صلح
دموکراسی، حقوق بشر و
بازار آزادِ را که آمريکا ميخواهد
بخش ۴ (افغان زاده)
عراق و آمريكا
مشكل عراق هنوز
براي آمريكا به حال خود باقي است. شرايط امنيتي بطور كلي به سطح امنيتي
سال ۲۰۰۵ بهبود يافته و پيشرفتهاي سياسي در سطح آزمايشي حاصل گشته
است؛ اما در آيندهاي نزديك پاياني به تعهدات آمريكا در اين كشور متصور
نيست كه به منظور ممانعت از خارج شدن عراق از كنترل و تهديد جنگ گسترده
در منطقه ارايه شده است. دولت بوش و كنگره با گزينههاي دشواري مواجه
هستند: اين كه چگونه ميتوان موفقيت حاصل شده در طول دوره طرح افزايش
نيروهاي نظامي آمريكا در عراق را تحكيم بخشيد و طولاني كرد؟ آيا طرح
كاهش نيروها بايد ادامه يابد؟ نيروهاي امنيتي عراق براي برعهده گرفتن
امنيت اين كشور چه زماني آماده خواهند بود؟ براي تسهيل پيشرفت سياسي در
اين كشور بايد چه كار كرد؟
در ماه سپتامبر گذشته، كارشناسان امور عراق در موسسه صلح آمريكا گردهم
آمدند تا پنج محور مهم از منافع آمريكا را كه سياست آمريكا در عراق
بايد در جهت حفظ آن تدوين شود، شناسايي كنند. اين منافع عبارتند از:
*
جلوگيري از تبديل عراق به پناهگاه و سكويي براي تروريستهاي بينالمللي
*
احياي اعتبار، شكوه و قابليت آمريكا براي اقدام در سراسر دنيا
*
بهبود ثبات منطقهاي
*
محدود كردن و تغيير دادن مسير نفوذ ايران
*
حفظ استقلال عراق به عنوان يك كشور واحد
همان گروه بار ديگر در ماههاي اخير گردهم آمدند تا گزينههاي لازم
سياستگذاري براي تحولات سياسي در عراق را بر اساس اين پنج محور تدوين
كنند. اختلافات عميقي ميان كارشناسان بروز كرد؛ اين اختلافات بطور عمده
بخاطر اختلاف نظر در اولويتبندي هر يك از محورهاي فوقالذكر بود. آن
دسته از كارشناساني كه به مسايل عراق علاقهمند بودند به عوض بحث
درباره حضور و يا خروج آمريكا از عراق، تمركز خود را بر آن دسته از
محورهاي منافع ملي گذاشتند كه بيشتر به آن اهميت ميدادند و اين كه
چگونه سياستهايي پيشنهادي و مورد حمايت آنها ميتواند به تحقق اين
منافع كمك كند. در پيش گرفتن اين امر به حصول اتفاقنظر منجر نميشد
اما امكان اين امر را فراهم آورد تا مشخص گردد خطر كار در كجا است و
مباحث مناسبي در اين باره صورت گيرد.
مقاله حاضر به تشريح سياستهاي جاري بعلاوه گزينههاي جايگزين پرداخته
و دو گزينه جايگزين ارايه ميكند كه ميتواند از تعهدات واشنگتن در
عراق بكاهد. در تصميمگيري درباره گزينهها، سوالات مهمي وجود دارند كه
بايد به آنها پاسخ داده شود. قرار است ژنرال پترائوس و رايان كراكر،
سفير آمريكا در بغداد در ماه جاري ميلادي (آوريل) در كنگره حاضر شوند و
موسسه صلح آمريكا در انتهاي اين بررسي و مطالعه خود سوالاتي را مطرح
كرده كه اين دو مقام بايد به منظور روشن كردن سياست آمريكا و گزينههاي
سياستگذاري به آنها پاسخ گويند.
-
اوضاع بهبود يافته اما شكننده است .
واقعيت سياسياي كه در عراق در حال ظهور است، وجود يك دولت مركزي ضعيف
و متفرق است كه داراي ظرفيت محدودي براي اداره كشور است. بياعتمادي در
ميان سران بغداد همچنان زياد است. ماهها است كه پستهاي مهم و كليدي
در اين كشور خالي مانده است. قوانين مهم درباره موضوعاتي مانند
بعثزدايي، عفو عمومي، اختيارات استانها و بودجه تصويب شده اما اين
قوانين به صورت پراكنده و يكي در ميان اجرا ميشوند. نيروهاي امنيتي
عراق تقويت شدهاند اما از اين توانايي كه بتوانند به خود متكي باشند و
خودشان با شورشيان و شبهنظاميان مبارزه كنند بسيار دور هستند. وفاداري
مختلط اعضاي نيروهاي امنيتي عراق (ISF) به گروهها همچنان تهديداتي به
همراه دارد.
يكي از مهمترين دستاوردهاي دولت مركزي عراق حل مسئله جمعآوري و توزيع
درآمدهاي نفتي بوده است. هزينهها بهتر شده است. در سال ۲۰۰۷ بيش از ۶۰
درصد از بودجه تخصيص يافته براي ايجاد تاسيسات جديد در كشور هزينه شده
اين در حالي است كه مصرف اين بودجه در سال گذشته تنها ۲۰ درصد بوده
است. آمريكا از طريق همكاري با تيمهاي بازسازي استاني نقش مهمي در
هزينه پولهاي در اختيار دولت مركزي داشته است. مقامات اداره استانها
در حال سرمايهگذاري در مناطق خود هستند. منطقه كردستان در حقيقت مستقل
باقي مانده است.
عوامل مختلفي موجب كاهش بيثباتي در عراق شده است. جنبش بومي از قبايل
عراق موسوم به "شوراي بيداري" [صحوه] كه بطور عمده و نه تماماً از
سنيها تشكيل شده براي مبارزه با القاعده به پا خواسته است و در برخي
موارد در روند سياسي كشور نيز مشاركت ميكند. آمريكا با برخي از اين
گروههاي مسلح ائتلاف تشكيل داده است. نيروهاي آمريكايي با تعداد
بيشتري در كنار نيروهاي امنيتي عراق در محلههاي مختلف حاضر ميشوند.
نتيجه كار جالب توجه بوده است. استان انبار اخيراً بسياري از بخشهاي
بغداد امن شده است. اگر چه استان نينوا و دياله هنوز شاهد خشونتهاي
قابل توجهي است.
اوضاع در جنوب عراق اخيراً به هم ريخته و با حمله نيروهاي دولتي در
بصره براي ريشهكردن كردن عوامل ارتش المهدي تحت رهبري مقتدا صدر،
اخيراً خشونتها شدت گرفته است. ارتش المهدي (JAM) طي هفت ماه گذشته كم
و بيش آتشبس را رعايت كرده اما در طول اين مدت خلع سلاح نشده و
نيروهايش متفرق نگشته است. بايد منتظر ماند و اثرات بلند مدت عمليات
دولت عراق را بر ثبات اين كشور مشاهده كرد. اگر با موفقيت همراه باشد،
اثرات آن نيز تا حدود فراواني مثبت خواهد بود چرا كه به تضعيف
ارتشالمهدي منجر ميشود. اگر شكست بخورد، ممكن است برداشتها به اين
سمت سوق داده شود كه دولت عراق ضعيف است و ارتش المهدي تقويت شود.
كاهش ميزان خشونتها در عراق هنوز بسيار كمتر از حدي است كه مورد نياز
عراقيها و آمريكاييها است. اين امر اوضاع را شكننده باقي ميگذارد و
وابستگي به حضور نظاميان آمريكا را به همراه دارد. حتي با اين حضور نيز
ممكن است ثبات نسبي از بين برود. بدون پيشرفت سياسي، اين خطر وجود دارد
كه آمريكا در عراق براي مدتهاي زياد زمينگير شود و اين امر پيامدهاي
جدي براي منافع آن در ديگر نقاط جهان به همراه دارد.
-
سياست جاري
دامنه تعهدات كنوني آمريكا در عراق كامل و بدون هيچگونه شرط و شروطي
است. اين تعهد از اين جهت "كامل" است كه آمريكا حضور نظامي، تعهدات
مالي و سياسي عمدهاي در عراق دارد. اين مسئلهاي است كه منابع آمريكا
را محدود ميسازد. از اين جهت اين تعهد "بدون قيد و شروط" است كه
واشنگتن صرفاً به حمايت از عملكرد دولت عراق نميپردازد. دولتي كه
عملكرد آن پرنقص بوده است. سياست آمريكا در عراق دوگانه است و از شيوه
"كل به جزء" و "جزء به كل" استفاده شده است.
-
شيوه جزء به كل
تاكتيك جزء به كل در بغداد و مناطق مركزي و غرب عراق منجر به افزايش
امنيت، فعال كردن استانداريها و دولتهاي محلي شده و خدمات دولتي و
برخي توسعههاي اقتصادي را به همراه داشته است. اين روش به منظور ايجاد
چرخه مناسب از توسعه آرامش و اقتصادي در سطح مناطق و تسهيل در ايجاد
شرايطي تدوين شده كه در آن منافع مشترك ظهور كرده و بنياد و اساس لازم
براي راهكارهاي سياسي بادوامتر فراهم آيد. هدف از اين شيوه، قدرت دادن
به سران مناطق و محلات است كه در حفظ صلح و شكوفايي كشور با خطرات
محسوسي مواجه هستند.
آمريكا در مورد مناطق جنوبي عراق رويكرد اجتناب از مداخله را در پيش
گرفته است. آمريكا به عوض توجه به سران حاضر در مناطق محلي جنوب اين
كشور به همپيمان شيعه خود يعني "مجلس اعلاي اسلامي عراق" (ISCI) كمك
كرده و نيروهاي امنيتي اين مناطق كه بيشتر آنها تحت تسلط مجلس اعلاي
اسلامي عراق هستند تلاش خود را عمدتاً بر محدود كردن نفوذ طرفداران صدر
متمركز كردهاند. اين شيوه در حمايت هوايي آمريكا در حملات اخير به
نيروهاي ارتش المهدي در بصره خلاصه شد. مجلس اعلاي اسلامي عراق و جريان
صدر از حمايت شديد ايران برخوردار هستند. از نقطهنظر برخي از
كارشناسان، شيوه اتخاذ شده از سوي آمريكا باب نفوذ سياسي ايران را
بازگذاشته است ضمن اين كه مقابله با حمايت ايران از نظاميگري در عراق
را به همراه داشته است. آمريكا در مناطق سنينشين و در عين حال
شيعهنشين عراق اقدام به تقويت ظرفيت اداره استاني و منطقهاي كرده
است.
آمريكا به حمايت از خودمختاري منطقه كردستان ادامه ميدهد اما در
حمايتهاي خود از احزاب كرد و دولتهاي منطقهاي كردستان جانب احتياط
بيشتري در پيش گرفته است. مهمترين تحول در اين راستا، تاكتيك آمريكا در
حمايت از حمله تركيه به عراق در ماه فوريه و مارس بود. واشنگتن همچنين
در قبال درخواستها كردها براي برگزاري همهپرسي كه در قانون اساسي
عراق نيز آمده، خونسرد بوده است. مهلت تعيين شده براي تعيين اين امر كه
استان كركوك تحت كنترل كردها درآيد تا پايان سال ۲۰۰۷ تعيين شده بود.
-
شيوه كل به جزء
در شيوه كل به جزء واقعيت غيرمتمركز بودن سياسي عراق مورد پذيرش قرار
گرفته و در آن تلاش ميشود با آن دسته از كساني كه ميتوانند مناطق تحت
سلطه خود را كنترل كنند و منافع آنها جداي از مناقع آمريكا نيست،
همكاري شود. اين سياست در كاهش خشونتها موفق بوده و فضايي را به وجود
آورده كه براي توسعه سياسي و اقتصادي در سطح مناطق مساعد بوده است. به
هر حال، اين امر چنددستگي در عراق را تقويت كرده كه ميتواند بر خلاف
تلاشها براي ايجاد يك چارچوب سياسي ملي بوده و اين امر را دستكم در
كوتاه مدت محقق نسازد.
-
بالا به پايين
آمريكا همچنين به تلاشهايش براي ايجاد آشتي ملي در دولت مركزي ادامه
داده است. اين تلاشها بر دستيابي به معيارهاي تعيين شده از سوي
قانونگذاران متمركز بوده و به اموري مانند توزيع اساسي قدرت و شاكله
نهايي كشور عراق مانند قوانين مربوط به نفت، اصلاحات قانون اساسي،
قانون مربوط به قدرتهاي استاني، عفو عمومي و بعثزدايي ميپردازند.
آمريكا همچنين براي ايجاد ظرفيت لازم در دولت عراق تلاش كرده و در درجه
اول بر آموزش و تجهيز نيروهاي امنيتي اين كشور تمركز كرده است. دليل
اين امر تا حدودي به اين خاطر بوده كه واشنگتن هيچ شرطي براي حمايت خود
از دولت عراق تدوين نكرده و اهرمهاي اندكي براي اعمال فشار بر تصميمات
دولت در اختيار دارد.
مجلس عراق به برخي از اين معيارها كه از سوي دولت آمريكا براي آن تعيين
شده بود، دست يافته و به همه اين معيارها را محقق نكرده است. قوانيني
كه اين مجلس تصويب كرده است مانند قانون بعثزدايي و اختيارات استاني
مبهم هستند و بيشتر به نحوه اجرا وابسته هستند. سران عراقي بر معيارهاي
تعيين شده متمركز هستند تا عملكرد خود را به واشنگتن ثابت كنند. اما
اولويتهاي آنها بر مسايل ديگر مانند ارايه خدمات اوليه، مديريت
زندانيان عراق و در درجات كمتر بر رسيدگي به آوارگان عراقي متمركز بوده
است.
هدف از تدوين معيارها اين بود كه از آن به عنوان نشانهاي براي ايجاد
آشتي ملي گسترده استفاده شود. آشتي ملي يعني تعهد اكثريت فراكسيونها و
جناحهاي رقيب به مباني اصولي كشور عراق. معيارهاي تدوين شده در اين
زمينه با موفقيت همراه نبوده است. پيشرفتهاي حاصله بيشتر ناشي از
بازارگرميها بوده كه البته تا حدودي مثبت بوده است ولي به كاهش عوامل
بيثباتي در عراق منجر نشده و يا به ايجاد شيوه درست حكومتداري ملي
ختم نشده است.
-
گزينهها براي ترتيبات سياسي آتي
آمريكا در سياست جاري خود ميتواند دو گزينه جايگزين را مدنظر قرار
دهد.
-
پذيرش شيوه كل به جزء:
با توجه به محدوديتهاي دولت كنوني در بغداد و ارتباط نداشتن آن با
مردم عراق و اداره آن توسط جناحهاي سياسياي كه به دنبال منافع خود
هستند، بهتر است آمريكا بيش از حد كنوني تلاشهاي خود را به سمت مناطق
محلي سوق دهد. آمريكا ميتواند به عوض حل مسايل جنجالبرانگيز و بلند
مدت سياسي مربوط به ماهيت كشور عراق، اجازه دهد به اين مسايل ديرتر
پاسخ داده شود و در عوض بر ظرفيت حكومتداري در سطوح استاني و يا مناطق
محلي تمركز كرده و به دنبال رهبران جديد محلي باشد.
بعد از آن، زماني كه احزاب جديد منطقهاي تشكيل شدند و در انتخابات
شركت كردند، صحنه براي آشتي واقعي سياسي در سطح ملي آماده خواهد شد.
-
اجراي طرح ويژه سياسي در بغداد:
يكي از گزينههاي جايگزين دست زدن به "معامله بزرگ" است. معني آن به
رسميت شناختن اين امر است كه معيارهاي تعيين شده از سوي قوه مقننه به
درد هدفهاي تعيين شده براي آنها نميخورد و در تحقق آن به منظور راضي
نگهداشتن واشنگتن تعجيل شده است. رويكرد رسيدن به معامله بزرگ همه
جناحهاي عراقي را براي گفتوگوي گسترده و فراگير براي حل و فصل مسايل
عمده و بنيادي در مورد كشور عراق، گردهم جمع ميكند. مسايل عمدهاي
مانند فدراليسم و توزيع قدرت در اين كشور. كانال اصلي براي اين معامله
بزرگ بازنگري در قانون اساسي است كه به طور متناسبي به نمايندگي از طيف
گسترده جناحهاي سياسي عراق باشد. اين معامله به محض اين كه سر بگيرد،
لازم است با ايجاد يك نظام معتبر دولتي و توانا كه بتواند امنيت، ثبات
را فراهم آورده و افكار عمومي را با نظام سياسي جديد همراه سازد، تقويت
گردد.
-
ديگر گزينهها چيستند؟
سياست كنوني سه نقص دارد كه عبارتند از:
*
ممكن است دستاوردها اندك باشند. موفقيت سياست جاري تا حدود زيادي بستگي
به عواملي دارد كه خارج از كنترل آمريكا هستند و بطور مداوم در حال
تغييرند. اين عوامل شامل آتشبس اعلام شده از سوي ارتش المهدي، ادامه
تمايل شوراي بيداري براي همكاري با آمريكا است. قدرت دادن به شوراي
بيداري كه بيشتر آنها را شورشيان پيشين و سراني تشكيل ميدهند كه مخالف
دولت بغداد هستند، خطر بزرگ عقبگرد را به همراه دارد.
*
نبود راهكار سياسي. پيشرفت سياسي در عراق چنان كند، پرمانع و ظاهري است
و چنددستگي سياسي و اجتماعي چنان عميق است كه آمريكا به نسبت سال گذشته
به امكان ترك اين كشور نزديك نشده است. توسعه پايدار سياسي پنج تا ۱۰
سال تعهد دائم آمريكا را در اين كشور طلب ميكند.
*
هزينهها گزاف است. تعهد آمريكا در عراق هزينههاي سنگين انساني و مالي
به همراه دارد و آمريكا علاوه بر منافع جهاني، خود را نيز بخاطر
تعهداتش در عراق فدا ميكند. اگر حتي پيشرفت در عراق ادامه يابد، نتيجه
كار ممكن است ارزش اين همه هزينه را نداشته باشد.
اگر آمريكا قادر نباشد و يا تمايل نداشته باشد به تعهد كامل و بدون قيد
و شرط خود در عراق ادامه دهد، نياز است كه به دنبال سياستهاي جايگزين
براي كاهش تعهدات خود بوده ولي دستكم برخي از منافع حمايت خود را حفظ
كند.
دو گزينه پيش روي آمريكا است: اول كاهش تعهدات و تعيين شروط براي اين
تعهدات است و دوم كاهش بيقيد و شرط و تقريباً كامل تعهدات نظامي است.
در ادامه اين مقاله به تشريح هر دوي اين گزينهها پرداخته شده است.
-
كاهش تعهدات و تعيين شروط
خلاصه: حمايت آمريكا از دولت عراق به دستيابي به برخي از اهداف سياسي
مشروط شود. نتيجه آن نظام غيرمتمركزي است كه دولت مركزي آن ضعيف بوده و
آمريكا با حضور اندكي از آن حمايت ميكند.
اصل:
آرايش ارتش آمريكا براي حمايت از دستاوردهاي امنيتي در عراق بعد است
بيش از سال ۲۰۰۸ ادامه داشته باشد.كاهش سطح نيروها در عراق احتمالاً به
برخي ناآراميها و خشونتها در اين كشور منجر ميشود. متغيرهاي سياسي
غيرمتمركز و چنددسته در عراق نميتواند تغيير كند. ايجاد يك دولت مركزي
در بغداد كه بتواند نقش امنيتي را از آمريكا تحويل بگيرد با تعيين جدول
زماني مشخص، امكانپذير نخواهد بود.
حداقل نتيجه قابل قبولي كه بتواند ادامه حمايت آمريكا را از توجيه كند،
ايجاد عراقي غيرمتمركز است كه دولت مركزي در آن تنها بر دو موضوع تقسيم
درآمدها و تامين امنيت در سطح ملي متمركز باشد. براي دستيابي به هر يك
از اين نتايج نياز است عراق شرايط زير را داشته باشد:
*
مكانيزمي براي تقسيم درآمد نفتي
*
انتخابات استاني براي كمك به تشكيل ساختار قدرت غيرمتمركز
*
داشتن ارتشي حرفهاي، غيرحزبي و بيطرف كه بتواند در برابر خشونتهاي
جناحي از كشور حمايت كرده و نگهباني از آن را برعهده گيرد. حتي اتخاذ
اين گامها اندك نيز تلاش فراواني طلب ميكند اما آمريكا براي نيل به
آنها بايد براي دولت عراق روشن سازد كه اگر پيشرفت مناسبي در راستاي
اين اهداف تا پايان سال ۲۰۰۸ نداشته باشند، آنگاه آمريكا طبق برنامه
خود از عراق خارج خواهد شد. اگر دولت عراقي به اين فشارها پاسخ دهد
آنگاه آمريكا ميتواند به حفظ تعداد كمتري از نيروهاي خود در اين كشور
براي حمايت، آموزش و تجهيز نيروهاي امنيتي عراق و كمك به پليس عراق
براي مواجهه با جناحهاي رقيب، ادامه دهد. مذاكرات كنوني دو جانبه
آمريكا و عراق در اين رابطه توانسته مجمعي را ايجاد كند كه در آن مفاد
اين معامله بزرگ تدوين شود. اين امر بايد شامل اين تضمين نيز باشد كه
آمريكا به دنبال ايجاد پايگاههاي دائمي در عراق نيست.
اين سياست به آمريكا امكان ميدهد تعهدات آن از حداقلها فراتر نرود و
از اين رو تلاشهاي ديپلماتيك و سياسي آمريكا محدود شود. ادامه
سرمايهگذاري عمده و انتظارات در عراق به منظور تقويت دولت مركزي اين
كشور غيرعاقلانه است. اگر عراقيها در عمل ناتوان باشند، آمريكا بايد
از از ميزان ضررهاي خود بكاهد.
-
كاهش بيقيد و شرط و تقريباً كامل تعهدات نظامي
خلاصه: خروج غيرمشروط همه نيروهاي آمريكايي مستقر در عراق، در
كنار تقويت حضور نظامي در منطقه به همراه تلاشهاي ديپلماتيك و ادامه
حمايت سياسي از دولت عراق بايد باشد.
اصل: حضور مداوم آمريكا در عراق نميتواند نتيجهاي به همراه داشته
باشد كه ارزش هزينهها در زمينه نيروي انساني و منابع را داشته باشد.
گذشته از اين، منافع گسترده آمريكا كه آمريكا در اين راه حضور نظامي در
عراق هزينه ميكند بسيار سنگينتر از دستاوردهايي است كه ميتواند در
اين كشور به دست آيد. گزينههاي پيش روي آمريكا شامل موارد زير هستند:
*
تعيين جدول زماني مشخص و غيرقابل تمديد براي خروج همه نيروهاي آمريكايي
از عراق كه رابطهاي با شرايط سياسي عراق نداشته و تغييرپذير نباشد (
به عنوان مثال آغاز خروج نظاميان از ژانويه ۲۰۰۹ و تكميل آن تا سال
۲۰۱۱).
*
تقويت حضور نظامي در خليج [فارس] و حفظ توانايي آمريكا براي مداخله از
خارج از عراق.
*
احياي ائتلاف منطقهاي
*
در محدودهاي كه خروج نيروهاي مستقر در عراق اجازه ميدهد، حضور
ديپلماتيك و حضور كمكي در داخل عراق وجود داشته باشد كه شامل ايجاد
دفتر آموزش و تجهيز تحت مديريت اداره همكاريهاي دفاعي در داخل سفارت
آمريكا باشد.
-
منافع آمريكا، خطرات و مقتضيات
هر يك از اين سياستها اولويتهاي متفاوتي براي پنج محور مربوط به
منافع آمريكا در عراق ايجاد ميكنند و خطرات مختلفي به همراه داشته و
مقتضيات متفاوتي طلب ميكنند. اثرات تعهد كامل و بدون قيد و شرط بر هر
يك از محورهاي مذكور عبارتند از:
*
تبديل عراق به سكوي تروريسم: عمدتاً مثبت. تا زماني كه شوراهاي
بيداري و نيروهاي آمريكايي در صحنه حضور داشته باشند فراهم كننده
اجتناب راهبردي از سازمان القاعده در عراق خواهد بود.
*
احياي ظرفيت و اعتبار: عمدتاً منفي. نيروهاي آمريكايي از آزادي
عمل براي ديگر مناطق برخوردار نخواهند بود. اثرات مثبت اين تعهد كامل و
بدون قيد و شرط اين است كه ممكن است به تقويت اعتبار آمريكا از طريق
حفظ تعهد نسبت به اهداف اعلام شده منجر شود.
*
ثبات منطقهاي: هم مثبت و هم منفي. حضور عمده آمريكا در منطقه مانع از
بروز اختلاف منطقهاي عمده ميشود ولي ميتواند همچنين به عنوان توجيهي
براي مداخله منطقهاي در عراق استفاده شود.
*
نفوذ ايران: تقريباٍ مثبت. اين سياست بر كنترل و مهار نظاميگري
مورد حمايت ايران منجر ميشود اما باب نفوذ آشكار سياسي ايران را
ميگشايد. به مرور زمان اگر گفتوگوي ملي در عراق با موفقيت انجام شود.
ظهور يك مركزيت عراقي ميتواند در راه ايجاد توازن لازم در برابر نفوذ
ايران به كار رود.
*
اثرات تعهد كامل و بي قيدوشرط بر يكپارچگي عراق عمدتاً مثبت خواهد بود.
اثرات كاهش تعهدات و تعيين شروط بر محورهاي منافع آمريكا در عراق:
فرض اين ارزيابي اين است كه معامله بزرگ با موفقت صورت گيرد. اگر اين
معامله با موفقيت بسته نشود موارد زير بر محورهاي منافع آمريكا در عراق
پيش ميآيد:
*
تبديل عراق به سكوي تروريسم: مثبت. سنيها را به شركت در روند
سياسي ترغيب كرده و از اين رو مانع از تبديل عراق به ماواي تروريستها
ميشود. نيروهاي باقيمانده آمريكا نيز همچنان در اين كشور براي مبارزه
با القاعده در عراق در مواقع ضروري و تسهيل در جمعآوري اطلاعات جاسوسي
باقي ميمانند.
*
احياي اعتبار و قابليت عراق: مثبت بودن حفظ ظرفيت آمريكا و
تاثيرات مختلف آن بر اعتبار و پرستيژ آمريكا تا حدود زيادي به نحوه
اجراي امور بستگي خواهد داشت.
*
ثبات منطقهاي: تاحدودي منفي. دولت بسيار غيرمتمركز در عراق و كاهش
حضور نيروها خطر بيثباتي را به همراه دارد اما حضور تهمانده نيروها
در اين كشور ميتواند از شدت اين امر بكاهد.
*
نفوذ ايران: تا حدودي منفي. دولت بسيار غيرمتمركز در
عراق و كاهش نيروها موجبات مداخله بيشتر ايران را فراهم ميآورد.
اين شيوه نيازمند تعهدات كمتر آمريكا در زمينه سياسي، اقتصادي و نظامي
به نسبت آن چه كه هماكنون جاري است، خواهد بود. به هر حال، اين امر
كنترل كمتر آمريكا بر اوضاع را به همراه دارد و به موفقيت آن بر اراده
فراكسيونهاي مختلف عراقي براي پايبندي به تعهداتشان بستگي خواهد داشت.
اين رويكرد ميتواند به بيثباتي بيشتر منجر شده اما اين ظرفيت را براي
آمريكا فراهم ميسازد تا اگر منافع حياتي آن مورد تهديد قرار گيرد،
امكان مداخله داشته باشد.
اثرات كاهش تقريباً كامل و بيقيد وشرط تعهدات نظامي بر منافع آمريكا
در عراق:
*
تبديل عراق به سكوي تروريسم: منفي. آمريكا كمتر قادر خواهد بود
عليه تروريستها در عراق وارد عمل شود و داراي نيروي نظامي در اين كشور
نخواهد بود. اين امر تا حدودي با نبود حضور آمريكا كاهش پيدا ميكند
همزمان با آن تندروي تقويت شده بعلاوه اين كه حضور خارجي به منظور
بازدارندگي تقويت خواهد شد.
*
احياي اعتبار و ظرفيت آمريكا: منفي و مثبت. هزينههاي انساني و
مالي كاهش پيدا كرده و اين امر به احياي ظرفيت نظامي آمريكا كمك ميكند
و منابع ديپلماتيك و ديگر منابع آمريكا را صرف ديگر موضوعات ميكند و
مخالفتهاي جهاني عليه آمريكا را از ميان برميدارد. اثر منفي اين امر
بر احياي اعتبار آمريكا اين است كه به احتمال زياد اينگونه برداشت
خواهد شد كه واشنگتن در عراق شكست خورده است.
*
ثبات منطقهاي: ميتواند مثبت يا منفي باشد. اگر دولت عراق
ناكام بماند و درگيريهاي گسترده در اين كشور درگيرد اين سياست تاثير
بسيار منفي بر ثبات منطقهاي برجاي خواهد گذاشت. اگر تقابل عمدهاي در
منطقه پيش نيايد و دولت عراق موفق شود، خروج تقريباً كامل نيروها
ميتواند به ثبات منطقهاي كمك كند چرا كه منبع اختلافات رفع شده و
هدفي براي تروريستها باقي نميماند.
*
نفوذ ايران: منفي. ايران آزادي عمل بيشتري براي عمل در عراق
بدون مخالفت آمريكا خواهد داشت. به هر حال اين سياست دست آمريكا را نيز
براي حمله به ايران بدون هراس از امكان انتقامجويي ايران عليه نيروهاي
آمريكايي در عراق باز ميگذارد.
*
كشور واحد: پيشبيني اثرات بر اين محور دشوار است. اين سياست
تحولات سياسي در عراق را بطور كلي به دست عراقيها ميسپارد. نبود
نيروهاي آمريكايي ممكن است آشتي عراقيها را تسهيل كرده و ايجاد عراق
متعهد را افزايش دهد. يا ممكن است به تجزيه اين كشور منجر شود.
اين سياست همچنين خطر شكست كامل دولت عراق را به همراه دارد. هرج و مرج
گسترده و حتي نسلكشي ممكن است پيش آيد. طرفداران اين سياست معتقدند
اگر نسل كشي پيش آيد، آمريكا بايد براي توقف آن اقدام كند. اعتباري كه
آمريكا ميتواند براي خود در جامعه بينالملل با خروج از عراق كسب كند
ممكن است احتمال اين امر را تقويت كند كه ديگران به كمكها در راستاي
اين تلاشها بپيوندند. اين سياست همچنين نيازمند اين امر است كه
كشورهاي همسايه افزايش حضور نظامي عراق را پذيرفته و در روند خروج
نظاميان آمريكايي مداخله نكنند.
-
همسايگان عراق
همه سه گزينه براي سياست آمريكا در عراق در صورتي امكان موفقيت دارد كه
همسايگان عراق با آن همكاري كنند. در ماههاي اخير به نظر ميرسد بهبود
نسبي در رفتار ايران و سوريه ايجاد شده باشد. به نظر ميرسد ارتش
آمريكا نيز با اين امر موافق است كه شورشيان كمتري اجازه مييابند از
مرزهاي سوريه به عراق رخنه كنند و شمار حملات به نيروهاي ائتلاف با
استفاده از تسليحات ساخت ايران نيز ظاهراً دستكم تا زمان عمليات دولت
عراق عليه نيروهاي ارتش المهدي در بصره و اقدامات ارتش المهدي عليه
منطقه الخضراء بغداد، كاهش داشته است. در عين حال، تهاجم عمده نظامي
تركيه به منطقه كردستان عراق و اقدام آن عليه شبهنظاميان كرد كه با
موافقت آمريكا صورت گرفت كردها را تحريك كرده و نگرانيهاي اندكي نيز
در ميان اعراب عراق ايجاد كرده است. اين كه واشنگتن با همه همسايگان
عراق بخصوص ايران و عربستان سعودي تعامل داشته باشد، بسيار مهم است. تا
به امروز به نظر ميرسد تلاشها در اين رابطه به صورت پراكنده صورت
گرفته و همه جانبه نبوده است.
آمريكا به تمركز شديدتر بر اين امر نياز دارد كه از ايران و عربستان چه
انتظاراتي دارد و چه اهرمهايي را ميتواند براي فشار بر آنها به كار
بندد. ساده بايد گفت كه راهي براي ثبات عراق بجز همكاري حداقلي ايران
وجود ندارد كه مرزهاي گسترده و باز آن با عراق فرصت هاي فراواني براي
مداخله ايران بوجود ميآورد، ضمن اين كه وابستگي فرهنگي ميان ايران و
شيعيان عراق وجود دارد. عربستان سعودي روي دوستانهتري به عراق در
ماههاي اخير نشان داده اما هنوز براي ايجاد روابط ديپلماتيك اساسي با
عراق و رفع مشكل بدهيهاي دوجانبه ميان دو كشور مردد است.
۱۴ سوال براي جنرال پترائوس و سفير رايان كراكر
ژنرال پترائوس و رايان كراكر قرار است در كنگره آمريكا شهادت دهند.
مردم آمريكا از آنها انتظار دارند كه اوضاع در عراق چگونه است و اين كه
گزينهها براي پيشرفت امور چيستند. هيچ كس خواهان نتايج فاجعهبار در
عراق نيست اما در عين حال درخواست براي تعهد بيپايان انتظار بيش از
اندازهاي است. سوالات اعضاي كنگره بايد به منظور روشن شدن اين امر
باشد كه تا چه وقت به حضور بلند مدت آمريكا در عراق نياز خواهد بود. چه
زماني كاهش بيش از پيش نيروها امكانپذير خواهد بود و چگونه ما
ميتوانيم شاهد ثبات بلندمدت در عراق باشيم.
۱
عمليات اخير دولت عراق عليه ارتش المهدي در بصره فعلاً خاتمه يافته
است. اين عمليات چه حرفي براي آمريكا درباره تواناييها و ميزان
وفاداري نيروهاي امنيتي عراق، درباره نفوذ ايران و درباره مقاصد و
تواناييهاي ارتش المهدي دارد؟
۲
با كاهش نيروهاي آمريكا و رسيدن سطح اين نيروها به تعداد قبل از آغاز
عمليات ويژه افزايش نيروها، آيا ارتش المهدي ميتواند با نيروهاي
امنيتي عراق درگير شود. بهبود رفتاري مقتدا صدر و ارتش المهدي تا چه
اندازه به عمليات افزايش نيروها بستگي داشته است؟ آيا ميتوان انتظار
داشت تلاشي جدي در جهت انحلال ارتش المهدي صورت گيرد؟ چرا مقتدا صدر در
جهت حرفهاي كردن مبارزان خود گام برداشته اگر وي قصد استفاده از آنها
را ندارد؟
۳
دولت مركزي عراق ضعيف به نظر ميرسد و امكان شكست آن در صورت خروج
نيروهاي آمريكايي از عراق احتمال ميرود. گسترش عملي دولت مركزي عراق
از محدوده منطقه الخضراء به سطح مناطق و محلات تا چه اندازه ميتواند
موثر باشد؟ ميتوان انتظار داشت در چه زماني نيروهاي امنيتي عراق
بتوانند مسئوليتهاي امنيتي را در سراسر اين كشور برعهده گيرند؟ آيا
تلاش براي تقويت دولت مركزي كار عاقلانهاي است يا بايد كار را بر
حكومتهاي محلي متمركز كرد؟
۴
پيشرفتهايي در زمينه قانونگذاري در عراق صورت گرفته است اما گاهي
اوقات ترديدهايي درباره اجراي قوانين بروز ميكند. آيا پيشرفتي كه دولت
عراق به سوي تحقق معيارهاي قانونگذاري داشته نشانه رسيدن به آشتي
بادوام است؟ اثرات عملي قانون عفو عمومي و بعثزدايي چه خواهد بود؟ آيا
انتخابات استاني در عراق در اول اكتبر امسال برگزار خواهد شد؟ چگونه
ميتوان از بروز خشونت در روند انتخابات جلوگيري كرد؟
۵
به نظر ميرسد اهرمهاي آمريكا بر دولت عراق رو به كاهش است. چه
اهرمهاي فشاري براي آمريكا باقي مانده و چگونه ميتوان اين اهرمها را
افزايش داد؟ اگر آمريكا برنامهاي براي خروج تدوين كند آيا اين امر بر
تفكر عراقيها اثر خواهد داشت؟ آيا كمكهاي آمريكا كه به شرط تحقق
معيارهاي تعيين شده صورت ميگيرد به اين روند كمك خواهد كرد يا مانع آن
خواهد بود؟
۶
مشكلات عمدهاي در راه پوليس عراق وجود دارد چرا كه واحدها در ابتدا به
شبهنظاميان خود وفادار هستند. گزارشهاي اخير نشان ميدهد كه برخي از
بخشهاي ارتش عراق نيز چنين مشكلي دارند. وفاداري مختلف در ارتش عراق
تا چه حد ميتواند مايه نگراني باشد؟ اگر آمريكا شمار نيروهاي خود را
به سطح قبل از طرح افزايش نيروها برساند و از قابليت نظارتي نيروها
بكاهد آيا اين خطر وجود دارد كه نقض حقوق بشر از سوي نيروهاي امنيتي
عراق افزايش يابد؟
۷
شوراهاي بيداري شامل عناصر ضددولتي و ضداشغالگري هستند. پتانسيل خطرناك
بودن شوراهاي بيداري در صورتي كه آنها در روند سياسي و دولتي عراق
ادغام نشوند تا چه حد است؟ آيا آنها تهديد ايجاد خشونتهاي فرقهاي را
به همراه دارند، آيا اقدامات لازم براي ادغام آنها به نيروهاي امنيتي
عراق به اندازه كافي بوده است؟
۸
مسئله پايگاههاي آمريكا در عراق موضوع حساسي براي كل منطقه به شمار
ميرود. آيا طرحهايي براي واگذاري پايگاههاي كنوني آمريكا به مقامات
عراقي تدوين شده است؟ آيا طرحهايي براي حضور بلند مدت ارتش آمريكا در
عراق در دست است؟
۹
طرح افزايش نيروها موفقيتهايي به همراه داشت اما دولت هنوز درباره
ادامه حضور در عراق سخن ميگويد. اگر نبود پيشرفت به اين معني است كه
ما بايد نيروهاي خود را در عراق افزايش دهيم و پيشرفت به معني ادامه
حضور در آنجا است، تحت چه شرايطي ما قادر خواهيم بود اكثر نيروهاي رزمي
خود را از عراق خارج سازيم؟ با افزايش نياز به نيرو در افغانستان،
كمترين تعداد نيرويي كه براي انجام امور در عراق به وجود آنها نياز
است، چقدر است؟
۱۰
از نشانههايي كه اخيراً در جهت پيشرفت حاصل شده استقبال ميشود.
ميتوان انتظار چه نشانههاي سياسي را در پايان سال ۲۰۰۸ داشت؟ در
ماههاي آينده نشانههاي شكست كه ممكن است ضرورت بازنگري در راهبرد
آمريكا در عراق را به همراه داشته باشد، چه خواهند بود؟
۱۱
حضور آمريكا در عراق همواره براي مبارزه با القاعده حياتي است اما به
نظر ميرسد موفقيت كنوني در انجام اين مبارزه بخاطر حضور شوراهاي
بيداري بوده است. آيا حضور ارتش آمريكا در ساختار كنوني آن براي شكست
القاعده ضروري است؟ به دنبال خروج آمريكا از عراق چه فرصتهاي پيش
خواهد آمد و آيا القاعده در عراق ميتواند خود را بازسازي كرده و بيشتر
اين كشور را تحت كنترل بگيرد؟ آيا شوراهاي بيداري قادر خواهند بود كه
بدون حضور گسترده نظامي آمريكا با القاعده مقابله كنند؟
۱۲
همواره از حضور نيروهاي آمريكايي به عنوان عامل مهم در ايجاد توازن
براي نفوذ ايران استناد ميشود. به دنبال خروج نيروهاي آمريكايي
فرصتها چگونه خواهد بود آيا شبهنظاميان تحت حمايت ايران به سرعت رشد
خواهند كرد و دولت و مناطق وسيع اين كشور را در اختيار خواهند گرفت؟ يا
اين كه خروج نيروهاي آمريكايي به درگيري ميان شيعيان منجر ميشود؟
ديدگاه شما از اوضاع سياسي و امنيتي بصره بخصوص در ارتباط با نفوذ
ايران چيست؟
۱۳
به نظر ميرسد شبهنظاميان اندكي از سوريه به داخل عراق نفوذ ميكنند و
به نظر ميرسد حملات كمتري دستكم تا همين اواخر با استفاده از سلاحهاي
ايراني عليه نيروهاي آمريكايي صورت ميگيرند. آيا ايران و سوريه براي
ثبات عراق همكاري بيشتري ميكنند؟ اگر اينگونه است، دليل آن چيست؟ براي
ترغيب همكاري آنها بايد چه كار كرد و نقش ايران در اوضاع بصره چيست؟
۱۴
رابطه ميان عراق و كشورهاي عربي، بخصوص شوراي همكاري خليج فارس آسيب
ديده است. آمريكا براي بهبود اين روابط چه كار ميكند و چگونه
ميتوانيم حمايت جهان عرب را از عراق جلب كنيم؟
توجه !
کاپی و نقل مطلب فوق صرف با ذکر نام و ادرس سایت «اصالت» مجاز است !
یکشنبه، ۱۸ می ۲۰۰۸