سید داوود مصباح

 

گذرگاه خطرناک تاریخ

 

قسمت ۱۴

 

پنجشنبه‏، ۱۷‏ سپتامبر‏ ۲۰۲۰

زمانی که می گوییم دین از سیاست جدا باشد، هدف طرح ضد دین نیست، بلکه رهایی دین از درگیری های سیاسی می باشد. بگذارید که هر کی عقاید خود را داشته باشد، اما وارد کردن باورهای دینی در حوضه سیاست، به نفع دین نیست و دین را آسیب پذیر می سازد. سیاست یک پدیده اجتماعی بحث بر انگیز و پر تناقض و قابل مناقشه و رد و قبول و خوب و بد می باشد، که با دین سازگاری پیدا نمیکند. دین مجموعه ای از احکام و اصول است. در صورتی که سیاست به هیچ صورت احکام بوده نمیتواند و همیشه در حال تغییر و تجدید و متکی با نظر و برداشت و وضع اقتصادی و اجتماعی مرتبط با زمان و مکان می باشد. یکی از ویژگی های سیاست سکولاریسم است. با این درک کشورهای غربی به تمدن رسیدند و خاور میانه و افریقا سالها از این کاروان عقب است. در خاورمیانه و شاخ افریقا تازه با ظهور باندهای جنگجوی سلفی و بنیاد گرایی، دوران جنگ های صلیبی را امتحان می کنند و می خواهند که دین و باورهای شان را سیاسی بسازند، که راه بسوی سراب است و خیال و نا ممکن. دین و سیاست دو پدیده از هم جدا و متضاد است. دین در بستر فرهنگ سیر دارد و دارای احکام تغییر ناپذیر است، در صورتی که سیاست به سوی تکامل می رود و دارای احکام به خصوص نمیباشد و حالت به شدت تغییر پذیری دارد. موضوع کار سیاست تمدن بشری است و بشریت با ازدیاد تجارب رو به تکامل و نو آوری های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می باشد که برای بهبود زندگی شان مساعدت کند. تمدن بشری وسایل و افزار های نوین زندگی را به وجود آورده که در قالب باورهای دینی نمی گنجد، در صورتی که انسان مدرن مجبور است که تابع قوانین موجود و آینده تمدن بشری باشند. حرکت و سیر تاریخ با همه دشواری های ناشی از ناهنجاری های به وجود آمده ای تمدن امروزی، منشأ و اساس این تمدن را که سکولاریسم مدنی است بپذیرد. مثلاً تساوی حقوق زن و مرد را نمیشود تابع شریعت دینی ( دو زن مساوی یک مرد ) کرد. اما تیوری پردازان دینی در ایران کنونی مطالبی را ارائه می دهند که گویا تلفیق دین با مظاهر تمدنی سازگار است که این طرز تفکر هگلیانیسم است. هیگل به کلیه شعب و مظاهر فلسفه و به تمام عقاید فلاسفه ماقبل خود از سقراط گرفته تا روسو و هیوم دست انداخته و به عقیده خود سعی کرده از متافیزیک گرفته تا مذهب و سیاست و اخلاقیات و علوم را یک جاه در دستگاه فلسفی خود جمع کند، که ملاحظه شد، مورد عمل قرار نگرفت و این بخش ایدیالیسم هگل از دیالکتیک آن جدا شد و انکشاف یافت. چون ایدیالیسم با مظاهر تمدن بشر یک جا قابل جمع نیست. تاریخ به ما نشان می دهد که حکومت دینی با تمدن مدرن بشری قابل جمع نیست و می تواند با استبداد حاکم شد نظیر شش قرن خلافت عثمانی و از زمان به قدرت رسیدن ال سعود در عربستان و چهل سال حکومت اسلامی در ایران که هیچ کدام با تمدن مدرن بشری همگام نشد و ایران که در خاورمیانه با فرهنگ عالی امکان پیشرفت داشت با قربانی دادن دو نسل اکنون بیش از پنجاه در صد مردم ایران زیر خط فقر قرار گرفتند. این تجربه نشان می دهد که دین با سیاست مدرن و تمدنی هم گرایی ندارد. تجربه چین باستان تا کنون که هیچ گاهی در آن سرزمین و نفوس عظیم، دینی به ظهور نرسید و حکومت بر مبنای دین نداشتند و کنفسیوسیسم و دیگر فلاسفه راهگشای تمدنی آن ملت بزرگ جهان بوده و است، اکنون بجای از تمدن بشری قرار دارند که در مدت یک هفته دو بیمارستان شش طبقه ای را با گنجایش دو هزار تخت بسازند و یک شهر یازده میلیونی ووهان را در مدت بیش از دو ماه قرنطینه اعاشه کنند و نرخ رشد اقتصادی آن بالای شش در صد و تا ۱۲ در صد می باشد، در حالی که امریکا و اروپا از دو تا سه در صد بالا نرفته است. خوب به هر صورت. در اروپای سده هجدهم آغاز صنعتی شدن و مدرنیسم است، اما از جانب زندگی و مسایل اقتصادی خانواده ها، آغاز شیوه جدیدی از تفاوت طبقاتی و گذار پرشتاب میرکانتیلیسم به امپریالیسم یعنی تسلط اقلیت کارخانه داران و صاحبان صنایع، کمپانی های کشتی رانی، تجارت آزاد و حکومت های مدافع منافع آنان از یک طرف و فقر و بیجا شدن صدها هزار دهقان و خورده مالک و از دست دادن مزارع و املاک شان از جانب دیگر شکاف طبقاتی را به وجود آورد که برای اکثریت مردمان چشم انداز خوبی نداشت و این حکومت ها در اروپا بر اساس اراده ملت ها به وجود نیامده بود، بلکه بر معیار توافق صاحبان کارخانه ها و کمپانی های کشتی رانی و اشرافیت بورژوازی شکل گرفته بود. اگر حکومت های سرمایه داری استعماری بر اساس اراده ملی کشورهای اروپایی صورت می گرفت، آیا ملت ها نمی خواستند که ساعات کاری کارگران از ۱۸ ساعت در روز به ۸ ساعت تعیین شود و کارگران دارای مزد و معاش بلند تر باشند و کار کودکان را غیر قانونی در آورند. به یقین که می خواستند و اگر چنین نبود، چرا انقلاب فرانسه رخ داد. چرا انابپ تیسم به وجود آمد و کمونیسم اتوپیایی از کلیسا سر بر آورد؟! بلی این تضاد شدید طبقاتی باعث واکنش های توده ای شد. چون حکومت از بدو پیدایش خود، سلطه و تابعیت بوده و یک اقلیت خود برگزیده بر اکثریت حکومت می کنند و از اکثریت اطاعت و فرمانبرداری می خواهند، بدون آن که به زندگی و سبد غذایی و اقتصاد آنان توجه داشته باشند. این شیوه ای حکومت داری و رعیت به اصطلاح بورژوازی «دولت و ملت» (!) به ویژه در سیستم سرمایه داری تا بینهایت وقاحت و بیشرمانه ملت ها را مورد سلطه قرار می دهند و بیشرمانه این که از آدرس ملت سخن می گویند. در سده هجدهم میلادی در انگلستان، فرانسه، مزارع مردم را مصادره می کردند، تا جاده، خط آهن و کارخانه و تأسیسات بسازند و گروه-گروه دهقانان بیجا می شدند و به شهر ها برای پیداکردن کار و لقمه ای نانی می آمدند و به برده های صنعتی تبدیل می شدند. این جابجایی نیروی کار ارزان را برای سرمایه داران تازه به دوران رسیده فراهم کرد و این سبب شد که کار شهر سازی و ساختمان رونق پیدا کند و شهرهای مدرن سربلند کند و همچنان کار در کارخانه با کار زنان و کودکان. به کارگیری وسیع کودکان کار در کارخانه ها باعث تقسیم طبقاتی اجتماعی و فاصله بین اشرافیت بورژوازی و تاجران و صنعت کاران و اکثریت جوامع اروپایی شد. فرزندان کارگران و دهقانان به کار گماشته می شدند، فرزندان اشرافیت بورژوازی به مکتب و دانشگاه می رفتند و مشغول تحصیلات علوم پایه می شدند .به این صورت حکومت داری و سروری تمام بخش های فرماندهی اقتصاد و سیاست به تحصیل یافتگان بورژوازی می رسید و تمام ثروت بدست اقلیت ممتاز و فرمانده امور اجتماعی و اقتصادی قرار می گرفت. بدین شیوه سیستم سرمایه داری بنا گذاشته شد که ثروت غیر قابل تقسیم و حکومت ها باید قوانینی وضع می کردند که حق مالکیت بر وسایل تولید و ثروت مازاد تولید، حمایت می شد، که شد. به این ترتیب حکومت داری در جهان متعلق به اقلیت ممتاز بوده و تمام فلاسفه و دانشمندان علوم اجتماعی از ماکیاولی تا کانت و ژان ژاک روسو از حق حاکمیت اقلیت ممتاز داد سخن داده و راه کارهای پیچیدن قوانین حمایت و تحکیم پایه های قدرت را به حکومت داری مدرن نشان دادند و منابع دینی را از مداخله در قدرت منع کردند. از این موقع دین خود مدافع منافع اموال و مالکیت خصوصی شد و زمینه های استثمار انسان از انسان را مشروع و طبق شریعت تبلیغ و ارائه کردند. درست تکرار مغشوش تاریخ گذشته در افغانستان قرن بیست و یکم، که فرزندان اکثریت خلق پشتون بنام جهاد در صفوف سلفی ها بنام طالب و داعش و شریعت جذب می شوند و در صفوف انتحاری می پیوندند و فرزندان اقلیت تاجر و دولت مدار به دانشگاه داخل و خارج می روند، تحصیل می کنند. گرچه این احکام دینی چیزی تازه ای نبوده و ادیان ابراهیمی از بنیاد مدافع مالکیت خصوصی و استثماری و استعماری بوده و برده داری را مباح و خود از برده داران بزرگ بودند و اولین کاروانهای برده فروشی در مغرب زمین از حجاز آمدند و این تجارت ضد انسانی را ترویج کردند و به آن فتوای مباح و حلال دادند، که در تاریخ مشهود و در احکام و متون های دینی وضاحت دارد. چنانچه خلفای اموی و عباسی و حواریون شان هزاران، هزار کنیز و غلام داشتند. سلاطین شاخ زرین (خلفای عثمانی) در مدت شش صد سال فرمان روایی در خاورمیانه و شمال افریقا، هر کدام در حرم سرا های شان تا یک هزار زن نگهداری می کردند و پیرو شریعت اسلامی بودند. اروپا و امریکا در سده هجدهم اساس سیستم سرمایه داری مدرن و صنعتی را گذاشتند، که برای تداوم این روند و تأمین امنیت سرمایه داری و مالکیت بر وسایل تولید قوانین جدید وضع کردند. اختراع و به کار گیری از ماشین بخار در صنعت و کشتی رانی امکانات وسیع اقتصادی را بدست آوردند و تجارت دریایی علاوه بر منفعت زیاد باعث اکتشافات زیاد از سرزمین های پر ثروت و منابع اولیه صنعتی شد و رقابت های شدید تجارت دریایی بین کشورهای اروپایی را به وجود آورد. و کشتی های همدیگر را شکار و اموال آن را غارت می کردند و «مشت نمونه خروار»: در یک عملیات کشتی انگلیسی، یک کشتی تجاری اسپانیا را شکار کردند که بار کشتی مقدار زیاد طلا، نقره و کالا و لوازم پر ارزش و قیمتی بود و این کشتی زمانی به بندر انگلستان آورده شد و لنگر انداخت از بزرگترین کشتی بود که تا آن موقع در بنادر انگلیس لنگر انداخت، که در انگلستان دیده نشده بود. گرچه سرمایه داری از آغاز خود با استثمار، غارتگری، اشغال سرزمین ها و مستعمره سازی همراه بود، اما مظاهر تمدنی هم به همراه داشت. از جمله تأسیس شفاخانه ها، مراکز آموزش و پرورش، راه و جاده و وسایط حمل و نقل و ترانسپورت شهری، نشریات و خدمات فرهنگی و تسهیلات لازم برای یک زندگی بهتر شهری و تولید کالا های ضروری همگانی و غیره که «کارل مارکس» از آن تعریف کرده است. یکی از ویژگی های سرعت گرفتن صنعت و بازرگانی و انکشاف اروپا در سده ۱۷ و ۱۸ میلادی این بود که دولت های ملی بورژوازی در تمام امور اقتصادی و اجتماعی دخالت می کردند و اقتصاد و سرمایه گذاری های دولتی و خصوصی را مدیریت و کنترول و حمایت می کردند و همچنان از امور بازرگانی و کشتی رانی در برابر کشورهای رقیب حمایت می کردند. چنانچه دولت انگلستان در ابتدای تأسیس کمپانی هند شرقی مداخله نمیکرد .عواید کمپانی در ۱۷۵۷ سالانه ۱۳ میلیون عواید و ۱۴ میلیون پوند هزینه داشت و به این ترتیب نمی توانست ادامه داد. دولت انگلستان اختیار کمپانی هند شرقی را در اختیار خود گرفت و یک ارتش ۲۶۰ هزار نفری را تشکیل و برای اشغال هند بکار برد.

عمده ترین رخ دادهای سده هجدهم در جهان:

چون تفصیل رخداد ها در تاریخ آمده نیازی برای تشریح هر یک از رخداد ها نیست. صرف از عمده ترین رخدادهای سده نام برده می شود:

* - انقلاب فرانسه (از ۱۷۸۹ ۱۷۹۹م مجموعاً ده سال )

* - انقلاب هائیتی (۱۷۹۱ ۱۸۰۴ م، مدت ۱۲ سال) این انقلاب، قیام بردگان در مستعمره سن - دومینگ فرانسه رخ داد که منجر به الغاء برده داری در آنجا و تأسیس هایتی به یک کشور مستقل شد.

* - انقلاب امریکا (۱۷۶۵ - ۱۷۸۳ م) در مستعمرات سیزده گانه و پایان حکمرانی بریتانیا استعمارگر در امریکا.

* - پیمان کارلوتیس در ۲۶ جنوری ۱۶۹۹ م که به ادامه فتوحات ترک های عثمانی در اروپا پایان داد و از این بعد امپراتوری عثمانی با شیبی آرام به سمت زوال حرکت کرد.

* - شکست پادشاهی سوئید از روسیه در جنگ بزرگ شمالی از (۱۷۰۰ ۱۷۲۱م) و روسیه تزاری به یک قدرت بزرگ منطقه یی تبدیل شد.

* - سده ۱۸ پایانی بر کار کشور مشترک المنافع لهستان – لیتوانی بود.

* - در آسیا امپراتوری های چین و هند رو به افول گذاشتند.

* - امپراتوری بریتانیا با شکست دادن فرانسه در امریکا در دهه ۱۷۶۰م و تسلط بر بخش های زیادی از هندوستان، تبدیل به ابر قدرت جهانی شد.

* - اختراع ماشین بخار در دهه ۱۷۵۰م، انقلاب صنعتی بریتانیا آغاز شد.

* - در ۱۷۳۹م، نادرشاه افشار در لشکرکشی در هند مغول ها را شکست داد و دهلی را تصرف کرد. {در نهایت این لشکرکشی نادر افشار در هند باعث تضعیف امپراتوری گورگانیان در برابر اشغالگران انگلیس در هند شد و جنگ های سگ ها و تصرف شمال هند نیز مزید بر این قدرت گیری انگلیس ها شد. ) م

* - سرمای بزرگ در اروپا در ۱۷۰۹م، که در ۵۰۰ سال پیش از آن بی سابقه بود.

* - زلزله کاسکادیا با نیروی ۹ رشتر در سواحل شمال غربی امریکا رخ داد و جاپان دچار سونامی شد

در سده هجدهم وقایع زیادی رخ داد که نقطه عطف در زندگی انسان این سخره روی زمین بوده است. در این سده سرمایه داری با شتاب بیشتر هم در عرصه تجارت و هم در بخش صنعت به ثروت اندوزی و استثمار انسان از انسان پرداخت. و علاوه با استفاده از نیروی کار ارزان مردان و زنان و اطفال را، با کار طاقت فرسای بیست ساعت کار در روز مورد استثمار قرار می داد، بلکه صدها هزار برده سیاه پوست افریقایی را در مزارع و کارخانه ها با کار مجانی از پا در می آورد. بورژوازی که در اروپا جا گزین نظام فیودالی می شد به سبب انکشاف و گسترش دانشگاه ها و ظهور فیلسوف ها، اقتصاد دانان و مخترعین و صنعت کاران ماهر و معماران، نقاشان و طراحان و مکتشفین و انکشاف کشتی رانی با استفاده از ماشین بخار، آگاهی و مهارت بیشتر برای ثروت اندوزی و دولت سازی مدرن سرمایه داری، برای کسب قدرت و افزایش سرمایه و ثروت، تلاش میکرد. در نهایت به این نتیجه رسید که بجای برده داری می توان کشورها و مناطق ثروت زای جهان را به تصرف در آورد و از تمام منابع آن استفاده کرد. با این برنامه کلی (مستعمره) سازی با سرعت رایج شد و در تصرف سرزمین ها ی ثروت زا، انگلیس، هلند، اسپانیا، فرانسه و آلمان به رقابت پرداختند که تاریخ پر از این کشمکش های ضد بشری سرمایه داری این زالو های خون آشام می باشد. منجمله کمپانی هند شرقی و رقابت بر سر این سرزمین ثروت زا بین کشورهای بورژوازی اروپایی قابل بحث است.

در سده هجدهم انقلاب های رخ داد که تا کنون مورد بحث است و تاثیراتی خود را دارد. منجمله انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب هائیتی و انقلاب استقلال ایالات متحده امریکا.

ادامه دارد . . .

                   

منابع :

* - البرد ماله و ژول ایزاک، تاریخ قرن هجدهم، برگردان فارسی: غلام رضا رشید یاسمی، نشر: پر، قطع وزیری، ۱۳۹۵ خ.

* - ویل واری یل دورانت، درس های تاریخ، ترجمه : احمد بطعایی.

* - یادداشت های نگارنده، دفتر نهم، برگهای ۱۴۰ ۱۴۳ .

 

 

 

قسمت ۱۳

قسمت ۱۲

قسمت ۱۱

قسمت ۱۰

قسمت ۹ 

 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org