اپریل ۲۰۰۸
قصه يی دردانگيز چور و چپاول کابل در دو حاکميت
بخش (۱)
«د - نيک پي پور» و« وطن خواه »
به كشور بي سوادان سردبير اند
هزاران پياده در بست مدير اند
رئيس و آمر دفتر كه بيني
همه از خويش و قوم های وزير اند.
چه باغ بابر و دارالامان بود
چه شهرآرا بزم عارفان بود
به روزهای جمعه در بند قرغه
به هر سو میله پیر و جوان بود
گذشت آنوقت كه بخت ما جوان بود
دل كابل به هر كه مهربان بود
به دامان سخی و باغ قاضی
به هر سو میله كاغذ پران بود
چه كوته سنگی و ماتو قلع بود
چه پوهنتون و لیسه سوریا بود
به یكسو زیارت پیر بلندش
به یك سو قیل و قال سینما بود.
شهر کابل در دامنهٔ کوه آسمایی و شیر دروازه، به هر دو طرف رود کابل آباد شده و از سطح بحر (دریا) قریب شش و نیم هزار فوت ارتفاع دارد. در زمان قدیم در گرداگرد شهر کابل دیوارهای استواری موجود بود که ارتباط شهر با نواحی آن با هفت دروازه صورت می گرفت، امروز هم آثار دیوارهای شهر بر کوه آسمایی و شیردروازه شاهد استحکام سابقهی آن است. کابل شهر تاریخی و بسیار کهن است که حوادث روزگار را بسیار دیده و چون بر چهارراه تجارتی شرق و شمال و جنوب وغرب واقع شده، اهمیت تجارتی آن خیلی زیاد است. کابل از حیث قدمت با قدیمی ترین شهرهای بلخ و بامیان هم سری داشته و در کتاب ریگ ودا، نام «کیسبها» برای کابل استعمال شده. تجارت و شهرت بازرگانی کابل در زمانهای خیلی قدیم معروف است، چنانچه در اثنای حملات اسکندر نیز موقعیت مهم تجارتی خود را داشته و راه های تجارتی از هر طرف به آن وصل است. در آثار مورخان عهد اسكندر و در جغرافیاى بطلمیوس از آن به نام «قابوره» و «اورتوسپاته» یاد شده. در ادبیات پهلوی، نام این شهر «کابل» قید شده است، که نزدیک به تلفظ امروزی آن است. نام این شهر را «کابول» و «کاوول» و «کاول» نیز گفتهاند. همچنان بعضی مورخین یونان آن را «کابورا» و «کارورا» نیز گفته اند. دیوارهای کابل که امروز نیز بقایای آن به سر کوه های شیردروازه و آسمایی دیده می شود از طرف شاهان کابل بنا شده بود تا در برابر هجوم های بزرگ بتوانند مقاومت کنند.
در شاهنامه فردوسی مكرر از كابل و کابلستان نام برده شده است. در سال ۸۱ هجری وقتی مسلمانان به شهر حمله کردند شهر را از طرف دهمَزنگ شگافتند، مسلمانان عرب فاتح شدند و شاه کابل به گردیز رفت، اما تشکیل دولتهای صفاری و طاهری نفوذ عربها را از کشور کم کرده رفت و کابل نیز به دست حکمرانان محلی اداره می شد. مقارن ضعف صفاریان از کوهستان شرقی کابل یک قوم دیگر بنای سلطنت را در کابل گذاشت که سرکرده شان را کالاله می گفتند و تا به عصر غزنویان باقی بودند، تا این که در سال ۳۴۴ ه. ق. ضمیمه سلطنت غزنوی شد. کابل در عهد غزنویان، شهر غزنه بتدریج اهمیت یافت و كابل عقب ماند. در لشکرکشیهای چنگیز کابل نیز دستخوش چور و چپاول گردید. همچنین معماری و شهرسازی کابل بسیار زیبا و دقیق است و یکی از شهرهائی است که با وجود آن که قدیمی است، حساسیت زیادی در شهرسازی آن به کار رفته است. بعد از آن کابل بدست تیمور و حکم داران او بود تا آن که دولت تیموری هرات قوت گرفت.
بعد از سقوط تیموریان، بابر در این جا مستقر گردید و کابل دوباره رونق یافت و تا سال ۹۲۳ پایتخت بود و به تعمیر و آرایش آن پرداخت. بابر به کمک مردم این شهر، هندوستان را فتح کرد و پایتخت خود را از کابل به آگره نقل داد و کابل مرکز ولایت شد.
آرامگاه این پادشاه هم در همین شهر است. وقتی که سلطنت به احمدشاه درانی رسید، وی توجه به کابل نمود و خواست آن را مرکز دولت خود قرار بدهد. چنان برای همین مطلب در سال ۱۱۴۴ امر احداث یک دیوار بزرگ را در شهر داد. این دیوار در ظرف ۴ ماه آباد گردید. تیمورشاه پس از تنظیم قندهار در سال ۱۱۹۵ ه. ق. رسماً کابل را پایتخت ساخت و از آن تاریخ تا امروز کابل مرکز و پایتخت افغانستان است. کابل یکی ﺍﺯ قدیمی ترین شهرهاﯼ ﺩنیاست. ﺩﺭ کتاﺏ مقدﺱ ﻭیدﺍ به ناﻡ کبه Kabha ﻭﺩﺭ پاﺭچه هاﯼ ﺍﻭستا ﺍﺯ ﺁﻥ به ناﻡ کوبها Kobaha یاﺩ می شوﺩ. نویسندگاﻥ کلاسیک یونانی ﺁﻥ ﺭﺍ کوفن Kophen یا کوفس Kophfs ﻭ کوﻭﺍ ثبت کرﺩﻩ ﻭ هم چناﻥ مرﺩﻡ فاﺭﺱ ﻭ ﺍﺭستو ﺍین شهر ﺭﺍ خوسپس Khoaspes خوﺍندﻩ ﺍند.
ﺩﺭ قرﻥ هفتم میلاﺩﯼ، یک پژﻭهشگر چینی به ناﻡ شونگ چونگ، ﺩﺭ نبشته هاﯼ خویش مشهوﺭ به هیوﺍﻥ سانگ ﺍین شهر ﺭﺍ کاﻭفو Kaofu نوشته ﻭ چنین برداشت می کند که ﺩﺭ حقیقت ﺍین شهر ﺯیبا مسما به ﺩﺭیاﯼ کاﻭفو می باشد که ﺍﺯ قلب ﺁﻥ می گذﺭﺩ، ﻭﯼ می ﺍفزﺍید که ﺁﺭیاییاﻥ قدیم ﺍﺯ لحاﻅ ﺩینی ﺍهمیتی ﻭیژﻩ به ﺍین شهر ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺁن رﺍ کوبها ﺍﺭﺩهستانه Kobaha Urddhastana یا محل بلند پایه گفتهﺍند. کابل ﺍﺯ ﺩیدگاهی کتاﺏ مهاباراتا هندﻭﺍﻥ، بهشت ﻭ جایگاهی تفکر برﺍﯼ خدﺍﻭندﺍﻥ خوبی بوﺩﻩ ﻭ ﺁنرﺍ ﺩﺭ سانسکریت به ناﻡ ﺍﺭﺩهستانه یا عباﺩتگاهی مقدﺱ حفظ کرﺩﻩﺍند. تاﺭیخ نویساﻥ ﺩﻭﺭﻩ سکندﺭ، کابل ﺭﺍ به ناﻡ ﺍﺭتوسپانه Artospana که هماﻥ ﺍﺭﺩهستانه Urddhastana سانسکریت ﺍست ﺩﺭ تاﺭیخ یونانی قید نموﺩﻩ که پساﻥها (بعدها) ﺩﺭ قرﻥ ﺩﻭم میلاﺩﯼ ﺍین شهر ﺭﺍ به ناﻡ کابوﺭﺍ Kabura یا قلب پاﺭﺍپامیزﺍﺩ نوشته ﺍند.
ﺩﺭﺩﻭﺭﺍﻥ کوشانیاﻥ بزﺭﮒ هنوﺯ هم کابل به ناﻡ کاﻭفو شناخته میشدﻩ، که ﺁهسته ﺁهسته به کابوﺭﺍ مسما گرﺩید تا ﺁﻥ ﺯماﻥ که کابل شاهاﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ به ناﻡ کابلستاﻥ یاﺩ کرﺩند. کابلستاﻥ برﺍﯼ چندین قرﻥ پیش ﻭ پس ﺍﺯ ﺩﻭﺭﻩﯼ مسیح، ﺍﺯ بامیاﻥ ﻭ کندهاﺭ ﺩﺭ ﻏرﺏ تا کوتل بوﻻﻥ ﻭ تماﻡ جنوﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ بر می گرفت، که ﺍین خطه ﻭسیع به ﺩﻩ علاقه داری تقسیم بوﺩﻩ ﻭ شهرهاﯼ کابل، ﻏزنی، بامیاﻥ، ننگرهاﺭ، سوﺍﺕ، پشاﻭﺭ، ﺍپوکین، بنو ﻭ بولر ﺩﺭ بر می گرفته است.
ﺍﺯ تاﺭیخ یوناﻥ چنین برﺩﺍشت میشوﺩ که ﺍﺭتوسپانه یا کابل مرکزی عمده ﻭ ﺍصلی ﺩﺭ منطقه بوﺩﻩ، که پساﻥ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩﯼ تسلط یوناﻥ، هرﺍﺕ که سکندﺭیهﯼ ﺍفغان بوﺩ جاﯼ ﺁنرﺍ ﺍشغاﻝ کرﺩ که پسانها (بعدها) شاهزﺍﺩگاﻥ هندﻭساﮎ ﺁنرﺍ باﺭ ﺩیگر ﺍحیا کرﺩند. تا ﺁنکه ﺩﺭ عصر ﺯنبیلک شاﻩ ﻭ ﺯنبوﺭﮎ شاﻩ، لشکر عرﺏ بعد ﺍﺯ فتح برقآساﯼ ترکیه ﻭ ﺍیرﺍﻥ به ﺩﺭﻭﺍﺯﻩهاﯼ ﺍین شهر کوبی، شاهاﻥﻭ کابلیاﻥ برﺍﯼ ﺩفاﻉ، ﺩیوﺍﺭ بزﺭگی به ناﻡ شیرﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﺩﺭ ﺩﺭﺍﺯناﯼ کوﻩ آسمایی یا آسهماهی بنا کرﺩند که حکایتهاﯼ ﺁﻥ تا ﺍمرﻭﺯ سینه به سینه حفظ گرﺩیدﻩ. تاﺭیخ مصر به ﻭضاحت می نویسد که لشکر بزﺭﮒ ﺍسلاﻡ بعد ﺍﺯ فتح نیم جهاﻥ ﺩﺭ شیرﺩﺭﻭﺍﺯﻩ هاﯼ کابلستاﻥ به مرتبه بیست ﻭ سه باﺭ شکست مطلق ﺩید تا ﺁنکه به مرﻭﺭ ﺯماﻥ کابلیاﻥ خوﺩ به ﺩین مقدﺱ ﺍسلاﻡ گرویدند.
کابل ﺩﺭﺩﺭﺍﺯناﯼ تاﺭیخ، ﺩﺭ ﺍحساﺱ چکامه سرﺍیاﻥ، ﺩﺭ چشم تمدﻥ، ﺩﺭ قلب ﺁسیا، ﺩﺭ خاﻃرﻩهاﯼﺍشغالگرﺍﻥ ﻭ ﺩﺭ ﺍیماﻥ بسا مرﺩﻡ، شهر با ﺍﺭﺯﺵ ﻭ ﺩﺍﺭندﻩﯼ ﻭیژگیهاﯼ مقدﺱ بوﺩﻩ است.
کابل ﺩﺭﻃوﻝ تاﺭیخ بارها ﺯیر تهاجم بیگانه قرﺍﺭ گرفت ﻭ به گشتهاﯼ متماﺩﯼ، ﻭیرﺍﻥ ﻭ ﺁباﺩ گرﺩید، تا بالاخرﻩ ﺩﺭ ساﻝ ۱۷۷۶ تسلط خاندﺍﻥ ﺩﺭﺍنی ﺩﺭ قلمرﻭ ﺍفغانستاﻥ جاگیر شد ﻭ تیموﺭشاﻩ پسر احمدشاﻩ ﺍبدﺍلی، مرکز ﺍمپرﺍتوﺭﯼ خوﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ قندهار به کابل ﺍنتقاﻝ ﺩﺍﺩ که پس ﺍﺯ ﺁﻥ کابل تا ﺍمرﻭﺯ به صفت خانهی مشترﮎ ﻭ مرکز یگانه گی تماﻡ ﺍفغانها پا برجا می باشد.
منطقهی کابل عبارت از مجموعه ى از وادیهاى سرسبز و شاداب و پر نفوس است که ارتفاع آن از سطح دریا از هزار تا دو هزار گز (۳۳۰۰ تا ۶۵۰۰ فوت [پا]) تفاوت می کند. شهر کابل در میان این وادیهاى حاصل خیز به عرض ۳۴ درجه و ۳۰ دقیقه ی شمالى و طول ۶۹ درجه و ۱۸ دقیقه ی شرقى در دامنه ی کوههاى «آسمائى» و «شیر دروازه» به ارتفاع شش هزار فوت قرار گرفتهاست. در میان کوه آسمائى (۶۷۹۰ فوت) و شیر دروازه (۷۱۶۶ فوت) شهر کابل شکل مثلثى را گرفته که رأس آن به جانب غربى، جائى که دو کوه با هم بسیار نزدیک می شوند، قرار دارد. بین دو کوه گذرگاهى است که وادى چهاردهى (نوى کابل) را به کابل قدیم مى پیوندد و رودخانه ی کابل از آن عبور می کند. در زمان قدیم اطراف شهر را حصار مستحکمى احاطه مىکرد که به وسیله ی هفت دروازه با خارج ارتباط داشت. تماشاى این دیوار اهمیت تاریخى شهر را به خوبى می نمایاند. از قله کوه منظره ی باشکوه و شاداب وادى، با سلسله ی کوههائى که اطراف آن را احاطه کرده به نظر مى آید.
رود کابل از میان آن با پیچ و خم جلب توجه می کند.
شهر کابل که در دو طرف این رودخانه بنا شده محیطى قریب ۸ میل دارد و چون دو طرف آن محدود مىشود طبعاً شهر به وسعت خود در طرف شمال و جنوب شرقى رودخانه افزوده است. امروز شیرپور گرانترین منطقه کابل است که مقامات دولتی و فرماندهان مسلح در آن برای خود خانه ساخته اند. چندول، کارته سخی، افشار، دشت برچی، تیمنی و قلعه شهاده از مناطق شیعه نشین این شهر هستند.
آب و هواى کابل تابع وضع عمومى کشور افغانستان است و چون این کشور تقریباً در وسط آسیا واقع است پس عرض و طول جغرافیائى و ارتفاع و امتداد کوهها و دورى از دریا همه از عواملى بشمار می روند که در آب و هواى افغانستان تأثیر دارد. با وضع جغرافیائى که افغانستان دارد مناطق مختلف آن آب و هواى متنوع دارد و کابل هرچند از دریا بسیار دور و تابع آب و هواى برى است، معهذا توازن در فصول اربعهی آن برقرار است و هر سه ماه تغییر فصل به صورت منظم پیدا می شود. فصل بهار از ماه حمل (مارچ، اپریل) آغاز میشود و تا پایان جوزا (مى، جون) منظماً ادامه دارد.
در این فصل می توان آن را فصل نمو و انبساط خواند. هوا عطرآگین و فضا دلکش میشود و از حیث آب و هوا این سه ماه برازنده ترین و نشاط انگیز ترین فصل هاى کابل می باشند. از ماه سرطان (جون، جولاى) تا آخر سنبله (اگست، سپتمبر) و موقع تابستان گرم ترین ایام کابل بهشمار می رود، اما گرما نه به اندازه ئى است که خسته کننده باشد و مردم را از کار و فعالیت مانع گردد. در ماه میزان (سپتمبر و اکتبر) خزان آغاز مىگردد و تا پایان ماه قوس (نومبر، دسمبر) ادامه دارد. خزان فصل برداشتن محصول و جمع آورى میوه است و کابل از این حیث در این فصل امتیاز فراوانى دارد و ارزانى در همین موقع می باشد. سه ماه اخیر سال، جدى (دسمبر، جنورى)، دلو (جنورى، فبرورى) و حوت (فبرورى، مارچ) فصل زمستان کابل است که سرماى بسیار و نزول برف تا پایان آن ادامه مییابد.
بر اساس تخمین سازمان ملل متحد، ۹۰ فیصد (درصد) شهر به ویرانه مبدل گشت و بیش از شصت و پنج هزار از اهالی شهر کشته و دهها هزار تن دیگر زخمی شدند. این جنگ کوچه به کوچه در شهر کابل تا تسخیر شهر وسیلهی "طالبان" در سال ۱۹۹۶ بلا وقفه ادامه یافت. بعد از سقوط حکومت دکتور نجیب الله در افغانستان گروه های رقیب برای تحکیم موقعیت خویش و تصرف پایتخت وارد نبرد شدند که خسارات زیادی بر جای گذاشت و قسمتهای عمدهی شهر بر اثر راکت باران گروههای مختلف آسیب جدی وارد گردید. شهر کابل در طی ۱۵ سال اخیر از نظر مقیاس و نفوس شدیدآ تغییر نموده، که پرابلم های جدی را برای اقتصاد شهری بوجود اورده است. اگر در سال ۱۹۷۸ در ین شهر ۶۵۰ هزار نفر زنده گی میکرد، پس در سال ۱۹۸۲ نفوس ان به ۱۲. ۱ میلیون نفر رسیده بود.
قرار معلومات سا ل ۱۹۹۹ در شهر کابل در حدود دو میلیون نفر زنده گی میکرد. علت رشد سریع جمیعت پایتخت، منجمله این امر است، که در دوران حاکمیت ح.د.خ.ا. در شهر فضای نسبتآ آرام وجود داشت و بدست آوردن مواد غذایی ممکن بود، در حالیکه محلات دهاتی را میدان جنگ بین نیروهای شوروی، اردوی افغانستان و "مجاهدین" تشکیل میداد. از همینرو از دهات سیل بیجاشده گان، و خاصتآ انهایی، که در پایتخت اقارب داشتند، به سوی شهر رو اورد. کابل به محلی مبدل گشت، که اواره گان به سوی ان تلاش میکردند. شهر به چند قسمت تقسیم شده است. ان را دریای کابل به دو بخش تقسیم میکند، که پرجمیعت ترین و انکشاف یافته ترین قسمت ان در ساحل چپ دریا قرار دارد.
کوه بینی حصار، کوه آسمایی، کوه شیر دروازه، کوه علی آباد و کوه افشار کابل را به دو قسمت بزرگ – غربی و شرقی تقسیم میکند. در بخش غربی پوهنتون کابل و در قسمت شرقی – وزیر اکبر خان مینه و شهر نو قرار دارند و دریای کابل بین کوه آسمایی و شیر دروازه جریان دارد.
خدا رحمت کند چنگیزیان را
زدند با تیر بلخ و بامیان را
ولی دل پور بودند ز افغان
به آتش میکشند افغانستان را.
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat