سه شنبه، ۸  اپریل  ۲۰۰۸

 

قصه يی دردانگيز چور و چپاول کابل در دو حاکميت

بخش (۲)

 «د - نيک پي پور» و« وطن خواه»

                                

به كشور بي سوادان سردبير اند
هزاران پياده در بست مدير اند
رئيس و آمر دفتر كه بيني
همه از خويش و قوم های وزير اند.

کابل در حاکميت تنظيمی

                            

چه (ده دانا) و (قصر چهلستون) بود

چه قصری كزهمه قصر ها فزون بود

چنان بر شوكت خود ناز ميكرد

كه نی در فكر جنگ و نی به خون بود.

در اپریل ۹۲ داکتر نجیب موافقه نمود تا مطابق پلان سازمان ملل از قدرت کناره گیری نماید. گروپ های "مجاهدین" داخل کابل شدند و صبغت الله مجددی را بحیث رئیس جمهور موقت تعیین نمودند. بعد از ختم مد ت دو ماهه مجددی، ربانی در ۲۸ ماه جون زمام امور را در دست گرفت. طبق این برنامه در ماه سپتمبر ربانی بحیث رئیس جمهور و گلبدین حکمتیار بحیث صدراعظم تعیین گردیدند. گلبدین نظر به عداوت ها و رقابت هائیکه با احمد شاه مسعود داشت وارد کابل نشد. وی مرکز قوماندانی خود را در چهار آسیاب ایجاد کرد و از آن جا جنگ را علیه ربانی و مردم بی دفاع کابل آ غاز کرد .

جنگ های خونین بین گروه های متعدد "مجاهدین" تا سپتمبر ۱۹۹۴ ادامه داشت. هر بخش کابل و هرگوشه از کشور در تصرف گروپ های مختلف "مجاهدین" چون جمهوریهای خود مختار قرار گرفت. مردم از مفهوم ملوک ا لطوا ئفی به معنی اصلی آن اگاه شدند. تجاوز به مال جان و نوامیس مردم یکی از دست آورد های درخشان این دوره وحشت بود. ربانی نیز میبایست مطابق آنچه فیصله پشاور نامیده میشد پس از چهار ماه از قدرت کنار می آمد ولی وی با خدعه و نیرنگ شورای حل و عقد را دائر کرد و مد ت زمامداری اش را دو سال تمدید نمود. پس از ختم این مدت دیگر نمیتوانست شورای دیگر دائر کند ازینرو مد ت ریاست جمهوری اش را تا مدت نا معین توسط قاضی القضاتی که خودش تعیین کرده بود تمدید نمود.

ربانی بر مسند قدرت تکیه زد تا با لا خره در سپتمبر ۱۹۹۶ توسط طالبان از کابل رانده شد. سا حات تحت کنترول دولت وی هر روزه محدود تر شده تا اینکه در ماه سپتمبر ۲۰۰۱ یعنی یک ماه قبل از حمله آمریکا به افغانستان، حدود اربعه دولت جمهوری اسلامی وی صرف به ولایت بدخشان محدود گردیده بود.

هنگامیکه در اثر حملات امریکا، طالبان فراری و قوای جمعیت با حمایت امریکا وارد کابل گردیدند هر چه تمامتر در حفظ قدرت کوشید. وی در چند روز محدودی که بار دوم در ارگ بر مسند قدرت تکیه زد طور نا گهانی به امارات متحده سفر نموده و در آ نجا با مقامات پاکستانی ملا قات نموده و به آ نها اطمینان همکاری داد . وی به شدت ا ز کنفرانس بن انتقاد نموده و نمی خواست تا از قدرت کنار آ ید. بناچار مطابق فیصله نامه بن وخیانت یونس قانونی که ریاست دولت ربانی را قربانی بوجی های، دالر معاونت کرزی، وزارت داخله، دفاع و امنیت ملی نموده بود بتاریخ ۲۲ دسمبر ۲۰۰۱ از کرسی بزیر کشیده شد.

حلاوت و شیرینی پیروزی مجاهدین درکابل این عمرى کوتاه چون حباب داشت. چرا که در سومین روزاین پیروزى در حالی که شلیک هاى شادیانه تفنگها همچنان ادامه داشت، به یکباره لوله تفنگ از آسمان به سوى یکدیگر نشانه رفت تا بار دیگر تراژدى خونین جنگ و کشتار و قصه تلخ دربدرى ادامه یابد .

دو رقیب یعنی ربانی و گلبدین حکمتیار که در کوه ها متوارى بودند و به غرش تفنگ دل خوش می کردند، جنگ با یکدیگر را تدارک دیدند و به تدریج دیگر گروه ها و رقبا را نیز در این جنگ، کشتار، ویرانی و بی سرنوشتی سهیم کردند . حاصل این ستیز و تضاد جد ید تحمیل چهار سال جنگ، ویرانی شهر کابل، بتهای بامیان و دهها شهر دیگر، کشتار ده ها هزار نفر، افزودن برانبوه معلولان و مجروحان و تداوم مهاجرت و یاس و ناامیدى بود.

ایالات متحده ازهمان ابتدا حرکت، "مجاهدین" را حمایت نموده و سیلی ازکمک های مالی خودرا ازطریق اسلام آباد به آدرس آنان سرازیر نمود. اسلام آباد درست به همین دلیل بعد ها به خود حق داد که به عنوان قیم جهاد افغانستان درمورد سرنوشت آن تصمیم گیری کند. پس ازسرازیر شدن امداد های خارجی به سرکردگی آمریکا- به سوی "مجاهدین"، افغانستان به محل رقابت جدی دو ابرقدرت جهانی تبدیل شد. "مجاهدین" با قدرت وصف نا پذیری که کسب کرده بودند دریک خلاء سیاسی قرارگرفتند. حتی عده ای ازرهبران جهادی آرزو داشتند که حکومت جمهوری افغانستان چند صباحی بیشتر دوام بیاورد. حضور "مجاهدین" در کابل به دلیل اختلافات فراوان درونی منجر به خلاء قدرت مشروع و در نتیجه نزاع بی پایان گردید.

پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان دولت دكتر نجیب الله كه از سوی شوروی حمایت می شد نتوانست در برابر فشار دوام بیاورد و دولتش در سال ۱۹۹۲ سرنگون . در این بین اشتباه بزرگ ا مریكا این بود كه متوجه نبود حمایت از یك گروه نظامی با ایدئولوژی اسلامی افراطی می تواند افغانستان را باز هم دچار مشكل كند. در نیروهای مقاومت دو نوع تفكر وجود داشت یكی تفكر اسلام اعتدال گرا و دیگری تفكر اسلام رادیكالیستی و تندرو بود كه در نهایت پیروزی سیاسی از آن آنان شد و گروه ملاعمر برروی كار آمدند . ملت مظلوم افغانستان در این بین در حالی كه هنوز مدت چندانی از ازادی آنها از دست دولت بیگانه نگذشته بود بار دیگر گرفتار سرابی بنام اسلام افراطی شدند كه در آن ساختار به وحشیانه ترین شكلی با مردم مقابله می شد و قوانین متحجرانه ای وضع و اجرا می شد . سرانجام دولت امریكا با نسبت دادن جرم وحمایت از تروریسم وارد میدان نبرد گردید .

اما آمریکا درین لشکرکشی چنان اشتباهاتی را مرتکب شد که اکنون همه راه برویش مسدودگردیده است.

متاسفانه تا كنون هم تئوریسین های آمریكایی از جمله برژینسكی اعتقاد دارند كه برای جلوگیری از نفوذ كمونیسم در كشورهای جهان سوم لازم است كه از نیروهای مذهبی حمایت به عمل اید هر چند كه حمایت از انان سبب پدیدار شدن دولتهای تروریستی در آن منطقه شود .

با ورود مجاهدین به کابل در هشت ثور ۱۹۹۲، چورو چپاول دارائی های عامه، از جمله موزیم کابل آغاز یافت. هر یک از گروه ها هر کدام باالنوبه هرآنچه در دست شان آ مد به یغما بردند وآنرا دربازارهای پاکستان به قیمت ناچیزبفروش رسانیدند. ساختمان و یک تعداد آثار موزیم کابل در اثرجنگ های ذات البینی تخریب گردید. حکومت ربانی در ماه می همان سال، هوتل کابل را جهت نگهداری آثار باقیمانده تاریخی برگزید و آنچه را که بیست درصد باقیمانده مجموع آثار تاریخی موزیم کابل محسوب میگردید بدانجا انتقال داد و تا اشغال کابل توسط طالبان، این آثاردرین گدام نگهداری میشد. گروپ های مشخص هنگام فراراز کابل درسال ۱۹۹۶، بسیاری ازین آثار ارزشمند را و بخصوص آنچه درزیرزمینی های د افغانستان بانک بود با خود برده و بمرور زمان به خارج انتقال دادند و بفروش رسانیدند. پس از فرار ربانی از کابل و آمدن طالبان درین شهر، در جملة دیگر فرامین شان یکی هم منع عکس برداری و رسامی از تمام زنده جان چون انسان، حیوان، خزنده و پرنده بود. طبق اطلاع مطبوعات، عدة از طالبان یک تعداد البوم ها و مجسمه های مربوط به آرشیف های مختلف را که در هوتل کابل ذخیره شده بود خودسرانه تخریب ونابود کردند.

پالیسی رسمی طالبان در مورد حفظ آثار تاریخی مثبت بود. رادیو کابل ضمن اطلاعیة مردم را مطلع ساخت که آثار فرهنگی و تاریخی مورد حمایت دولت قرار خواهد گرفت و هوشدار داد که تمام کسانیکه آثارموزیم کابل را مورد دستبرد قرارداده اند مطابق شریعت مجازات خواهند شد. درهنگام تصرف کابل توسط طالبان در حدود یازده مجسمة که قابل انتقال به هوتل کابل نبودند کما کان درموزیم کابل واقع دارالامان کابل قرار داشتند. از جملة این آثار مجسمة کنشکا و بیست و پنج آثار گرانبهای مربوط معبد کوشان از قرن سوم که از سرخ کوتل در شمال هندو کش بدست آمده بود را شامل بود. در ماه اپریل ۱۹۹۷، هنگام تصرف بامیان توسط طالبان، یک قوماندان طالب تصمیم داشت تا مجسمة بود ا را منفجر نماید ولی در اثر اعتراضات بین المللی، مقامات عالیرتبه شان در قندهار ظاهرا حمایت شانرا از حفظ و نگهداشت بودا اعلام کردند. ولی مجسمة بودا بتاریخ ۱۳ مارچ ۲۰۰۱ بدستور ملاعمر و باداران پاکستانی او تخریب شد.

این عمل ضد ملی طالبان مغایر معیار ها و ارزش های مدنیت و فرهنگ جهانی بشمار میرود. اقدام به چنین جنایت غیر قابل جبران که بمقصد امحا و نابودی هویت ملی و تاریخی کشور باستانی ما انجام شد، عمل جنایتکارانه بشمار میرود. این اقدام ضد منافع ملی افغانستان نتیجة عملکرد رژیمی بود که با حمایت دولت پاکستان بر ملت افغانستان تحمیل گردیده بود. در حدود یکهزارو هشتصد سال قبل، کاروانهای تجارتی زیادی از آسیا و اروپا به قصد مسافرت به چین از افغانستان عبورمینمودند. این جاده در عصر شاهان کوشانی و بویژه دردورة کنشکا رونق زیادی کسب نمود. شمار زیادی از زائرین چین نیزازین راه عبور میکردند. آنها به هند یعنی جائیکه بودا بیش از دو هزار سال قبل در آنجا متولد گردیده بود سفر میکردند. زائرین بودائی اول به بلخ می آمدند و در راه سفر از بلخ به هند عبور میکردند.

آنها در وسط راه در وادی آرام و زیبای بامیان بمنظور استراحت توقف مینمودند. دیری نگذشت که زائرین به این فکر افتادند که درین منطقه به اعمار معابد بپردازند. در سمت شمال در بامیان صخرة مرتفعی قرار دارد که از ریگ و سنگ تشکیل گردیده است ، درهمین نقطه زائرین مغاره هائی برای اقامت شان ساختند. شماری ازین مغاره ها به حجره هائی مبدل شدند که راهبان درآنجا اقامت دائمی گزیدند. در دیگر مغاره ها به انجام مراسم دینی خویش می پرداختند. به مرور زمان، بعضی ازین محل های مقدس با تصاویراراسته شد. مرکز تجمع این مجتمعات مذهبی دو مجسمة بودا بود. مجسمة واقع درناحیه شرقی که ۳۸ متر ارتفاع داشت و ارتفاع مجسمه دیگری که درسمت غرب موقعت داشت، ۵۳ متر بود.

این دو مجسمه بزرگترین مجسمه های بودا در جهان بودند و از عجائب جهان بشمار میروند. رواقها مملو از تصاویر بودا بودند. تصاویر بالائی بودای بزرگ، نمایانگر صحنه هائی از بهشت بود. گفته میشود که یک معبد بودائی در اروزگان نیز وجود داشت که بمرور زمان از بین رفته است. یک صومعة بودائی در گلدرة لوگر وجود داشت که آنهم در سال های اخیر آسیب دیده است.
منارچکری که در عصرکوشانیان که آئین بودائی در منطقه ترویج گردید، ساخته شد. این منار استوانة که دارای
۲۰ متر ارتفاع بود، توسط سنگ ها بنا یافته که بطرز خیلی ماهرانه قطع و تراشیده شده بود. این صنعت سنگ تراشی گلدار نامیده میشد. عصر کوشانی ها بخاطر این صنعت شهرت خاصی داشت. در ماه حمل سال ۱۳۷۷ این منار مورد اصابت راکت قرار گرفت و بعدا فروریخت. تعداد زیادی از دلالان پاکستانی با حیله و تذویر به یک تعداد قوماندانان محلی پول دادند و آ نها را تشویق کردند تا بخاطر منفعت شخصی و بدست آوردن پول در بعضی نقاط کشور دست به حفریاتی بزنند. از جمله از آی خانم، هرات، از نواحی قیصار مربوط ولایت میمنه، آثار بدست آمده به پول ناچیز خریداری و به پاکستان انتقال داده شد. گفته میشود که در نواحی قیصار یک حمیل بزرگ که دارای دانه های بزرگ از الماس و زمرد به وزن ۴،۵ پوند بدست آمده است و به پاکستانیها به فروش رسانیده شده است.

در قریه للمه ولایت ننگرهار، آثار گرانبهای تاریخی ما توسط بلدوزر ها و تراکتور های پاکستانی به کمک قوماندانان منفعت طلب محلی بیرون کشیده شده و فروخته شد.
با شکست طالبا ن درافغا نستان یکبار دیگر منفعت طلبان دیروز بر اریکه قدرت تکیه و از آزادی، دموکراسی، تطبیق قانون و تحکیم پایه های دولت نه تنها جلوگیری نموده بلکه با پخش عقاید غیر بنیا دگرایی در جامعه شدیدآ مخالفت نمودند . با اندوه زیاد دولت نیز در مبارزه با تولید و قاچاق مواد مخدر، حساب دهی از کمک های جامعه جهانی ، جذب اعضای گروه های مجاهدین در تشکیلات اردو و پولیس ملی و همچنین استخدام آنان در تمامی ادارات دولت در داخل و خارج، جلوگیری از تبلیغات علیه جهاد و مقاومت. اگر این شروط کالبد شکافی گردد قبول آنها نتیجه ای جز پذیرفتن حاکمیت عده ای خاصی نیست.

اگر مراد از"مجاهدین" کسانی است که درراه خدا وبرای دفاع ازتمامیت ارضی افغانستان جنگیده اند، تمام مردم افغانستان مجاهد به حساب می آیند . حتی آنانی که مستقیما درنبرد حضور نداشته اند. این مردم بوده اند که شهید داده اند، مجروح شده اند. مردم کشته شده اند و کشته اند اما اینک عده ای خاص می خواهند به جای همه مردم امتیازات جهاد مردم را به نام خود ثبت کنند.

آنهم کسانی که هیچ نقشی در جهاد واقعی مردم نداشته اند. تقسیم مردم به دو گروه مجاهد و غیرمجاهد هم دقیقا یک کارسیاسی با هدف بهره برداری از رشادت مردم است. از منظر دیگر باید گفت که با چه برهانی اینک رهبران جهادی می خواهند برای جهاد خود حق خواهی کنند. اصولا این دیدگاه که می خواهند "مجاهدین" به صورت یک طبقه مشخص ازحقوق خاصی برخوردارباشند دارای ضعف های حقوقی و منطقی می باشد. مگر "مجاهدین"، جهادشان به خاطرگرفتن امتیازات ویژه بوده است که اینک بر سر تقسیم ارث ومیراث، عده ای به نام مجاهد، دندان های شان را تیز کرده اند. اگر کسی در برابر دشمن خارجی یا داخلی جنگیده است اکنون نمی تواند تحت هیچ منطقی حق ویژه ای را خواستارشود. حفظ ارزش های جهادی نیز بهانه زیبایی است که همان عده ای مشخص ازآن می خواهند سوء استفاده کنند

 .

 

بخش اول

بخش سوم

بخش چهارم

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org