فرهنگ، اد بيات، آزادی بيان و
کرامت انسانی چيست؟؟؟
(حرفهای ناگفته يی از وضعيت رسانه ها و آزادی بيان در جامعه افغانها در داخل و خارج از کشور)
بخش ۵ – تهيه و پژوهش (زيميرو اسکاری)
اصول اخلاقی و احترام به قانون در رسانه ها
احترام به آزادي بيان، نخستين قدمي است که غالبا در جهت دموکراسي برداشته مي شود. آزادي بيان از مطالبات مشترک ليبراليسم سياسي بوده و از شالوده هاي آزادي وجدان است که رودررو با جزميت و دگم قرار مي گيرد. اين دگم مي تواند پادشاهي مطلقه (اهانت به مقام شامخ سلطنت) يا مذهب (گناه تکفير و بي حرمتي) باشد. بو مارشه [نويسنده بنام قرن هيجدهم فرانسه.] به طنز از زبان فيگارو مي گويد « تا زماني که من در نوشته هايم نه از اقتدار، نه از کيش، نه از سياست، نه از اخلاق، نه از صاحب منصبان، نه از صاحبان مال، نه از اپرا، نه از هرنمايش ديگر، نه از فردي که به چيزي احساس تعلق کند، صحبت نکنم.،مي توانم هر چه مي خواهم آزادانه منتشر کنم، البته با اعمال دو يا سه سانسور.
اگر قدرت به معنی توانایی تأثیرگذاری بر دیگران باشد، مطبوعات آزاد قدرت بیاندازهای دارند. در یک جامعه دارای دموکراسی، رسانههای خبری به طور کلی حق دارند پیش از این که خبری مورد تأیید دولت قرارگیرد، آن را گزارش دهند. در بسیاری از کشورها برای روزنامه نگاران حمایتهای قانونی پیشبینی شده است تا آنها بتوانند ازاین حق استفاده کنند. اما برخورداری از حق، مسئولیتی را نیز به همراه دارد. برای روزنامه نگاران، نخستین وظیفه مهم در جامعهای آزاد، گزارش دقیق و منصفانه اخبار است: اعتقاد و عملکرد به اصول اخلاقی روزنامه نگاری.اصول اخلاقی مجموعه ای از اصول و ضوابطی است که به عمل جهت می بخشد. در جایی که قانون در موقعیتی خاص باید و نباید ها را مشخص می سازد، اصول اخلاقی به شما میگوید که چه باید انجام دهید. ضوابط اخلاقی بر اساس ارزشهای شخصی، حرفهای، اجتماعی و اخلاقی، شکل گرفته و ریشه در استدلال دارند. در واقع تصمیم گیری بر اساس اصول اخلاقی، به معنای به کارگیری این ارزشها در فعالیت روزمره شما است.
بیانیه شاپولتپک که در سال 1944 درقاره آمریکا به عنوان راهی برای مقابله با فشار در آزادی بیان در نیم کره شمالی مورد تصویب قرار گرفت، مشخص میکند که روزنامه نگاری بر اساس اصول اخلاقی برای موفقیت درازمدت رسانههای خبری امری ضروری است:
اعتبار مطبوعات به این عوامل بستگی دارد: متعهد بودن به حقیقت، پیگیری ِ صحت خبر، رعایت عدالت و واقع بینی و تعهد به تفاوت قایل شدن میان اخبار و تبلیغات. به دست آوردن این اهداف، احترام به ارزشهای اخلاقی و حرفهای نمیتواند تحمیلی باشد. اینها مسئولیت خاص روزنامه نگاران و رسانهها است. در جامعهای آزاد، این افکار عمومی است که نهایتا پاداش و یا جزا میدهد.
در روزنامه نگاری خطاهای اخلاقی رخ می دهند. ممکن است بعضی خبرنگاران به ارایه اطلاعات ساختگی مبادرت کرده، یا برخی از مسوولين از منابع مختلف پول دریافت کرده باشند. و یا این که ارگانهای خبری، تبلیغات را به شکل اخبار منتشر کردهاند. هنگامی که چنین اتفاقاتی رخ می دهد، افکار عمومی حق دارد که همه آنچه را که در رسانههای خبری مشاهده میشود مورد سوال قرار دهد. آنگاه که روزنامه نگاران خلاف اصول اخلاقی رفتار می کنند، همه روزنامه نگاران و همه ارگانهای خبری آسیب میبینند چرا که چنین رفتاری، درستی و صحت تمام حرفه روزنامه گاری را زیر سوال میبرد. هنگامی که اعتباریک روزنامه آسیب میبیند طبیعتا توان بقای اقتصادی یک ارگان خبری هم لطمه میخورد.
خبرنگار فقید و نویسنده معروف، جان هرسی که تأثیرات حمله اتمی به هیروشیما را پوشش خبری داد، می گوید: قانونی مقدس در روزنامه نگاری وجود دارد. نویسنده نباید از خود چیزی ابداع کند. شرح نوشته شده در ورق مجوز نشر، باید چنین نوشته شده باشد: هیچ کدام از این مطالب ساختگی نیست. روزنامه نگارانی که تابع ضوابط اخلاقی هستند، حرف در دهان مردم نمیگذارند و یا تظاهر نمیکنند که درمحلی بودهاند که در واقع حضور نداشتهاند. آنها کار دیگران را به نام خود ارایه نمی دهند.
روزنامه نگاران هر روز تحت فشارصاحبان جراید، رقبا وادارات تبلیغاتی و افکارعمومی هستند و گاهی بر سر دوراهی های اخلاقی قرار میگیرند. آنها نیازمند فرآیندی هستند که خود را از باقی ماندن در این دوراهی رها سازند تا روش کار و روزنامه نگاری آنها بر پایه اصول اخلاقی باشد. آنها نیازمند شیوه تفکری درباره مسایل اخلاقی هستند که به آنها کمک کند حتی در هنگامی که موعدی برای تحویل کارشان تعیین شده تصمیمی صحیح بگیرند. این شیوه تفکر ریشه در اصول روزنامه نگاری دارد. .
روزنامه نگاران باید در گردآوری، گزارش و تفسیر اطلاعات صادق، عادل و شجاع باشند.
آسیبرسانی را به حداقل برسانید. روزنامه نگاران ِ اخلاقی با منابع، موضوعات و همکاران خود به عنوان انسانهایی که شایسته احترام هستند برخورد میکنند. مستقل عمل کنید.
حق مردم به دانستن تنها اجبار و تعهدی است که باید برای روزنامه نگاران وجود داشته باشد.
مسئول باشید. روزنامه نگاران نسبت به خوانندگان، شنوندگان، تماشاگران و یکدیگر مسئول هستند.
در نگاه اول ممکن است رعایت این نکات به نظر ساده آید. البته که روزنامه نگاران باید در جستجوی حقیقت باشند و به منابعی که از آن خبر می گیرند احترام بگذارند، اما اغلب این اصول، درخود دچارتضاد هستند. روزنامه نگارانی که در جستجوی حقیقت هستند ممکن است اطلاعاتی به دست آورند که به خانواده شخصی مجرم آسیب برساند. عضویت یک خبرنگار در ارگانی غیردولتی ممکن است باعث آگاهی او از قضیهای که ارگان مربوطه با آن درگیر است شود، اما ارتباط او با آن ارگان ممکن است استقلال او را تهدید کند و موجه بودن آن برای مخاطب دشوار باشد.
در بسیاری موارد تصمیم اخلاقی گرفتن به منزله انتخاب میان صحیح و غلط نیست بلکه انتخاب میان دو امرکه هر دو درست به نظر می آیند باشد. پس روزنامه نگاران چگونه میتوانند تصمیم های اخلاقی بگیرند؟ در وهله اول در بعضی موقعیت ها بهترین کار، اجتناب از روبرو شدن با آن تنگناهای اخلاقی است. برای مثال خبرنگاران ممکن است تصمیم بگیرند که عضو هیچ گروهی نشوند و یا از پوشش دادن خبری در مورد گروههایی که به آن تعلق دارند خودداری کنند. درموارد دیگر روزنامه نگار باید در جستجوی تعادل ِبهتر میان اصول متضاد باشد و همیشه در ذهن خود بیشترین اهمیت را به جستجوی حقیقت و خدمت به مردم بدهد. کارکنان برخی دفاتر خبری، ازافرادی که در رأس هستند تا رتبه های پایین تر دچار سردرگمی میشوند. هرگاه که مسئله یا مشکل غیر قابل حلی پیش آید، مدیر مسوول تصمیم میگیرد که چه واکنشی باید صورت گیرد. با روبرو شدن با موقعیتی خاص، این احساس پیش میآید که مشکلی د ر میان است. هنگامی که چنین میشود، ضروری است آنچه که شما را آزار میدهد مطرح کنید. چه ارزشهایی ممکن است مورد مصالحه قرار گیرند؟ چه موضوعات روزنامه نگاری در مخاطره است؟ اغلب میان هدف روزنامه نگاری و موضع اخلاقی تنش بوجود می آید. خبرنگاری که مطلبی کامل در اختیار دارد می خواهد هرچه زودتر پیش از آن که فرد دیگری به آن دست یابد، آن را چاپ کند؛ اما لازم است که عواقب احتمالی آن را نیز در نظر بگیرد. اگر معلوم شود که مطلب صحت ندارد چه باید کرد؟ روزنامه نگاران نباید ارزشهای اخلاقی خود را برای به دست آوردن اهداف دیگری مثل شکست دادن رقیب، زیر پا گذارند.
علاوه بر اصول اخلاقی بینالمللی و منطقهای، بسیاری از ارگانهای خبری دارای اصول رفتاری و استانداردهای حرفهای هستند و از روزنامه نگاران خود انتظار دارند تا آن اصول را رعایت کنند. این اصول میتواند بیانگر اعمال و فعالیتهایی باشد که توصیه یا منع شده و یا نیاز به تأیید مدیریت دارند.
بسیاری از ارگانهای خبری آنچه که روزنامه نگاران در هنگام کار و یا خارج از آن میتوانند انجام دهند را محدود میکنند. دلیل اصلی این محدودیتها حفظ اعتماد مردم نسبت به ارگانهای خبری است. ارگانهای خبری ممکن است آشکارا به خبرنگاران و عکاسان بگویند که نمیتوانند از مردم بخواهند برای گزارش آنها کاری انجام دهند که در شرایط عادی آن کار را انجام نمی دهند و سپس اخبار مخدوشی را به مردم ارایه دهند. خبرنگاران ممکن است اجازه پنهان کردن هویت خود برای تهیه گزارش را نداشته باشند، مگر این که کسب چنین اطلاعاتی برای جامعه منافع آشکاری داشته باشد و هیچ راه دیگری برای به دست آوردن اطلاعات وجود نداشته باشد. یک دستگاه تلویزیونی ممکن است مشخصا استفاده ازکمره هاي مخفی یا ثپت پنهانی را در به دست آوردن اخبار ممنوع اعلام کند، مگر آن که مدیر مسئول به دلیل نفع عموم جامعه اجازه این کار را بدهد. با پیدا شدن عکاسی دیجیتال، استانداردهای جدیدی درباره منع دستکاری عکس و یا ویدیو به نحوی که باعث گمراهی مخاطبان شود، افزوده شده است.
ماده نوزده منشور سازمان ملل متحد، شالوده استانداردهای بینالمللی درباره رسانههای خبری است که میگوید: همه انسان ها از حق آزادی عقیده و بیان برخوردارند؛ این حق شامل آزادی برای داشتن هر عقیده ای بدون دخالت در آن و نیز حق پی گیری، دریافت و انتشار اطلاعات از طریق هر رسانه ممکن بدون در نظر گرفتن مرزی برای انجام آن می باشد. کشورهایی که عضو سازمان ملل هستند متعهدند که از این منشور و از جمله ماده نوزده آن پاسداری کنند، اما این مسئله نتوانسته مانع بعضی کشورها در تحت فشار قراردادن رسانههای خبری خود و یا سد کردن راه دسترسی به اخبار بینالمللی شود. در مواردی، روزنامه نگاران در تلاش برای انجام وظیفه خود، کشته، زندانی و یا تبعید شدهاند.
قوانین مربوط به مطبوعات در سراسر جهان آن چنان متفاوتند که نمیتوان همه آنها را خلاصه کرد. بعضی کشورهای آزاد، قوانینی برای اطمینان دادن به روزنامه نگاران در مورد دسترسی به اطلاعات عمومی دارند، در حالی که سایرکشورها، انتشار و پخش اطلاعات را محدود میکنند. در بعضی کشورها، ذکر نام قربانی یک جنایت جنسی و یا بیان هویت نوجوان متهم به اعمال خلاف، ممنوع است. حتی در داخل کشوری ممکن است قوانین محلی مختلفی وجود داشته باشد درباره مسایلی نظیر این که آیا میتوان یک روزنامه نگار را وادار به ذکر نام یک منبع محرمانه یا یادداشتهای خبری در یک دادگاه قانونی کرد یا خیر؛ همچنین تحت چه شرایطی این عمل انجام پذیراست؟ کافی است بگوییم که روزنامه نگاران باید از قوانینی که در کشور محل کارشان جاری است و نیز از تلاشهایی که برای لغو قوانین محدود کننده در حال انجام است، آگاه باشند.
یکی از رایج ترین موضوعات قانونی که روزنامه نگاران با آن روبرو هستند تهمت یا افترا است.
در حالی که تکنالوژي جدید، روشهای کار روزنامه نگاران را تغییر میدهد، قوانین مطبوعاتی، مورد بررسی مجدد قرار میگیرند. در وهله اول سوالهایی وجود دارند نظیر: آیا خبرنگاران انترنيتی باید از همان حقوق و حمایتهای روزنامه نگاران سازمان های رسمی برخوردار باشند؟ آیا همان امتیازات باید شامل وبلاگ نویسان انترنيتی هم شود؟ احتمالا این سوال ها برای مدتی بی پاسخ خواهند ماند.
روزنامه نگاران مسلما ملزم به رعایت قوانین دیگری نیز هستند که شامل سایر افراد آن کشور میشود، مثل قوانین مربوط به حریم خصوصی افراد. روزنامه نگاری که در پی کسب اطلاعات است نمیتواند وارد ملک خصوصی افراد شود، نمیتواند بدون اجازه، مدارکی را به دست آورد یا مبادرت به استراق سمع کند و درعین حال انتظارعواقب قانونی نیز نداشته باشد.
استاندارد بالايي از رفتار حرفهاي مستلزم اعتقاد قوي به حصول منافع عمومي است. پيجوئي امتيازات شخصي و تشويق منافع خصوصي مغاير رفاه عامه، به هر دليلي، ناقض رفتار حرفهاي است.افتراء، اهانت، بدنام كردن عمدي و اتهامات بياساس، و ... تخلفات جدي حرفهاي هستند. حسننيت نسبت به عموم، اساس روزنامهنگاري صحيح است. هرگونه اطلاعات منتشره كه مضرّ و نادرست باشد بايستي فوراً و بلافاصله تكذيب شود. شايعات و اخبار تائيد نشده بايستي مشخص گردد و رفتاري مناسب با همين حالت با آنها شود. ازاعلاميه ملل متحد.
آزادي چيست ؟ : تمام افراد بشر آزاد به دنيا ميآيند و از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابرند. همه داراي عقل و وجدان هستند و بايد نسبت به يكديگر با روح برادري رفتار كنند.
اين، مادهي اول
اعلاميهي جهاني حقوق بشر است كه تمام كشورهاي عضو سازمان ملل متحد،
موظف به اجراي آن هستند. در اين ماده، سه مفهوم اصلي مطرح شده است:
- انسان (نوع بشر)
- آزادي
آزادي و اختيار، جزو تعاريف وجودي انسان است. اين آزادي بود كه باعث شد
بشر تخيلاتش را تا امروز تحقق ببخشد، كشور بسازد، امپراتوري بسازد،
اختراع كند، زندگي را براي خود بهتر كند، يا بدتر كند. بعد عدهاي
تصميم گرفتند فقط خود آزاد باشند و آزادي را از د يگران بگيرند.
نظامهاي برده داري و استعماري و استثماري به وجود آمد. عدهاي حقوقي
بيشتر از ديگران داشتند. گفتند عدهاي بهتر از ديگران هستند. عدهاي
با بقيه فرق ميكنند. عدهاي بيشتر از بقيه ميفهمند. عدهاي
ميتوانند تعيين كنند ديگران چطور زندگي كنند، چه بگويند، چه بپوشند،
چه بخواهند.
آنهايي كه حق آزاديشان را گرفته بودند، ساكت ننشستند و براي گرفتن حقشان اعتراض كردند، ايستادند، مبارزه كردند، خون دادند، و خيليها توانستند حقشان را بگيرند و آزاديشان را به دست بياورند، اما يادشان رفت كه آزادي حق همه است. براي همين خود شدند ستمگر و استثمارگر و مستبد و استعمارگر.
در زمان جنگهاي استقلال امريكا و انقلاب كبير فرانسه، مفهومي به نام «حقوق بشر» مطرح شد. دانشمندان و جامعهشناسان و فيلسوفان جمع شدند تا ببينند چهطور ميتوانند از آزادي، به عنوان معرف وجود انسان، دفاع و حمايت كنند، تعريف مشخصي بدهند، و نگذارند اين مفهوم، به خاطر ابهامش بازيچهي دست كساني شود كه تعبيرهاي به نفع خودشان از آزادي ميكردند و به نام آزادي، مردم را به بردگي ميكشيدند. و سرانجام حاصل بحثها و جدلها اين شد كه: هر كس آزاد است هر چه دلش ميخواهد انجام بدهند و هر چه دلش ميخواهد بگويد، به شرط آن كه آزادي كس ديگري را محدود نكند و نگيرد.
اين شد مادهي اول. بعد براي توضيح اين ماده، مواد ديگري هم تدوين كردند كه در نهايت شد، اعلاميهي جهاني حقوق بشر. همهي كشورها از آن استقبال كردند و امضا كردند و ميثاق بستند تا اين مواد را در كشور هاي شان اجرا كنند.
بايد معتقد بود
انسان حقوق ا ش را بداند، از آنها دفاع مي كند، و در ضمن حقوق ديگران
را زير پا نکند . بايد دانست به آگاهي رسيد، تا آزادي را به دست آورد.
خدا انسان را آزاد آفريده و در كنار آن، نيروي بالقوهي آگاهي را در او
به وديعه گذاشته است. براي به دست آوردن آزادي، آگاهي از آن آزادي لازم
است. و آزادي، اول بايد در درون انسان اتفاق بيفتد و بعد در بيرون.
بايد روح آزادي داشته باشيم تا آزاد باشيم. بدانيم آزادي چيست. اول به
آزادي ديگران احترام بگذاريم تا مشخص شود مفهوم آزادي را درك كردهايم.
براي آن كه به آزادي ديگران احترام بگذاريم، بايد به ياد داشته باشيم
كه:
- حق نداريم به شخص ديگري آسيب برسانيم.
- حق نداريم آزادي شخص ديگري را بگيريم.
- حق نداريم جان كس ديگري را بگيريم.
- حق نداريم مانع تصميم شخص ديگري شويم.
- حق نداريم خودمان را بهتر يا برتر از ديگران بدانيم.
- حق نداريم محيط زيست را آلوده كنيم.
- حق نداريم از آن چه مال همه است (بيت المال)، به نفع خود استفاده
كنيم.
- حق نداريم جنگي را عليه مردم ديگري آغاز كنيم.
- حق نداريم كشور، شهر، خانهي كس ديگري را اشغال كنيم.
- حق نداريم براي قبولاندن نظر خود به ديگران، از زور استفاده كنيم.
- حق نداريم زن را از مرد يا مرد را از زن برتر بدانيم و به يكي،
آزاديهاي بيشتري بدهيم.
- حق نداريم ديگران را مجبور كنيم چيزي را نميخواهند بگويند که
مانميگويم وياچيزراکه ماميگويم جبرآبگويند .اگر اين سيزده عامل را در
ذهن داشته باشيم، در بقيهي موارد آزاديم هرچه ميخواهيم انجام بدهيم .
آزاديم از هر كس كه خواستيم انتقاد سالم كنيم، هر كتابي را كه خوشما
ميآيد بخوانيم، هر داستاني را كه دلما ميخواهد تعريف كنيم، و قضاوت
را بگذاريم به عهدهي مردم . به زور هم نميشود گفت: «بايد از اين كتاب
خوش تان بيايد! وگرنه...» همين حقوق را براي خودتان هم قايليد. حق
ندارند به شما آسيب برسانند، حق ندارند آزادي شما را بگيرند، حق ندارند
شما را بكشند، حق ندارند مانع تصميمگيري شما شوند، حق ندارند خود را
بهتر يا برتر از شما بدانند، حق ندارند محيط زيست را آلوده كنند، حق
ندارند بيت المال را مصادره كنند، حق ندارند عليه شما وارد جنگ شوند،
حق ندارند كشور يا شهر يا خانهي شما را اشغال كنند، حق ندارند به زور
مجبورتان كنند نظري را بپذيريد، حق ندارند مجبورتان كنند كاري را انجام
دهيد که نمي خواهيد، چيزي را بگوييد كه نميخواهيد، يا حرف دلتان را
نزنيد ...
فقط آن دسته از تكاليف كه مطابق با كرامت و حيثيت حرفه روزنامهنگاري باشد بايستي بر عهدة خدمة مطبوعات و ساير رسانههاي اطلاعرساني و نيز كساني كه در فعاليتهاي اقتصادي و تجارتي مؤسسات اطلاعرساني شركت دارند، گذاشته شده و از آنها پذيرفته شود. كساني كه اطلاعات يا تفاسيري را به عموم عرضه ميكنند بايستي مسئوليت كامل براي آنچه منتشر كردهاند برعهده بگيرند مگر اين گونه مسئوليتها بطور آشكار در همان زمان انتشار رد شده باشد. سابقه افراد بايد محترم شمرده شود و اطلاعات و تفاسير مربوط به زندگيهاي خصوصي كه احتمال دارد به سابقه آنها لطمه بزند نبايد منتشر شود مگر به نفع عامه باشد و اين امر را بايد از كنجكاوي عامه تفكيك كرد. چنانچه اتهاماتي بر عليه سابقه يا ماهيت اخلاقي افراد مطرح شود، فرصتي براي پاسخگويي بايد داده شود. شرط احتياط و دقت بايستي در مورد همة منابع رعايت شود. محرمانه بودن مطالبي كه بهطور محرمانه ابراز شده است بايستي رعايت شود و اين امتياز همواره بايد مستند به حدود قانوني باشد. ازاعلاميه ملل متحد.
يكى از خصايص فرهنگ غرب بهادعاى غربيها، آزادى و آزاد انديشى است. خصوصا بر اساس ديدگاههاىاومانيستى، انسان بعنوان موجودى آزاد ومختار تلقى مىشود و اكثر نحلههاىاومانيستى كه تقريبا شامل تمام مكاتب وايسمهاى جديد غربى مىگردد، به نوعىخود را پرچمدار آزادى معرفى مىكنند.اما اين آزادى چيست و حد و مرزش كداماست؟ در پاسخ به اين سؤال بايد توجهداشت كه «آزادى و اختيار در زمره چيزهايى نيست كه در يك تمدن به انسانداده شود و در تمدنى ديگر، كاملا انسان ازآن محروم گردد بلكه مىتوان گفت در هردورهاى از تاريخ و بطور كلى در هرتمد نى، وجود بشر به نوعى در نظر گرفتهمىشود و امكانات او بستگى به هميننحوه وجود او دارد. در تمدن غربى هم،بشر وجودى پيدا كرده است كه مقتضىعلم و فعل و عمل معينى است. اين بشرمىتواند و بايد به نفع خود در عالم تصرف كند و حدود آزادى او نيز هميناست. پس اين آزادى به معنايى است كهرومانتيكها و ليبرالهاى اخلاقى مىگويندو از آن تعبير به استقلال در آرا، عقايد، افكار و فعل و عمل مىكنند.»
البته در تمدن جديد كسى را به جرمرد عقايد دينى مجازات نمىكنند. گرچهآزادى در اعراض از ديانت وجود دارد اماآيا آزادى در ديندارى هم وجود دارد؟ اگرچه ظاهرا چنين است و ادعا مىشود كههمه مردم صرف نظر از تعلقات دينى ونژادى و قومى و... مىتوانند در سايهتمدن جديد، همزيستى مسالمت آميزداشته باشند اما اين تعلقات، تا وقتى قابلتحمل است كه صرفا جنبه ظاهرى ورسمى داشته باشد و آثار جدى بر آن مترتب نباشد و گر نه تفكر دينى به معناىواقعى در تمدن جديد قابل تحمل نيست. « مثلا شمادرغرب نميتوانيد برضد کليسا ويا کشيش چيري برزبان آوريد .»
اگر چه اظهار نظر در باب عقايد دينىظاهرا مانع قانونى ندارد اما صاحب چنيناعتقاداتى در حقيقت غريب و بيگانه استو آراى همگانى كه از طريق رسانههاىارتباط جمعى يكسو شده در جهت الحاداست، مجالى براى بروز جدى چنينعقايدى باقى نمىگذارد. پس آزادى دردوره جديد در واقع آزادى در رد كردن هرآن چيزى است كه در دايره اصول تمدنجديد غرب واقع نمىشود.
در اين راستا حتى پژوهشگران علوماجتماعى نيز وقتى تاريخ را تاريخ آزادىمىخوانند و تحقق آزادى مطلق را درآينده بشر قطعى مىانگارند، از حدتوصيف وقايع خارج شده و به عالماوهام مىروند، زيرا بشر جديد، وجودىمنحل در كار و كارپردازى و عقل معاششده است و به تمام امور حتى به خود وآزادى خويش نيز از اين وجهه نظرمىنگرد. همچنين آزاد انديشى در فرهنگ غربصرفا نسبت به بندگى آداب دينى و سننگذشتگان لحاظ مىشود و چنينآزاداند يشى نيز مورد حمد و ستايش قرارمىگيرد. اما سؤال اينجاست كه اين بشر،آزاد شده است كه بسته به كه و چه باشد؟پاسخ غرب اين است كه او ديگر بستگىبه غير ندارد و رسته از دين و گذشته وبسته به خويش است. اما در اين بستگىبه خويشتن و بنده خود بودن تنها آزادىاز قيد دين و آداب گذشته مضمر نيست بلكه جدايى، تنهايى، سرگردانى ودورماندن از وطن و بيگانه گشتن و غربتاز يار و ديار نيز به تبع آن پيش مىآيد واين همانا بزرگترين درد بشر متمدن امروزاست و بهايى است كه براى آزادى يا بهتربگوييم براى سراب آزادى پرداخته است.
توجه !
کاپی و نقل مطلب فوق صرف با ذکر نام و ادرس سایت «اصالت» مجاز است !
شنبه، ۱۴ جون ۲۰۰۸