سال ۱۹۴۱ ميلادی کار خود را آغاز کرد از سال ۱۹۸۰ ميلادی هر سال وضعيت آزادی رسانه ها و خبرنگاران در جهان را ارزيابی می کند و گزارش می دهد.
توجه !
کاپی و نقل مطلب فوق صرف با ذکر نام و ادرس سایت «اصالت» مجاز است !
شنبه، ۱۴ جون ۲۰۰۸